در دل دشت‌ها، بر بلندای کوهستان و در اعماق جنگل‌های سوخته، صدای قدم‌هایی می‌آید که نه برای شکار، که برای نجات است. این صدا، صدای فعالان فداکار محیط زیست است؛ کسانی که با دست خالی، با دلی پُر از عشق به طبیعت، به نبرد با آتش می‌روند؛ با شعله‌هایی که درختان، جانوران و رؤیاهای سبز ما را می‌بلعد.
وقتی طبیعت می‌سوزد، انگار بخشی از روح انسان خاکستر می‌شود. اما در همین غم بزرگ، کسانی هستند که تسلیم نمی‌شوند. آنان دل به آتش می‌زنند، بدون ماسک، بدون لباس ضدحریق، با بیل و بطری آب و امید. می‌دوند، نفس می‌برند، می‌سوزند و گاه جان می‌دهند… برای درختی که صدای تبر را نشنود، برای سنجابی که لانه‌اش شعله‌ور نشود، برای نسلی که هنوز هم آسمان آبی و زمین سبز می‌خواهد.
این مردان و زنان طبیعت، بی‌نام و بی‌نشان‌اند. تنها چیزی که دارند، قلبی بزرگ‌تر از کوه و شجاعتی بی‌نظیر است. گاهی نامشان را در خبری کوتاه می‌شنویم: "فعال محیط زیست فلانی، در حین مهار آتش‌سوزی جان باخت." و بعد، سکوت... اما طبیعت، هرگز فراموش نمی‌کند.
درختان با شاخه‌هایشان برای این شهیدان بی‌سنگ‌قبر، فاتحه می‌خوانند. رودها، غصه می‌خورند و پرندگان با صدایشان اشک می‌ریزند. آری، طبیعت زبان شکر دارد؛ و فداکارانش را در حافظه‌ی زمین ثبت می‌کند.
چه چیزی باعث می‌شود انسانی خود را به دل آتش بزند؟ پاسخ عشق به زمین و احساس مسئولیتی است که فراتر از منافع فردی است. بسیاری از این داوطلبان می‌گویند: "اگر ما نرویم، چه کسی برود؟" این جمله ساده، نشان‌دهنده‌ی درکی عمیق از ارتباط انسان و طبیعت است. آن‌ها می‌دانند که جنگل‌ها تنها منبع اکسیژن و حیات هستند و نابودی آن‌ها یعنی نابودی آینده‌ی بشریت.  
در روزگاری که سودجویی، طبیعت را به آتش می‌کشد، هنوز کسانی هستند که جان‌شان را سپر درختان، پرندگان و خاک می‌کنند. آنان نه مأمور رسمی‌اند و نه مجهز به تجهیزات مدرن. نامشان را نه در فهرست حقوق‌بگیران می‌یابید و نه در لیست مدال‌آوران. اما در اوج بی‌امکانی، دلیرانه به دل آتش می‌زنند؛ بی‌چشم‌داشت، تنها برای آن‌که درختی دیگر نسوزد و زمین نفسی بکشد.
وقتی شعله‌ها جنگل را می‌بلعند، این قلب‌های سبز در میان شعله‌های بی‌رحم آتش فعالان محیط زیست‌اند که با بطری آب، بیل دستی و دل آکنده از عشق، می‌دوند؛ خسته، بی‌رمق، اما استوار. گاه بازمی‌گردند، خاک‌آلود اما زنده و گاه، در همان خاک می‌مانند… خاموش، اما سرفراز.
ما از یاد نمی‌بریم: هر گامی که امروز در سایه‌ی درختی برمی‌داریم و هر نفسی که از هوای پاک می‌کشیم، مدیون فداکاری کسانی است که خود سوختند تا ما نسوزیم.

