آشفتگی فکری-سیاسی مسلمین و نبود مرجعیتِ عقیدتی و سیاسی در جهان اسلامِ فعلی، عوارض ویرانگری به دنبال دارد؛ تعدّد چالشهای فراروی مسلمین، سبب تعدّدِ پاسخها و شکلگیری تشکّلهای متعدّد حول این پاسخها گشته و به علل فراوان، هر یک از این دغدغهداران بازسازی عزّتِ مسلمین، به صراحت یا ضمنی فقط خود را بر حق میداند و بقیه را جاهل یا خائن میخواند!
کوردها یکی از اصلیترین مؤلّفههای اجتماعیِ خاورمیانه، سهمشان از نظم ناسیونالیستیِ پساعثمانی، محرومیّت و پراکندگی و فرودستی و راندگی و درماندگی بوده است و بر اثر موقعیت مرزی و ناهمگونیِ قومی-فرهنگی، هدف بدبینی و مهارگریِ زورمدارانهی حکومتهای مرکزی بودهاند و تفاوت هویتی آنان، نه یک جعل احترامبرانگیزِ خداوندی یا آیت هنرمندانهی الهی، بلکه وصلهای ناجور و ستُردنی و مستحقّ انکار، حذف یا تحریف انگاشته شده و حضور طبیعیشان به یک مسئله امنیتی تبدیل شده است!
یکی از چماقهای آماده برای فروکوفتن واکنشهای هویّتطلبانه و تدافعیِ کوردها، شقّ عصای مسلمین و نقض اخوت اسلامی بوده است و هر بار که کوردها عین همان مرامِ اقوامِ مجاورِ خود را تکرار کردهاند، فقط به علّت تفاوت در سمت و سوی این ادّعا، به نامسلمانی و مزدوری و فریفتگی بیگانگان متّهم شدهاند و این اتّهام غالباً از سوی علمای جزئینگر و سادهانگار نیز تأیید شده و صبغهی شرعی نیز به آن داده شده است؛ کسی نبود بگوید مگر شما رفتارتان با کوردها، اسلامی و قرآنپسندانه بوده تا از اسلام برای سرکوب آنان بهانه بسازید؟! چرا از مسلمانیِ خاورمیانهای سهم کوردها فقط پرداخت هزینهی اخوّت اسلامی و مصالح مسلمین باشد؟! مگر در اسلام، احترام به کرامت انسانی، بهرسمیّت شناختن ناهمگونیهای قومی و عدالت سیاسی وجود ندارد؟! چرا شایستگی کوردها برای برخورداری از آزادی و عدالت انکار میشود؟!
چرا وجود برخی احزاب مارکسیستی که در میان همه اقوام، تحمّل میشود و بهانهی تحمیل جنگ به تودههای کورد میشود و جنگ با کوردها، جنگ با کفر و اِخلالگرانِ اخوّت اسلامی، نمایانده میشود؟! سخنم با کسانی است که بر ستایش آقای اردوغان از آتاتورکِ اسلامستیز و میراث او، کریمانه چشم میبندند امّا با گزارش دعا و نذر و قربانی در مساجد ترکیه برای پیروزی اردوغان، وجودشان سرشار از وجد تعبّد و تهجّد میگردد؟! مگر اسلام دشمنان جدّیتری از کوردان عفرین ندارد که غیرت و حماسهی دینی اردوغان و حامیان رسانهای ایشان، بدانسو جهتگیری و شلیک شود؟! مگر اسرائیل و میانمار و... شمشیر را از رو نبستهاند؟!
من البته پیوند دینی خویش با همهی مسلمین و از جمله ملّت ترک را محترم میشمارم و هیچگاه اختلاف سیاسی را مجوّز سلب دیانت نمیدانم و مانند حضرت علی (رض) آنان را "إخوانُنا بَغَوا علینا" میدانم و اگر هم اعتراض و مخالفتی دارم از باب تعهّد به آموزهی نبویِ حمایت از برادر ظالم با منع او از ظلم است و نه از سر کینهی قومی و نژادی! بنده به برکت نگرش توحیدی، فقط خدای متعال را واجد شایستگی ستایش و اطاعت مطلق میدانم و تأیید و ستایش انسانها را مشروط به مراعات حق و عدالت میدانم؛ احترام به آقای اردوغان به دلیل حسّاسیتورزی نسبت به مصائب مسلمین و غرّش در روی شیمون پرز را وظیفهی دینی خویش دانستهام و به حمایت معنوی از او در اینگونه موارد، افتخار میکنم؛ امّا لشکرکشی او به عفرین و ستم به زنان و کودکان کورد را نیز یک جنایت میبینم و او را تحذیر و تخطئه میکنم!
توقّع بنده از همکیشان غیرکورد آن است که به جای متّهمسازی امثال بنده به نژادپرستی و توصیف اردوغان و لشکر ترکیه به غازی، به ما حق بدهید در برابر کوردستیزی و اشغالگری اردوغان به بهانهی حفظ مصالح ترکیه، ما نیز به کشتار برادران و خواهرانِ کوردمان معترض و خشمگین باشیم و سوزش جگر خود از ریخته شدن خون کورد بر خاکِ کردستان را با صدای بلند ابراز کنیم؛ هر چند گوش شنوایی هم نیابد!
راستی یک بار هم از خود بپرسید این چه نوع مسلمانی و تدیّنی است که همواره مدافع و توجیهگر فرودستی و درماندگیِ کوردها و تکبّر و تطاول دشمنانشان باشد و آیا کوردی که چنین تدیّنی را بپذیرد، اساساً انسان و قابل احترام است؟!
نظرات