چنین مردانی از طریق برقراری ارتباط با چند زن به دنبال کشف ماهیت و ذات خود هستند. این مردان هرگاه از بعد عاطفی اشباع شدند آن زن را ترک کرده و به دنبال زن دیگری میافتند.
یک نوع دیگر از مردان هم هستند که خوب میدانند چگونه نزد زنان بر تار احساسات بنوازند تا آنها را قانع کنند که دوستشان دارد اما در همین حال او در ذهن خود برای چیز دیگری نقشه میکشد.
چنین مردانی به دلیل ارتباط بسیار با زنان و آشنایی با خصوصیات آنها و نیز آشنایی با قواعد بازی برای به سخره گرفتن آنان، در این کار خبره و کارکشته شدهاند. آنها چون خوب بلدند فیلم بازی کنند به راحتی می توانند با نشان دادن عشق وعلاقه ساختگی و پوشالی، تقدیر و تشکرهای هدف دار و جملات عاشقانه و قربون صدقه رفتن های دروغین زنان را قانع کنند که دوستشان دارند.
اگر زنی به صداقت عشقشان نسبت به خود شک داشته باشد، آنها مانعی نمی بینند که یک رابطهی طولانی مدت برقرار کنند صرف اینکه ثابت کنند دوستشان دارند در حالی که همان اظهار دوستی هم، ساختگی و پوشالی است. او با مکر و حیله می تواند زن را به احساس آرامش و امنیت برساند. چنین مردی نمیتواند به عنوان یک شوهر یا پدر در خانوادهای باشد که از ثبات و آرامش برخوردار است و حتی شایستگی ایجاد یک علاقه و ارتباط باثبات و مستمر نیز ندارد. او تنها یک هنرپیشه ی درجه یک است که به خوبی میتواند با خلق صحنههایی احساسی، نگاهها را به خود جلب کند تا بلکه بتواند از این راه دل زنی که به دنبال شکارش هست را به دست بیاورد. یکی از آزمایش هایی که در چنین مواقعی زنان انجام میدهند تا به عشق صادقانه او پی ببرند این است که از او می خواهند رسما از او خواستگاری کند و برای ازدواج اقدام کند.
در پاسخ به چنین درخواستی، او با یکی از این دو حالت واکنش نشان خواهد داد: یا بعد از این درخواست ناپدید خواهد شد و دیگر به سراغ او نمیآید چون پی میبرد این زن مناسب نقشههای حیله گرانه او نیست و در این موضوع جدی است. یا اگر که برای به چنگ آوردن آن زن تصمیم جدی گرفته، در ظاهر رغبت به ازدواج نشان میدهد اما به دلایل متعددِ مادی یا صحت جسمی و غیره خواستگاری را مرتب به عقب میاندازد. این خواستگاری را تا آنجا که بتواند به هدفش برسد و او را شکار کند به تأخیر میاندازد. این هم یک نوع تاکتیک زیرکانهای است که بعضی مردان به آن متوسل میشوند.
در یکی از همین مواردی که من از آن اطلاع داشتم، زن مدت 10 سال از مردی درخواست ازدواج داشت اما او هر بار به دلایلی ظاهرا منطقی آن را به تأخیر می انداخت تا اینکه به خواستهاش رسید و زن را با اشک و آه ترک کرد و رفت. بعضی از مردان مانند آفتاب پرست رنگ عوض می کنند و حسب وضعیتی که در آن قرار دارند هر لحظه به رنگی در می آیند.
بعضی از مردان حسب روحیات و خواسته ی زن مورد هدف، رنگ عوض می کنند و تغییر میکنند. بنابراین مردانی که روابط متعدد دارند دو نوع هستند: نوع اول : مردانی که برای اشباع نیازهای روانی، عاطفی، جسمی و یا گاها مالی در جستجوی یک زن هستند و اگر زنی این نیازها را برآورده کرد به آن بسنده میکنند و به دنبال زن دیگری نمیافتد. معمولا چنین مردانی به عوامل بازدارنده دینی التزام دارند و یا به ارزشهایی که به آن ایمان دارند پایبند هستند.
نوع دوم: به یک نوع بیماری به نام " دون ژوانیسم" مبتلا هستند. این مردان بدون توجه به احساسات دیگران تنها به فکر کامجویی و لذت های شخصی خود هستند. برای چنین افرادی فقط ارضای شهوت خودشان مهم است. چنین افرادی، گروهی از زنان را دور خود جمع میکنند و به خود مشغول میکنند تا از طریق آنان اثبات شخصیت کنند. آنان از شنیدن مدح و تعریف زنان از تیپ یا حرف زدن یا قد و قامت یا منصب و جایگاه یا شخصیت و انسانیت خود لذت میبرند. بعضی از آنان هم این کار را صرفا برای فخرفروشی یا به اصطلاحِ رایج کلاس گذاشتن یا نشان دادن هوش و ذکاوت خود در به بازی گرفتن احساسات زنان، در مقابل دوستان خود انجام میدهند.چنین مردانی غالبا بعد از اشباع غرائزشان، قربانی را رها کرده و دیگر هرگز با او ارتباطی برقرار نمیکنند.
در زمانه ای که ما زندگی میکنیم به دلیل وجود گوشیهای هوشمند، برقراری ارتباط با زنان افزایش یافته، به گونهای که یک مرد برای رسیدن به خواستهها و شهوات خود میتواند در عرض یک ساعت گروهی از زنان را به شکار خود درآورد.
نظریات زیادی در پاسخ به این سوال، که چرا بعضی از افراد به بیماری دون ژوان مبتلا میشوند وجود دارد.
یکی از این نظریات این است که: ممکن است چنین افرادی در کودکی احساس امنیت و آرامش نداشتهاند و از محبت والدین محروم بودهاند. پاسخ دیگر این است که ممکن است علت در تنفر این شخص از والدین یا جامعه باشد و میخواهد از این راه انتقام بگیرد.
بعضیها هم میگویند ممکن است نوع تربیت نیز در این امر دخیل باشد و احتمالا چنین فردی لوس و نازک نارنجی و از خودراضی تربیت شده است. چنین فردی زن را به خاطر خودش نمیخواهد بلکه برای اشباع تمایلات و شهواتش میخواهد.
بعضی از مردان هم توان بالای جنسی دارند و برای اشباع آن دست به این کار میزنند. یا ممکن است علت در یکنواختی و خستگی او از زندگی باشد که او را وادار کرده برای رسیدن به نوعی تنوع یا سرگرمی به این کار روی آورد.
ناگفته نماند برای علاج چنین حالت هایی، اسلام تعدد زوجات را مشروط به تحقق عدالت و پذیرفتن مسئولیت تصمیمات خود مشروع کرده است.
نظرات