حسن روحانی پس از انتخابات ریاست جمهوری امسال، وعده داد کابینه ۲۴میلیونی تشکیل دهد و همه‌ی اقشاری را که از وی و برنامه‌هایش حمایت کردند، در دولت جدید شریک گرداند.

اگر نگاهی به خاستگاه رأی روحانی بیفکنیم، متوجه خواهیم شد که طبقه متوسط شهری که عمدتاً‌ حامی اصلاح‌طلبان‌اند و کمتر مقهور برنامه‌های پوپولیستی کاندیداهای رقیب می‌شوند، به روحانی رأی دادند. همینطور در استان‌های مرزی غربی، شرقی و جنوبی که جمعیت عمده‌ای از اقوام و اهل سنّت‌ ساکن‌اند، پای صندوق‌های رأی آمدند و از روحانی حمایت کردند.

طبقه متوسط شهری به روحانی رأی دادند، چون او نامزد اصلی اصلاح‌طلبان بود و امیدوار بودند وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مملکت به‌گونه‌ای بهبود پیدا کند که زندگی و مشقّت‌‌های آن برای شهروندان قابل تحمّل‌‌تر شود و تا به آزادی‌های شخصی افراد احترام گذاشته شود؛ در خیابان‌ها شاهد حضور گشت ارشاد و حمله به دختران به بهانه حجاب و روسری نباشند. و اینکه مردم به نامزد اصلاح‌طلبان رأی دادند چون فسادهای بی‌سابقه‌ی دولت پاکدست احمدی‌نژاد را طی هشت سال دیدند و احساس خطر کردند که کشور از دست نرود و نظم و قوام اداری و اقتصادی کشور دوباره برگردد و ازسویی کشور از جنگی هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ جهان در امان بماند و دوباره گرفتار تنشی خانمان‌سوز در منطقه پرآشوب خاورمیانه نشود.

در این میان، اقشاری چون زنان، کوردها و اهل سنّت‌ به‌عنوان نماد نیروهای جنسیتی‌، قومی و مذهبی پیگیر مطالبات تاریخی‌اند و خواستار تحوّلی‌ در سطح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌اند که به حداقل مطالبات و انتظارات آنان پاسخ داده شود. زنان امروز از معضلات اجتماعی بزرگی از جمله وضعیت اقتصادی و بیکاری‌ رنج می‌برند، خواهان مشارکت بیشتر در سیاست‌اند و این‌که‌ پست‌های کلیدی کشور از جمله وزارت‌ها به نیمه‌ی جامعه ایرانی واگذار شود و از تبعیض و نابرابری‌های قانونی و ساختاری رها شوند. کوردها و اهل سنت نیز طی این ۳۸سال از انواع تبعیض‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رنج برده‌اند و به‌بهانه امنیّت‌، از توسعه‌ی همه‌جانبه و بسیاری حقوق شهروندی محروم شده‌اند. این اقوام و مذاهب خواستار این‌اند که نخبگان‌شان به مانند شهروندان اهل تشیّع‌ منعی برای حضور در کابینه و تصدّی‌ وزارتخانه‌ها، سفارتخانه‌ها، استانداری‌ها و ادارات کل نداشته باشند که در عمل، واقعیّت‌ چیز دیگری است و همواره به‌بهانه توأمان قومیت و مذهب، از دسترسی به منابع قدرت، ثروت و منزلت در این کشور محروم بوده‌اند و به چشم نامحرمان به آنان نگریسته‌اند.

درواقع کوردها، اهل سنّت‌ و زنان، در دو انتخابات سال ۹۲و۹۶ به حسن روحانی رأی دادند که از شرّ تبعیض و نابرابری سیاسی رهایی یابند و به شهروند درجه یک ارتقاء پیدا کنند؛ اما اگر تشکیل دولت جدید روحانی نتواند به خواسته‌های آنان جامه‌ی عمل بپوشاند، قطعاً‌ اعتماد این اقشار به گفتمان و جنبش اصلاحات آسیب جدّی‌ خواهد دید و فضای یأس و بی‌اعتمادی بر مردم و نخبگان مبلّغ‌ اندیشه‌های اصلاح‌طلبی حکمفرما‌ خواهد شد و با از کف رفتن این سرمایه عظیم اجتماعی، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را به رقیب واگذار خواهند کرد.

بر این اساس از حسن روحانی انتظار می‌رود در این فرصت باقیمانده تا بستن نهایی ترکیب کابینه جدید، با بزرگان جامعه‌ی کورد و اهل سنّت‌ و زنان وارد گفت‌وگو‌ی‌ جدّی‌ شود و با رها شدن از لابیگری‌های اطرافیان و زدوبندهای احتمالی و سهم‌خواهی‌های ناروای آنان، به‌گونه‌ای عمل کند که رضایت حامیان انتخاباتی‌اش را جلب کند و مانع فروپاشی اعتماد ایجاد شده گردد. به‌واقع زنان، کوردها و اهل سنّت‌ حق دارند در کابینه‌ی جدید حضور پیدا کنند.

حرف آخر این‌که‌ استراتژیست‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان و اعتدال و توسعه بدانند خلأ حضور حامیان کورد و اهل سنّت‌ و زنان در دولت جدید، یعنی رقم خوردن باخت جریان اعتدال و توسعه آقای روحانی و گفتمان ریشه‌دار اصلاح‌طلبی در انتخابات نمایندگی مجلس و ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰.