مقدمه
برخلاف سایر روشهای تربیت، داستان هیچگاه سیمای پیری و پژمردگی بر چهره خود نمایان نمیشود. داستانها با ترسیم محیط، چهرهها، شناساندن شخصیتها و روحبخشی به بیجانها و صحبت کردن از زبان بیزبانان، خواننده یا به عبارت دیگر شنونده را همراه خود میکنند و تا اوجها به همراهی او میپردازند.
قصهگویی و داستانسرایی، هنر و فنّ است؛ هنری که همانند نقاشیهای بزرگ و حیرتآور و همانند موسیقی روحافزا، روان آدمی را به وجد میآورد. این فنّ از آن جهت ارزشمند است که نیازمند کسب مهارت و توانایی خاص میباشد. بیان داستان، چه به صورت نوشتاری و چه به صورت گفتاری، نیازمند مهارت و علاقه است. علاقه و مهارت، هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند، زیرا علاقه بدون مهارت و مهارت بدون علاقه باعث از هم گسیختگی داستان و خستگی شنونده یا خواننده میشود. بنابراین، لازم است مربیان و داستانسرایان برای یادگیری روشهای قصهگویی همت بگمارند تا بتوانند در ارائه داستان، همزمان با تسلط بر موضوع، شنونده را همراه خود نمایند.
داستانسرایی با خلقت انسان آغاز شده است و در هر دوره از زندگی بشریت، نوع داستان، شیوه داستانسرایی و اهداف آن متفاوت و متمایز بوده است؛ این تفاوتها باعث شده است که شنونده یا خواننده احساس تازگی کند. قرآن به عنوان برنامهی جامع مسلمانان، که از جانب حق نازل شده است، از ارائه داستان، قصص و مثل غافل نمانده است. خداوند که از روحیه مخلوقش کاملاً آگاه است، با بیان داستانهای متفاوت و مثلهای گوناگون، اهداف خاصی را دنبال کرده است. بر این مبنا، لازم است مربیان تربیتی، معلمان و علیالخصوص والدین نسبت به اهمیت و ضرورت داستان و قصه آگاهی داشته باشند تا در شرایط خاص خود و مواقع لزوم برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی، از داستان بهرهجویند.
آشنایی با چند اصطلاح
قصص
قصه یا داستان — مفرد «قِصص» و مترادف «قَصص» — به معنای «سرگذشت» و «خبر» میباشد. در قرآن، قصص به معانی غیرداستانی نیز آمده است؛ مانند «پیجویی»، «بیان» و در چند مورد به معنای داستان. کلمهی قصص، 27 بار به صورت فعل و اسم در قرآن به کار رفته است. قصه یا داستانهای قرآنی یعنی پی گرفتن اخبار گذشتگان؛ «لَقَدْ كَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ» (یوسف 111).
نبأ
کلمات «نبأ» و «انباء» هرگاه در مورد سرگذشت اقوام و حوادث زندگی به کار رود، معنای داستان و خبر دارند. برای نبأ چند خاصیت قائل میشوند:
1. سود و فایده داشته باشد.
2. حاوی علم و دانش باشد.
3. بر ظن و گمان غلبه نماید.
داستانهای اصحاب فیل، داستان طالوت و جالوت (بقره، 264-251) و داستان عزیر پیامبر (بقره، 259) نمونههایی از نبأ هستند که داستانهای کوتاهی را بیان میکنند و نکاتی را یادآور میشوند.
حدیث
«حدیث» به معنای چیزی تازهای است که به وجود آمده و هر چیز تازهای را گویند؛ خواه قول باشد یا فعل. مانند «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى؟» (نازعات، 15) به معنای «آیا به تو حکایت موسی رسیده است؟»
مثل
قرآن داستانهای خیلی کوتاه را «مَثَل» نامیده است؛ مثلهایی که ضربالمثل هستند. به عنوان نمونه:
«وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»
به این معنا که کسانی که از هوی و هوس خود پیروی میکنند، همانند سگهایی هستند که چه با سنگ زدن به آنها چه با رها کردن، زبان از آنها بیرون میآید (اعراف 176).
برای تقویت قوه تعقل و تفکر در مخاطبان، لازم است داستانها و مثلهایی تعریف شود که نیاز و شرایط مخاطب را دربر بگیرد. مثلهایی که داستان هستند؛ به عنوان مثال: داستان شیطان، داستان یهودیان و منافقان. مانند:
«كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.»
این همانند داستان اهریمنی است که به انسان میگوید کافر شو تا مشکلات تو حل شود (حشر 16).
ضرورت داستان در تربیت
چرا برای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان (متربیان) باید داستان خواند؟ آیا ضرورتی وجود دارد که مربی یا والدین وقت و انرژی خود را صرف تعریف داستان نمایند؟ داستان چگونه مخاطبان را درگیر مینماید؟ در کدام بخش از زندگی داستان اهمیت بیشتری دارد؟ چرا خداوند در قرآن مثلها و داستانهای زیادی برای ما تعریف کرده است؟
برای رسیدن سریع به پاسخ این پرسشها، فواید داستان را بهصورت اجمالی مرور میکنیم:
1. آموزش مفاهیم دینی
از طریق تعریف یک داستان میتوان بهراحتی مفاهیم سخت و اساسی دینی را آموزش داد؛ چرا که در داستان، شخصیتها و زاویه دید با موقعیت و نیاز مخاطبان هماهنگ شده و شنونده یا خواننده با همذاتپنداری، خود را در حال اجرای اقدامات شخصیت داستان تجسم میکند یا میخواهد شکل آن را به خود بگیرد.
2. انتقال ارزشها
ارزشهای دینی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را میتوان از طریق داستانسازی به مخاطبان منتقل کرد تا مورد توجه و تکریم قرار گیرند و به آیندگان منتقل شوند. ارزشها بنیان هر جامعهای را تشکیل میدهند و آموزش و پرورش هر کشور به دنبال انتقال ارزش به ملت خود است.
3. تحکیم روابط خانوادگی
بیان داستان در خانواده دو فایده اساسی دارد: یکی اینکه باعث میشود اعضای خانواده با دقت به راوی داستان گوش دهند و علاقه بیشتری به وی پیدا کنند؛ و دیگری اینکه راوی داستان میتواند با ارائه داستان به اهداف مدنظر خود برسد. فرزندان با دقت به داستان گوش داده و مشتاقانه منتظر ادامه و یا نتیجه حوادث پشت سرهم داستان میشوند؛ به همین دلیل به جای ترس و نگرانی از والدین، مشتاق دیدار آنها هستند تا داستانی جالب و جذاب بشنوند.
4. آموزش مسائل اخلاقی
یکی از بهترین روشهای آموزش مسائل ارزشمند اخلاقی، داستان است؛ زیرا در داستان، مسائل پیچیده و نامفهوم به صورت ساده و آسان بیان شده و روش فراگیری و اجرای آنها توسط شخصیت داستان به تصویر کشیده میشود. به این ترتیب، مخاطب، شخصیت داستان را در حال اجرای آموزههای اخلاقی میبیند و بر این اساس تصمیم به اجرا میگیرد. البته شرایط گوینده و شنونده و همچنین انتخاب شخصیت داستان و زاویه دید از اهمیت ویژهای برخوردار است که در این نوشته نمیگنجد.
5. ایجاد پل ارتباطی
قصه، راهی نزدیک میان حال، گذشته و حتی آینده است؛ به طوری که داستانسرا، مخاطب را با احوال گذشتگان آشنا میکند و سعی دارد از طریق داستان، ارتباطی بین حال، گذشته و آینده برقرار کند تا مخاطب هم از حوادث داستان پند بگیرد و هم خود را صاحب تاریخ و سرگذشت آنان بداند، یا به دلیل ناپسند بودن موقعیت و محتوا از آن دوری نماید. تعیین هدف مورد نظر به شرایط و موقعیت موجود بستگی دارد و قصهگوی ماهر باید آن را مدنظر داشته باشد.
6. تقویت قوه تفکر و تعقل
در آیات قرآن در حوزه داستان، میبینیم که خداوند مهربان، جدای از توجه به حوادث و شخصیت داستانها، قوه تعقل و تفکر مخاطبان را به چالش میکشد تا بر اساس آن به نتیجه مطلوب برسند و در زمان مورد نیاز با استفاده از نکتههای طلایی داستان، برای شرایط و موقعیت تصمیمگیری نمایند.
7. ایجاد انگیزه در مخاطبان
گاهی مربیان، معلمان و والدین در رساندن پیام مورد نظر با مشکلاتی همچون بیتوجهی و عدم تمرکز مخاطبان، نگرانیهای ناشی از شرایط روحی و موقعیتی، سختی پیام و عدم وجود امکانات لازم مواجه میشوند. در چنین شرایطی، ارائه مطلب از طریق داستان بهترین، مناسبترین و نزدیکترین راهحل است.
8. کمک به رشد زبان
اگر داستانها به زبان مخاطب بیان شوند، تأثیر شگرفی بر وی میگذارند؛ علیالخصوص کودکان و نوجوانانی که در دنیای داستان غوطهور میشوند.
9. کمک به مفاهیم آموزشی
از آنجا که هدف آموزش، علاوه بر گسترش اطلاعات علمی، تربیت و پرورش رفتاری نیز میباشد، داستانها میتوانند انتقال مفاهیم و یادگیری آنها را آسانتر و بهرهورتر نمایند.
10. افزایش قدرت تجزیه و تحلیل
به علت همذاتپنداری و جذب شدن مخاطبان هنگام شنیدن یا خواندن داستان، سطح درک و فهم آنان گسترش مییابد؛ بنابراین، مخاطب سعی میکند داستان را در محیط واقعی زندگی اجرا کند یا زندگی خود را بر اساس آن تنظیم نماید. این تطابق واقعیت میتواند سبب افزایش قوهی فهم و تفسیر رویدادها گردد.
فواید داستان از نگاه قرآن
بخش گستردهای از قرآن مجید با داستانهای متنوع آراسته شده است و هر داستان، اهداف خاص خود را دنبال میکند. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
- پندآموزی
بدون شک، در پشت پردهی هر داستانی هدفهای نهفتهای وجود دارد که نویسنده یا گوینده میخواهد مخاطب خود را بر اساس آنها به سوی هدف مورد نظر سوق دهد. قرآن، به عنوان برنامه زندگی مسلمانان، این روند را بهخوبی پیش گرفته و برای اینکه داستان حالت تکراری به خود نگیرد، راز پندآموزی را به تصویر میکشد:
«لَقَدْ كَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ» (یوسف 111).
به حقیقت، در سرگذشت آنان (یعنی یوسف، برادران او، دیگر پیغمبران و اقوام ایماندار و بیایمان) درسهای بزرگ عبرتآموز وجود دارد. آنچه گفته شد، یک افسانهی ساختگی یا داستان خیالی و دروغین نبوده؛ بلکه یک وحی بزرگ آسمانی است که کتابهای اصیل انبیای پیشین را تصدیق و پیغمبران راستین را تأیید میکند و بیانگر آنچه انسانها در سعادت و تکامل خود به آن نیاز دارند، است؛ و به همین دلیل، مایهی هدایت و رحمت برای کسانی است که ایمان میآورند. هر بار که داستانهای قرآن مورد تدبر قرار میگیرند، نکتهای تازه و جالب به ذهن انسان خطور میکند و مایه عبرت در زندگی روزمره میشود.
- استوارسازی قلب
«وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ» (هود 120).
این اخبار پیغمبران برای استوارسازی قلب است؛ تا دل، در برابر مشکلات تبلیغ رسالت، تقویت گردد. در ضمن، در این سوره و اخبار مذکور، حق بیان شده است همان حقی که پیغمبران دیگر نیز از آن سخن میگفتند؛ و برای مؤمنان، پند و یادآوری مهمی آورده شده است تا همچون ایمانداران پیشین از آن بهرهمند شده و راه سعادت را بیابند. در صورتیکه روند داستان و اهداف مدنظر آن با واقعیتهای موجود همسو باشد، برای شنونده داستان، آرامش، اطمینان، استواری و استقامت قلب به همراه خواهد داشت؛ زیرا زندگی و تصمیمگیریهای خود را بر اساس لایههای درونی داستان میسنجد و راهحلهای بیشتری را پیش روی خود میبیند.
- ادبیات گفتوگو
«فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»
سپس، به نرمی با او (درباره ایمان) سخن بگویید؛ شاید غفلت خود و عظمت خدا را یاد کند و از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ بهراسد (طه 44).
هر داستانی اهداف خاصی را دنبال میکند و با نتیجهای مشخص به اتمام میرسد. گاهی روند داستان، هنر ارتباط و گفتگو را به خواننده یا شنونده میآموزد و گاهی هدف داستان به ارائه شیوه ارتباط و مذاکره ختم میشود؛ در هر دو صورت، یکی از فواید داستان، تقویت هنر گفتگو و هنر شنیدن است. دعوتگران و مربیان باید با استفاده از داستان و تقویت روند گفتگوی سازنده، اهداف تربیتی خود را ترسیم نمایند.
نکاتی پیرامون انتخاب و بیان داستان
برای تقویت ارتباط بهتر با متربی و تأثیرگذاری عالیتر داستان و توانایی تطبیق آن توسط شنونده در زندگی، به نکات مهم زیر در داستانسرایی، انتخاب داستان و شیوهی بیان آن توجه شود:
1. مخاطبشناسی
اولین و برجستهترین مبنا برای انتخاب یک داستان قوی و تأثیرگذار، تناسب آن با سن، سال و شرایط روحی و جسمی مخاطب است؛ عدم تناسب میان وضعیت مخاطب و داستان، بهرهای جز اتلاف وقت نخواهد داشت.
2. تناسب با موضوع
یکی از مهمترین روشهای انتخاب داستان، تطبیق آن با موضوع مدنظر یا رفتاری که قرار است تغییر یا تأکید شود، است. اگر داستان بیربط با موضوع باشد، موجب سردرگمی مخاطب خواهد شد؛ لذا باید این شگرد رعایت گردد.
3. به زبان مخاطب سخن گفتن
ضروری است که گوینده داستان، به زبان ساده و سبک مناسب محتوای داستان، داستانسرایی نماید؛ استفاده از زبان علمی و ادبیاتی سنگین میتواند کیفیت داستان را کاهش دهد.
4. داستانهای لذتبخش
داستانهایی که محتوای آنها برای گوینده و شنونده لذتبخش نیستند، نباید گفته شوند، زیرا احتمال دارد یکی از طرفین (گوینده یا شنونده) دچار دلزدگی یا رنجش شود و تأثیر داستان کاهش یابد.
5. داستان توسط مخاطبان
مربی باید زمینه گفتن داستان و بیان قصه را برای متربیان فراهم نماید؛ چرا که این امر هم موجب افزایش اعتماد به نفس متربی میشود و هم سبب آرامش روانی میگردد. چه بسا در بطن داستان نکاتی باشد که باعث شناسایی مشکل مخاطب شده و متربی یا با همفکری مشاوران نسبت به حل آن اقدام نماید.
سخن آخر
به خوانندگان محترم توصیه میشود با عطف به اهمیت فراوان داستان، آموزههای اخلاقی را در قالب داستانهای واقعی، تخیلی و ساختگی بیان نمایند تا به نتیجه مطلوب و هدف مورد نظر دست یابند. قرآن برای جلای روح مخاطبان و تقویت قلوب آنان از ارائه سرگذشت و داستان غافل نمانده است؛ زیرا با این روش، هم شعور (تعقل و تفکر) و هم شور (قلب و احساسات) مدنظر قرار گرفته است.
در پایان، یادآوری میشود که مربیان (اعم از والدین، معلمان و مربیان مؤسسات تربیتی) میتوانند با فراگیری هنر داستانسرایی و داستانسازی و استفاده از آن در کلاسهای تربیتی و برنامههای خانوادگی، زمینهی آسان نمودن مفاهیم تربیتی، ایجاد انگیزه، تقویت ارتباط و دستیابی به اهداف و حصول نتایج مطلوب را فراهم نمایند.
---
منابع و مآخذ:
بر اساس روش روشمند و علمی فهرستنویسی (ابتدا نام خانوادگی، سپس نام و در نهایت عنوان اثر)، منابع به ترتیب الفبا به شرح زیر تنظیم میشوند:
1. اصفهانی، راغب. مفردات الفاظ قرآن کریم
2. خانجانی، علی. هنر قصهگویی
3. خرمدل، مصطفی. تفسیر نور
4. دیدویس، آلیسون. قصهگویی در کلاس درس (مترجم: مینا سلیمی)
5. طاهری، مصطفی. هنر داستاننویسی
6. مهدیپور عمرانی، روحالله. آموزش داستاننویسی
*کارشناس مشاوره و ادبیات فارسی
نظرات