در حیطهی مسؤلیتهای اجرائی و قانونی یک مسؤول در یک مملکت، اصطلاحات و تعابیری وجود دارند که باید مصداق عملی و عینی داشته و بر مبنای آنها شخص مسؤول پاسخگو باشد. بعد از برگزاری انتخابات ملی و سراسری در یک کشور، شخصی به عنوان رییسجمهور انتخاب میگردد که طبق قوانین آن کشور باید بدون وابستگی به هیچیک از احزاب و مذاهب داخلی و خارجی تنها در مقابل مردم کشور خویش مسؤول بوده و از تمام آحاد مردم در مقابل تمام حوادث حفاظت و نگهداری نموده و بدون توجه به گرایشهای مذهبی از کارشناسان و متخصصان امر در اجرای قوانین و مقررات کشوری استفاده نماید.
رییسجمهور بعد از انتخاب، در مقابل خدای خویش، مردم و نمایندگانشان، به کتاب مقدس کشورش سوگند یاد میکند که هر آنچه در توان دارد در راه حفظ و حراست کشورش از تهدیدات و خطرات احتمالی تلاش نموده و راههای توسعه و پیشرفت و آبادانی مملکت خویش را هموار نماید. بعد از پایان شور و نشاط انتخاباتی و برگزیدن فردی به نام رییسجمهور برای کشور ایران، همگی انتظار دارند که او فارغ از بحثها و قیل و قالهای دوران انتخابات، خویش را سربازی برای آبادانی کشور دانسته و بدون وابستگی به هیچ حزب و مذهب و گرایشی راه را برای تعالی و رشد معنوی و مادی یکایک مردمان کشورش فراهم نماید و از تمام ظواهر تبعیض و تفریق بین مردم این مملکت بر مبنای اعتقاداتشان پرهیز نموده و از دخالت در امور مذهبی و دینی آنان بشدت جلوگیری نموده و مسؤلیت این کار را بر عهده متولیان امور مذهبی و دینی مردم بگذارد و از حمایتهای مالی و معنوی خویش از یک مذهب دوری جسته و در چارچوب قانون به تمام پیروان ادیان مختلف به یک دید نگاه کرده و از ایجاد جو چندگانگی و تشتت در کشور ممانعت به عمل آورد. در متن سوگند نامه رییسجمهور ایران تعهداتی گنجانیده شده است که جای بسی تأمل و نگرانی دارد بطوریکه از همان ابتدای شروع بکار رییسجمهور، او را در یک دایرهی محدود مذهبی قرار میدهد و بصراحت او را ملزم به حفظ و حراست از یک مذهب یا یک دین میکند و تکلیف مذاهب و ادیان دیگر را مشخص نمینماید. چرا که طبق اصول انتخابات دمکراتیک شخصی که در تمام کشور با یک شعار و هدف شناخته شده و منتخب مردم با تمام گرایشات عقیدتی شده است چگونه خود را در مقابل پیروان ادیان و مذاهب دیگر مسئوول نمیداند و در مقابل خدا و مردم هیچگونه تعهدی به پاسداری و حراست از مذاهب دیگر( غیر رسمی) نمیدهد؟
اگر منظور از مذهب رسمی کشور دین اسلام باشد در قرآن و تمام منابع دینی دیگر دین مفهوم وسیعتر و گستردهتری از مذهب دارد و دین شامل تمام قوانین و رفتارهائی میگردد از ابتدای تاریخ بشر توسط خداوند به عنوان راهنمای هدایت بندگانش نازل شده است و در طول تاریخ یک دین رسمی وجود داشته است و تمام انبیاء خداوند همان دین را تبلیغ نمودهاند و اسامی که بر این دین گذاشته شده است محلی بوده و از نام شخص پیامبر گرفته شده است در حالی که تمام آنها مردم را به یک دین که همان اسلام به معنای کلی آن است دعوت نمودهاند بطوریکه ادیان مسیحیت و یهودیت هم جزو اسلام بوده و اگر تحریفات و اضافات را از آنها بردارند همان اسلام امروزی خواهد بود چرا که تنها دین مورد قبول خداوند اسلام است و آن هم از آدم تا خاتم یک راه و روش بیشتر نبوده و پیامبران تنها منادی آن دین واحد بوده و بشر را به یک راه دعوت