در واپسین لحظات ماه مبارک رمضان قرار گرفته‌ایم، بندگان مخلص خداوند تجربه‌ها و جلوه‌های متنوعی را از بندگی و عبودیت در‌این ماه به نمایش گذاشته‌اند. امیدواریم که ما نیز با دست پر از خوان گسترده‌ی نعمت‌های خداوندی برخاسته و توشه‌ای مناسب برای حرکت در مسیر کمالات به دست آورده باشیم. ثمره ی‌این ماه مبارک تقواست. در‌این نوشتار سعی شده است مفهوم تقوا مورد بحث قرار گیرد، ارزش و مکانت آن شناخته و به صفات متقین اشاره شود. امید است که نفس‌های ما بعد از طی مرحله‌ای از عبادت خالصانه و آگاهانه، آمادگی امتثال اوامر و اجتناب نواهی را دریافته، به وادی تقوا رهنمون گشته و در "دستیابی به سعادت" جدی، کوشا و مطمئن با عزم و اراده، گام در مسیر کمالات نهد باشد که مؤمنین به امید خدا در‌این ماه مبارک متأدب به آداب شرعی و متصف به صفات متقین و متخلق به اخلاق اسلامی گردند. آمین

انسانِ منهای وحی و هدایت ربّانی، در بی بضاعتی عمیق قرار می‌گیرد و فرسنگ‌ها از سعادت و خوشبختی فاصله می‌گیرد؛ چرا که انسان با ترکیب دوگانه‌ی زمینی(و بدأ خلق الانسان من طین) و آسمانی(و نفخت فیه من روحی) به رشد و تقویت و اشباع هر دو بُعد نیازمند است. هرگاه انسان به یکی از‌این دو جانب اهتمام دهد و در حق دیگری اهمال ورزد تصویری مشوش از خود به نمایش می‌گذارد. سامان دادن به امورات انسان جز از طریق وحی ممکن نیست؛ زیرا که انسان در مسیر رشد و شکوفائی و رسیدن به سعادت و خوشبختی به‌ایمان نیاز دارد.‌ایمان به خدا و قیامت و سایر ارکان، نقشی اساسی در ضبط و کنترل انسان، شکوفایی استعدادها و تصحیح رفتار او دارند. انسان بدون راهنمایی وحی نمی‌تواند شناخت دقیقی از اصول و ارکان به دست آورد؛ از ‌اینجاست که خداوند در بخش هدایت تشریعی و ابتلائی، انسان را رها ننموده و خود عهده‌دار ‌این هدایت گشته است (و إن علینا للهدی).

خداوند حکیم به تناسب رشد انسان و نیازمندیهایش در مراحل مختلف تاریخی، او را مخاطب مقداری مناسب از وحی و هدایت قرار داده است و چون بشریت به حدی از استعداد و رشد رسید که بتواند مخاطبِ آخرین وحی ربّانی باشد، قرآن را به عنوان آخرین نسخه‌ی شفابخش در اختیار او قرار داد. قرآن آخرین کتاب آسمانی بر محمد بن عبدالله -صلی الله علیه و سلم- آخرین رسول نازل گردید.

هدف اساسی از نزول بخش‌هایی از هدایت ربانی که در اختیار سایر پیامبران و امت‌هایشان قرار گرفته و همچنین آخرین بخش از‌این هدایت که در اکمل وجوه آن بر پیامبر اسلام(ص) نازل گشته،‌این بوده است که مخاطبین آنرا تلقی نموده و به آن عمل کنند و زندگی خود را بر اساس آن بنا نهند.

طبیعت انسان و مُلهم بودن روان او به فجور و تقوی و مختار بودن او در انتخاب یکی از دو راه، وجود هواهای نفسانی و حضور شیطان در زندگی انسان‌ها سبب گشته تا همه‌ی مخاطبین کتاب‌های آسمانی منقاد و تسلیم نباشند بلکه فقط گروهی که زمینه‌ی ترس و خشیت مؤمنانه در آنها ریشه دارد عاملین به‌این خطاب باشند:«فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتْ الذِّکْرَى * سَیذَّکَّرُ مَنْ یخْشَى»(اعلی/9و10)

این آمادگی و أهلیت، و لیاقتی که لازمه‌ی تلقی و فهم و عمل به اوامر خداوند است تقوی نام دارد و به همین دلیل توصیه‌ی ثابت و اصیل خداوند به انسانها در طول تاریخ "تقوا" می‌باشد:«وَلَقَدْ وَصَّینَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَإِیاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ»(نساء131)

و شعار محوری دعوت رسولان در طول تاریخ رسالت نیز دعوت اقوامشان به‌ این امر بوده است؛ که در‌ آیاتی از سوره‌ی شعراء می‌فرماید:
«وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»(شعراء/10) قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یتَّقُونَ(11)کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ (105) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ(106)کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ(123) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ(124)کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ(160) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ(161)کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیکَةِ الْمُرْسَلِینَ (176) إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیبٌ أَلَا تَتَّقُونَ(177)»
و در سوره صافات می‌فرماید:
«وَإِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ(123) إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ(124)» و در سوره بقره ‌آیه 179 می‌فرماید:«وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/179)

تأمل در آایاتی که گذشت اهمیت و جایگاه تقوا را مشخص می‌گرداند، دقت در مجموعه‌ای دیگر از‌ آیات که در آنها مدح و ستایش تقوا آمده است و به فوائد تقوا اشاره شده است، می‌تواند اهمیت تقوا را برای ما صدچندان کند. پس با هم در ‌این آیات تأمل می‌کنیم:

▪ تقوا مقیاس و میزان تفاضل و برتری انسانهاست:«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات/13)

▪ بهترین توشه‌ی ‌این دنیا تقوا می‌باشد:«وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبَابِ»(بقره/197)

▪ متقین دوستان حقیقی خداوند هستند:«وَمَا کَانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»(انفال/34)

▪ خداوند عمل متقین را می‌پذیرد:«إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(مائده/27)

▪ اهل تقوا شایستگی عمل به قرآن را دارند:«هَذَا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ»(آل عمران/138)

▪ کسی می‌تواند در مقابل شیطان مقاومت کند و از مکر شیطان در امان بماند که اهل تقوا باشد:«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»(اعراف/201)

▪ هر بنیانی که بر تقوا استوار نباشد نابودشدنی است:«أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَیرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»(توبه/109)

▪ رفاه مادی و نزول برکات بر امت‌ها نیز به تقوای آنها ارتباط دارد:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ * وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یعْمَلُونَ»(مائده/65و66)

▪ خداوند اهل تقوا را همراهی می‌کند، آنها را دوست دارد و نصرتشان می‌دهد:«وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى»(طه/132)

▪ رزق و روزی پاک و رهایی از تنگناها نصیب متقی می‌شود:«فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَی عَدْلٍ مِنْکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِکُمْ یوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآَخِرِ وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَمَنْ یتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْرًا»(طلاق/2و3)

▪ برخورداری از تقوا به انسان قدرت تشخیص حق از باطل می‌دهد:«یا‌ایهَا الَّذِینَ آَمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیئَاتِکُمْ وَیغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»(انفال/30)

▪ در آخرت نیز اهل تقوا هستند که از نعمتهای خداوند برخوردار می‌شوند و به باغ‌های بهشت وارد می‌گردند و به رضوان خداوندی می‌رسند:«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ * آَخِذِینَ مَا آَتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ»(ذاریات/15و16) و «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلامٍ آمِنِینَ»(حجر/45و46)

● تعریف تقوا

تقوا از ماده "وقی یقی" از مصدر إتقاء می‌باشد که معنی اصلی آن نگهداری و حفظ کردن می‌باشد.
در مورد تعریف اصطلاحی آن تعاریف مختلفی ذکر گردیده است که مجموع‌این تعاریف ارتباط مستقیم با معنی لغوی آن دارند.
منظور از تقوا، حفظ و نگهداری نفس می‌باشد.

به منظور پرهیز از اطاله کلام چند تعریف از تعاریف مشهور تقوا را ذکر می‌کنیم:
▪ التقوی هی: أن تجعل بینک و بین ما حرم الله حاجباً و حاجزاً.
تقوا عبارت است از‌اینکه بین خودت و بین آنچه که خدا حرام کرده است مانع و پرده‌ای قرار دهی.

▪ التقوی هی: امتثال الأوامر و اجتناب النواهی.
تقوا عبارت است از فرمانبرداری از دستورات و خودداری و پرهیز از انجام آنچه نهی شده است.

▪ التقوی هی: الخوف من الجلیل و العمل بالتنزیل و القناعة بالقلیل و الاستعداد لیوم الرحیل.
تقوا عبارت است از ترس از خداوند باعظمت و عمل به قرآن و قانع بودن به روزی و رزق حلال کم و خود را آماده کردن برای سفر آخرت.

در‌این زمینه، "ابن قیم" رحمه‌الله تعریفی جامع ارائه داده‌اند که با ذکر آن به تعاریف مختلف از تقوا خاتمه می‌دهیم.
▪ التقوی: حقیقتها العمل بطاعة الله‌ایماناً و احتساباً أمراً و نهیاً فیفعل ما أمر الله به‌ایماناً بالآمر و تصدیقاً بوعده و یترک ما نهی الله عنه‌ایماناً بالناهی و خوفاً من وعیده.
حقیقت تقوا عبارت است از اجرای دستورات خدا و اطاعت از او در اجرای دستورات و پرهیز از نواهی، اطاعتی که ریشه در قبول و پذیرش و اخلاص دارد. پس انسان با تقوا آنچه را خداوند به آن امر کرده است اجرا می‌کند؛ در حالیکه به آمر(الله)‌ایمان دارد و وعده‌های او را قبول دارد و آنچه که خداوند از آن نهی کرده است انجام نمی‌دهد در حالیکه به نهی کننده(الله)‌ایمان دارد و از وعید او در مورد عِقاب و عذاب می‌ترسد.

انسان مؤمن در حوزه‌ی باورها قرار می‌گیرد و بر اساس رضایت و قناعت به ارکان‌ ایمانی (خدا، رسولان، کتابهای آسمانی، قضا و قدر، قیامت و ملائکه) مؤمن می‌گردد؛ پس مطمئناً لازم است که رفتارهای خود را بر اساس‌این باورها تنظیم کند.

توضیح بیشتر ‌این است که اعتقاد به هر کدام از ارکان‌ ایمان مقتضیاتی دارد که لازم است انسان مؤمن بر اساس آن زندگی کند. عمل کردن به آنچه اقتضای‌ ایمان است و خودداری و بازداشتن نفس از عمل کردن برخلاف مقتضای ‌ایمان، تقوا نامیده می‌شود. وقتی ما به خداوند حکیم و علیم و سمیع‌ ایمان می‌آوریم ‌این ‌ایمان باید در زندگی ما نقش داشته باشد.
ایمان به قیامت اگر در زندگی و تصحیح آن نقش داشته باشد مفید است. اگر ‌ایمان به قیامت، وادارنده به عمل صالح و بازدارنده از گناه باشد ‌ایمان واقعی است. تقوا یعنی جامه عمل پوشیدن به آنچه بدان باور داریم.

● صفات متقین

در خاتمه نیاز است که با استناد به قرآن، صفات متقین را بشناسیم و سعی کنیم خود را به ‌این صفات مزین سازیم.
باز هم به خاطر طولانی نشدن، آدرس چند مقطع از قرآن را که به صفات متقین می‌پردازد ذکر کرده و از نقل و توضیح همه‌ی آنها خودداری می‌کنیم:

▪ در سوره بقره در دو مقطع صفات متقین ذکر شده است: (آیات1تا5 و‌ایه177)
▪ در سوره آل عمران نیز صفات متقین در دو جا آمده است: (آیات15تا17 و‌ایات133تا136)
▪ در سوره انبیاء در‌ایات48و49 به‌این موضوع پرداخته شده است.
▪ ‌ آیه 33 سوره زمر صفت متقین را بحث می‌کند.
▪ ‌ آیات 15 تا 19 سوره ذاریات نیز به گوشه‌ای دیگر از صفات متقین اشاره دارد.

