شنیدهاید که بازیکنان تیم ملی والیبال ایران پس از پایان بازی با افغانستان در تهران به قصد سلام، شاید ثانیهای دست کمکداور قزقیزستانی را لمس نمودند؟ چرا شنیده باشید. مگر چه شده. بازی تمام شد و رفتند خانههایشان. نه کسی دید و نه شنید و نه مقامات عالیرتبهی نظام و مراجع مذهبی اعتراضی کردند. اگر نزد مسئولان ورزش ترس به مثابهی برادر مرگ نبود و ستارگان نجیب والیبال ما را (که از محدود رشتههای افتخارآفرین در سالیان اخیر است) تحقیر و توبیخ و علیرضا نادی کاپیتان و ستارهی چندین سالهی تیم ملی را وادار به عذرخواهی نمیکردند، آب از آب تکان میخورد.
آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع محترم تقلید شیعه اخیرا فرمودهاند: «امروز سوریه در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم ایستاده است به همین دلیل دشمنان ما به مبارزه با این کشور میپردازند.» و یا « برخی سران کشورهای اسلامیکه ادّعای مسلمانی دارند در برابر سوریه ایستاده و با استکبار همراهی میکنند. » بنده به عنوان یک طلبه که ارادت خاصی خدمت همهی علمای سنی و شیعه دارم فقط چند سؤال به محضر استاد که در جوانی بهرهی فراوان از کتب ایشان بردهام، ارائه مینمایم.
خیلیها برآنند که شهریار فوتبال ما در عرصه مربیگری از اسب افتاده و دیگر شاهد پروازها و جولان او نخواهیم بود. کارنامه 4 ساله علی دایی میتواند شاهدی براین مدعا باشد. به عقیده کارشناسان علی آقا نقش چندانی در قهرمانی سایپا در اولین تجربه مربیگریاش نداشت، چون او تیم را نبسته و در میانه فصل سکان تیم را برعهده گرفت و سایپا در وضعینی بسیار شکننده در دوران افول وحشتناک پرسپولیس، استقلال، پاس و سپاهان، پس از چند دوره قهرمانی این تیمها، به جام دست یافت.
سال ١٣٨٩ سال مصیبت باری برای فوتبال ایران بود. شاهد شکست در همه مسابقات بینالمللی بودیم. برای طرفداران سرخابی (استقلال- پرسپولیس) اما شرایط مصیبت بارتر بود. در نیمه اول سال قهرمانی در لیگ برتر را از دست دادند و از جام باشگاههای آسیا حذف شدند. در فصل جدید لیگ برتر هم تاکنون حال و روز خوشی نداشتهاند. استقلال که تیم را نیمبند وارد مسابقات کرد، نتایجشان چنگی به دل نمیزند و تنها دلخوشی شان برد پرحرف و حدیث در دربی بود.
چه آیندهای در انتظار کشورهای اسلامی پس از سقوط دیکتاتورهای نظامی خواهد بود؟ این سؤال بیش از آن که دغدغه اعراب باشد، مشغله ذهنی ایرانیان است. تمرکز اعراب فعلاً بیشتر بر روی نبرد داخلی است، تا وضعیت آینده. ایرانیان اما متعجبانه نظارهگر محشریاند که به پا شده است و کنجکاوانه میپرسند گیریم که مردم نبرد را بردند، پس از آن چه خواهد شد؟ چه گروههایی زمام امور را به دست خواهند گرفت؟ آیا اعراب از آزادی و دموکراسی به دست آمده پاسداری خواهند کرد؟ اگر گروههای اسلامگرا پیروز انتخابات شوند، آیا به دموکراسی و قاعده رقابت وفادار خواهند ماند؟
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل