اصل اول: مهذّب بودن

 هریک از والدین بایستی به کودکانشان مهذّب بودن در گفتار، کردار و استفاده از کلمات زیبا و مناسب را در ارتباط با دیگران یاد دهند و این مستلزم این است که والدین در برخورد با فرزندانشان از همان کلمات استفاده کنند؛ مثلاً زمانی کودکانشان کار خوبی را انجام می‌دهند، از آنان با الفاظ زیبا تشکر کنند، مثلاً بگویند: تشکر یا دستمریزاد، کودکان معمولاً از والدینشان تقلید می‌کنند.

اصل دوم: قبول مسؤولیت

به خاطر اینکه کودکان را به روشی درست و سالم تربیت کنیم بایستی احساس مسؤولیت را به آنان آموزش دهیم تا بتوانند کارهای روزمره‌ی خود را انجام دهند؛ مانند این‌که اسباب‌بازیها را در اتاقشان مرتب کنند، زمانی‌که کودکان دارای اتاق مخصوص خود بوده یا دارای صندوقچه‌ی اسباب‌بازیها باشند، این اصل محقق می‌شود، با این روش کودکان یاد می‌گیرند که وسایلشان را به‌صورت تدریجی و به تنهایی مرتب و منظم کنند.

 

اصل سوم: تنبیه و پاداش‌دهی

 به خاطر این‌که کودک درست را از نادرست تشخیص دهد، بایستی در برخورد با او از روش تنبیه و تشویق به جای تنبیه بدنی استفاده نمود؛ مثلاً زمانی که کودک رفتاری ناشایست دارد یا اسباب‌بازی را می‌شکند تنها کاری که ما بایستی انجام دهیم، او را از چیزی که دوست دارد مانند؛ تماشای تلویزیون، دیدن برنامه‌ی مخصوص کودکان و یا او را از استفاده از اسباب‌بازیهای مورد دلخواه محروم سازیم، همچنین بایستی او را به‌خاطر کارهای خوبی که انجام می‌دهد مورد تشویق قرار دهیم تا احساس موفقیت و شخصیت کند.

 

اصل چهارم: نظم 

والدین بایستی به مسئله‌ی نظم اهمیت زیادی دهند، بدین معنی کودکان بتوانند زندگی روزمره خود را در سالهای اولیه‌ی زندگی‌شان تنظیم نمایند، به خاطر این‌که والدین در برخورد با فرزندان در آینده متوسّل به خشونت نشوند بایستی زمان شخصی را برای خواب، بیداری، صرف غذا خوردن، تماشای تلویزیون و... تعیین نمایند.