اهمیت و فضیلت دعا
دعا یکی از بارزترین راه‌های تزکیه‌ی نفس است و پیامبر اسلام(صلّی‌الله علیه وسلّم) می‌فرماید:

«الدُّعَاءُ هُوَ الَعِبَادَةُ»[1]، «دعا همان عبادت است.»

دعا مانند دستگاه تقویت ‌کننده‌یی است که با آرامی و مهربانی قلب انسان را شارژ می‌کند. دعا بخشی از همان ذکر و یادی است که انسان را به خدا پیوند می‌دهد و او را از پناه بردن به خدا و ضعف بشری خود و دشمنانی که در درون او قرار گرفته‌اند، به ویژه نفس امّاره آگاه خواهد کرد.

ما در تاریخ مشاهده می‌کنیم که چگونه ابوبکر(رضی الله عنه) از چشمه‌ی زلال نبوت بر چگونگی شناخت از چیزی که نفس‌اش را تزکیه می‌کند، حریص است. ابوهریره روایت می‌کند که ابوبکر(رضی الله عنه) به پیامبر(صلّی‌الله علیه وسلّم) گفت: «چیزی را به من یاد بده که شب و روز آن را تکرار کنم.» پیامبر(صلّی‌الله علیه وسلّم) فرمود بگو:

«اَللَّهُمَّ عَالمَ الغَیبِ و الشَّهادَةِ،‌ فَاطِرَ السَّمواتِ و الأرْض رَبَّ کلِّ شَیءِ وَ مَلیکهُ، أَشْهَد أَنْ لا إِلهَ الاّ أنْتَ، أَعُوذُبکَ مِنْ شِّرِ نَفْسی و شَرِ الشَیطان وَ شِرْکِهِ»[2]، «ای داننده‌ی پیدا و پنهان! ای آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین! ای پروردگار و مالک همه چیز! گواهی می‌دهم که جز تو فرمانروا و فریادرسی نیست، از شر نفس‌ام و از شر شیطان و شریک قرار دادن او به تو پناه می‌برم.»

امام ابن‌قیم -رحمه‌الله‌- می‌فرماید:
«این حدیث حاوی دوری گزیدن از شر و اسباب شر و نتایج شر است؛ زیرا شر یا از نفس انسان یا از شیطان صادر می‌شود. نتایج آن نیز علیه خود آن فرد یا علیه برادر مسلمان‌اش خواهد بود. هم‌چنین این حدیث حاوی دو منبع شر است که از آن شر و بدبختی صادر می‌شود و نتایج حاصله از آن دو را نیز بیان می‌دارد.»[3]

این وصیت از سوی پرهیزگارترین فرد برای بهترین دوست‌اش است، تا شب و روز بدان پایبند باشد و به صورت جدّی بر اهمیت روش دعا در تربیت نفس دلالت می‌کند.

این دعا تنها دعایی برای تربیت نفس نبود که پیامبر(صلّی‌الله علیه وسلّم) یاران بزرگوارش را بدان توصیه کرده است، بلکه اگر زحمت جستجو را به خود بدهیم و به کتاب‌ها‌ی حدیث مراجعه کنیم، گنجینه‌های فراوانی را در آنان برای تربیت نفس خواهیم یافت.

کلید توفیق
امام ابن‌قیم‌ ـ‌ رحمه‌الله‌ـ  می‌گوید:

عالمان دینی بر این امر اجماع دارند که توفیق فرد در این است‌که خداوند او را به حال خود وانگذارد. سقوط و نابودی انسان در این است که خداوند او را به نفس‌اش واگذارد؛ پس اصل هر چیزی همان توفیق است که آن هم به دست خداست و به دست انسان نیست و کلید آن نیز همان دعا و دست نیاز بلند کردن و سر ساییدن به درگاه خداست. هر گاه انسان این کلید را به دست گیرد، خداوند درگاه خود را بر او می‌گشاید و هر گاه آن را گم کند و به‌کار نگیرد، درگاه خیر به روی او بسته خواهد شد.[4]

دعا کلید خیر و سعادت و توفیق الهی است و تابعین بسیار بر آن تکیه می‌نمودند و آن را اصلی از اصول علاج و درمان نفس می‌پنداشتند. ابن‌ابی‌رواد از آنان روایت می‌کند: «طاوس و یاران وی را دیدم، هنگامی که نماز عصر را به جا آوردند، همگی‌رو به قبله نشستند و هیچ یک از آنان صحبت نکردند و شروع به گریه و زاری و دعا نمودند.»[5]

یکدیگر را سفارش کردن
سلف صالح همیشه یکدیگر را به تمسک به این اصل در تربیت نفس سفارش می‌کردند. مفتی‌ مکه تابعی بزرگوار (عطاء بن‌ابی‌رباح) از دوست‌اش طاووس روایت می‌کند که طاووس به من گفت: «ای عطا! هرگز حاجت خود را با کسی مطرح نکن که درگاه‌اش را به روی تو بسته و پرده‌یی میان آن کشیده است، بلکه نیاز خود را با کسی در میان گذار که درگاه وی تا روز قیامت باز است و حتی به تو دستور داده که او را بخوانی و از او درخواست رفع حاجت نمایی و به تو ضمانت داده است که دعای‌ات را استجابت می‌کند.»[6]

بی‌شک این نسل بزرگوار، اسباب استجابت دعا را شناخته بود. از اسباب استجابت همان حلال بودن غذا، انتخاب وقت مناسب، شروع کردن دعا با حمد و ثنا و دعا نکردن برای قطع صله‌ی رحم است. تابعین نشانه‌های استجابت دعا را برای ما بیان کرده‌اند، تا هر‌گاه پی به اسرار استجابت دعا نبردیم، آن توصیه‌ها را مورد واكاوی دقیق قرار دهیم تا پذیرش دعا یا ردّ آن را بدانیم.

فردی نزد عالم بزرگوار «طاووس کیسانی» آمد و به وی گفت: «نزد خدا برای ما دعا کن، گفت: در قلب خود ترس و تقوایی نمی‌بینم که برای تو دعا کنم.»[7] ایشان با این پاسخ خواستند دو مسئله را بگویند، یکی این‌که به آن فرد بگوید: خود برای خود دعا کن؛ زیرا میان تو و خدا هیچ پرده‌یی وجود ندارد و دیگری این‌که نفس خود را چنان تربیت كن كه هر‌گاه کسی برای دعا نزد تو آمد تا برای او دعا كنی، دچار غرور نشود. با وجود این، آن عالم بزرگوار با آن پاسخ مرتکب هیچ دروغی نشد؛ زیرا ترس و تقوا رازی است که بسیاری از مردم آن را به هنگام عدم استجابت دعا نمی‌دانند.

یکی دیگر از تابعین، به نام «ثابت‌ بنانی» از یکی از عابدان روایت می‌کند که گفت: «من می‌دانم چه وقت خداوند دعای مرا قبول می‌کند؛ آن تابعی می‌گوید: مردم از این سخن بسیار تعجب کردند و گفتند: آیا می‌دانی که خدا دعای شما را كی قبول می‌كند؟ گفت: آری، گفتند: چه طوری می‌دانی؟ گفت: هر گاه دل و درون‌ام در برابر خدا به لرزه درآید و در برابر او احساس ترس کند و چشمان‌ام پر از اشک شود … آن وقت می دانم که دعای‌ام قبول شد است.»[8]

این اسرار، همان چیزی است که عالم بزرگواری مانند طاووس در پاسخ به آن فرد گفت. عمر فاروق(رضی الله عنه) می‌فرماید: «اِنِّی لَا اَحْمِلُ هَمَّ الاِجَابَةِ، وَ لَكِنْ هَمَّ الدُّعَاءُ، فَإِذَا اُلْهِمْتُ الدُّعَاءَ فَاِنَّ الْاِجَابَةَ مَعَهُ»[9]، «من هم و غم پذیرفته شدن دعا نمی‌خورم، اما هم و غم دعا كردن دارم؛ زیرا هرگاه دعا الهام شد و توفیق دعا كردن فراهم شد، پذیرش دعا هم در پی آن خواهد آمد.»

به خاطر همان ترس و خشیتی که طاووس و ثابت ‌بنانی از آن صحبت کردند، خداوندI دعاهای بسیار بزرگی را به آنان الهام می‌کرد. از امام زین‌العابدین روایت شده است که در دعاهای‌اش می‌گفت: «اللّهّم إنّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ تَحْسُنَ فی لَوائحِ الْعُیونِ عَلاَنِیتِی، وَتقْبُحَ فی خَفِیاتِ العُیونِ سَریرِتی، اَللّهُم مَا أَسَأْتُ وأَحْسَنْتَ إِلَىَّ، فإذا عُدتُ، فَعُدْ عَلَىَّ»[10]، «خدایا، به تو پناه می‌برم از آن‌كه برون‌ام در برابر دیدگان آشكار، نیكو جلوه كند و درون‌ام در برابر دیدگان نهان، زشت باشد. خدایا، من هرگاه بدی كرده‌ام تو به من نیكی روا داشته‌ای، پس هرگاه بدی را تكرار كردم، تو نیكی را تكرار كن.»

از جمله دعای تابعی و زاهد بزرگوار یعنی «طلق ‌بن‌حبیب» این بود که: «اَللّهُم إنی أَسْأَلُكَ عِلْمَ الخَائفینَ مِنْكَ، وخَوْفَ العالِمینَ بِكَ، وَیقینَ الْمُتَوكِلِینَ عَلَیكَ، وتَوَكُّلَ المُوقِنِینَ بِكَ، وإِنابَةَ المُخْبِتینَ إلیكَ، وإخْبَات المُنِیبِینَ إِلَیكَ، وشُكْرَ الصَابِرِینَ لَكَ، ولَحَاقاً بالأَحْیاءِ المُرْزَوقِینَ عِنْدَكَ.»[11]، «خداوندا از تو علم كسانی‌كه از تو می‌ترسند و خوف دانایان و یقین متوکلان و توکل قناعت‌کنندگان و توبه خاشعان و خشوع توبه‌کنندگان و شکر صابران و ملحق شدن به كسانی که نزد تو از روزی سرشار برخوردارند، مسالت دارم.»

هر‌گاه به کلمه‌ها و واژه‌های دعای آنان نگاه کنیم، برای ما روشن خواهد شد که آنان دارای چه شناخت عمیق و چه ترس و تقوای آشکاری بوده‌اند.

آداب دعا
دعا نیز دارای آداب فراوانی است ولی ما در این‌جا برخی از آنان را ذکر می‌کنیم، تا در دعاهایمان بدان پایبند باشیم:

1-   حمد و ثنای خداوند و صلوات فرستادن بر پیامبر(صلّی‌الله علیه وسلّم) قبل از دعا.
2-   حسن ظنّ به خدا.
3-   وضو گرفتن و رو به قبله ایستادن.
4-   تصمیم گرفتن بر موضوع درخواستی و اصرار در دعا.
5-   سه بار دعا کردن و تکرار نمودن آن.
6-   بهره‌گیری از کلمات زیبا و دعاهای مأثور در دعا.
7-   حالت خشوع و تضرّع به خود گرفتن در اثنای دعا.
8-   باز كردن دست‌ها و بلند كردن آنان تا سطح شانه‌ها.
9-   به پایان رساندن دعا با گفتن «آمین».

پاورقیها:
[1]- به روايت امام احمد، آلبانی آن را صحيح دانسته است. ر.ک: الجامع الصغير1/572.
[2]- به روايت امام احمد و ترمذی، آلباني آن را صحيح دانسته است. ر.ک: الجامع الصغير1/786.
[3]- فیض‌القدیر 4/521.
[4]- الفوائد 128-127، النفائس.
[5] - صفة ‌الصفوة 2/288.
[6] - اسرار الاستجابة .
[7]- سیر اعلام النبلاء ج 5/42.
[8]- صفة ‌الصفوة 3/261. «إذَا وَجِلَ قَلْبِي وَاقْشَعَرَّ جِلْدِي، وَ فَاضَتْ عَيْنِي، وَ فُتِحَ لِي فِي الدُّعَاءِ، فَثَمَّ أعْلَمُ قَدْ اسْتُجِيبَ لِي.»
[9]- الفوائد 128-127 .
[10]- سير أعلام النبلاء 4/396 .