روز جهانی نفی خشونت علیه زنان پیام رسید رنگ پروفایلتان را نارنجی کنید!
نارنجی کنیم که چه شود؟ چه دردی را دوا کند؟
ما آژیر قرمز را هم شنیدیم. خون قرمز دختران زنده به گور را دیدیم ولی چه کردیم؟
به ما گفتند هیس! دختران فریاد نمی‌زنند! ما هم هیس کردیم تا ناپسران چشمانشان را بچرخانند و دستانشان آزاد باشد و صدای قهقهه‌ی خنده‌هایشان گوش فلک را کر کند.
اما ما هیس!
من به کی تکیه کنم؟
پدرم؟ برادرم؟ همسرم؟ معلمم؟ دکترم؟ پسرم؟ وکیلم؟ 
چند مورد از هتک حرمت این آقایان را برایتان ردیف کنم که باور کنید من از این گروه چقدر زخم خوردم، خشونت دیدم؟!
تعجب نکنید! بستگی دارد خشونت را برای ما چگونه معنی کرده باشند؟
سرو صورت کبود؟یا دست و پای شکسته؟
زبان در کام؟ یا قلم و نامه نا نوشته؟
یا تمام حق و حقوقی که هیچ وقت نه شناختیم نه گرفتیم.
حتی مهریه‌ی ما را هم آقایان تعیین می‌کنند" کم باشد که زکات شاملش نشود" 
من بخواهم زکات بدهم باید کدام آقا را ببینم؟
طبق فرموده عمر بن خطاب؛ آیا حقی را که خداوند به من داده است تو می‌خواهی از من بگیری؟
نه! دیگر نه.
من از گورم برخاسته‌ام... 
 دیگر هیس نمی‌کنم و حرفم را می‌زنم، رسا و محکم.
بدون اینکه از بزرگان مجلس، همان‌هایی که هیچ وقت به من اجازه ندادند اجازه بخواهم.
من حقم را می‌خواهم، من حقم را می‌گیرم.