اشاره: «محمّد جهانگیری اصل» متولّد ١٣٦٥ شهرستان اشنویه در نوار مرزی عراق و ترکیه، در سال ١٣٩٦ در مقطع دکتری رشتهی زبان و ادبیّات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(تبریز) پذیرفته شد. وی در ٣٠تیرماه ١٣٩٩ در مدّتزمان نسبتاً کوتاه (٢سال و ١٠ماه) از رسالهی دکتری تحت عنوان «نقد زبانشناختی ترجمههای معاصر فارسی قرآن کریم(مطالعهی موردی ترجمههای عبدالرّحمن پیرانی و عبدالعزیز سلیمی)» دفاع نموده و به طور رسمی فارغالتّحصیل شد. اصلاحوب در گفتوگویی اختصاصی چند پرسش را با وی در میان نهاده که توجّه شما را به پاسخ آنها جلب مینماید.
- ضمن عرض تبریک و شادباش به مناسبت این موفّقیّت بزرگ، به عنوان نخستین سؤال، همانطوریکه میدانیم عنوان رسالهی شما «نقد زبانشناختی ترجمههای معاصر فارسی قرآن کریم با مطالعهی موردی ترجمههای دکترعبدالرّحمن پیرانی دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح و استاد عبدالعزیز سلیمی مترجم نامی اهل سنّت ایران است، انگیزه و علّت انتخاب این موضوع چه بود؟
با توجّه به اینکه تمامی پژوهشهای بنده در رابطه با زبانشناسی قرآن بودند و علاقهی خاصّی در این زمینه دارم همچنین ٢ اثر ترجمه نیز در همین موضوع داشتم با راهنمایی استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر عبدالاحد غیبی که از اساتید برجستهی گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان هستند به این نتیجه رسیدیم که در باب نقد زبانشناسی جدیدترین ترجمههای قرآن کار کنیم که در زمان انتخاب موضوع (زمستان ١٣٩٧) دو ترجمهی دکتر عبدالرّحمن پیرانی و استاد عبدالعزیز سلیمی جزو جدیدترین آثار چاپ شده بودند و در نهایت پروپوزال بنده تحت عنوان: «نقد زبانشناختی ترجمههای معاصر فارسی قرآن کریم (مطالعهی موردی ترجمههای عبدالرّحمن پیرانی و عبدالعزیز سلیمی)» با راهنمایی دکتر عبدالأحد غیبی و مشاورهی دکتر مهین حاجیزاده و دکتر حسن اسماعیلزاده به تصویب رسید.
- با توجّه به اینکه در مدّت زمان نسبتاً کوتاه (٢سال و ١٠ماه) موفّق به دفاع از رساله شدید که در جای خود قابل تأمّل هست، اگر ممکن است برای مخاطبان اصلاحوب بیشتر توضیح دهید.
در مقطع دکتری بعد از آنکه وارد دانشگاه میشویم چند مرحلهی اساسی داریم که عبارتاند از: ١.دروس نظری(٣ ترم)، ٢.ارایهی مدرک زبان، ٣.امتحان جامع، ٤.تصویب پروپوزال، ٥.نوشتن رساله، ٦.چاپ مقاله، ٧.دفاع.
در میان این مراحل پنجگانه، آزمون زبان از اهمّیّت خاصی برخوردار است؛ چراکه قریب به ٩٠ درصد از دانشجویان در مرحلهی آزمون زبان تعادل زمانی خویش را از دست داده و در طیّ سایر مراحل این دوره دچار بینظمی میشوند، نکتهی دیگر که از آزمون زبان هم مهمّتر است تعیین استاد راهنماست چراکه اگر استاد راهنمای منظّم و واقعی داشته باشیم طیّ نمودن تمامی مراحل برای دانشجو سهل خواهد شد، اگر اجازه فرمایید بنده مراحلی را که به ترتیب طیّ کردهام بعنوان یک تجربهی موفّق در اختیار دانشجویان مرحلهی دکتری بگذارم:
١. بعد از ورود به دانشگاه در همان هفتهی دوّم استاد راهنما را تعیین نمودم.
٢. در کنار دروس نظری که داشتیم مدرک زبانم را در پایان ترم دوّم تحصیلی (طول ١سال) با نمرهی ٦٩ تحویل دانشگاه دادم.
٣.در طول ترم سوّم تحصیلی موضوع رساله را تعیین کردیم.
٤.بعد از پایان دروس نظری و قبل از آزمون جامع، ساختار کلّی رساله را با راهنمایی استاد راهنمایم مشخّص نمودیم.
٥.بعد از آزمون جامع بر نوشتن مقاله تمرکز کردیم که شکر خدا مقالهی رساله را ٥ ماه قبل از دفاع در یکی از بهترین مجلّههای کشور در زمینهی نقد ترجمه (پژوهشنامهی مطالعات ترجمهی قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس با درجهی Q1) به چاپ رساندیم که در تمامی این مراحل استاد راهنمایم نقش اصلی داشتند.
٦.نوشتن اصل رساله با نظم و زمانبندی مشخّص.
البتّه اگر اجازه فرمایید به سؤالی که در روزهای اخیر به کرّات از بنده پرسیده شده پاسخ دهم: که آیا هماکنون رکورددار این مقطع تحصیلی از نظر زمانی (به مدت ٢سال و ١٠ماه) هستید؟ در جواب لازم است عرض کنم رکورددار این بازهی زمانی همچنان استاد راهنمایم جناب آقای دکتر عبدالاحد غیبی هستند که دورهی دکتری را در مدّت زمان کمتر از ٢سال و ٦ماه به پایان رساندهاند.
- سیر نقد ترجمه در ایران از ابتدا تاکنون چگونه بوده است؟
در زمینهی نقد ترجمههای قرآن به زبان فارسی پژوهشهای فراوانی در قالب مقاله و پایاننامه صورت گرفته است. اولین نقد خاصّ و مستقلّ در این زمینه را استاد مطهری در سال١٣٣٧ش، بر ترجمهی ابوالقاسم پاینده نوشت. پس از آن نقد ترجمهها با فراز و نشیب ادامه پیدا کرد و هر ترجمهای که چاپ میشد از سوی صاحب نظران این فنّ بطور کلّی مورد نقد و بررسی قرار میگرفت. در یک دههی اخیر با رشد چشمگیر مجلّات علمی-پژوهشیِ مرتبط با محورهای ترجمه و علوم قرآنی در کشورمان ایران، باعث روند روبه رشد و بهتر شدن ترجمههای قرآن کریم شده است، امّا باز در برخی زمینهها هنوز جای نقدهای ترجمه خالی است.
- به نظر شما مهمترین چالش ترجمههای قرآن به زبان فارسی چیست؟
رهیافت رایج در ترجمه قرآن چنین بوده که مترجم بر اساس رویکردی خاصّ به متن قرآن، روشی را برای ترجمه برمیگزیده و با حفظ این روش در سرتاسر کار، از متن قرآن ترجمهای پایبند به رویکرد و روش خود ارائه میکرده است. بهعنوان مثال مترجم اگر به اهمّیّت نظم زبان در متن قرآن معتقد بوده، روشی مبدأگرا برمیگزیده، یا اگر بر ارزش ادبی قرآن تأکید داشته، روشی ادبی پیشه میکرده، یا اگر به کارکرد معانی قرآن در زندگی مخاطب توجّه داشته، روشی ارتباطی برمیگزیده است .اگر محصول ترجمه براساس هدف مترجم ارزیابی شود، همهی ترجمههای قرآن به عنوان محصول این روشها پذیرفته میشود و از دیدگاه انتقادی، نهایتاً میتوان فواید یا کاستیهای این ترجمهها را در حدود روش منتخب نقد کرد، امّا اگر معیار در انتخاب روش ترجمه، ویژگیهای زبانیِ عینی در متن مبدأ باشد، آنگاه رهیافت تک روشی در ترجمه قرآن به لحاظ روششناختی با نقدی فراگیر روبرو خواهد شد؛ زیرا قرآن در عین حال که از انسجام معنایی و نظم صوری برخوردار است، بنا به مناسبتهای گوناگون، دامنهی موضوعیِ گستردهای را با اهداف متنوّع دنبال کرده است. این تنوّع در زمینه و موضوع و هدف، متقابلاً کارکرد سبکهای بیانیِ متنوعی را اقتضا کرده که در قالب ١١٤سورهی به هم پیوسته، امّا مستقلّ، نمود یافته است .روش یکنواختی که نقطهی عزیمتش یک رویکردِ از پیش معیّن است، احتمالاً در رویارویی با بخشهایی از متن قرآن میتواند روشی مناسب باشد، امّا وقتی موضوع و هدف تغییر میکند و متقابلاً کارکرد زبان در تولید متن نیز تغییر مییابد، طبیعتاً این سؤال پیش میآید که: آیا همان روش همچنان میتواند مناسب باشد؟ منطقی نیست که روش بیانیِ یکنواخت در زبان مقصد بتواند روشهای بیانیِ متنوّع در زبان مبدأ را پوشش دهد. بر این مبنا رهیافت رایج در گزینش روشی یکنواخت برای ترجمهی کلّ قرآن، بیش از آنکه به خود متن و کارکرد اسلوبهای زبانی در آن پایبند باشد، به رویکردی ذهنی که مترجم از پیش داشته، پایبند است.
در این باب مسألهی اصلی آنجاست که اگر بنا باشد در زبان مقصد، متنی تولید شود که به لحاظ طرح موضوع و برآوردن هدف با متن اصلی در زبان مبدأ، به نوعی تعادل برسد، روش ترجمه باید بر اساس کارکردی که زبان در خلق متن مبدأ، متناسب با موضوع و هدف داشته، تعیین شود. بر این اساس، انتخاب روش در ترجمهی قرآن باید ناظر به نوع کارکرد زبان در تولید آیات صورت پذیرد که این مهمّ با ابزارهای نقد زبانشناختی قابل سنجش است.
- خوب بر اساس توضیحات پیشگفته، به نظر شما آیا ترجمهی قرآن به طور کامل امری امکانپذیر است؟
هر زبانی از سبک و سیاق خاصّی برخوردار است؛ زبان عربی و بخصوص قرآن کريم نیز، به مثابهی يک متن منسجم ادبی، روشهاي گوناگوني را براي تأثيرگذاري بر مخاطب و القاي مفاهيم والاي خود به کار گرفته است. بحث و پژوهش در ابعاد مختلف لفظی و معنایی قرآن و جنبههای زبانشناختی آن، حیرت و شگفتی قرآنپژوهان هر عصری را برانگیخته است. ترجمه به عنوان یکی از مهمترین عوامل مبادلهی معنا و فرهنگ، طیّ دورههای تاریخیِ مختلف با رویکردهای متفاوت مورد توجّه صاحب نظران این حوزه و دیگر حوزههای همعرض ازجمله زبانشناسی، ادبیات، روانشناسی، جامعهشناسی و... قرار گرفته است؛ از زمان نزول قرآن تاکنون ترجمههای گوناگونی از آن ارائه شده است که زبان فارسی از جملهی آنهاست. تاریخدانان بر این باورند که قدیمیترین ترجمه به زبان فارسی، ترجمهی سورهی حمد توسط سلمان فارسی، صحابی گرانقدر پیامبر (ص) است. لازم به ذکر است که دربارهی جواز ترجمهی قرآن کریم در بین علمای اسلام اختلاف نظر وجود دارد، عدّهای بر حرام بودن، و برخی نیز بر جواز ترجمهی آن حکم کردهاند، این بدان دلیل است که معتقدند قرآن کریم را نمیتوان آنگونه که هست ترجمه نمود، چرا که قرآن کریم بخاطر آفرینندهی والا (خداوند متعال) و زبان اشتقاقیش (زبان عربی) دارای زوایای پنهان زبانی و غیر زبانی است که هیچ زبانی را یارای انتقال کامل معانی آن نیست. بنابراین از ضروریات یک ترجمهی خوب قرآن کریم این است که مترجم از دانشهای زبانی برخوردار باشد و به تمام سطوح زبان کلام وحی به عنوان زبان مبدأ توجه نماید و در ضمن آن بر تمام سطوح زبانی و فرهنگی زبان مقصد نیز آگاه باشد. اینجاست که نقش زبانشناسی در ترجمهی قرآن بهعنوان یک رکن اساسی مطرح میشود و چنین بنظر میرسد که هر نقدی در ترجمهی قرآن به نوعی با رویکرد نقد زبان شناختی مواجه است. با این توضیحات چنین به نظر میرسد که باید به حدّ وسطی بین ترجمه به روش کنونی و تفسیر برسیم تا حداقل تعادلی بین سازههای دو زبان مبدأ (قرآن) و مقصد برقرار گردد.
- نقد زبانشناسی ترجمه یعنی چه، اگر ممکن است بیشتر ایضاح مفهومی نمایید.
در زبانشناسی، ابعاد مختلف زبان در قالب حوزههای صرف، نحو، آواشناسی، واجشناسی، معناشناسی، کاربردشناسی، تحلیل گفتمان، زبانشناسی تاریخی تطبیقی، ردهشناسی، و نیز حوزههای بینرشتهای مانند جامعهشناسی زبان، روانشناسی زبان، عصبشناسی زبان، زبانشناسی قضایی، زبانشناسی بالینی، زبانشناسی تحلیلی، زبانشناسی آموزشی و زبان و منطق بررسی میشوند. از آنجا که زبان یک پدیدهی پیچیدهی انسانی و اجتماعی است، برای مطالعهی جامع و دقیق آن، بهرهگیری از علوم مرتبطِ دیگر الزامی به نظر میرسد. در واقع، مطالعهی فراگیر زبان، رویکردی چند بعدی را میطلبد؛ بنابراین، زبانشناسی علاوه بر مطالعهی جنبههای توصیفی و نظری زبان به ابعاد کاربردشناختی، روانشناختی، مردمشناختی، اجتماعی، هنری، ادبی، فلسفی و نشانهشناختی زبان نیز توجه میکند. به عبارتی میتوان گفت زبانشناسی معاصر، حوزههای مطالعاتی بسیار گستردهای را شامل میشود که توجه دانش پژوهان و دانشمندان گوناگونی را با ذائقههای علمی متنوّعی به خود جلب نموده است.
واکاوی زبان قرآن که از همان قرن اوّل هجری تا به امروز در قالب تفسیر، ترجمه و شرح لغات به گونههای مختلف انجام گرفته است دالّ بر اهمّیّت بافت زبانی و اعجاز پایانناپذیر آن است. امّا آنچه که در این پژوهش بطور خاصّ مدّ نظر بوده نقد زبان شناختی ترجمههای معاصر قرآن است. به عبارت دیگر نقد زبان شناختی رویکردی در زبانشناسی است که هدف آن بررسی انتقادی تمامی حوزههای زبان از جمله صرف، نحو، آواشناسی، واجشناسی، معناشناسی، کاربردشناسی، تحلیل گفتمان و... است.
- در رسالهی شما، از چه زوایایی دو ترجمه مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند؟
در این رساله سعی بر آن بوده که گذشته از تبیین معانی ظاهری آیات، ابعاد معنایی زبانشناختی در سه سطح صرف، نحو و هنجارگریزی زبانی را که در ترجمهی آیات میتواند نقش در خور توجّهی ایفا نماید، مورد نقد و بررسی قرار دهد؛ چرا که این ترجمهها جزو جدیدترین آثار چاپ شده هستند که از گنجینهی تمامی ترجمههای ارزشمند پیشین به زبان فارسی بهره جستهاند؛ بنابراین نقد و بررسی لایه-های زبانی این دو اثر، در واقع گذری نقدی بر کلّ روند ترجمهی قرآن به زبان فارسی تا حال حاضر است؛ باشد که افقهای جدیدی پیش روی مترجمان معاصر و ناقدان ترجمه باز شود و در آینده معیارهای کلّی زبان مبدأ و مقصد بر اساس ابزارهای زبانشناسی و ادبی متن رعایت گردد، در همین راستا این رساله در دو ترجمهی دکتر عبدالرحمن پیرانی و استاد عبدالعزیز سلیمی در صدد پاسخ به سؤالات زیر برآمد:
١- نقش ابزارهای زبانشناسی در دو ترجمه تا چه حدّ فعّال است؟
٢- دو ترجمهی مذکور، بر اساس کارکرد نقش ابزارهای زبان در ترجمه تا چه میزان به ترجمهای متعادل دست یافته و به تبع آن موفّق به جبران کاستیهای سایر ترجمهها شدهاند؟
٣- با دیدی مقایسهای بین این دو ترجمه در انتقال مفاهیم قرآنی از زبان مبدأ به زبان مقصد؛ کدام یک موفّقتر عمل نموده است؟
- سطح کیفی این دو ترجمه را چگونه برآورد میکنید؟
به طور کلّی در رسالهی حاضر که این دو اثر ارزشمند در دو سطح عمومی و تخصّصی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند؛ در بخش عمومی نتایج حاکی از آن است که میتوان این دو ترجمه را همچنان در ردیف بهترین ترجمههای فارسی قرآن به شمار آورد چرا که از بارزترین ویژگیهای مثبت آنها عبارت-اند از: جامعیت مطالب، واژهگزینی مناسب و ترجمهی دقیق تمامی واژگان آیات، روانی و دلپذیری نثر ترجمهها، رعایت دستورات کلّی زبان، تعادل ترجمهای، معادلسازی مناسب و يكسانی و هـماهنگی در ترجمه. امّا در بخش تخصّصی ما نیازمند رویکردهای جدیدی در ترجمه هستیم که حدّاقل برای اهل تخصّص نوشته شود و در آن غالب ابزارهای زبانی در ترجمه به کارگرفته شود که اکثر ترجمههای فارسی قرآن کریم با این نقیصه مواجه هستند.
با دیدی مقایسهای بین این دو ترجمه بر اساس معیارهای تعریفشده، نتایج آماری حاصل از بررسی آیات حاکی از آن است که میزان موفّقیّت هر دو مترجم بسیار به هم نزدیک است.
- ضمن تبریک مجدّد به شما و آرزوی توفیقات روزافزون برای شما، اگر سخنی با کاربران اصلاحوب دارید، بفرمایید.
ضمن تشکّر از مجموعهی دستاندرکاران اصلاحوب بابت انجام این مصاحبه و زحمات مترجمان گرانقدر جناب آقای دکتر عبدالرّحمن پیرانی (و همکاران) و استاد عبدالعزیز سلیمی؛ سپاسگزار و قدردان تمامی اساتیدم از کلاس اوّل دبستان تا مقطع دکتری هستم که در محضرشان علم و اخلاق آموختم؛ از جمله:
استاد فاضل و دانشمندم جناب آقای دکتر عبدالاحد غیبی به عنوان استاد راهنما، همچنین اساتید مشاورم؛ سرکار خانم دکتر مهین حاجیزاده و جناب آقای دکتر حسن اسماعیلزاده.
در پایان از مشوّق دایمیام (پدر بزرگوارم)، دعاگوی همیشگیام (مادر عزیزم) و تسهیلگر این مسیر طولانیام (همسر گُلم نگار) تشکّر و قدردانی میکنم.
نظرات