نبرد با آتش با دستان خالی/ تجهیزاتی که به زاگرس نمی‌رسد


آری محیط زیست، نفس تپنده و بستر حیات همه‌ی موجودات روی زمین است. هر روزه با تهدیداتی نظیر آلودگی، تخریب زیستگاه‌ها و تغییرات اقلیمی مواجهیم؛ اما در میان این چالش‌ها، گروهی از انسانها با از خودگذشتگی و شجاعت، به جنگ آتش و تهدیدات دیگر می‌روند تا جان طبیعت را نجات دهند. این فعالان محیط زیست، گاهی با خطرات جدی روبرو می شوند و حتی جان خود را در راه خاموش کردن آتش‌های ویرانگر یا حفاظت از اکوسیستم‌ها فدا می‌کنند.
آتش‌سوزیهای جنگلی از جمله بلایای طبیعی هستند که نه تنها طبیعت را نابود می‌کنند، بلکه حیات انسانها و جامعه را نیز در معرض خطر قرار می‌دهند. در چنین شرایطی، فعالان محیط زیست ، بدون هیچ چشمداشتی و با تمام وجود به دل آتش می‌زنند تا شعله‌های مخرب را خاموش کنند. این افراد را باید نشانه‌های واقعی تعهد و عشق به طبیعت دانست؛ کسانی که در مقابل وسوسه‌ی ایمنی و راحتی، تصمیم می‌گیرند ایثار کنند و جانی را برای نجات زندگی‌های دیگر و آینده‌ی زمین فدا کنند.
آنان که در سخت‌ترین شرایط، به مقابله با شعله‌های سوزان می‌روند. تنها حامیان طبیعت نیستند، بلکه پیام‌آوران این حقیقت هستند که زمین، خانه‌ی مشترک ما، نیازمند عشق و حفاظت بی‌وقفه است.
این جانفشانی‌ها باید الهامبخش ما باشند. حفظ محیط زیست مسئولیتی همگانی است و تقدیر از این قهرمانان، ادای دینی به تلاشهای بی‌وقفه‌ی آنان است. باید بسترهای قانونی، آموزشی و حمایتی فراهم کنیم تا هم امنیت فعالان محیط زیست تامین شود و هم فرهنگ حفاظت از طبیعت در جامعه گسترش یابد.
ما، وارثان زمین، مدیون این قهرمانان خاموش‌ایم. آنان که با جان خویش، زمین را نگه داشته‌اند. قدردانی از آنان، تنها با اشک و نوشته ممکن نیست. باید به جای سوگواری موقت، در قانون، بودجه، رسانه و آموزش، حامی آنان باشیم. آنان چراغ‌داران راه آینده‌اند؛ نگذاریم در تاریکی خاموش شوند.آنان ایثارگری و فداکاری در راه صیانت و حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی و نماد والای مسئولیت‌پذیری، تعهد و عشق به سرزمین و انسانیت را به درستی معنی کردند. نام و یادشان در تاریخ ایران زمین و کردستان عزیزمان و در دل هر انسان شریف و طبیعت‌دوستی جاودانه خواهد ماند.

باشد که نامشان چون بوی باران در دل درختان بماند و فریاد خاموش‌شان، وجدان ما را بیدار نگه دارد.
با اندوهی عمیق و قلبی آکنده از تأثر، درگذشت مظلومانه و غم‌انگیز «حمید مرادی، چیاکو یوسفی نژاد و خبات امینی»، که از فعالان شریف و دلسوز محیط زیست در راه مهار آتش‌سوزی جنگل‌ها و پاسداری از طبیعت این سرزمین ،در جریان آتش‌سوزی آبیدر جان به جان‌آفرین تسلیم کردند را به خانواده‌های معزز ایشان، جامعه‌ی محیط زیستی کشور و تمامی مردم قدرشناس ایران تسلیت عرض می‌نمایم و از درگاه خداوند منان برای آن جان‌های پاک، علوّ درجات و برای بازماندگانشان و آسیب‌دیدگان شفای عاجل، صبر و اجر مسئلت دارم.
این عزیزان، قهرمانانی بودند که با کمترین امکانات و بیشترین غیرت، دل در گرو درختان و جانوران و خاک وطن داشتند. آنان، همچون شعله‌هایی از ایمان و مسئولیت، خود سوختند تا زندگی بر این سرزمین سبز بماند. یادشان در دل طبیعت و جان مردمان ماندگار خواهد ماند.
فعالان محیط زیست که در راه خاموش کردن آتش جان می‌بازند، شهیدان عصر مدرن هستند. آن‌ها نه برای جنگ، که برای صلح با طبیعت می‌میرند. بهترین تقدیر از این عزیزان، ادامه‌ی راهشان و تلاش جمعی برای حفظ محیط زیست است. بیایید به یاد آن‌ها، درخت بکاریم، از طبیعت محافظت کنیم و صدای بی‌صدای زمین باشیم.