دو سه هفتهای است که اسرائیل شاهد چند حمله در عمق خود است که در یک دهه اخیر تقریبا این حجم عملیات با این مقدار تلفات در یک بازه زمانی کوتاه بیسابقه است.
در این مدت کوتاه، فلسطینیها پنج عملیات در مناطق مختلف اسرائیل انجام دادهاند که آخرین آنها دیشب در شهر حساس تلآویو صورت گرفت.
صرف نظر از مناقشاتی پیرامون ماهیت حملات و هویت مقتولان، اما ابعاد امنیتی و سیاسی این تحولات درخور توجه است و نباید حملات تیراندازی فلسطینیها را مانند حوادثی مشابه در گوشه و کنار جهان پنداشت.
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از توقف این مذاکرات به علت «عوامل خارجی» خبر داد و گفت که متن توافق آماده و روی میز است. منظور بورل از عوامل خارجی معطوف به عامل روسی است که بعد از جنگ اوکراین خواستار مصونیت کامل از تحریمهای غرب علیه خود در روابط تجاری، نظامی و هستهای با ایران شده است. در همین حال، انریکه مورا نیز از توافق بر همه چیز میگوید اما طرف ایرانی از لاینحل ماندن مسائلی انگشت شمار اما بنیادین خبر میدهد و سخنگوی وزارت امور خارجه توقف مذاکرات را فرصتی برای حل و فصل مسائل باقیمانده میداند.
بالاخره جنگ اوکراین بامداد پنجشنبه آغاز شد و این نشان داد که هشدارها و اظهارنظرهای مقامات آمریکایی و اروپایی علی رغم تکذیب مکرر روسیه مبتنی بر گزارشهای اطلاعاتی دقیقی بوده است. کشورهایی چون اوکراین قربانی درگیری و نزاع قدرتهای بزرگ و توسعهطلبیهای آنها هستند؛ چه غرب و ناتو، چه شرق و روسیه. سرزمینهای ثالث با موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلتیکی مهم چون اوکراین در این نزاع مطمح نظر این قدرتها بوده و همواره تلاش کردهاند آنها را تیول خود کنند. در این میان، اوکراین که حد فاصل ناتو و روسیه در شرق اروپاست، پس از فروپاشی شوروی همواره نظرگاه شرق و غرب بوده
سه روز از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین گذشته و فعلا سخت است درباره آینده آن سخن گفت؛ اما با نگاهی به تجارب تاریخی مشابه، رفتار بازیگران درگیر، ماهیت جنگ و وضعیت و ژئوپلتیک اوکراین و منطقه میتوان در حد امکان دورنمایی را ترسیم کرد. قبل از آن باید روشن شود که چرا غرب چنین رفتاری را در قبال اوکراین و جنگ روسیه در پیش گرفته است و وارد عمل نشد؟ در حالی که پیروزی نهایی پوتین چنان نتایج ویرانگری برای اروپا و نفوذ آمریکا در سطح جهان دارد که عملا آغازی بر افول و پایان هژمونی آمریکاست. ورود به جنگ همچنان که بایدن هم گفته جنگ جهانی سومی را به دنبال خواهد داشت
دور هشتم مذاکرات از دوشنبه شروع شده است؛ اما هنوز روشن نیست که در پشت پرده مذاکرات چه میگذرد. گفته میشود که فضای مذاکرات "مثبت و رو به جلو" است و از حصول "پیشرفتهایی" خبر میدهند. این در حالی است که همچنان مبنای مذاکرات در ابهام است. در حالی که طرف ایرانی از اضافه شدن پیشنهادهای ارائه شده در دو موضوع رفع تحریمها و مسائل هستهای و به تبع آن دستیابی به "سندی مشترک و جدید" به عنوان مبنای مذاکراتی سخن میگوید که نماینده روسیه دیروز در گفتگو با مجله فارین پالیسی آمریکا گفته است که مذاکره کنندگان پذیرفتند که مذاکرات را بر مبنای پیشنویسهای دور ششم آغاز کنند.
بلاخره مذاکرات وین از سرگرفته شد، اما پرسش کانونی این روزها این است که آیا این مذاکرات به توافقی ختم میشود یا خیر؟
واقعیت این است که پاسخ به این سؤال و پیش بینی سرنوشت چنین مذاکراتی بسیار دشوار است، اما نظر به مجموعه قرائن و شواهدی میتوان در حد امکان درباره سرنوشت مذاکرات نکاتی را بیان کرد.
ـ مذاکرات این دوره به دلایل متعددی مهمتر از قبل و بسیار سرنوشتساز است. عامل زمان در این دور مذاکرات بسیار مهم است و هر چه زمان بیشتر بگذرد، دسترسی به توافق به همان اندازه دشوارتر میشود. عامل نخست وضعیت داخلی پیچیده آمریکاست که هر چه به زمان انتخابات میاندورهای کنگره در سال آتی میلادی نزدیکتر شود، مخالفتهای داخلی با بازگشت به برجام شدت بیشتری مییابد
راب مالی نماینده آمریکا در امور ایران پس از سفر خاورمیانهای خود گفته است که کشورهای حاشیه خلیج فارس در صورت احیای برجام آماده توسعه روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران هستند.
جدا از این که سخنان مالی گویای این واقعیت تلخ است که در کل روابط خارجی ایران، چه سیاسی چه اقتصادی، تحت الشعاع تحریمهای آمریکا و سیاست فشار حداکثری این کشور قرار گرفته است و بدون به نتیجه رسیدن مذاکرات وین و لغو تحریمها امکان گشایشی جدی در روابط خارجی ایران به ویژه در حوزه اقتصادی وجود ندارد، اما یک روی دیگر این اظهارات این است که عادی شدن روابط میان ایران و عربستان منوط به رسیدن به توافق در وین و به تبع آن احیای برجام است
منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا در دهه دوم هزاره سوم میلادی دوره پرتنشی را تجربه کرد که در آن صفبندیها و نزاعهای منطقهای شکل خطرناکی به خود گرفت و تا سرحد انفجار رسید، اما از ابتدای دهه سوم یعنی از ابتدای سال جاری میلادی، شاهد تحولاتی قابل تامل در جهت معکوس دهه پیشین در مسیر کاهش تنشها میان رقبا و مخالفان منطقهای ایران هستیم.
کنار هم قرار گرفتن این تحولات بسان تکههای پازلی، میرود که دورنمای دیگری از منطقه و جبههبندیهای آن در آینده خلق کند.
كشورهایی که پس از شروع اتفاقات بهار عربی دستخوش انقلابها، تحولات و جنگ داخلی شدند، یکی پس از دیگری هر کدام به شیوهای به تنظیمات اولیه خود بازگشتهاند. تازه کشورهای دیگری هم چون سودان "بهاری" نشده گرفتار کودتا شده و زمستانی سرد پیش روی خود دارند. در این میان از کشورهای انقلابهای عربی تنها لیبی مانده است که هنوز تعیین تکلیف نشده و در واقع آخرین ایستگاه بهار عربی است که رو به خزان است.
پس از فروپاشی نظام قذافی در اکتبر 2011، وارد یک جنگ داخلی فرسایشی شد و در برههای سه دولت بر آن حکومت میکرد.
تماسها برای آشتی با دمشق حدوداً از سه سال پیش شروع شده بود، اما زیرزمینی و در ماه گذشته با تماس تلفنی عبدالله دوم و بشار اسد رنگ علنی به خود گرفت؛ تا این که وزیر خارجه امارات هفته پیش به دمشق رفت و مورد استقبال گرم اسد واقع شد؛ سفری که با بازگشت سردار جواد غفاری فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه به تهران همزمان شد و همین هم محمل بیشتری برای گمانهزنیها فراهم کرد.
اما داستان این هروله عربی چیست؟
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل