سیدمحمدامین واژی –مهاباد

هرچند سیدمحمد خاتمی به‌ عنوان «لیدر اصلاحات» با توجه به پتانسیل آرای 22و20میلیونی و نیز نیروهای کارآمد و متخصصی که به‌ همراه داشت، می‌توانست تغییرات اساسی و بیشتری در ایران به‌وجود آورد و برای نهادینه کردن مردمسالاری دینی که از ابداعات خودش بود، گامهای بیشتری بردارد؛ اما متأسفانه تنها به چند درصد از مطالبات مردم توانست جامه‌ی تحقق بپوشاند. در چند روز باقیمانده‌ برای مشارکت هرچه‌ بیشتر مردم در انتخابات و حضور بر سر صندوقهای رأی، لازم است اصلاح‌طلبان در فرصت باقیمانده با جدیت هرچه تمامتر وارد عرصه‌ی تبلیغاتی شده‌ و در ایجاد فضای انتخاباتی سالم بکوشند و این واقعیت را که دوم خرداد 1376یک رویداد تاریخی است و تکرار آن غیر ممکن نیست را، مدنظر قرار دهند.
اصلاح‌طلبان باید بدون خشونت و از راه‌های مسالمت‌آمیز از فرصت باقیمانده استفاده کنند چرا که به‌ گمان نگارنده‌، انگیزه‌ی شرکت در انتخابات در میان مردم کمتر از پیش است.
اصلاح‌طلبان باید برای ایجاد انگیزه در مردم ایران تلاش کنند. در زیر به چند نکته‌ی مهم و راهبردی، برای ایجاد انگیزه در مردم برای حضور بر سر صندوقهای رأی اشاره می‌کنیم:

1. اگر واقعاً هدف اصلاح‌طلبان تغییر در فضای موجود جامعه و رسیدن به وضعیت مطلوب است( امید هم بر آن است که تمام تلاششان همین باشد) باید موضع خودشان را مشخص کنند که آیا هدف آنها تنها رسیدن به قدرت است یا خدمت؛ اگر هدفشان خدمت به مردم است پس باید یکی از دو کاندیدا به نفع دیگری از صحنه‌ی انتخابات خارج شود تا به قول خودشان آنچه که آرزو دارند تحقق یابد.
2. آنچه مسلم است می‌توان گفت بیشترین آرا مربوط به‌ کسانی است که احساس مظلومیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌کنند و می‌پندارند که‌ مشارکت در انتخابات و رأی دادن می‌تواند قسمتی از مطالبات آنها را تحقق بخشد و به وعده‌های کاندیداها امیدوار بود.
2.1.قسمت عمده‌ای از آرا مربوط است به حواشی کشور از جمله‌ استانها و شهرهای مرزی؛ این نکته هم ضروری است که باید بیان شود مرزهای ایران دارای قومیت‌های مختلفی هستند؛ کردها، آذری‌‌ها، لرها، بلوچها، عربها و ترکمنها قومیتهای تشکیل‌دهنده‌ی سرزمین ایران‌اند و مرزنشینان حافظ یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران هستند که‌ متأسفانه در مدیریت کلان کشور هیچ حضوری ندارند. این قومیت‌‌ها برخلاف بدبینانی که آنان را متهم به تجزیه‌طلبی کرده‌اند تا نگذارند آنها در سرنوشت کشورشان شریک باشند؛ می‌گویند ما تجزیه‌طلب نیستیم، بلکه شعار ما ایران برای همه ایرانیان است، ما ایرانی هستیم در واقع به ایرانی بودن خود هم افتخار می‌کنند. در طول تاریخ همیشه‌ در حاشیه‌ مانده‌ و از حقوق اساسی خود محروم مانده‌اند.
2.2.نتایج انتخابات گذشته‌ نشان می‌دهد که‌ طبقه زیر خط فقر و یا متوسط جامعه حاضر به رأی دادن هستند. پس باید به مطالبات آنها هم اندیشید. اهم مطالبات آنان، رفع فقر و بیکاری است. برخی از آنان برای چرخاندن زندگی خود به کار در شرکتها و کوره‌‌های آجرپزی مشغول می‌شوند و عده‌ای از افراد محروم نیز برای رفع مشکلات و مایحتاج زندگی خانواده خود به‌ راههای غیرقانونی همچون قاچاق و شغلهای کاذب پناه می‌برند. درصد بسیار اندکی از مردم در رفاه مادی به‌سر می‌برند که‌ معمولا مشکل حادی ندارند تا احساس نیاز به تغییر وضعیت کنند. در ثانی از یارانه‌های دولتی هم سود شایانی به‌ جیب می‌زنند.
2.3. زنان بخش مهمی از جامعه‌اند که بر سر صندوق رأی می‌روند و باید به مطالبات آنها توجه شود و از امنیت بیشتری برخوردار باشند.
3. شفافیت: اگر اصلاح‌طلبان واقعاً خواهان تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوبی هستند، باید خیلی شفاف و بدون اضطراب دیدگاه‌های خود را بیان کنند. آقایان مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی جدا از اصلاح‌طلبی خود را همچون روشنفکر دینی مطرح می‌کنند و معلوم است از ویژگیهای روشنفکری، شفاف‌سازی، صادق بودن و جرأت بیان کردن دیدگاه‌هاست.
4. باید واقع‌بین باشند و به‌دور از احساسات درد اقلیتهای مذهبی و قومی را درک کنند و فقط برای اخذ آرا از این شعارها استفاده نکنند و در میدان عمل بگویند حالا مصلحت نیست و این نوع کارها به تجزیه‌طلبی قومی و دینی منجر می‌شود. بلکه‌ باید اعلام کنند که ما در کابینه‌ی خود حتی از همکنون اعلام کنند که از متخصصان سنی، کرد و زن که نصف جامعه‌اند استفاده می‌کنیم؛ نه همچون گذشته برای اهل سنت، نه یک معاون، بلکه مشاوری بی‌خاصیت‌ و بی‌اثر قرار داده‌ که تابه‌حال در خصوص اهل سنت در تاریخ فعالیتشان در دولتهای گذشته‌ چیز قابل ذکری ثبت نشده است.
5. به‌ جوانان و دانشجویان فرصت اظهار عقیده‌ داده‌ تا بتوانند دیدگاه‌های خود را در مورد آزادی بیان و بعد از بیان‌ تشریح نمایند و مطالبات خود را از کابینه‌ی آینده‌ درخواست نمایند.

6. از لحاظ اخلاقی با تخریب کاندیداهای دیگر نمی‌توان کاری را به پیش برد. نباید از در دشمن‌تراشی وارد عرصه انتخابات شد. باید با دیگر کاندیداهای رد صلاحیت شده نیز مشورت کنند و با صاحبان اندیشه‌ و رؤسای انجمنها و تشکلهای اجتماعی و دینی و نیز با مخالفان فکری خود و نیز با نخبگان قومیتها، ادیان و دیگر مذاهب اسلامی همچون اهل سنت ایران که حداقل 30درصد جامعه مسلمانان ایران را تشکیل می‌دهند رایزنی کنند.

ما نمی‌خواهیم دولت جدید برای اهل سنت، اقلیتهای قومی و مذهبی و زنان ایران‌زمین‌ معجزه کنند؛ ولی حداقل در گام اول به همین وعده‌های که در بیانیه‌هایشان صادر کرده‌اند عمل کنند و به‌جای سخن گفتن کلیشه‌ای از اصلاحات و تکرار سخنان گذشته، قدمهای عملی بیشتری رو به جلو بردارند. سخن از ایجاد شبکه‌ی رادیو تلویزیونی مستقل برای اهل سنت نیست، بلکه‌ حاکمان اجازه‌ دهند در شبانه‌روز چند ساعتی را در رسانه‌ی ملی در راستای ترویج و حفظ فرهنگهای محلی و مذهبی اختصاص داده‌ شود. سخن از راه‌اندازی شبکه‌ی تلویزیونی مستقل-مانند ترکیه‌- به زبان کردی شاید آرزوی خامی باشد، بلکه‌ اجازه‌ داده‌ شود که‌ در راستای اجرای اصول قانون اساسی، زبانها و گویشهای محلی در شبکه‌های محلی حفظ شوند.(شبکه‌ی کرد سنندج نمونه‌ی ناموفقی از وجود یک شبکه‌ی محلی است که‌ بیشتر برنامه‌هایش به‌ زبان فارسی و در راستای ترویج مذهب رسمی ایران است) و سخن از آشتی ملی، همگرایی، همفکری و قبول یکدیگر و اقوام مختلف ایران و مذاهب مختلف را تهدید ندانند بلکه آن را فرصت بدانند. در آن صورت حضور مردم برای شرکت بر سر صندوقهای رأی انتخابات پررنگ‌تر می‌شوند و با انگیزه‌ی بیشتری وارد می‌شوند و کاری نکنند که‌ تا چند سال دیگر ترکیه‌، افغانستان و حتی عراق نیز از ما پیشی بگیرند.