در یک جمع بندی کلی می‌توان از مجموع‌این‌ایات صفات زیر را به دست آورد:
▪ متقین به غیب‌ایمان دارند.‌ایمان به غیب نقش اساسی در زندگی متقین دارد.

▪ اهل اقامه نماز هستند و رابطه‌ی آنها با خدا رابطه‌ای صحیح است.

▪ از آنچه خداوند به آنان روزی داده است انفاق می‌کنند و رابطه‌ی آنها با بندگان نیز رابطه‌ای صحیح می‌باشد.

▪ قرآن، برنامه و منهج زندگی آنها می‌باشد.

▪ نسبت به قیامت یقین دارند و چنین یقینی، در آنها احساس مسئولیت ‌ایجاد کرده است.

▪ به تصحیح باورها و اعتقادات خود و جامعه می‌پردازند و‌ این را بر احکام عملی مقدم می‌شمارند؛ زیرا معتقدند تصحیح باورها زیر ساخت و نقطه‌ی آغازین هر اصلاحی است.

▪ به دنبال جامعه‌ای هستند که در آن به نیازمندان و فقرا رسیدگی شود؛ بنابر این قبل از هر چیز به رفع نیازمندیهای فقیران و‌ ایتام و مساکین جامعه می‌پردازند.

▪ به عهد و قرارهای خود پایبند هستند و خلاف وعده نمی‌کنند زیرا می‌دانند که خلاف وعده باعث بی اعتمادی و اتلاف وقت می‌شود و به تخریب اعصاب می‌انجامد.

▪ در سختی‌ها و مشکلات توازن خود را از دست نمی‌دهند و بهداشت روانی و سلامت آن را حفظ می‌کنند و با مشکلات به صورت منطقی و معقول برخورد می‌کنند.

▪ از طریق دعا ارتباطی آگاهانه و ملتمسانه با خداوند دارند و در همه‌ی اوقات او را فرا می‌خوانند و در وقت سحرگاهان به استغفار می‌پردازند.

آنچه گذشت اشاره به بعضی از صفات متقین بود. بهترین راه برای پی بردن به ‌این صفات مراجعه به قرآن و تفاسیر می‌باشد که امیدواریم با توجه به حساسیت موضوع برای ‌این کار برنامه ریزی کنیم.

در پایان متذکر می‌شویم که هر چه دایره مسؤولیت انسان بیشتر شود نیاز به تقوا نیز بیشتر می‌گردد، مجموعه‌ای از افراد که مسؤولیت اصلاح اجتماع را دارند و در سلک دعوتگران قرار می‌گیرند، بیش از هر مجموعه‌ای نیازمند تقوا هستند.
به همین دلیل پیامبر اسلام در زمانی که معاذ بن جبل رضی الله عنه را برای دعون و تبلیغ دین به اطراف می‌فرستاد او را چنین نصیحت کرد که:"اتَّقِ اللَّهَ حَیثُمَا کُنْتَ وَأَتْبِعِ السَّیئَةَ الْحَسَنَةَ تَمْحُهَا وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ".
هر جا که باشی از خدا بترس (و تقوا داشته باش) و در پی هر بدی و اشتباه، کاری نیک انجام بده تا آن بدی را از بین ببرد و با مردم خوش رفتار باش.

این وصایای ارزشمند باید مورد توجه همه دعوتگران باشد. میدان دعوت و تبلیغ، میدانی است که برای انسان‌های مریض لغزشگاه‌ها و پرتگاه‌هایی عمیق دارد که رهایی از آن نیاز به تقوا دارد.

خداوند به ما توفیق دهد تا بتوانیم از جمله متقین باشیم و در جمع بندگان خداوند درآییم و در بهشت‌های جاودان خداوند وارد گردیم. آمین