رمز ارزها: آینده پول و چالش‌های سیستم مالی سنتی

 

رمز ارزها در یك دهه گذشته از یك ایده نوآورانه به یك واقعیت انكارناپذیر در عرصه اقتصاد جهانی تبدیل شده‌اند. با ظهور بیت‌كوین در سال 2009 توسط شخص یا گروهی با نام مستعار ساتوشی ناكاموتو، برای نخستین‌بار ایده یك سیستم پولی غیرمتمركز كه به هیچ دولت یا نهاد مركزی وابسته نباشد، عملیاتی شد. این نوآوری اساسی، نقطه آغاز موجی از تحولات در مفهوم پول و ارزش در دنیای مدرن بود.

اندیشمندان معاصر، به‌ویژه آنها كه در حوزه اقتصاد آزاد و مكتب اتریشی فعالیت می‌كنند، سال‌هاست كه به نقد سیستم پول فیات (پول سنتی) پرداخته‌اند. فردریش هایك، اقتصاددان برجسته مكتب اتریشی، حتی پیش از ظهور اینترنت در كتاب «خصوصی‌سازی پول» خود (1976) استدلال می‌كرد كه انحصار دولت‌ها بر تولید پول باید پایان یابد و سیستم‌های پولی رقابتی خصوصی باید اجازه رشد داشته باشند. با ظهور فناوری بلاكچین، این دیدگاه نظری به یك امكان عملی تبدیل شد. یكی از انتقادات اصلی به سیستم پولی سنتی، تمركزگرایی و كنترل دولتی است. در این سیستم، بانك‌های مركزی انحصار خلق پول را در اختیار دارند و می‌توانند به صلاحدید خود عرضه پول را افزایش دهند. این قدرت انحصاری می‌تواند به سوءاستفاده، تخصیص نادرست منابع، و در برخی موارد، فساد منجر شود. بانك‌های مركزی با چاپ پول می‌توانند مصارف دولتی را تأمین كنند، كه در نهایت به تورم و كاهش ارزش پول در جیب شهروندان می‌انجامد. در مقابل، رمز ارزهایی مانند بیت‌كوین با مكانیسم عرضه محدود و الگوریتمی، راه‌حلی برای این مشكل ارایه می‌دهند. 

سالیان طولانی است كه تورم، همچون شبحی بر اقتصاد جهانی سایه افكنده است، این امر بعد از پاندمی كرونا برای خیلی از كشورها كمر‌شكن شد، حتی در كشورهای با اقتصاد پیشرفته، قدرت خرید پول ملی طی دهه‌ها به‌طور مداوم كاهش یافته است. این كاهش ارزش نه فقط پس‌اندازها را تضعیف می‌كند، بلكه برنامه‌ریزی بلندمدت اقتصادی را نیز دشوار می‌سازد. پس از بحران مالی 2008، بانك‌های مركزی جهان سیاست‌های پولی انبساطی بی‌سابقه‌ای را در پیش گرفتند و تریلیون‌ها دلار به اقتصاد جهانی تزریق كردند. این روند با همه‌گیری كووید-19 تشدید شد. نتیجه این سیاست‌ها در بسیاری از كشورها، تورم فزاینده‌ای بود كه هنوز با آن دست‌وپنجه نرم می‌كنند.
در این شرایط، رمز ارزها با ویژگی‌هایی مانند عرضه محدود و پیش‌بینی‌پذیر، به عنوان پناهگاهی در برابر تورم مطرح شده‌اند. بیت‌كوین با محدودیت نهایی 21 میلیون واحد، به عنوان «طلای دیجیتال » شناخته می‌شود و بسیاری آن را به عنوان ابزاری برای حفظ ارزش در برابر سیاست‌های پولی انبساطی می‌بینند. این ویژگی به ویژه در كشورهایی با تورم بالا مانند ونزوئلا، لبنان، تركیه و برخی كشورهای آفریقایی، جذابیت بیشتری یافته است، جایی كه شهروندان به دنبال راهی برای حفظ ارزش دارایی‌های خود هستند.


ناكارآمدی سیستم بانكی سنتی، انتقاد دیگری است كه به سیستم پولی فعلی وارد می‌شود. انتقال پول بین‌المللی در نظام فعلی، فرآیندی پیچیده، زمان‌بر و پرهزینه است كه گاه چندین روز طول می‌كشد و كارمزدهای قابل توجهی را در بر دارد. عدم دسترسی بخش بزرگی از جمعیت جهان به خدمات بانكی (حدود 1.7 میلیارد نفر) نیز چالشی اساسی است. رمز‌ارزها با ارایه امكان انتقال ارزش مستقیم بدون نیاز به واسطه، در هر زمان و هر مكان، راه‌حلی برای این مشكلات فراهم می‌كنند.
كاربردهای رمز ارزها فراتر از یك ابزار سرمایه‌گذاری و حفظ ارزش است. فناوری بلاكچین كه زیربنای اكثر رمز ارزهاست، امكانات گسترده‌ای برای تحول در سیستم مالی ایجاد كرده است. قراردادهای هوشمند (مانند آنچه در پلتفرم اتریوم امكان‌پذیر است) اجازه می‌دهند تراكنش‌های مالی پیچیده بدون نیاز به واسطه‌های سنتی اجرا شوند. این فناوری زمینه‌ساز ظهور امور مالی غیرمتمركز (DeFi) شده كه در آن خدمات مالی سنتی مانند وام‌دهی، وام‌گیری، تبادل دارایی، بیمه و مدیریت دارایی به صورت غیرمتمركز و بدون نیاز به نهادهای سنتی مانند بانك‌ها ارایه می‌شوند.


حریم خصوصی مالی، از دیگر موضوعات مورد توجه منتقدان سیستم پولی سنتی است. در دنیای دیجیتال امروز، تقریبا تمام تراكنش‌های مالی ردیابی و ثبت می‌شوند. بانك‌ها، شركت‌های پرداخت و دولت‌ها به اطلاعات تراكنش‌های مالی افراد دسترسی دارند. این امر نه تنها حریم خصوصی را نقض می‌كند، بلكه امكان نظارت، كنترل و حتی سانسور مالی را فراهم می‌سازد. برخی رمز ارزها مانند مونرو، زی‌كش و گرین با تمركز بر حفظ حریم خصوصی طراحی شده‌اند تا معاملات مالی ناشناس را ممكن سازند، اگرچه این ویژگی چالش‌های نظارتی خاص خود را دارد، طبیعتا این امكانات شاید برای خیلی از دستگاه‌های نظارتی غیر قابل قبول باشد، چراكه در مقابل امتیازات زیادی كه برای بانك‌ها و افراد جامعه فراهم می‌كند، امكان پول‌شویی و خیلی از اقدامات مجرمانه را نیز برای عده‌ای فراهم می‌كند.
فراتر از جنبه‌های فنی و اقتصادی، انتقاد به پول سنتی بُعدی فلسفی نیز دارد. برخی اندیشمندان استدلال می‌كنند كه كنترل دولتی بر پول، با اصول آزادی فردی و استقلال مالی در تضاد است. آنها پول را ابزاری برای تبادل ارزش می‌دانند كه باید از كنترل سیاسی مستقل باشد. دیدگاهی كه با شعار معروف بیت‌كوین «نه به بانك‌های مركزی» همخوانی دارد. 


علی‌رغم پتانسیل‌های رمز‌ارزها، این فناوری با چالش‌های جدی نیز روبه‌روست. نوسانات شدید قیمت، یكی از اصلی‌ترین موانع پذیرش گسترده رمزارزها به عنوان واحد پول روزمره است. مصرف بالای انرژی در برخی رمز ارزها، به ویژه بیت‌كوین، نگرانی‌های زیست‌محیطی را برانگیخته است. این موضوع در كشوری مانند ایران كه با مسائل گوناگون در حوزه‌های متنوع در حال دست و پنچه نرم كردن است یك مبحث بسیار گسترده است كه در این گفتار مجالی برای توضیح مبسوط آن نیست. چالش‌های مقیاس‌پذیری مثل محدودیت در پردازش تعداد زیاد تراكنش در مدت كوتاه و مسائل امنیتی از دیگر موانع توسعه این فناوری هستند مانند هك شدن صرافی‌ها مانند اتفاقی كه در ماه گذشته میلادی برای صرافی بای‌بیت در كشور امارات متحده عربی اتفاق افتاد و حدود یك و نیم میلیارد دلار رمزارز اتریوم توسط هكر‌های منتسب به كره شمالی هك شد و به سرقت رفت.


با این حال، نوآوری در این حوزه با سرعتی شگفت‌انگیز ادامه دارد. اگرچه راه‌حل‌هایی برای لایه دوم بلاك‌چین، مانند شبكه لایتنینگ برای بیت‌كوین و به موازات آن رول‌آپ‌ها برای اتریوم، مشكلات مقیاس‌پذیری این رمز ارزها را كاهش می‌دهند، اما گذار اتریوم از سازوكار سنتی و منتهی به اثبات سهام آن، مصرف انرژی را در استخراج و تراكنش‌های مرتبط به آنها به میزان قابل‌توجهی كاهش داده است. در كنار این تغییرات فناوری‌های تكنولوژیكی جدیدی مانند زك‌اسنارك و استارك، امكان تراكنش‌های خصوصی و قابل اثبات را فراهم می‌كنند، كه بازهم در نهایت منجر به كاهش هزینه‌ها خواهند شد. باید واقع‌نگر بود، به نظرم تا حدود بسیاری آینده سیستم پولی جهان احتمالا تركیبی از سیستم‌های سنتی و نوآوری‌های بلاكچین خواهند بود. بانك‌های مركزی در سراسر جهان در حال بررسی یا توسعه ارزهای دیجیتال خود (CBDC) هستند (این طرح بارها توسط نهاد‌ها و گاها وزارتخانه‌ها در ایران ابراز شده ولی راهی به جایی نبرده) . این ارزها از فناوری بلاكچین استفاده می‌كنند، اما برخلاف رمز‌ارزهایی مانند بیت‌كوین، متمركز و تحت كنترل بانك مركزی باقی می‌مانند. چنین تركیبی می‌تواند مزایای كارایی فناوری بلاكچین را با ثبات و اعتبار پول‌های ملی تركیب كند، اگرچه همچنان نگرانی‌هایی درباره نظارت دولتی و حریم خصوصی وجود دارد. با گسترش اخبار و دسترسی بیشتر سازمان‌ها به اطلاعات و تحلیل آنها در اتاق‌های فكر، سرمایه‌گذاری نهادی در رمز‌ارزها نیز روندی رو به رشد است. 

شركت‌های بزرگی مانند تسلا، مایكرو استراتژی و اسكوئر، بخشی از دارایی‌های خود را به بیت‌كوین تبدیل كرده‌اند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری متعددی برای رمز ارزها تأسیس شده‌اند و بورس‌های معتبری چون نزدك و نیویورك محصولات مرتبط با رمز ارزها را پذیرفته‌اند. این روند به مشروعیت بیشتر رمز ارزها كمك كرده و ورود سرمایه‌های بیشتر به این بازار را تسهیل می‌كند. یكی از جذاب‌ترین جنبه‌های رمز‌ارزها، امكان دموكراتیزه كردن دسترسی به خدمات مالی است. در كشورهای در حال توسعه، جایی كه زیرساخت‌های بانكی محدود است اما دسترسی به تلفن همراه و اینترنت گسترده است، رمز‌ارزها می‌توانند فرصت‌های جدیدی برای مشاركت مالی ایجاد كنند. شهروندان این كشورها می‌توانند بدون نیاز به حساب بانكی، به سیستم مالی جهانی متصل شوند و از خدمات مالی پیشرفته بهره‌مند گردند. توكنیزه كردن دارایی‌ها - تبدیل حقوق مالكیت دارایی‌های فیزیكی به توكن‌های دیجیتال – نیز یكی از كاربردهای آینده‌دار بلاكچین است. این فناوری می‌تواند دارایی‌های غیرنقد مانند املاك، هنر، كالاهای كلكسیونی و حتی سهام خصوصی را نقدشونده‌تر كند و امكان مالكیت جزئی را فراهم سازد. چنین تحولی می‌تواند بازارهای سرمایه را دموكراتیك‌تر كرده و دسترسی گسترده‌تری به فرصت‌های سرمایه‌گذاری ایجاد كند.

 با نگاهی به آینده، می‌توان گفت كه رمز‌ارزها و فناوری بلاكچین، فراتر از یك نوآوری تكنولوژیك، بازاندیشی عمیقی در مفهوم پول، ارزش و تبادل آن در جامعه مدرن ایجاد كرده‌اند. آنها چالشی جدی برای سیستم پولی سنتی محسوب می‌شوند و پرسش‌های مهمی را درباره آینده پول مطرح می‌كنند: آیا پول همچنان باید در انحصار دولت‌های مركزی باشد؟ چگونه می‌توان حریم خصوصی مالی را حفظ كرد؟ چگونه می‌توان سیستم مالی كارآمدتر، شفاف‌تر و فراگیرتری ایجاد كرد؟ فارغ از مسیر دقیق تكامل این فناوری، به نظر می‌رسد كه ما در آستانه تحولی بنیادین در سیستم مالی جهانی قرار داریم. تحولی كه می‌تواند منجر به سیستمی شود كه در آن قدرت از نهادهای متمركز به سوی شبكه‌های توزیع‌شده و كاربران فردی حركت می‌كند. نظامی كه در آن شفافیت و اعتمادپذیری نه از طریق نهادهای واسط، بلكه از طریق الگوریتم‌ها و مكانیسم‌های اجماع توزیع‌شده تضمین می‌شود. چنین تحولی، همان‌گونه كه انقلاب اینترنت، اطلاعات را دموكراتیزه كرد، می‌تواند خدمات مالی را نیز دموكراتیزه كند و به قدرت‌بخشی اقتصادی افراد بینجامد.