دوستی داشتم که خاطرهای از پدرش نقل میکرد و او هم از پدر بزرگش. میگفت دریکی از روستاهای منطقهی کرمانشاه دوقلویی از پشت بهمچسبیده بودند. آن دو فقط بهمچسبیده بودند و اگر امکانات امروزی وجود میداشت شاید در یک مطبّ خصوصی و طیّ عملی سرپایی بسیار راحت و یک روزه از هم جدا میشدند. امّا نبود امکانات در آن زمان و باورهای مردم از دیگر سو امکان هر گونه چارهجویی را سلب کرده بود.
دوستمان نقل میکرد که گویا آن دو از بسیاری از جهات با هم اختلاف نظر داشتند و دارای سلایق و مزاج متفاوت بودند. بزرگ شدند و زندگی در جریان بود. گاهی بر سر خوردن یا آشامیدن و یا بسیاری چیزهای دیگر با هم به مرافعه میپرداختند و اطرافیان را هم کلافه و مستأصل کرده بودند. پیرمردی دوستداشتنی و مورد اعتماد در روستا بود که اغلب سنگ صبور آن دو بود. همیشه میگفت شاکر باشید. خدا بدتر ندهد! آن دو هم از این سخن عصبانی میشدند و میگفتند که خوب بدهد! مگر از این هم بدتر هست؟! پیرمرد هم با اعتماد به نفس بیشتر تکرار میکرد که خدا بدتر ندهد.
گذشت تا اینکه براثر بیماری یکی از آن دوقلو از دنیا رفت و آن یکی زنده ماند و البتّه پیرمرد دوستداشتنی روستا مدّتی پیشتر از دنیا رفته بود. امّا امکان دفن وجود نداشت چون این قلوی دیگر هنوز زنده بود! و این جنازه را شب و روز بر دوش داشت و صحنهای بسیار وحشتناک و رقّتآور. همیشه گریه میکرد و میگفت آن پیرمرد دوراندیش به خوبی و به جا میگفت که خدا بدتر ندهد و من فکر میکردم که از این بدتر غیر ممکن است. و پس از مدّتی جسد متعفّن باعث مرگ آن دیگری هم شد.
ازقضا چند روز پیش یکی از دوستان از کرمانشاه زنگ زد و جویای احوال شد. میگفت هنگامیکه زلزله آمد دنیا را بر سر ما آوار کرد. پس از آن سیل آمد و رحمت به زلزله فرستادیم که حدّاقل خانه را ویران کرده بود فضای باز وخشکی بود که میتوانستیم چادری و خیمهای برپا کنیم. سیل هم خانه را و هم بیرون خانه را گرفته! آن موقع هنگام بروز بلایا و حوادث دست در دست هم میدادیم به مهر و از زیر آوار و درون سیلاب یاران را نجات میدادیم.
امروز امّا کرونا آمده و همه را خانهنشین کرده، دیدار از عزیزان ممنوع! عیادت ممنوع! دست در دست هم نهادن نه به مهر و نه غیر مهر ممنوع!
بدرقهی رفتگان ممنوع! نشستن به عزایشان ممنوع! حتّی گریستن هم ممنوع! چرا ؟ چون مجبوری اشکت را پاک کنی و نکند با دست آلوده دست بر چشمانت نهی! باز خدا بدتر ندهد!
کرونا زلزله نیست که خانهها را آوار کند، سیل نیست که همه را غرق کند. آتش نیست که تر و خشک را با هم بسوزاند؛ امّا ویروسی ناچیز و ناقابل و ریز است که شرق و غرب عالم را نشانه رفته و چون زلزله همه را تکان داده، چون سیل همه را درنوردیده و آتش به جان همه افکنده!
این ویروس آمد و سرمایههایی را که قدرشان را نمیدانستیم(سالمندان) از ما گرفت و چهار نعل در حال تاختن و درو کردن است.
این ویروس آمد و در مساجد را تخته کرد.
این ویروس آمد و مدارس و دانشگاهها را تعطیل و علما و دانشمندان را خانهنشین کرد.
این ویروس آمد و ادارات، کارگاهها و شرکتها را معلّق کرد.
این ویروس آمد و بازارها و مغازهها را بست و کسب و کار را کساد کرد.
خلاصه؛ این ویروس آمد و هرآنچه که فکرش را نمیکردیم با ما کرد و باز دارد میتازد!
امّا این ویروس آنقدرها هم نامرد نیست! و چون خدا خواهد عدو شود سبب خیر
و گاهی حرکات دشمن حاوی پیامهایی خواهد بود که میشود از آن عبرت گرفت ازجمله؛
- قدر و منزلت پزشکان و کادر درمان را بیش از پیش آشکار ساخت.
- مدّتها بود که در مملکت ما دیگر علم بهتر از ثروت نبود امّا امروز فقط علم است که قادر است به مصاف با کرونا برود. پس علم بهتر است.
- اهالی خیر و خرد و علم و ثروت را گرد هم آورده و همه در قالب کمپینهای متفاوت و هر یک از ظنّ خویش یار مردم شدهاند.
کدورتهایی را هم موجب شده؛
دوستی با من تماس گرفت و از سر دلتنگی تعریف میکرد که یکی به طعنه گفته ؛ فلانی دیدی که کرونا الکل و مسجد را رفیق کرده؟
همولایتی عزیز! اسلام با الکل دشمن نیست به فکر سلامتی شماست. اسلام گفته نخورید نه اینکه از آن استفاده نکنید و اتّفاقاً خوردن آن در این ایّام دوش به دوش کرونا تلفات میگیرد.
تعداد بسیار اندکی هم در این فضای وانفسای کرونا زده هم اقدام به احتکار و پنهان ساختن اقلام دارویی و بهداشتی مورد نیاز مردم کردهاند و در صورت عرضه به قیمتهای گزاف در اختیار میگذارند!
هموطن راستی اگر خدای نکرده کرونا زدهای به رویت سرفهای کند و کرونایی شوی، آن ثروتی که اندوختهای تو را به چه کار آید؟
پس بیائید؛ عبرتی بگیریم، فرصت را غنیمت شمرده و به درگاه خدا توبه کنیم، به اصالت خود برگردیم و به دعوت پروردگار پاسخ مثبت دهیم که؛
«وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ»
ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش (گناهان و لغزشهایتان) را بطلبید و به سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند (و باران و برکات آن را بر شما پیاپی و فراوان گرداند) و نیروئی بر نیرویتان (و عزّت و شکوهی بر عزّت و شکوهتان) بیفزاید. (ای قوم من! از حق و حقیقتْ) بزهکارانه روی برنتابید (و بر گناه مصمّم و مصرّ نشوید)
بیائید قبل از اینکه فرصت از دست برود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ»
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (برخی) از آنچه بهرهی شما کردهایم (در راه خدا) صرف کنید، پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی و نه دوستی و رفاقتی و نه میانجیگری و شفاعتی است.
و آیا وقت آن نرسیده: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ؟»
آیا وقت آن برای مؤمنان فرا نرسیده است که دلهایشان به هنگام یاد خدا و در برابر حقّ و حقیقتی که خدا فرو فرستاده است، بلرزد و کرنش برد؟
پس کرونا را جدّی بگیریم که او با جدّیّت به میدان آمده است.
نظرات