از نعمت خود چو بهره مندم کردی 

در شکرگزاریت، زبانی خواهم

 ‎وسط هفته‌ها برای من، بهترين زمان برای گنجاندن كارهای عقب افتاده به برنامه‌ی روزانه است، انگار وسطِ هفته، كارها رو دُور ميفته و ميشه يه جاهای خالی اون وسط پيدا كرد.

دقيقا روز چهارشنبه اون روزهای خوب و عالی، با تدارك نهار و فكری برای برگشت بچه‌ها از مدرسه، زمانِ بعد از كلاس حفظ رو برای خودم مهیا كردم.

‎دو سالی ميشه که هفته‌ای یکبار، موسسه کلاس دارم، گرچه با احتساب يك سری مشکلات، روند پیشرفت کلاس کند است اما همیشه این جمله: " آهسته رو پیوسته رو" ‎برای من الهام بخش بوده و با همین انگیزه و دور نمای توسعه یافتن بخش حفظ قرآن موسسه در آينده، هم برای من‌ و همچنین مسؤلين موسسه، اين كلاس مى تواند تجربه هاى خوبى داشته باشه چيزى شبيه، پِی و شالوده يك بنای بزرگتر.

صبح قبل ساعت ۹ موسسه رسیدم اما فضا، متفاوت از روزهاى گذشته، حال و هوای خاصی داشت، هميشه اول صبح از آشپزخانه بوى املت، همه جا رو پر می‌كرد و بساط صبحانه پهن بود و همكاران پر انرژی و شاد تا قبل از شروع تايم كاری دور هم جمع بودند و من هم، با وجود اینکه اکثرا صبحانه‌‌ِ خورده راهی موسسه می‌شدم اما صفای اين سفره رو نمی توانستم رد كنم. ‎اما آن روز بجای بوی املت، بوی پلو و مرغ به مشام می‌رسيد و پرسنلی كه هر كدوم مشغول كاری بودند. با كمی كنجكاوی متوجه شدم چه خبر است، موسسه در حال برگزاری یك كارگاه فشرده چهار روزه آموزش تخصصی دوره‌ی تربيت مربی برای مربيانِ موسسات قرآنی، ازشهرهای استان فارس و بوشهر، كه اين چهار روز مهمان موسسه بودند و قسمت شد من هم با چند نفری از اين دوستان ملاقاتی تازه كنم ‎و فريده جان هم طبق معمول سر كلاس يا مشغول برنامه ريزی و تداركات... .

اميدوار بودم كه فرصتی پيش بياد و قولی رو كه از ايشون گرفته بودم عملی كنم اما خودم هم چندان به اميدواريم اعتمادی نداشتم! ‎فريده‌ای كه من می‌شناختم و در روزهای عادی بزور فرصتی می‌شد كه حتی از سر دلتنگی يه مصافحه‌ی كوچك با هم داشته باشيم، امروز وسط اين شلوغی ديگه نمیشد هيچ انتظاری از ايشون داشت. ‎فريده رو هميشه در حال رتق‌وفتق امورات موسسه می‌دیدم؛ هماهنگی كارها، واگذاری مسئوليت ها، برنامه ريزی و مديريت و در عين حال چاق سلامتی با مراجعين و قرآن آموزان و يه چيزه جالب‌تر اينكه، برای مديريت برنامه‌ها و زمان، حكم يك مدير برنامه رو داشتن برای اقای دكتر خرسند مديريت محترم موسسه، چرا كه ايشون به جهت مسئوليت‌های زياد كه متعاقبا باعث مشغوليت‌های بی‌وقفه شون می‌شد، اصولا نياز به همچين فرايندی داشتند كه فريده جان به عنوان معاونت اداری كار برنامه ريزی و يادآوری و پيگيری رو به نحو احسن انجام می‌دادند. ‎

چند سالی هست كه فريده جان رو از نزديك مي‌شناسم هم به عنوان يك دوست و هم يك مدير و همكار عالی و خوب.

‎در جايگاه يك دوست، ارزشمندی يك رفيق عالی رو دارند و يك مادر و همسر نمونه هستند و ايجاد هماهنگی و توازن بين مسئوليت يك مادر و همسر و يك مدير و مربی موفق نياز به هنرمندی و تلاش و سعه صدر دارد كه ايشون به نحو احسن توانسته اين كار انجام بدهند. ‎خلاصه آن روز بی‌خيال مصاحبه شدم قبلِ برگشت پسرم رسيدم خانه، اما بهر حال يك فرصت مناست در زمان ديگه‌ای پيدا كردم برای مصاحبه با اين بانوی موفق ‎خانم فريده ابروفراخ معاونت اداری موسسه قرآنی محمد ابن جزری شيراز، موسسه‌ای كه از سال ١٣٨٧ فعالتش رو در حوزه آموزش قرآن در شهر شيراز شروع كرد با نگاهی به فعاليت‌های اين موسسه در سال‌های گذشته متوجه می‌شویم كه این موسسه تا چه اندازه توانسته موفق عمل كند؛ هم در گسترش حوزه فعاليت‌های قرآنی و همين طور استقبال خوب و عالی شهروندان شیرازی و همچنين ارتقای سطح كيفی آموزش و توجه همه جانبه به پرورش فكری و دينی و فرهنگی قرآن آموزان و نكته ظريف و قابل تامل؛ دلبستگی و پايبندی قرآن آموزان در هر رده‌ی سنی به موسسه و مربيان آن، حكايت از موفقيت چشمگير اين موسسه‌ی قرآنی دارد و خانم ابروفراخ در كنار ديگر پرسنل فهيم و دلسوز موسسه قرآنی محمد ابن جزری تا به الان همگام و همراه روزهای رفته‌ی موسسه بودند كه از اين كوله بار تجربه، ايشان سهم بسزايی دارند و بنا به همين تلاش و تجربه‌ی ايشان بجا بود كه مصاحبه‌ای ترتيب مي‌داديم كه اين بانوی موفق از تجربيات ارزشمندشان چه در حوزه‌ی خانه و خانواده و چه در حوزه فعاليت اجتماعی برای مخاطبين بازگو كنند.

س: سلام خدمت شما بانوی بزرگوار! از شما می‌خواهم خود را معرفی کنید و سوابق و فعالیت‌های خود را به طور خلاصه بیان کنید. 

‎ج: السلام علیکم و رحمه الله عرض سلام وادب و احترادارم خدمت خواهر بزرگوارم سركار خانم مريم گلزاری و همراهان هميشگی سايت جماعت دعوت و اصلاح وتشكر مي‌كنم از مسوول محترم واعضای معاونت خواهران شهر شيراز كه اين فرصت رو در اختيار بنده قرار دادند. فریده ابروفراخ هستم، متولد ١٣٦١، اهل هرنگ بستک هرمرگان و ساکن شیراز، متاهل و دارای دو فرزند دختر و یک پسر. تحصيلاتم دیپلم دینی و دولتی ودر حال حاضر معاونت اداری موسسه قرآنی محمدبن جزری شيراز و مربی روخوانی و روانخوانی تجويد هستم ‎

س: زنده باشید. سوابق شما، چگونه شما را برای فعالیت‌های امروزتان آماده کرده است؟ ‎

ج: از دوران کودکی علاقه‌ی بسیاری به شغل معلمی داشتم و بیشتر بازی‌های دوران کودکی‌ام معلمی بود. در سن نه سالگی روخوانی قرآن کریم را تمام کردم(اولین ختم قرآن ). پس از آن هر سال تابستان‌ها در مکتب خانه‌ها به عنوان کمک مربی، قرآن را تعلیم می‌دادم. در تابستان سال 75 از آن جایی که متقاضی برای تدریس قرآن در مکتب خانه‌ها زیاد بود، آزمون جامعی برای تمام داوطلبان واجد شرایط برگزار شد. که به فضل و یاری خداوند از پذیرفته شدگان این آزمون بودم و رسما مربی‌گری آموزش قرآن را از همان سال شروع کردم. این تجربه در آن سال‌ها برایم تجربه‌ای بسیار شیرین و لذت بخش بود و این یکی از انگیزه‌های مهم در زندگی برای رسیدن به هدفم (خدمت به خلق خدا)بود. ‎در سال 1379 ازدواج کردم و پس از ازدواج ساكن بندر عباس شدیم، تقریبا پس از اینکه با همسایه‌ها آشنا شدم، در منزل یک دوره کلاس‌های قرآن راه اندازی کردم و در هفته دو روز آموزش قرائت قرآن برای دختران نوجوان داشتم. در همین کلاس‌ها سوالاتی از من پرسیده می‌شد که بعضاً پاسخگو نبودم و این جرقه‌ای در ذهنم ایجاد کرد که به ادامه تحصیل بیاندیشم، موضوع را با همسرم مطرح کردم، ایشان تحصیل در مدرسه علوم دینی را به من پیشنهاد دادند. با یاری خداوند و پشتیبانی و تشویق همسرم دو سال مقدمات را در مدرسه‌ی علوم دینی بندرعباس گذراندم اما بدليل نقل مكان به شهر شيراز از ادامه تحصيل علوم دينی باز ماندم، در شیراز نیز در مسجد رسول اکرم( صل الله علیه و سلم) تابستان سال‌های 85و 86 مربی قرآن بودم. ‎در همین سال‌ها با استاد عزیز و دوست بزرگوارم سرکار خانم نورافشان عبدیان آشنا شدم. و با توصيه‌ها و راهنمایی‌های ایشان در کلاس‌های قرائت و تجوید، تفسیر، سیره، صرف و نحو و اصول الدعوه در محضر اساتید بزرگوار؛ استاد جمشید خلیلی، شیخ عبدالله میرانی، شیخ سعد الدین صدیقی، شیخ فرزان خاموشی و شیخ عبدالسلام صدیقی شرکت کردم. ‎تخصص و شیوه‌ی نوین استاد خلیلی در قرائت و تجوید قرآن به حدی جذاب و فوق العاده بود که علاقه‌ام به این رشته و تدریس قرآن چند برابر شد. بنابراین تصمیم گرفتم این شیوه را به طور کامل از استادم فرابگیرم تا بتوانم به این شیوه‌ی نوین قرائت قرآن را آموزش دهم. و در سال ١٣٨٧پس از تاسيس موسسه‌ی قرآنی محمد ابن جزری شيراز، اين توفيق نصيبم شد كه با اين موسسه همكاری كنم و خدا رو شكر در ده سال گذشته در كنار اساتيد بزرگوار و همكاران خدوم تجربه‌های گرانقدری را كسب نمودم.

س: به عنوان بزرگترین حامی و پشتیبان شما چه کسی را می‌توانید نام ببرید؟

‎ج: بعد الله متعال همسرم بزرگترین حامی و مشوق من هستند.

‎س: چگونه بین مادرانه بودن و همسرانه بودن و یک مدیر خوب هماهنگی و توازن ایجاد کرده‌اید؟

‎ ج: در وهله اول بخاطر همفكر و همراه بودن همسر و فرزندانم با من و اهداف و علاقه و توانايی‌هايم و همچنين رعایت قاعده مشورت چه در خانه و چه در محل كار و در وهله‌ی دوم ترسيم اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و با برنامه ریزی دقیق و اولويت بندی كارها و تقسیم کردن مسولیت‌ها و اجرای منظم و پیگیری‌های مستمر امور

‎س: یک تجربه‌ی استرس زا در توازن بین درون و بیرون منزل بیان کنیدکه چگونه آن را برطرف نمودید؟

‎ج: مهرماه سال 93 سازمان تبلیغات دوره‌ای را تحت عنوان تربیت معلم تخصصی تجوید برگزار نمود، بنا بر علاقه‌ی شخصی و نیاز موسسه قرار شد در این دوره شرکت کنم. چهار روز در هفته در موسسه مشغول بودم و دو روز هم می‌بایست به طور کامل از صبح تا عصر در این دوره شركت می‌كردم و همين طور نياز به زمان كافی برای مرور و مطالعه‌ی درس‌ها داشتم، از طرفی دختر كوچكم مهنا آن زمان یک ساله بود و طبیعتا نیاز بیشتری به حضور من داشت، مرتب به این فکر می‌کردم که شاید نتوانم زمانم را مدیریت کنم هم دغدغه نياز دخترم و هم نگهداری و مراقبت از او در غياب من باعث شده بود دچار استرس زيادی شوم و شرايط را برايم خاص كرده بود بنابراين تصمیم گرفتم بحران به وجود آمده را مدیریت كنم، در این راستا اولین اقدامی که انجام دادم این بود که خانواده را در جریان شرایطم قرار بدهم و از آنها خواستم كمی بيشتر از قبل با من همکاری‌ كنند كه جا داره همين جا از دختر بزرگم مريم عزيزم تشكر ويژه كنم چون در آن برهه‌ی زمانی با وجود كم سن و سال بودن و محصل بودنش به زيبايی نقش مادرانه را برای خواهر كوچكترش ايفا كرد، و در مرحله بعد تصمیم گرفتم تلاش و همت خودم را بیشتر کنم. این تجربه هرچند بسیار استرس زا بود اما نتیجه‌ای بسیار شیرین و لذت بخش در پی داشت.

‎س: کمی از فعالیت‌های موسسه جزری در این چند سال اخیر بگویید.

ج: موسسه قرآنی محمد بن جزری از سال تاسیس تا الان بحمد الله روند رو به رشدی داشته و در زمینه‌ی روخوانی، روانخوانی، تجوید، علوم قرآن، علمی و فرهنگی، برگزاری دوره‌های تخصصی مهارتهای زندگی، تربيت مربی قرآن، فرزند پروری، روش‌های فعال تدريس، اصول كار جمعی فعاليت دارد و خدا رو شكر در سال ٩٧ حدود تعداد ٢٥٠ قرآن اموز داشته و آموزش‌های اين موسسه برای رده‌های سنی. كودك و نوجوان، بزرگسالان بوده است و همچنين فعاليت‌هايی از قبيل اردوها، كارگاه‌ها، سمينارها، جشنواره‌ها و مراسم اختتاميه برگزار كرده و توانسته خدمات قابل توجهی را به اهل سنت مقیم شیراز ارائه دهد. ‎

س: همکاران و پرسنل خود را توصیف کنید.

‎ج: به لطف پروردگار همکارانی فهيم، بسیار دلسوز و پر تلاش، مهربان و صميمی و مسولیت پذیر دارم. كه در راستای اهداف موسسه با جان و دل كار مي‌كنند، دست تک تکشان را می‌بوسم و به وجودشان افتخار می‌کنم و از خداوند بهترین‌ها را برایشان آرزومندم

س: جمله‌ای که وقتی خسته و نا امید می‌شوید؟

ج: این وعده‌ی زیبای خداوند را زمزمه می‌کنم (فان مع العسر یسری ان مع العسر یسری)آیات 5و6 سوره انشراح ‎

س: شرایطی که در آن به بهترین شکل ممکن کار کردید؟

‎ج: معمولا منتظر به وجود آمدن شرایط مناسب و ایده آل برای انجامِ کارها نيستم بلکه در هر شرایطی نهایت سعی و تلاش خود را به کار می‌بندم تا مسئولیت‌هایی که به من واگذار شده به بهترین شکل ممکن انجام دهم.

س: يكی از نقاط قوت موسسه تعلق خاطر قرآن‌ آموزان، مخصوصا در رده‌ی سنی نونهالان و نوجوانان به موسسه و برنامه‌های آن و مربيان است چطور اين ارتباط دو طرفه و خوب را بين موسسه و قرآن آموزان بوجود آورديد و چطور آن را حفظ و تقويت می‌كنيد؟

‎ج: دلايل زيادی را مي‌توان برشمرد كه عمده‌ترين و مهمترين آنها درنحوه‌ی ارتباط گيری در ديدار اول (اولين برخورد )با قرآن آموزان برای آشنايی بيشتر و ايجاد فضايی صميمی جهت علاقمند كردن قرآن آموزان به موسسه و همين طور تعيين رابطه بين مربيان و قرآن آموزان بر اساس يك رابطه دوستانه و صميميانه، و نه بر اساس يك رابطه تعريف شده و خشك بين مربی و متربی و همچنين پيگيری مستمر احوالات قرآن آموزان و ارتباط با والدين که موسسه‌ی قرآنی محمد ابن جزری اين موارد را در ارتباط و جذب مخاطبين به عنوان اصول كاری خود تعريف كرده است ‎

- دومين عامل؛ روش نوين وپويا وخلاقانه‌ای است كه موسسه در تدريس آموزش قرآن به قرآن آموزان به كار گرفته است كه بر خلاف آموزش‌های قديمی و سنتی كه روشی تكراری و گاهی كسل كننده بود اين شيوه‌ی آموزشی دارای جذابيت و تنوعی هست كه باعث علاقمند كردن قرآن آموزان به يادگيری و فهم قرآن می‌شود.

‎⁃ متنوع بودن برنامه‌ها و فعاليت‌های تربيتي، فرهنگي، تفريحی در طول هر ترم بعنوان مثال: برگزاری اختتاميه و اجرای سرود و تئاتر و نمايشنامه توسط خود شاگردان، برگزاری اردوها، كلاس‌های هنری مثل: دف و بافتنی و... بسيار در جذب و ماندگاری قرآن آموزان در موسسه موثر بوده است.

‎س: فکر می‌کنید تا چه اندازه موفق بوده‌اید؟

‎ج: من موفقیت را در این نمی‌بینم که به یک سطح برسم و دست از تلاش بردارم بلکه موفقیت را در تلاش مستمر و دائمی هر فرد در مسیری که می‌پیماید می‌دانم. پس تا زمانی که در تلاشم، خود را موفق می‌دانم.

‎س: در آخر؛ موفقیت زن در درون و بیرون از خانواده به معنای بالندگی نیمی از جمعیت جامعه است، راهکارهایی که به این موفقیت شما ختم شد را در اختیار دوستان بگذارید.

‎ج: موفقيت در نيل به اهداف متعالی است و اهداف متعالی در معنويت جلوه مي‌كند پس برای رسيدن به اهداف متعالی بايد در وهله‌ی اول ارتباط خود را با خدا تقويت كنيم و از طريق ارتباط با خدواند انگيزه خود را بيشتر كنيم و با دعا و ذكر هميشه درخواستمان را از موفقيت برای خود و خدا يادآوری كنيم و همين طور برنامه ریزی و تلاش مستمر، كما اينكه در اين راه تمام تلاشم را كردم كه رضايت خانواده‌ام را جلب كنم چون اگر خانواده در اين راه همراه من نمي‌شدند قطعا با مشكلات زيادی روبرو می‌شدم و اين توصيه رو به همه‌ی دوستانم دارم كه در انجام امور از دچار شدن به افراط و تفريط دوری كنيد كه اين افراط و تفريط باعث عدم اعتماد در كسانی مي‌شود كه شما برای ادامه راه به حمايت‌ها و پشتيابی‌های آنها نيازمندید

‎س: سخن آخر؟

‎ج: تشكر از خانواده‌ام؛ همسر و فرزندانم همچنين از مسئولين محترم سازمان تبلیغات اسلامی استان فارس و اساتيد گرامی؛ كه زمينه را برای فعاليت بنده و پرسنل موسسه قرآنی محمد ابن جزری شيراز فراهم كردند و هميشه حمايتگر و راهنما بودند و همين طور از همه‌ی دوستان گرامی كه در اين راه همراهيم كردند و مجددا تشكر مي‌كنم از شما و بقيه‌ی عزيزانی كه اين فرصت رو در اختيار بنده قرار داديد و از خداوند منان توفيق روز افزون برای شما و همه‌ی همكارانتان را آرزو مي‌كنم.