مشروح سخنان استاد عبدالرّحمن پیرانی دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، وٲشهد ٲن لا ٳله ٳلا الله وحده لا شريك له، وأشهد أن محمدا عبده ورسوله، صلى الله عليه وعلى آله وصحبه وسلم تسليما.
در آستانهى ماه مبارك رمضان و بهار قرآن و نوروز و سال جدید شمسى ١٤٠٢ قرار داریم. فرصت را غنیمت شمرده، پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید شمسی و ماه مبارك رمضان را شادباش عرض نموده، از پیشگاه خداوند دگرگونكنندهى احوال و اوضاع و تدبیركنندهی شب و روز صمیمانه مسألت مىدارم كه رمضانى قرین نزول بركت و رحمت و سالى مملوّ از امید، آرامش و موفّقیت را براى شما بزرگواران و تمامى هموطنان گرامى رقم زند و به بركت ماه نزول قرآن، درهاى رحمت و آسایش را بر روى ملّت شریف ایران بگشاید و ما را از تنگناها و مشكلات و رنجها و بحرانهاى مختلف برهاند و سایهی سنگین غم و اندوه و نگرانى را بزداید.
در آغاز سخن، لازم میدانم مراتب تأسّف و نگرانی عمیق خود را در خصوص آسیبهایی که در روند مبهم و بسیار تلخ مسمومسازی، جان و روان نوباوگان و جوانان برومند این سرزمین را نشانه گرفته است و امنیت خاطر جامعه و بهویژه اولیای دختران سربلند میهن را مکدّر نموده است، اعلام نموده، ضمن آرزوی بهبودی و شفای عاجل برای مصدومان، بر ضرورت پیگیری جدّی و پاسخگویی و ابهامزدایی نهادهای مرتبط تأکید نمایم.
امید است مسؤولان و كارگزاران کشور، با پذیرش این واقعیت كه اكنون ایجاد تغییرات اساسى به خواست عمومى و مصلحت ملّى تبدیل شده است، اقداماتى شایسته و متناسب با حجم اعتراضات و مطالبات برحقّ شهروندان مبذول دارند و عبور ملّت و میهن از این مرحلهى خطیر و سرنوشتساز را با تحمّل كمترین هزینهی ممكن فراهم نمایند.
اجازه بفرمائید عرایضم را با اشاره به نقش مصلحانهى پیامبران و رسولان الهى در جوامع و اقوام متبوعشان آغاز كنم.
پیامبران الهى رسالت و مأموریتى جز خدمت به قوم و ملت و سرزمین خود و تلاش براى اصلاح امور و حاكمیت ارزشهاى ایمانى و اخلاقى و مبارزهی بىامان با ظلم و گمراهى و فساد و تباهى نداشتند؛ زیرا هدف نهایى خلقت انسان، آبادانى زمین است كه جوهر اساسى آن را اصلاح تشكیل مىدهد؛ همانگونه كه خداوند بزرگ مىفرماید: «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِیهَا»(هود: 61)
بر این اساس، ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و فساد در زمین در تعارض با هدف خلقت قرار مىگیرد و خداوند بزرگ در طول تاریخ بشر، قومى را تنها به دلیل كفر و و رویگردانى از پذیرش تعالیم آسمانى، نابود نساخته است؛ مگر اینكه حضور آنان با ظلم و ستم در حق دیگران و فساد و انحراف درروابط اجتماعى و دادوستد و.. قرین شده باشد.
بر این اساس اقتضاى حكمت ربّانى بر آن تعلّق گرفت كه براى هر قوم و ملّتى، رسولى هدایتگر و براى هر رسول و پیامبرى، رسالت و مأموریتى معیّن تعریف شود:
«وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (رعد: 7) و براى هر قومى رسولى هدایتگر است
و چه زیبا قرآن مجید مىفرماید:
«وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا» (هود: 50) و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم.
«وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا» (هود: 61) و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم.
«وَإِلَىٰ مَدْینَ أَخَاهُمْ شُعَیبًا» (هود: 84) و به سوى مردمان مدین برادرشان شعیب را فرستادیم.
بدیهى است در این جا منظور از واژهی «أَخَاهُمْ» برادرشان در نسب و قبیله و گوهر انسانى است.
بر اساس قصص پیامبران در قرآن كریم، هر كدام از رسولان الهى، پس از دعوت به توحید و بندگى خالصانهى پروردگار، به نوعى از اصلاحات متناسب با اوضاع جامعه و احوال قوم خویش پرداختهاند؛ به همین دلیل ما شاهد تنوّع اصلاحات در برنامههای انبیاى عظام صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین و نیز برخی الگوهای درخشان تاریخی هستیم:
١- اصلاح باورها و تبیین جهانبینى توحیدى توسط تمامى انبیاء و فرستادگان الهى تحت عنوان: اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ
٢- اقدام به اصلاحات سیاسى توسط برخى از پیامبران بهویژه سیّدنا موسى علیه السلام در مقابل فرعون.
٣- پرداختن به اصلاحات اقتصادى بویژه داد و ستد توسط سیّدنا شعیب علیه السلام به نسبت قوم خود.
٤- تلاش براى انجام اصلاحات اجتماعى و اخلاقى از جانب حضرت لوط علیه السلام كه قوم خود را به پرهیز از اعمال زشت و ناپسند دعوت نمود.
٥- اصلاحات ادارى و قضایی و دادگرى عادلانه توسط سیّدنا داود علیه السلام و صدور فرمان ربّانى: «فَاحْكُم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیضِلَّكَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» خطاب به وى.
6- اصلاحات تربیتى و آمورشى توسط حضرت لقمان حكیم علیه السلام تحت عنوان نصح و تهذیب و تربیت فرزندش.
٧- تشویق صاحبان قدرت مالى و بدنى به ایفان نقش اساسى و جدیت و خلق آثار ماندگار و نیل به دستاوردهاى متمایز و مؤثّر و تلاش براى آبادانى زمین، در توصیهها و اقدامات و دستورات ذو القرنین علیه السلام خطاب به مردمانى كه از او یارى و راهنمایى خواسته بودند آنجا كه فرمود: «قَالَ مَا مَكَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَینَكُمْ وَبَینَهُمْ رَدْمًا ﴿٩٥﴾ آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَینَ الصَّدَفَینِ قَالَ انفُخُوا حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیهِ قِطْرًا ﴿٩٦﴾ فَمَا اسْطَاعُوا أَن یظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ﴿٩٧﴾» سوره كهف.
مطلب دوّم؛ اگر چه قرآن مجید كتابى جهانى و جاودان بوده و خطابش براى تمامى زمانها و مكانها و ملّتها و اقوام عمومیت دارد امّا در بدو نزول، كار خود را با انسانها و مخاطبان خاصّ جامعهى مخاطب و دردها، نیازها، مشكلات و اقتضائات عصر نزول، آغاز كرد و حوادث و شرایط زمان نزول قرآن را مورد توجّه قرار داد؛ این امر موجب شد تا اصحاب و مجتهدین عصر نبوّت در تطبیق نصوص بر واقعیتهایى كه در آن زیست مىكردند، به صورتى دقیق و همهجانبه، توجّه لازم را مبذول بدارند و آن را به یك روش و منهج دایمى تبدیل و در پاسخ به سؤالات و فتاواى خود سطح فهم و دانش و اوضاع جارى و احوال مردم را لحاظ مىكردند؛ زیرا یقین داشتند كه دین مبین اسلام به سان سایر ادیان آسمانى براى تسهیل حیات و تهذیب نفس و آبادانى زمین و اقامهی قسط و عدل و تلاش براى زدودن دردها و رنجها و محرومیتها نازل شده است. اسلام آمده است تا به زندگى معنا بخشد؛ آمده است تا دلها را به یاد خدا آباد كند؛ آمده است تا امید شكیبایى و پویایى بیافریند و زندگى زودگذر دنیا را به آخرت پیوند بدهد.
بدیهى است قرآن مجید در عین حال كه به زمان و مكان و اوضاع و احوال مخاطبان عنایت ویژهاى مبذول داشته است، امّا خصوصیت سبب نزول، عمومیت پیام را با مشكل مواجه نساخته و نمىسازد.
نخست: قرآن مجید، در دو مرحلهى مكّى و مدنى نازل شده كه هر مرحله ویژگىها و اوضاع و رویدادهاى خاص خود را داراست. قرآن مكّى بیشتر به تبیین و تعمیق باورها و اصول ایمان و تثبیت ارزش هاى والاى ایمانى و اخلاقى و به اصلاح افكار و اندیشهها اهتمام ورزیده است؛ اما قرآن مدنى بیشتر به تدوین میثاق اجتماعى و بناى كیان سیاسى و اجتماعى هموطنان و به ایجاد و تقویت روابط انسانى فراتر از رابطهی دین و قوم و قبیله توجّه كرده است؛ لذا مىتوان اذعان نمود كه اسلام كار خود را توأمان با انسان و جامعه و اوضاع و احوال جارى و شرایط حاكم بر آنها آغاز كرد و صدور فرامین و احكام را در حد توان و استطاعت جامعه هدف فعلى قرار داد و تكلیف به «ما لا یُطاق» نكرد بدین سبب احكام و تعالیم اسلام، متناسب با اوضاع و شرایط مخاطبان و برخاسته از اراده و عزم آنها بوده است.
زیرا خداوند بزرگ جلّ جلاله خود خالق انسان، جامعه، زمان، احوال و رویدادهاست و نسبت به نیازها، دردها، مشكلات، كاستىها و ضعفها آگاه است. خداوند حکیم، هدف نهایى احكام و تعالیم دینى را تهذیب انسان و تسهیل حیات و سعادت و نیكفرجامى او قرار داده است؛ لذا بدیهى است توان و امكان و اراده و عزم آگاهانهى انسان ملاك تكلیف باشد و ارادهی رب العالمین نیز برآن تعلق بگیرد؛ كه: «لَا یكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» و این قاعده و قانون موجب شد تا اصطلاحاتى تحت عنوان: فقه واقع، فقه حوادث و... در شریعت اسلامى پدیدار و مورد توجّه عالمان، فقیهان و مجتهدان مسلمان قرار گیرد، تا فهم و درك درست و قدرت انجام فرمان الهى و شرایط و اوضاع جارى در زمان و مكان، تعیینكنندهى میزان و نوع حكم شرعى باشد.
در این سیاق قابل تأمّل است كه اسباب نزول قرآن مجید و ورود تبیینات نبوى، بازتاب احوال و اوضاع و مناسبتها و مشكلاتى است كه جامعه و مخاطبان با آنها مواجه بودهاند.
در واقع اسباب نزول قرآن، وسایل و ابزارهایى براى درك و فهم چگونگى تطبیق نصوص بر واقعیتها و پاسخ به نیازهاى عصر و ایجاد ارتباط میان وحى و انسان و زمان بوده است. در اصل، فقه واقع و فهم شرایط و اوضاع جارى از ملزومات فقه و علوم شرعى بوده و به روش و مِتُدى براى نیل به اجتهاد درست و استنباط حكم شرعى و فهم و قصد شارع تبدیل شده است. لذا فقه را، فقه استطاعت و فقه ممكن نیز نامیدهاند؛ زیرا همانگونه كه عرض شد، هدف كلى دین تهذیب انسان و تسهیل زندگى و فراهم آوردن اسباب آرامش و آسایش و نیكبختى و نیكفرجامى اوست كه فرمود: «وَمَا جَعَلَ عَلَیكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج: 78)
پایانبخش عرایضم گفتار وزین و دقیق امام ابن قیم جوزى در این سیاق است كه فرمود: «وَلَا یتَمَكَّنُ الْمُفْتِی وَلَا الْحَاكِمُ مِنْ الْفَتْوَى وَالْحُكْمِ بِالْحَقِّ إلَّا بِنَوْعَینِ مِنْ الْفَهْمِ: أَحَدُهُمَا: فَهْمُ الْوَاقِعِ وَالْفِقْهِ فِیهِ وَاسْتِنْبَاطُ عِلْمِ حَقِیقَةِ مَا وَقَعَ بِالْقَرَائِنِ وَالْأَمَارَاتِ وَالْعَلَامَاتِ حَتَّى یحِیطَ بِهِ عِلْمًا» بررسى دقیق و همهجانبهی اوضاع و احوال موجود در زمان مكان خود.
وَالنَّوْعُ الثَّانِی: فَهْمُ الْوَاجِبِ فِی الْوَاقِعِ، وَهُوَ فَهْمُ حُكْمِ اللَّهِ الَّذِی حَكَمَ بِهِ فِی كِتَابِهِ أَوْ عَلَى لِسَانِ قَوْلِهِ فِی هَذَا الْوَاقِعِ، ثُمَّ یطَبِّقُ أَحَدُهُمَا عَلَى الْآخَرِ؛ واجب چیزى است و واقع چیزى دیگر؛ مسؤولیت و وظیفهی فقیه و یا مجتهد ایجاد ارتباط درست میان واقع و واجب و انسجامبخشی به آنهاست.
در زمانهی کنونی، وظیفه و رسالت علما، اندیشمندان، حركتها و تشكلهاى اسلامى بسیار خطیر و حساس است؛ ما در عصر تحوّلات کلان، شتابنده و فراوان در عرصههای فكرى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و تحول در هنجارها، نمادها و حتى ارزشهاى دینى و اخلاقى به سر میبریم. عصر سیطرهى تكنولوژى و فناورى برزندگى و عصر هوش مصنوعى و دوران تحولات ساختارشكنانه در سبك زندگى سنّتى؛ لذا حفظ و تقویت پیوند انسان با وحى و تعالیم بلند دین مبین اسلام و تبیین سیماى رحمانی اسلام و تعالیبخش آن، مسؤولیت سنگینى است كه بر عهدهی اهل ایمان و مصلحان و حركتها و جریانهاى اسلامى در عصر حاضر گذاشته شده است: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»
والسلام علیكم ورحمة الله وبركاته
نظرات
کاربر
22 اسفند 1401 - 14:29معتقدم آقای پیرانی ازجمله فرزانه مردان اهل سنت ایران است. وی با پرهیز از گردنفرازی و غوغاسالاری و ایجاد هیاهو، با رعایت متانت و با تدبیری کمنظیر و شجاعتی مثالزدنی، "سخن حق" را بدون خوف و هراس از هیچ صاحب قدرتی، در مکان- زمان مناسباش میگوید.