حضور افغانها در روز سیزدهبهدر در پارک کوهستانی صفه اصفهان ممنوع است و با همکاری نیروهای این کمیته، پلیس امنیت و ادارهی اماکن از ورود آنها جلوگیری میشود. (سایت خبری شهرداری اصفهان نقل از مسئول كميتهی انتظامي ستاد تسهيلات سفر این شهر).
از همولایتی کمتوقع و صادقم میپرسم در انتخابات شرکت کردید؟ با تعجب میگوید مگر قرار بود شرکت نکنیم. میگوید ما عادت به شرکت داریم. تابهحال نشده در هیچ انتخاباتی کمتر از 90 درصد شرکت کنیم. میگویم لابد انگیزه و مصلحتی درنظر میگیرید که در همهی ادوار شرکت میکنید. میگوید بلی.
از اوایل پاییز به بعد مردم ایران بهخصوص اهالی جنوب کشور چشم امید به باراش باران دارند. پس از اندی تأخیر، مؤمنان متوسل به نماز استسقاء شده و به قول ما جنوبیها به قبلهی دعا میروند. نماز طلب باران مانند هرپدیده دینی یا اجتماعی دیگر سؤالات مختلفی حول چگونگی، حکمتها، اهداف و نتایج آن در اذهان مردم به خصوص نزد نسل جوان آگاهییافته و کنکاش گرما بر میانگیزاند. مثلاً میپرسند چرا با لباس ساده و با هیئتی متواضعانه به قبله دعا میرویم؟ هدف از انجام این عبادت چیست؟
چند صباحی است که بسیاری از سکولارهای منتقد جمهوری اسلامی در نوشتهها و اظهارات خود عمداً یا سهواً، دچار اشتاه شده (بنا به دلایلی که خواهد آمد) و آن را خلافت توصیف میکنند[1] نکات زیر در نقد این قشر از نویسندگان و دعوت آنان به رعایت انصاف نسبت به گذشتگان ارائه میگردد:
1- چنانچه این توصیف را فاقد بار ارزشی میدانند و جمهوری اسلامی را حقیقتاً نظامی خلافتی میپندارند (که گمان نمیکنم چنین پندارند) بایدشان گفت که قیاسی معالفارق است، زیرا که سیستم سیاسی اهل تشيع مبتنی بر تئوری امامت است، در حالی که خلافت، مدل سیاسی خاص اهل سنت است.
شنیدهاید که بازیکنان تیم ملی والیبال ایران پس از پایان بازی با افغانستان در تهران به قصد سلام، شاید ثانیهای دست کمکداور قزقیزستانی را لمس نمودند؟ چرا شنیده باشید. مگر چه شده. بازی تمام شد و رفتند خانههایشان. نه کسی دید و نه شنید و نه مقامات عالیرتبهی نظام و مراجع مذهبی اعتراضی کردند. اگر نزد مسئولان ورزش ترس به مثابهی برادر مرگ نبود و ستارگان نجیب والیبال ما را (که از محدود رشتههای افتخارآفرین در سالیان اخیر است) تحقیر و توبیخ و علیرضا نادی کاپیتان و ستارهی چندین سالهی تیم ملی را وادار به عذرخواهی نمیکردند، آب از آب تکان میخورد.
آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع محترم تقلید شیعه اخیرا فرمودهاند: «امروز سوریه در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم ایستاده است به همین دلیل دشمنان ما به مبارزه با این کشور میپردازند.» و یا « برخی سران کشورهای اسلامیکه ادّعای مسلمانی دارند در برابر سوریه ایستاده و با استکبار همراهی میکنند. » بنده به عنوان یک طلبه که ارادت خاصی خدمت همهی علمای سنی و شیعه دارم فقط چند سؤال به محضر استاد که در جوانی بهرهی فراوان از کتب ایشان بردهام، ارائه مینمایم.
خیلیها برآنند که شهریار فوتبال ما در عرصه مربیگری از اسب افتاده و دیگر شاهد پروازها و جولان او نخواهیم بود. کارنامه 4 ساله علی دایی میتواند شاهدی براین مدعا باشد. به عقیده کارشناسان علی آقا نقش چندانی در قهرمانی سایپا در اولین تجربه مربیگریاش نداشت، چون او تیم را نبسته و در میانه فصل سکان تیم را برعهده گرفت و سایپا در وضعینی بسیار شکننده در دوران افول وحشتناک پرسپولیس، استقلال، پاس و سپاهان، پس از چند دوره قهرمانی این تیمها، به جام دست یافت.
سال ١٣٨٩ سال مصیبت باری برای فوتبال ایران بود. شاهد شکست در همه مسابقات بینالمللی بودیم. برای طرفداران سرخابی (استقلال- پرسپولیس) اما شرایط مصیبت بارتر بود. در نیمه اول سال قهرمانی در لیگ برتر را از دست دادند و از جام باشگاههای آسیا حذف شدند. در فصل جدید لیگ برتر هم تاکنون حال و روز خوشی نداشتهاند. استقلال که تیم را نیمبند وارد مسابقات کرد، نتایجشان چنگی به دل نمیزند و تنها دلخوشی شان برد پرحرف و حدیث در دربی بود.
چه آیندهای در انتظار کشورهای اسلامی پس از سقوط دیکتاتورهای نظامی خواهد بود؟ این سؤال بیش از آن که دغدغه اعراب باشد، مشغله ذهنی ایرانیان است. تمرکز اعراب فعلاً بیشتر بر روی نبرد داخلی است، تا وضعیت آینده. ایرانیان اما متعجبانه نظارهگر محشریاند که به پا شده است و کنجکاوانه میپرسند گیریم که مردم نبرد را بردند، پس از آن چه خواهد شد؟ چه گروههایی زمام امور را به دست خواهند گرفت؟ آیا اعراب از آزادی و دموکراسی به دست آمده پاسداری خواهند کرد؟ اگر گروههای اسلامگرا پیروز انتخابات شوند، آیا به دموکراسی و قاعده رقابت وفادار خواهند ماند؟
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل