نوشته‌ی: سید عزیز حسنی- کارشناس علوم قرآنی

خداوند برای گمانه‌زنی‌ها در حوزه‌ی کتاب هدایت و قیامت از کلمه «ریب» استفاده نموده است این کلمه و مشتقات آن در قرآن 35 بار بکار رفته است، همچون «مرتاب»، « مریب»، « ریبة»، «یرتابوا » و. . که در «مفردات راغب» و «مقایس اللغة» به وهم و شک و گمان، تردید، شک و ترس ترجمه شده است، و چنین جلوه می‌نماید که شک و شبهه‌ه داشتن با ترسی همراه است، ترسی که فرد را به شک می‌اندازد و او را از حرکت وتعامل درست باز می‌دارد برای همین در مورد قیامت وحقانیت قرآن مطرح شده است برای نمونه در مورد قرآن آمده:
‏ سوره بقره‌ آیه 2‏ متن آیه:‏ ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ‏ ترجمه: ‏‏این کتاب هیچ گمانی در آن نیست و راهنمای پرهیزگاران است. ‏ سوره بقرة آیه 23‏ متن آیه: ‏‏ وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ‏ ترجمه: ‏‏اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم، دچار شکّ و دودلی هستید، سوره‌ای همانند آن را بسازید (و ارائه دهید) و گواهان خود را بجز خدا (که بر صدق قرآن گواهی می‌دهد) فرا خوانید (تا بر صدق چیزی که آورده‌اید و همسان قرآنش می‌دانید، شهادت دهند) اگر راستگو و درستکارید. ‏ سوره یونس آیه 37‏ متن آیه: ‏‏ وَمَا کَانَ هَذَا الْقرآن أَن یُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ‏ ترجمه: ‏‏این قرآن از سوی غیر خدا، (چه محمّد و چه احبار و کُهّان و چه دیگر مردمان) ساخته و پرداخته نشده است و بلکه (وحی خدا است و) تصدیق‌کننده کتابهای آسمانی پیشین (همچون تورات و انجیل) است، و بیانگر (شرائع و عقائد و احکام) کتابهای گذشته می‌باشد.
شکّ و تردیدی در آن نیست، و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است. ‏ گمان، تردید و شک آفریننده‌ی شبهه‌ه‌های عقلانی هستند و با هجوم آنها بر روان و اندیشه انسان ترس و دلهره‌ی فراوانی را ایجاد می‌نمایند و تا رسیدن به پاسخ آرامشی بر روان انسان فرود نمی‌آید، دو آفت شبهات و شهوات پیوسته آدمی را در معرض خطر قرار داده و او را از ادامه‌ی مسیر تکامل باز می‌دارند، شبهات نیروی علم انسان را مورد حمله قرار داده و شهوات نیروی اراده‌ی انسانی را تضعیف می‌نمایند؛ البته نیروی علم و اراه چنان در کیان انسان آمیخته شده که تفکیک آنها غیر ممکن است و چنان شبهات و شهوات به هم پیوند خورده‌اند که انفصال آنها را غیر ممکن می‌سازد. اگرچه شبهات در ابتدای امر مایه حرکت و تقویت نیروی علم‌جویی انسان هستند و فرد را به تکاپو وامی‌دارند اما لازم می‌نماید با دقت بیشتری به اشکالات و شبهاتی که مطرح می‌شود پاسخ داد که بنام دفع شبهات علوم زایل نشوند و به نام مبارزه با شهوات اراده‌های انسانی به بند کشیده نشوند. برای همین این میدان ترسناک و تاریکی است که علم و اراده‌ای فزون می‌طلبد، البته همین شبهات و شهوات در ذات خود میدان امتحانی است جهت رشد و تقویت علم و ارداده و نمو و رشد آن.
در اینجا ما می‌خواهیم به اختصار شبهات و اشکالاتی که در حوزه‌ی قرآنی مطرح است بیان نمائیم البته به علت وسعت دایره این شبهات نمی‌توان به جزئیات پرداخت و ما قواعدی کلی در این زمینه را بیان نموده و جزئیات را که پیوسته در ازدیاد و رنگ عوض کردن هستند به خوانندگان خویش و خارج این گفتار موکول می‌نمائیم.
تأثیر شبهات بر فرد و جامعه:
1- ضعف ایمان و احساسات ایمانی و معنوی.
2- بی‌توجهی به قرآن و مفاهیم آن در زندگی فردی و خانوادگی.
3- احساس کسالت و خستگی در مطاله قرآن و قرائت آن.
4- عدم استفاده و بهره‌گیری از مفاهیم آن در هنگام مطالعه.
5- حرکت در مسیر تأویل نادرست قرآن و هماهنگ سازی آن با نظریات و دیدگاههای حاکم و مد روز.
6- علاقه به نظریات باطنییان و کسانی که پشت این مفاهیم چیز دیگری را می‌بینند و می‌خواهند.
7- حرکت در راستای توجه به ظاهر قرآن بدون فهم و درک و تقدس دادن به لغات و اصوات و بی‌توجهی به آن برای هدایت‌گیری.
8- و بایستی دانست که با گمان و شبهه‌ نمی‌توان زیست و خویشتن را آرامش بخشید ما نیازمند دانشی یقینی هستیم تا اصول زندگی خود را بر اساس آن استوار سازیم و بی‌شک این دانش در قرآن است سوره یونس آیه 36‏‏ وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنّاً إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ‏‏ ‏بیشتر مشرکان (در معتقدات خود) جز از شکّ و گمان پیروی نمی‌کنند (و جز به دنبال اوهام و خرافات نمی‌روند). شکّ و گمان هم اصلاً انسان را از حق و حقیقت بی‌نیاز نمی‌سازد (و ظنّ جای یقین را پر نمی‌کند و سودمند نمی‌افتد). بیگمان خداوند آگاه از چیزهائی است که انجام می‌دهند. ‏
 شبهات گذشتگان از زمانی که اولین آیات این کتاب بر قریش قرائت شد تا به امروز شک و شبهه‌ نیز در مورد آن متولد شد و گفتگو‌های گرمی را آفرید که بسیاری از آن در خود این متن به تصویر کشیده شده است. هر چند دنیای که قرآن در آن مطرح گشت دنیایی ساده و ابتدایی می‌نماید اما گویی محیط آن روز شبهاتی را در مورد قرآن مطرح نموده که در دنیایی معاصر تنها رنگ عوض نموده و در قالب‌های متفاوت عرضه شده‌اند وگرنه همان گمانه‌زنی‌های است که قبلاً نیز مطرح شده‌اند، گویا محیط دوران رسالت آمادگی بیشتری برای شنیدن و رشد اندیشه‌هایی داشت که می‌خواستند حقانیت قرآن را به چالش بکشند؛ زیرا نه قرآن و نه مسلمانان این پرسش‌ها را مایه‌ی حذف خود نمی‌دیدند و این نگاه جاهلی بود که ظهور و رشد آنها را تحمل نمی‌نمود. که با نگاهی کلی به قرآن می‌توان به تعدادی از این شبهات اشاره نمود:
1. محمد خود این مطالب را به هم بافته است و بخاطر رسیدن به خواسته‌هایش به این قالب گفتاری پناه برده تا بهتر بتواند به این خواسته‌هایش برسد و افترا و دروغ‌های است که بر خدا می‌بندد، دروغ‌هایی که با میل و رغبت خود هر روز هوس چیزی می‌کند و بر اساس آن مطالبی بیان می‌دارد. .
2. محمد شاعر است و با شعر و احساس و الهامات درونی خود را به نام خدا عرضه می‌دارد، محیط ما شعرپرور است و هرکس آرزو دارد شاعری بلندآوازه گردد و محمد از همین مجموعه است. سوره أنبیاء آیه 5‏‏ بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ ‏ (ستمکاران کفرپیشه به این هم اکتفاء نمی‌کنند که می‌گویند: محمّد انسان عادی است و پیغمبر نبوده، و قرآن هم جادوئی بیش نیست) بلکه می‌گویند: (قرآن) خوابهای آشفته و پراکنده‌ای بیش نیست، نخیر او اصلاً آن را از پیش خود ساخته است (و به خدا نسبت داده است)، نخیر اصلاً او شاعری است (و قرآن مجموعه‌ای از تخیّلات شاعرانه خودش می‌باشد. اگر وی راست می‌گوید که فرستاده خدا است) پس او معجزه‌ای را به ما ارائه دهد که (از جنس معجزاتی باشد که) پیغمبران پیشین (از خود نموده و) با آن فرستاده شده‌اند سوره طور آیه 30‏‏ أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُون ‏آیا آنان می‌گویند که او شاعر است (و بگذارید تا زنده است اشعار خود را بسراید و دل مردمانی را برباید) و ما در انتظار مرگ او هستیم (تا دفتر اشعار و طومار عمرش را درهم پیچد و ما را از دست او راحت سازد). ‏ سوره صافات آیه 36‏‏ وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ‏ ‏و می‌گفتند: آیا ما برای (سخن) چکامه‌سرای دیوانه‌ای، معبودهای خویش را رها سازیم‌؟!‏ سوره حاقه‌ آیه 41‏ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ ‏و سخن هیچ شاعری نیست (چنان که شما گمان می‌برید. اصلاً) شما کمتر ایمان می‌آورید (و به دنبال حق و حقیقت می‌افتید). ‏
3. کسانی دیگر، اقوام و مللی دیگر به او کمک نموده‌اند تا این گفتار‌ها را بیان نماید وبه قولی دست نشانده و اجیر شده است تا میان مردم تفرقه بیندازد و زمین فروپاشی جامعه‌ی خود را فراهم می‌سازد.
4. با نیروهای غیبی، جن و اشباح مرتبط است و از آنها گفتار‌های خود را دریافت می‌نماید، او وابسته به دست‌های پنهانی است که می‌خواهند کیان عرب را به نابودی بکشانند، دیگرانی که به وی جهت می‌دهند.
5. افسانه‌ای گذشتگان است که با دنیای کنونی ما هیچگونه همخوانی ندارد همچون افسانه‌های ایرانی و رومی، که خواب و خیال گذشتگان است، که واقعیت پذیرای چنین اندیشه‌ای نیست.
6. و ...
اینها مجموعه‌ای از شبهات و پرسش‌های بودند که مطرح می‌گشتند و قرآن نیز همه‌ی این گونه گمانه‌زنی را مردود می‌شمارد و با حکمت قرآنی پاسخ می‌دهد. قبل از وفات پیامبر معارضینی برای قرآن پیدا شدند مسیلمه و عده‌ای که ادعای پیامبری نمودند و یا کسانی که خواستند سوره‌ای مانند قرآن بیاورند کتاب‌های تاریخی، اسامی تعدادی از این پیامبران دروغین را چنین بر می‌شمارند:
1. اسود عنسی، او اولین فردی بود که در سال 11 هجری با اعلام ارتداد خود در منطقه‌ی کهف خبسان یمن به همراه قبیله‌ی عنس شورش نمود. در منطقه‌ای مابین صنعاء و عمان و طائف قدرت را در دست گرفت. در زمان حیات حضرت رسول(ص) مسلمانان طی جنگی او را شکست دادند. تمام افرادش کشته شدند و شورش سرکوب شد. قیام او سه ماه به طول انجامید.
2. طلحه بن خویلد اسدی، در زمان پیامبر(ص) از دین برگشت و ادعای پیامبری نمود. مسلمانان با او جنگ کردند، تا قوای او در هم شکست؛ اما پس از وفات پیامبر(ص) تجدید قوا کرد و سر به شورش برداشت. اکثر هوادران او را قبایل اسد، غطفان، طیء، عبس و ذبیان تشکیل می‌دادند. مسلمانان با او جنگیدند. پس از شکست به شام گریخت. بعد از آن دوباره مسلمان شد و ایمان آورد.
3. مسیلمه، مشهور به مسیلمه‌ی کذاب، مسیلمه در قبیله‌ی بنی‌حنیفه یک کاهن بود. قبیله‌ی بزرگ بنی‌حنیفه در آن زمان در محلی میان نجد و احقاف به سر می‌برد و کیش مسیحیت داشت. مسیلمه در زمان حیات حضرت پیامبر(ص) ارتداد خود را آغاز و قیام کرد. بعد از وفات پیامبر (ص) همچنان به تبلیغات خود ادامه داد، تا اینکه در جریان جنگ‌های رده، شکست خورد.
4. سجاح دختر حارث بن سوید، قبیله‌ی او (بنی تغلب) مسیحی بودند. او در شناخت دین مسیحی آگاهی و اطلاعات زیادی داشت. نزد مسیلمه رفت و با او هم پیمان شد. بعضی نیز می‌گویند با مسیلمه ازدواج نمود. بعد از آنکه در جنگ با مسلمانان شکست خورد، گفته می‌شود به بصره گریخت و در زمان حکومت معاویه ایمان آورد. بعضی نیز می‌گویند او بعد از شکست به جزیره رفت و در آن جا بی‌آنکه نام و نشانی از خود بر جا بگذارد نزد دایی‌هایش وفات کرد. این چهار نفر مشهورترین و قدرتمندترین کسانی بودند که ادعای پیامبری نمودند، از تبعیت دولت اسلامی خودداری کردند و در برابر یکپارچگی سرزمین اسلامی و اولین دولتی که مسلمانان در شبه‌جزیره تشکیل داده بودند اعلام استقلال نمودند. همچنین بسیاری از ادبا وشعرای عرب تلاش نمودند در مقابل تحدی قرآن متنی چون قرآن فراهم سازند. در این میان داستان ابن مقفع مشهور است.
شبهات معاصر در دنیای معاصر نیز با عده‌ای با پیروی از سلف خویش قرآن را آماج شبهات و حمله‌ها نموده‌اند حملاتی که بیان آنها و تاریخ‌نگاری آنها زمان و وقت بسیاری می‌طلبد این انتقادات را می‌توان در چند طرح و نوع کلی مورد توجه قرار داد:
 حملاتی که از طرف اهل کتاب در ادامه‌ی حملات گذشته مطرح شده‌اند و بسیاری نیز تکراری هستند اما گویا به این اصل ارتباطی توجه نموده‌اند که آنقدر تکرار کن تا باور کنند، را رویکرد خویش قرار داده‌اند. مسیحیت، یهودیت، زرتشتی، بودائیسم و هندوئیسم و ... مخصوصاً سه تفکر اولی که خود را صاحب کتاب می‌دانند با تمام توان و از روی حسادت و کینه از زمان نزول تاکنون لحظه‌ای از دشمنی با این کتاب آگاهانه و ناآگاهانه باز نمانده‌اند و اینگونه رفتار‌ها چنان آشکار و هویدا است که دلیلی نمی‌طلبد. برای نمونه در همین کردستان خودمان و در چند سال اخیر را بنگرید صدها عنوان کتاب و مقاله در نقد و شبهه‌آفرینی در حوزه‌ی قرآن مطرح شد و همین به اصطلاح روشنفکران و منتقدین به تبیین اندیشه‌های اوستایی و شرح و تبیین آن پرداختند و کتاب‌ها و رساله‌های زیادی را در این حوزه منتشر ساختند و بر قداست و عظمت اوستای خیالی خود تأکید نموده و در همان حال بیرحمانه‌ترین اشکالات و گمانه‌ها را در مورد قرآن مطرح نموده و نسبت به قرآن از هیچ توهینی دریغ ننموده‌اند. عده‌ای نیز بیان می‌دارند که می‌توان سوره یا کتابی همچون قرآن تألیف نمود، برای نمونه هم فرقان الحق را مطرح می‌سازند.
 شبهه‌ها و گمان‌های که به‌خاطر رشد سریع تکنولوژی و علوم تجربی برای عده‌ای پیش آمد و در این مسیر نیز عده‌ای چه خودی و غیر خودی به دام آن افتاده و گمان‌ها و تاریکی‌های وسیعی را آفریده‌اند.
 مستشرقین و مستعمرین چه آنانی که آگاهانه جاده صافکن استعمار و غرب بودند و چه آنانی که ناآگاهانه قرآن را نامطلوب خواندند و نتایج بد گرفتند.
 متفکران و اندیشمندان غربی که بدون توجه به قرآن و تنها با تعمیم قرآن به کتب دیگر انتقاد‌های را که به تورات و انجیل زده بودند و تعاملی که با او داشتند با قرآن نیز در پیش گرفتند.
 روشنفکران مسلمان که در سرزمین و محیطی پرورش یافتند که به قول ابوالحسن ندوی سرزمین انحطاط بود اینان با ولع بسیار هرچه نزد دیگران یافتند بدون نقد و بررسی گرفتند و با آن میراث خود را مورد هجوم قرار دادند، اینان نظریات و تئوری‌های علوم انسانی و مکاتب فکری غربی را مطالعه و منابع گذشته خود را با آن مورد تحقیق ونقد قرار دادند. بعضاً رویکردهای گذشته را بازخوانی نمودند و آنها را با اندیشه‌ای غربی در هم آمیختند و به نام اسلام و رویکرد اسلامی نیز تحویل نسل جدید دادند و برای همین از هرآنچه فرا چنگ می‌آوردند از شاعران جاهلی، خوارج، معتزله، باطنیه، اخوان الصفا، شیعه، علم هرمنوتیک و تفسیر و ... برای اثبات تئوری‌های خود استفاده نمودند و با آن تعامل سنتی با قرآن را مورد نقد و تحلیل قرار دادند.
 از این طیف می‌توان در دنیای عرب: «محمد ارکون»، «فضل الرحمن»، «محمد عابد الجابری»، «جابر عصفور»، «نصر حامد ابوزید»، «امین الخولی» و ... را نام برد، در ایران هم افرادی همچون «عبدالکریم سروش»، «محمد مجتهدشبستری» و ... بر این طریق گام نهادند. این روشنفکران در قالب رمز و کنایه شبهات و اشکالات خود را مطرح می‌سازند و ادب گفتاری دارند و مباحث خود را در قالبی علمی و تئوری مطرح می‌سازند، برای همین برای تحلیل آنها بایستی ادب علمی و گفتاری را رعایت نمود. و دغدغه‌های آنان را در نظر داشت و جوانب مثبت و منفی رویکرد آنها را در نظر داشت.
عده‌ای نیز با تکیه به تفاسیر و منابع حدیثی و غیر معتبر برایشان شبهات فراوان ایجاد شده و بدون توجه به قرآن در میراث اسلامی مسلمانان غرق شده‌اند و نتوانسته‌اند از خود قرآن بهره بگیرند.
بیشترین حملات از طرف طرفداران جنبش کمونیسم و مارکسیسم علیه قرآن صورت گرفته و تقریباً از آثار شوم اندیشه ضد دینی کمونیسم سرچشمه می‌گیرد. و بر اساس قرائتی که کمونیسم از دین دارد متون دینی مورد مطالعه قرار گرفته است و در ایران و کردستان عراق از این طیف به این کار اقدام می‌کنند.
قرائتی که دین را افیون ملت‌ها می‌داند و اعتقادی به غیب ندارد و با تضاد دیالکتیکی تاریخی همه چیز را می‌بیند.
• انواع این شبهات:
الف: شبهات در مورد مؤلف قرآن « خدا، غیر خدا، پیامبر، شاعران و نویسندگان جاهلی، راهبه‌ها‌ و علمای مسیحی، علمای یهودی، اقوام دیگر متأثران از فرهنگ ایرانی، رومی و یونانی»
ب: شبهات تحریف قرآن شبهه‌ تحریف از همان ابتدا توسط گروه‌های متفاوتی مطرح شد تحت عناوین مختلف به آن پرداخته شد. «=توسط پیامبر، – توسط جبرئیل، -توسط اصحاب و کاتبان وحی، -توسط جمع‌کنندگان وحی، -نویسندگان قرون اولیه قرآن.
ج: شبهات در متن قرآن مشکلات بیانی و زبانی، قواعد دستوری اشتباهات لغوی – و دستور زبانی در آیات، نارسایی لغات، ضعف در بیان و شیوه‌ی تألیف، مفاهیم لغوی، نکات بلاغی، خرافه بودن قرآن، غیر علمی بودن، غیر قابل تطبیق و اجرا بودن، مخالف حقوق و عرف معاصر، مربوط به رویکرد گذشتگان و برخوردار نبودن از مفاهیمی برای جهان معاصر.
* اهداف و مقاصد پخش شبهات:
1- جلوگیری از رشد و نفوذ مفاهیم دینی در جامعه 2- حسادت و کینه‌های نهفته در درون 3- تقلید و جمود فکری برای نظریات و دیدگاههای دیگر و رفع موانع قرآنی آن 4- فهم نادرست قرآن و ارتباط دادن اعمال مسلمانان به آن 5- ترس از دست دادن آزادیها و خوشی‌های زندگی 6- جلوگیری از رشد و نفوذ اسلامگرایان که قرآن را به عنوان اصل حرکت و فکری خویش قرار داده‌اند 7- یافتن راههایی برای انجام اعمال ناشایست و حرکت در مسیر اندیشه‌های خود و دیگران. 8- قرآن را مانعی در مسیر عدالت و آزادی دیدن 9- یافتن راه‌های برای کشیدن مردم به کتب مسیحی، یهودی و زرتشتی 10- جداسازی دین از دولت و کوتاه نمودن دست اسلامگرایان از رسیدن به حکومت و جلوگیری آنها از دخالت در سیاست. 11- فرار از احکام عبادی و تشریعی قرآن و خود را از زیر بار تکالیف شرعی بیرون آوردن. 12- نجات از دست گروه‌های افراطی که قرآن را وسیله مرگ و گرفتن آزادی‌ها قرار داده‌اند. 13- مطرح شدن سؤالات فروان و نیافتن پاسخ آن در میراث گذشتگان که نیاز به اجتهاد و رویکرد نوین دارند. 14- دلسوزی برای قرآن و آن را از زندان کسانی که قرآن را به دعا و طلسم و ... تبدیل کرده‌اند، بیرون آوردن.
رویکرد مناسب در برخورد با شبهات:
همانطوری که تذکر داده شد بایستی با دقت و آگاهی مناسب به پاسخگویی و بیان این شبهات پرداخت و شک و گمان‌ها را برطرف نمود که رعایت موارد زیر را لازم می‌دانیم:
1- علم و اگاهی به نوع شبهه‌ و منابع آن و علل و عوامل ایجاد آن.
2- دوری از احساسات و عاطفه‌گرایی در بررسی شبهات و تحلیل و بررسی آنها با تمام دقت و آگاهی.
3- توجه به دلایل قوی و محکم و اجتناب از دلایل ضعیف، نامناسب و کهنه.
4- مراعات حالات روحی و فکری و مذهبی افراد در هنگام نقد شبهات و پرسش‌های که مطرح می‌شود تا به فکر و اندیشه‌ای توهین نشود و حقوقی پایمال نگردد.
5- اجتناب از خشونت و به کار بردن الفاظ رکیک و ناخوشایند و متهم نمودن به کفر و تفسیق وجهل و ...
6- استفاده نکردن ابزاری از قرآن و آن را به نفع جناح و فکر خود قرائت نکردن و تبدیل ننمودن آن به ابزاری جهت حذف آزادی‌های انسان نبایستی بخاطر اهداف خود هر وسیله‌ای را توجیه نمائیم.
7- قاعده‌ی طبیعی وجود دارد که انسان نسبت به آنچه منع شود حرص بیشتری دارد برای همین حمله به نویسندگان و منع دیگران از خواندن آن و یا نقد‌های تند علیه آنان بر رواج این کتاب‌ها می‌افزاید (کل ممنوع مطبوع/مرغوب).
8- این گونه تعامل را نیک فرض کنیم، زیرا بشر بایستی در مقابل هر چیزی که به نام خدا به القا می‌گردد مقاومت نماید و هرکس ادعایی چنین بزرگ نمود دلیلی محکم برای آن داشته باشد و گرنه وا داشتن به سکوت آنها را به قبول صدها گفتار نادرست به نام خدا می‌گرداند.
9- در ورای بسیاری از این انتقاد‌ها خواسته‌های بحقی وجود دارد که اندیشمندان اسلامی‌ نتوانسته‌اند به آن پاسخ گویند. مانند آزادی، تسامح دینی، حقوق بشر، حقوق زن، حقوق ملی- مذهبی و ...
10- بایستی دانست هدایت این قرآن تنها برای این نسل مغرور امروزی نیست؛ بلکه برای گذشتگان و آیندگان نیز برنامه دارد و اگر آیه یا آیاتی با زندگی و نوع تفکر امروزین نمی‌سازد دلیلی بر ضعف قرآن تلقی نشود و فکر نکنیم تنها ما انسانیم ولاغیر.
11- متأسفانه با نام قرآن آیه‌های آن هزاران جنایت و ستم اعمال شده است که بایستی به عده‌ای حق داد که نسبت به این پیام شک داشته باشند و با آن از سر عناد در آیند. ظلم‌های که امروز در قالب دولت‌ها و احزاب اسلامی خود را به نمایش گذاشته است و در گذشته نیز همین به نام مدافعان قرآن چه ستمها که روا نداشته‌اند.
12- اگر شبهات مطرح نشود، بسیاری از مفاهیم و هدایات قرآن پوشیده باقی می‌ماند و در این زمینه بایستی از تعدادی از محققین منصف و فعال در این حوزه تقدیر نمود.
13- فکر ننمائیم با سرکوب شک و شبهه‌‌ها از ایمان مردم حمایت می‌نمائیم، ایمانی که با سرکوب اندیشه‌های دیگران و ایجاد مانع در مقابل آنها حفظ شود تنها برای دلخوشی و دکوراسیون ارزشمند است و ایمانی نیست که قرآن می‌طلبد و در کوره‌ی امتحانات ایجاد شده باشد.
14- بسیاری از مباحثی که به عنوان شبهات مطرح می‌شوند شبهه‌ نیستند بلکه حقایق قرآنی هستند که عده‌ای از مطرح شدن آن جلوگیری نمایند و به ظاهر الفاظ بچسبند و مانع به وجود آمدن هر اندیشه نوینی در مورد قرآن گردند، گویا آنها خدای قرآن هستند، و یا وکیل مدافع خدا، و مردم بدون اجازه‌ی آنها حق ندارند از این نعمت هدایتی استفاده نمایند.
منابع مهم در پاسخ گویی به شبهات:
الف: پاسخ‌های قرآن به شبهات:
قرآن در ده‌ها آیه‌ی خود این شبهات را مطرح نموده و به آنها پاسخ داده و آن را یک امر طبیعی در مسیر نشر هدایت قلمداد نموده است و خود نیز به نقد کتب مسیحیت و یهودیت پرداخته است. مطالعه‌ی قرآن با رویکردی روشمند پاسخ بسیاری از شبهات را برای ما فراهم می‌سازد. مطاله و خواندن قرآن بطور پیوسته بدور از نظریات مفسرین و تأویل‌کنندگان و فهم آن بصورتی که یک عرب در دوران پیامبر معنی آن را می‌فهمید.
ب: پاسخ‌های پیامبر به شبهات:
با توجه به بینشی که از قرآن کسب نموده بودند پیامبر نیز با حکمت عملی خود با این شبهات برخورد نمودند که سیره‌ی عملی 23 سال دعوت گواهی بر این مدعا است. خواندن سیره و مطالعه منصفانه و محققانه‌ی احادیث پیامبر روش تعامل درست را در اختیار ما می‌نهد.
ج:پاسخ‌های گذشتگان:
شبهات مطرح شده در طول تاریخ امت اسلامی کم نیستند، شبهاتی که برای از میان برداشتن هر اندیشه‌ای کافی می‌نمود. اما اندیشمندان مسلمان با رویکردهای متفاوت و قوت و ضعف به این شبهات پاسخ داده‌اند و مباحث فراوانی آفریده‌اند. مخصوصاً مباحثی که در مبارزات معتزله و اشعری‌ها مطرح شد یا در صراع با گروه‌های باطنیه و تصوف ایجاد شده است. میراث گذشته‌ی ما هزاران مبحث عریض و طویل در این میدان دارد که در تنوع و کثرت در مقابل مباحث هرمنوتیک در غرب غیر قابل مقایسه است. ولی نیاز به خوانش جدید دارند.
د: پاسخ‌های علمای معاصر:
اندیشمندان معاصر نیز چه شایسته و چه ناشایست به این مسائل پرداخته و آثار فروانی در این زمینه عرضه نموده‌اند. در آثار محمد عبده، رشید رضا، طه جابر العلوانی، سید قطب، محمد غزالی، سعید نورسی، ناصر سبحانی و ... مباحث گرم و زنده‌ی فراوانی در این مورد وجود دارد.
هـ:همکاری و آگاهی از انجمن‌ها و مؤسسه‌هایی که در زمینه اعجاز قرآن و سنت کار می‌کنند.
عبد المجید زندانی، عبد الدائم الکحیل، شمال مفتی، زغلول نجار و ... شبهات را بایستی با اعجاز قرآنی بر طرف نمود تا وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی و این اعجاز در موارد فراوانی است: اعجاز عددی، بلاغی، تاریخی، علمی، لغوی، حروف، ترتیب سور، آیات و کلمات، اعجاز تشریعی در همه‌ی زمینه‌های فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و ... البته در این راستا بایستی از افراط و تفرط بدور بود و بر حقایق ثابت تکیه نمود.
و: - قواعد کلی در برخورد با شبهات:
1. ضعف در معلومات تاریخی وحدیثی نزد بیشتر آنها که با یک تحلیل تاریخی و حدیثی درست بسیاری از شبهات آنها بر طرف می‌گردد.
2. آنها به قرآن بطور کلی بی‌توجه می‌باشند حتی بسیاری از آنها از خواندن درست قرآن نیز ناتوانند و به روایات و تفاسیر و اسرائلیات چسپیده‌اند.
3. ناآگاهی و عدم شناخت زبان عربی حتی ترجمه نادرست و کودکانه از متون عربی و معنای اشتباه و حتی برعکس گرفتن از آیات.
4. تأویل‌های ناصواب و دور از واقعیت عقلی و شرعی و زبانی عربی و تحمیل نمودن این بینشها بر هدایت خداوندی.
5. آرمانگرایی در اندیشه و فراموش نمودن واقعیت‌های انسانی و اجتماعی و هنگامی که این آرمانگرایی را نمی‌بینند به نقد قرآن می‌پردازند.
6. جزء جزء نمودن آیات و فهم آنها در سیاقی جدا و تنها از کلیت قرآن.
7. دشمنی و کینه از طرف کسانی که مورد نقد قرآن قرار گرفته‌اند؛ چون یهودیت، مسیحیت و اعراب جاهلی و حاضر بودن این کینه و دشمنی در میان نقد و تحلیل آنها
8. خواندن و آشنایی با قرآن تنها از طریق ترجمه‌های ناقص و نامفهوم و یا تفسیر اشتباه و تاریخی.
9. نداشتن روحیه ایمانی برای برخورداری از هدایت و کسب هدایت از آن.
10. انتظارات نامعقول و غیر علمی از قرآن و تعیین اهداف دیگر برای نزول هدایت.
11. عدم ایمان به غیبیات و غرق شدن در بعد مادی و تجربی.
12. رعایت نکردن قواعد مطالعه و تفسیر در مواجهه با قرآن.
13. مقایسه‌های ناصواب قرآن با کتب بشری و یا تحریف شده و یا نگاهی هم سطح با آنها.
14. تلاش در راستای تطبیق هرمنوتیک غربی بر مفاهیم قرآنی که مخصوص منابع بشری و یا کتب تحریفی است.
15. ربط دادن گفتار‌های نادرست به کسانی خیالی. مثلاً: می‌گویند! گفته شده! آمده است!
16. ناتوانی بسیاری از اندیشمندان اسلامی از ارتباط دادن قرآن با دنیای معاصر و یا قانع نمودن انسان‌ها با زبان معاصر و گفتگو با همان زبان گذشته و نامفهوم سنتی. این مبحث نگاهی بیشتر می‌طلبد و شایسته است برای هریک از رویکردهای معرفتی نوین همایش‌هایی به وجود آید و به‌صورت بهتری مورد نقد و بررسی قرار گیرند. و ما در اینجا به این مقدار بسنده می‌نمائیم والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته