در کتاب "الکامل فی التاریخ" از ابن اثیر آمده است:
هنگامی که مغولان به رهبری چنگیزخان به شهر بخارا یورش بردند، نتوانستند به آن وارد شوند.
چنگیزخان عنوانی مردم بخارا نامه نوشت: "هر که در صف ما بایستد در امان است"!
مردم شهر به دو دسته تقسیم شدند:
دسته‌ی اول [پیشنهاد چنگیزخان را] نپذیرفتند و اصرار به جنگیدن در دفاع از خون و ناموس کردند. اما دسته‌ی دوم از ترس خشم و گرفت مغول با پیشنهاد امان، موافقت کردند.
آن‌گاه چنگیزخان به گروه دوم نوشت و به آن‌ها گفت: "اگر به ما کمک کنید که با کسانی از شما که پیشنهاد ما را نمی‌پذیرند، بجنگیم، زمام امور شهر تان را به شما می‌سپاریم و زمینه‌ی فرمانروایی و اقتدار شما را فراهم می‌سازیم"!
هر دو دسته به مصاف هم رفتند و ارتش مغول بر دروازه‌های شهر قرار داشت [و نظاره می‌کرد] و سرانجام، پیروزی و غلبه از آن خائنان شد!
زمانی که پیروز شدند، درهای شهر را به روی مغولان گشودند!
اولین کاری که چنگیز خان پس از وارد شدن به شهر انجام داد این بود که سلاح‌های‌شان را از دست‌شان گرفت. سپس به لشکرش دستور داد تا آن‌ها را ذبح کنند و قول معروف‌اش را گفت: "اگر این‌ها قابل اعتماد می‌بودند به برادران‌شان، به خاطر ما بیگانه‌ها خیانت نمی‌کردند"!
[شما هم] اگر از این مقاومت به خاطر[اشتراک] عقیده و دین حمایت نمی‌کنید، به خاطر مصلحت و سیاست از آن حمایت کنید.‌ چون این مقاومت، دشمن‌تان را از شما مصروف می‌سازد؛ زیرا انسان عاقل اگر بخواهد از شر دشمن‌اش در امان بماند، دشمنِ دشمن‌اش را تقویت می‌کند؛ آیا این بدیهی نیست که دشمنِ دشمن من بایستی دوست من باشد؟! چه رسد به این‌که دشمنِ دشمنت اساساً برادرت و اهل دین و عقیده تو بوده و حمایت از او بلاعوض بر تو واجب باشد؟!  به خدا سوگند، اگر این مقاومت-خدای نخواسته- در هم بشکند، آنچه را که اهل غزه چشیدند، شما نیز از دست آن‌ها خواهید چشید!  شما با چشمان تان دیدید که مردم غزه چه چیزی را چشیدند!
دهان باز و زبان کشیده، دنبال سراب عادی سازی روابط و توهم صلح ندوید، زیرا آن‌ها [یهود] اهل خیانت و پیمان‌شکنی هستند؛ در حین امضای صلح‌نامه‌ها با قلم‌های شان، چاقوهای شان را تیز می‌کنند!  در نظر آن‌ها شما چیزی جز قربانی بعدی و غنیمت آینده نیستید. هرگز از تلاش برای تحقق رویای کشور بزرگ‌شان [اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات] -که همه خانه‌ها و کشورهای شما در داخل مرزهای آن قرار دارد- دست بر نمی‌دارند! 
به کی اعتماد می‌کنید؟!
به قومی که بر سر یک "گاو" با خدای متعال مذاکره کردند؟!
یا به قومی‌ که پیامبری را که خداوند برای‌شان می‌فرستاد، ذبح می‌کردند، سپس بی‌خیال به بازارها و مغازه‌های‌شان می‌رفتند؛ انگار هیچ آب از آب تکان نخورده و هیچ کاری نکرده‌اند؟!
آیا به کسانی اعتماد می‌کنید که زکریا علیه السلام را با "اره" دوتا کردند و سر "سید حصور" یحیی علیه السلام را به عنوان مهریه به روسپیی پیشکش کردند؟!
آیا  به کسانی باور می‌کنید که آتش فتنه‌ها را میان "اوس" و "خزرج"  برای همیشه برافروختند؟!
آیا به "بنی قینقاع" خیانت‌کار، یا "بنی نضیر" حیله‌گر، و یا "اهل خیبر" نقض‌کننده پیمان  و سوگند‌شکن اعتماد می‌کنید؟!
آیا به کسانی اعتماد می‌کنید که پروردگار تان درباره آن‌ها به شما گفته است که "سرسخت‌ترین دشمنان شما هستند"؟!
آیا به کسانی اعتماد می‌کنید که قرآن شما در مورد آن‌ها به شما خبر داده است که "آن‌ها هر بار عهد و پیمان‌شان را می‌شکنند"؟! 
با دست برادران‌تان با آن‌ها بجنگید؛ ورنه روزی مجبور می‌شوید که با دست خودتان[با آن‌ها] بجنگید!
از ریختن خون‌های پاک مردم غزه جلوگیری کنید؛  ورنه روزی از خواب بیدار می‌شوید و خون‌های خودتان را در حال ریختن می‌یابید!
بار الها من پیام را رساندم، تو گواه باش!