«إن الله یبعث لهذه الأمة علی رأس کل مائة سنة من یجدد لها دینها»(رواه ابوداود) "خداوند در آغاز هر سده، کسی را برای این امت خواهد فرستاد که دینش را برایش تجدید نماید."
برخی از مردم تنها برای خود میزیند و جز به خود نمیاندیشند و جز برای خود نمیپویند. چنین کسانی چون بمیرند، کسی مرگشان را حس نمیکند: "پس نه آسمان و زمین بر آنانگریست و نه هم مهلت یافتند"(دخان/29) برخی از مردمان برای امت خود میزیند، زیست خود را به آن میبخشد همه آرزوهای خود را در راه پیروزی و افتخار آن بسیج میکنند و همه چیز خود را در راه او قربانی میکنند چنین کسانی چون بمیرند، چشمان همه برایشان اشک میریزد و دلها سرشار از اندوه میشوند. امام ما، امام حسن البنا از این کسان است او آموزگار یک نسل، پیشوای زمان خود و مجدد دعوت در روزگار نوین است. خیزش اسلام در سطح جهانی، در سده چهارده هجری، مدیون اوست. دعوت اسلام به دست شاگردان وی در همه گوشههای جهان گسترش یافت. امام شهید باوری استوار داشت که بر همه وجودش سایه افکنده بود. در راه این باور، زندگی دشوار و سختی داشت و باز در راه آن مرگی ارجمند و متعالی یافت. او سخت باور داشت که دیانت اسلام، ضامن ساختن فرد مسلمان، خانواده مسلمان، جامعه مسلمان و دولت مسلمان است.
در سده چهارده هجری، مفهوم تجدید در نگاه امام حسن البنا بعد دیگری یافت. این بعد همان ساختن و پایه گذاردن دوباره امت بود زیرا دعوتگران مسلمان بایستی میان وجود دولت و فروپاشی آن، تمایز قائل شوند در وضعیت نخست یعنی وضعیت وجود دولت، کار مجدد، اصلاحگری، راست کردن کجیها، و راندن امور وارداتی خواهند بود اما در وضعیت دوم که با درهم پیچیدن نظام خلافت و از هم پاشیدن بنیاد ساختمان پدید آمد، بایستی تجدید در غالب پایهگذاری باشد نه اصلاحگری و رفوگری.
قضایایی که امروزه در حیطهی جهان اسلام شاهد هستیم مغتضی تجدید از نوع دوم خواهد بود: ساختن فرد مسلمان، خانواده مسلمان، امت مسلمان و دولت مسلمان، جنبشهای اسلامی معاصر بایستی همین تلقی را داشته باشند جماعت اخوان المسلمین نیز بر شالوده همین تلقی استوار است اسلام بر اساس کلیتی تجزیه ناپذیر تلقی میشود که هر بخش ان تنها با دیگر بخشها کارکرد خواهد داشت: بنابراین نظام اعتقادات در کنار نظام آیینها و نظام عبارات کلیتی کمال یافته خواهد بود.
آیا به برخی از کتاب باور دارید و به برخی دیگر کفر میورزید؟ پس سزای کسی از شما که چنین میکند جز رسوایی در زندگی دنیوی نخواهد بود و روز باز پسین به سختترین عذاب سپرده خواهند شد و خداوند از کردههایشان ناآگاه نیست "
تمایز گذاشتن میان دیانت و سیاست و دولت عبادت و رهبری هیچ جایگاهی ندارد بر اساس این نگاه فراگیر، مسلمانان با همه اختلافاتی که دارند، ساختار واحدی هستند و وظیفه مسلمانان است که این ساختار بین المللی اسلام را برپا کنند.
از نگاه جنبش اسلامی، سلفیت به معنای بر گرفتن اسلام از اصول آن است، بی آنکه برای نظریهها و مفاهیم پدید آمده در تاریخ، تعصبی صورت بندد. اساس همه چیز آن استن که در کتاب، سنت و در دوران خلفای راشدین بوده است. البنا میگوید:
بیهیچ نگرانی میتوان گفت که اخوان المسلمین، دعوتی سلفی است؛ زیرا آنان به بازگشت به چشمهسارهای زلال کتاب و سنت، فرا میخوانند. "
از کجا آغاز کنیم ؟
ساختن یک ملت، بروراندن یک ملت، برآوردن آرزوها و پشتیبانی از اصول نیازمند نیروی روانی سترگی است که امتی که در راه ان میکوشند یا دست کم گروهی که به سوی آن فرا میخواند، بایستی از آن برخوردار باشند. این نیرو در موارد زیر تجلی مییابد که:
1-اراده نیرومند و فاقد ضعف،
2-وفاداری پایدار و عاری از دو رنگی و نیرنگ،
3-فداکاری بسیار و مقاوم در برابر حرص و آز و بخل
4-شناخت مبدأ و ایمان به آن و ارج گذاردن به آن، چنانکه از خطا، انحراف، چانهزنی و نیرنگ زدن به دیگران باز دارد.
بر مبنای این پایههای بدهی و روانی و بر اساس این نیروی بزرگ روحی مبانی و اصل پدید میآیند و ملتهای نوپا رشد مییابند. ملتهای جوان شکل میگیرند و کسانی که مدتها از زیست محروم بودنده اند، دوباره جان میگیرند.
هر ملتی که فاقد آن چهار خصلت باشد یا دست کم رهبران و دعوتگرانش فاقد آن باشند، ملتی ناکارآمد خواهد بود و به هیچ نتیجه خوشی دست نخواهند یافت و هیچ امیدی و آرزویی را برآورده نخواهند کرد و آن را همین بس خواهد بود که در حال هوای آرزوها، رویاها و توهمات بزید "براستی که پندار از حق هیچ بینیاز نمیکند."
قانون و سنت خدا در میان آفریدگانش همین و سنت خدا را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت. براستی که خداوند آنچه رادر گروهی هست تغییر نمیدهد تا آنان آنچه را در خود دارند تغییر ندهند" رعد / 11
این همان قانونی است که پیامبر(ص) در گفتار خود آنچنین باز گفته است:
" نزدیک است که ملتها بر شما یورش آورند، چنانکه خورندگان غذا به کاسه یورش میبرند" کسی گفت: آیا به سبب آن است که ما در آن روز اندک هستیم ؟ فرمود." شما در آن روز بسیار هستید ولی مانند سیل(تو خالی و بیفایده هستید).خداوند از دل دشمنانتان هیبت شما را بیرون میکشد و در دل شما سستی میاندازد کسی گفت: ای رسول خدا، سستی چیست ؟ فرمود:" دنیا دوستی و مرگگریزی"
.......آن است که پیامبر(ص) علت ضعف ملتها و زبونی امتها را در سستی درون، ضعف دلها، و تهی بودن درون از اخلاق متعالی و صفات مردانگی دانسته است.
ملتی که از برخورداری لذت ببرد و با رفاه انس بگیرد، در مادیات غرق شود، شیفته زرق و برق دنیوی شود و تحمل سختیها و مبارزه با دشواریها و پیکار در راه حق را فراموش کند، بایستی با عظت و آرزوهایش خداحافظی کرد.
اصلی که امام بنا به آن فرا میخواند:
" ایمان ایمان بیدار در جان مسلمانان، نه ایمان تخدیر شده و خواب آلود، این ایمان عبارت از آن اسلام فراگیر است که همه امور زندگی را سامان میبخشد و در همه مسائل آن نظری ویژه دارد و نظامی استوار و ژرف برای ان ارائه میکند و در برابر مشکلات زیستی و نظامهایی که برای اصلاح مردمان ناگزیر هستند، دست بسته و منفعل نمیایستدو نظر ویژه خود را از کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) میگیرد."
امام بنا گفتار خود آشکارا به شکاکان و پریشان نظران چنین ابراز میدارد: " اگر شما جز شکاکی و حیرت و سردرگمی میان مکاتب حیران و شکست خورده، چیز دیگری را نمیپذیرید، پس بدانبد کاروان خدا بیهیچ باکی از فزونی و کاستی، راه خود را طی خواهد کرد که: پیروزی جز از سوی خدا نیست"
شیوه عمل امام بنا
از امام بنا پرسیدند چرا این اندیشههای بلند را که مردم را به آنها فرا میخوانی، در قالب کتاب انتشار نمیدهی و کتاب تالیف نمیکنی ؟ بیدرنگ پاسخ داد:
" من نمیخواهم کتاب تألیف کنم میخواهم مرد بسازم"
امام بنا اذعان داشت که امت اسلام تنها با سخنرانی و موعظه وکتاب و کنفرانس، بیدار نخواهد شد، بلکه ناگزیر بایستی روح آدمیان را به الک اندیشههای اسلامی در آورد و نسلی نو را بر اساس اخلاق، ایمان، بخشش و فداکاری پروراند.
بدین سبب آن نظام تربیتی را وضع کرد که مؤمنان را با رشتهای استوار، با حق پیوند دهد و این رشته از دیگر تمام رشتهها استوارتر و ماندگارتر باشد بدین سبب نام حلقههای آموزشی(نظان الاسر) پدید آمد: الکتیبه، الرحله، المعسکر، غایت ان بود که هستهی اولیهای پدید آید تا ساختمان اسلام بر آن استوار شود و زیرساختی نیرومند شکل پذیرد که در برابر تند بادها بایستد و نیرنگ دشمنان را براند.
وی از وضعیتی که مسلمانان به آن رسیده بودند و وظیفهای که دعوتگران بایستی به آن بپردازند، نیک آگاه بود. میگوید: " ته ماندههای سدههای گذشته و پیامد رخدادها، نمیتوانند با رویارویی که در سینهها پرورانده میشود، یا واژههایی که در نشریات مینویسند، یا سخنرانیهایی که در برابر تودهها ایراد میکنند، از بین بروند، بلکه حوصله بسیار، بردباری فراوان پایداری همیشگی و پشتکار ابدی میطلبد..."
نظرات
حسن البنا الف الرجال الذین حملوا رایة القرآن فی الدنیا<br /> رحمه الله و رضی عنه....<br />