حج: يعني آهنگ، مقصد يعني حرکت نيز هم. و همه چيز با کندن از خودت، از زندگيت و ازهمه علقههايت آغاز ميشود، مگر نه که در شهرت ساکني؟ سکونت، سکون، حج نفي سکون.چيزي که هدفش خودش است يعني مرگ. حج: جاري شو!
هجرت از " از خانه خويش " به " خانه خدا"،"خانه مُردم"!
اي برلبهاي ديگران ترانهساز، آهنگ نيستان خويش کن!
همه چیز با کندن تو از خودت، از زندگیات و از همه علاقههایت آغاز میشود. مگر نه در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون؟ حج، نفی سکون، زندگی چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ که نفس میکشد، حج، بودن تو را که چون کلافی سر در خویش گم کده است، باز میکند، این دایره بسته، با یک " نیت انقلابی "، باز میشود، افقی میشود، راه میافتد، در یک سیر مستقیم، هجرت به سوی ابدیت، به سوی دیگری، به سوی " او"
هجرت از خانه خویش به "خانه خدا"، "خانه مردم"!
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل