اما پرسش اساسی این است که ما جهان سومی‌‌‌ها چرا «غیبت» می‌کنیم؟
به نظرم  به چند دلیل مرتکب رذیله اخلاقی غیبت می‌شویم: 
۱- ساختار فرهنگی و اجتماعی ما علیرغم اینکه با ظهور شبکه‌‌‌های اجتماعی و فضای مجازی دستخوش تکانه‌‌‌هایی شده است، اما همچنان باب گفت‌وگوی آزاد و بدون ترس و استرس در بسیاری از حوزه‌‌‌ها مسدود است و ما نمی‌توانیم باهم بحث و گفت‌وگویی منطقی داشته باشیم. 
۲- به سبب همین ساختارهای بسته که از گذشته به ارث برده‌ایم، افراد جامعه نمی‌توانند باهم آزادانه، صریح و بی‌پرده وارد گفت‌وگو شوند و چون تمرین و مشق باهم گفت‌وگوکردن را نیاموخته‌اند، از بیم این‌که مبادا دچار تنش، بگومگوهای لفظی، توهین و افترا شوند، سکوت را بر گفت‌وگو ترجیح می‌دهند.
۳- اینها و اسباب دیگری دست به دست هم داده‌اند که ما به جای فتح باب گفت‌وگوی صریح و رودررو، کانال دیگری را برای اظهار نظرهای خود برگزینیم که با گفت‌وگو متفاوت است.‌ این کانال یکطرفه همان «غیبت» یا مونولوگ‌‌‌هایی است که طرف مقابل حضور ندارد و فرصت این را پیدا نخواهد کرد به اظهارات مقابلش پاسخ دهد؛ این مونولوگ‌‌‌ها در جامعه ما معمولاً با تخریب، ترور شخصیت، توهین و تهمت‌‌‌های ناروا همراه است و طرف یکطرفه به قاضی می‌رود و در آن فضا هرچه به ذهنش می‌آید، بر زبان می‌آورد که دارای اشکالات فراوانی است.
۴- در جامعه‌ای که مافوق با اعمال فشار و قدرت فرصت اظهار نظر به زیردستانش نمی‌دهد و مستبدانه اظهارنظرها، انتقادات و مخالفت‌‌‌ها را برنمی تابد و سرکوب می‌کند، زیردستان ناگزیرند به غیبت و ترور شخصیت مافوق‌‌‌ها بپردازند که آسیب‌زاست و مناسبات افراد را دچار فساد، تباهی و چندگانگی شخصیتی می‌کند؛ در چنین شرایطی زیردستان برای راضی نگه داشتن مافوق‌‌‌ها، تظاهر، دورویی و حمایت‌‌‌های حضوری پیشه می‌کنند اما در خفا و دوراز چشم مافوق و فرادست، کمرهمت به غیبت، بدگویی و تخریب شخصیت، دیدگاهها و عملکردهای ایشان می‌بندند!
۵- براین اساس، برای این‌که در مناسبات اجتماعی با دیگران، بتوانیم رذیله‌ی اخلاقی غیبت کردن را اصلاح و ریشه‌کن کنیم، بایستی زمینه‌‌‌های غیبت کردن را اصلاح نماییم. فضای سرکوب، خفقان و بسته اجازه نمی‌دهد افراد نفس بکشند چه برسد به این‌که بخواهند آزادانه اظهار نظر کنند. در واقع غیبت محصول فاسد مناسبات ناسالم ماست که آسیب‌‌‌هایش به مراتب بیش از آسیب گفت‌وگوهای مستقیم با یکدیگر است.