به یادم باش...
به یادتم...
غصه نخور، من نزدیکم...
به من بگو، اجابت میکنم...
همیشه بین تو و قلبتم...
آه! خدای من! تو چقدر مرا بزرگ میکنی...
و من چقدر خودم را کوچک میکنم که به غیر تو دل میبندم.
زیبای مهربان، آرام جان
بهشت برین، همین است
این آرامش با شکوه که من دارم...
" لا خوف و لا حزن"...
این تار و پود خدایی" صبغه الله"...
چه ابهتی، چه شوکتی بالاتر از این؟... امکان ندارد
چه لذتی!
دستهای گره خورده من و تو در میعادگاه عاشقان
بار دیگر خالصانه در این شبهای نور و معنویت این ارتباط طولی و عرضی که کتاب هستی را از ابتدا تا انتها در برگرفته بخاطر میآورم.
پودش من و تو و تمام آنچه که رنگ خدایی دارد و تارش رهبران، پیامبران در صدر آنان پدرمان آدم و در خاتم حبیبنا محمد المصطفی( صل الله علیه و سلم).
سر بر آستانت میگذارم، تسبیح اشکهایم را میشمارم
شاه کلید قلب بیمارم!
درمان دردهایم!
خدایم!...
ربنا گویان هم صدا با آسمان، بیامان میخوانمت: یا رحیم! و یا رحمان!
در بوستان رمضان، ماه قرآن با کاروان انس و جان از ته دل بی امان میخوانمت یارحیم! و یارحمان!
یاستار! یا تواب! یا غفار!
انک عفو... انک عفو کریم فاعفوا عنا یارحیم!
و السلام علی سیدنا محمد( صل الله علیه و سلم
نظرات