نمودهاند. لذا دین فراتر و وسیعتر از مذاهب بوده و شامل تمام اعتقادات بر گرفته از آئینهای آسمانی و توحیدی میگردد و پیروان به اصطلاح ادیان مختلف در هدف و حرکت یکی بوده و تنها راه و برداشتشان از هدف است که تشکیل دهنده مذاهب بوده است. خداوند در کتاب مقدس خویش هیچ اسمی از مذهب به عنوان دین نبرده و هر جا دین را معرفی کرده است تنها یک دین مورد نظرش بوده است و هیچکدام از ادیان قبل از اسلام را باطل و منسوخ نمیداند بلکه آنها را دچار انحطاط ساختهی دست بشر دانسته و آخرین پیامبر خویش را به عنوان مصلح ادیان قبل از خویش فرستاده است. گرچه خدمات اجرائی یک رییسجمهور نباید تحتالشعاع عقاید و افکار یک مذهب و دین قرار بگیرد ولی اگر منظور از اصطلاح مذهب رسمی کشور مذهب تشیع است کاملاً با شعارها و مسئولیتهای یک رییسجمهور منافات دارد چرا که او از ابتدا محتاج آراء تمام واجدین شرایط پیروان تمام ادیان آسمانی و غیر آسمانی این کشور بوده و طبق قانون اساسی در مقابل یکایک آنها مسئوول و پاسخگوست و هرگز بعد از انتخابات و گزینش او نمیتواند خود را تنها در مقابل یک مذهب یا یک دین مسئول دانسته و از حمایت و حراست دیگران شانه خالی کند. اگر منظور از پاسداری حفظ یک مذهب در مقابل تهدیدات و خطرات احتمالی است وضع بسیار بدتر و نگرانکنندهتر خواهد بود چرا که رییسجمهور از ابتدا خود را مکلف به حفاظت و حراست از سایر ادیان و مذاهب موجود در کشور خویش ندانسته و آنها را در مقابل تهدیدات و خطرات تنها رها خواهد کرد و علاوه بر تهدید بیاحترامیها و هتک حرمتها به سایر ادیان تهدید جان و ناموس آنان هم دور از ذهن نخواهد بود و آنان خود را در مقابل تمام خطرات بییار و یاور خواهند یافت و از همان ابتدا در بین خویش و رییسجمهورشان فاصلهای بس عمیق خواهند دید که پر کردن این فاصله کار بس سخت و چه بسا غیر ممکن خواهد بود. اگر منظور از پاسداری علاوه بر حفظ و حراست ترویج و تبلیغ یک دین یا یک مذهب توسط رییسجمهور است نگرانیهای بس عمیقتری در پی دارد چرا که تنها منبعی که رییسجمهور از آن به عنوان منبع مالی اجرای برنامههای خویش استفاده مینماید سرمایههای ملی کشور است که متعلق به تمام آحاد مردم این کشور اعم از پیروان دین رسمی و ادیان غیر رسمی بوده و همگی در آن اشتراک داشته و کسی را نمیتوان از نعمتهای خدادادی بر اساس مذهب و گرایش اعتقادی محروم نمود و خود را در مقابل آنها مسئول ندانست. آیا رییسجمهور ایران خود را مجاز میداند که از سرمایههای ملی این کشور تنها در راه اشاعه و انتشار مذهب جعفری استفاده نموده و هیچ حمایتی از ترویج مذاهب دیگر ننموده و حتی مسیر ممانعتها و مخالفتها را هموار نماید تا غرض ورزان و بد خواهان به عناوین مختلف به سایر مذاهب اسلام و ادیان اهانت کرده و هیچ وسیلهی دفاعی قانونی در اختیار آنان نباشد؟ چگونه است که رییسجمهور در شعارهای انتخاباتی هیچ اسمی از مذهب و دین نمیآورد اما در سوگندنامهی خویش که تنها معتبرترین و الزامآورترین شعار در بین تمام ملتها اعم از خداپرست و دیگر پرست است خود را پاسدار مذهب رسمی کشور میداند و هیچگونه تعهد و مسئولیتی در مقابل ادیان دیگر تقبل ننموده و آنها را در وادی بلاتکلیفی رها مینماید؟ آیا نمیتوان جهت رعایت احترام به پیروان سایر ادیان و مذاهب و فراهم آوردن زمینههای تشریک مساعی و خدمات متقابل بهجای پاسداری از مذهب رسمی کشور خود را ملزم به پاسداری از ادیان آسمانی و توحیدی موجود در کشور خویش دانسته و همه پیروان ادیان مختلف را در مقابل تعهدات خویش اطمینان بخشیده و آنان را جزو بدنهای اصلی این کشور قلمداد نمایند؟ اگر نمیتوان خود را در مقابل حفظ و حراست از تمام ادیان موجود در کشور ملزم و متعهد نمود ولی میتوان دین رسمی کشور را اسلام در نظر گرفته و بهجای پاسداری از یک مذهب پاسداری از یک دین، که در دنیا نزدیک به دو میلیارد نفر پیرو دارد، را متقبل نمود و بهجای برانگیختن ذهنهای حساس و فراهم کردن زمینههای تفرقه و چندگانگی در کشور، زمینهی وحدت و یکرنگی را فراهم نمود. میتوان بهجای استفاده از عنوان رسمی بودن یک دین از عنوان رایج بودن آن دین در کشور استفاده نمود چرا که تنها منبع رسمیت بخشیدن به یک دین، خداوند متعال است و آنهم اسلام را به عنوان تنها دین رسمی و مقبول خود برای تمام طول تاریخ از ابتدا تا انتها معرفی نموده است و از هیچ مذهب یا فرقهای به عنوان تنها مذهب رسمی خود یاد نکرده است.
پس چه بهتر ما که در این مملکت بیش از 98 درصد مسلمان داریم بهجای عنوان مذهب رسمی از دین رسمی استفاده نموده و بطور یکسان از آنها حمایت و حراست به عمل آورده و اگر از طریق دولت حمایتی از یک دین میشود برای تمام ادیان دیگر هم همان شرایط فراهم گردد و از سرمایههای ملی بطور یکسان در حمایت از پیروان ادیان مختلف استفاده نموده و زمینههای اشاعه و گسترش مسالمت آمیز آنها در بین پیروانشان فراهم نموده و بدون ایجاد جو ملتهب و تفرقه انگیز از دخالتهای بیمورد در امورات مذهبی سایر مذاهب و ادیان ممانعت به عمل آورده و زمینههای لازم برای مباحث علمی و گفتگو بین ادیان و مذاهب مختلف فراهم گردد و رییسجمهور و هیأت وزیران همراه او بدون توجه به اعتقادات و گرایشات مذهبی آحاد مردم، از تمام فرصتها و زمینهها برای ایجاد همدلی و همگرائی در بین مردم استفاده نموده و نه تنها خودشان از بیاحترامی و هتک حرمت به ادیان و شخصیتهای مورد وثوق پیروان یک دین یا یک مذهب پرهیز نمایند بلکه از هر گونه حمایت و حراست از سایر ادیان و مذاهب دریغ نورزیده و با هر کس و هر ارگانی که در جهت بیاحترامی به سایر مذاهب و ادیان قدم بر میدارند برخورد نموده و زمینه را برای دفاع قانونی پیروان تمام ادیان فراهم آورند. نکته پایانی اینکه همگی اذعان دارند که هر آنچه رییسجمهور یک مملکت اقرار و اعلام میدارد همانهائی است که در قانون اساسی آن کشور گنجانیده شده است و رییسجمهور حق عدول از قوانین را نداشته و تنها مجری آنها خواهد بود. اما سؤال مهم این است که چرا قانون اساسی ایران که برخواسته از متن اجتماع و خواستهای آنان و دستاورد تلاشهای مردان و زنان این کشور اعم از مسلمان و غیر مسلمان است اینگونه دایره مسؤلیتهای کلان کشوری را محدود کرده و علاوه بر اینکه دیگران را از رسیدن به پستهای کلیدی کشور منع نموده است بلکه به صراحت مسؤل اجرائی کشور را تمام و کمال در اختیار مذهب رسمی کشور قرار داده و هیچ تعهد و التزامی را در مقابل سایر ادیان و مذاهب متوجه او نمینماید؟ و از سوی دیگر بر چه اساسی وزراءکه باید بر مبنای تخصصهای مربوطه انتخاب شوند نه تنها از ادیان مختلف نیستند بلکه تنها از یک مذهب انتخاب میشوند و از کسانی که در سطح علمی و تخصص کاری آنان قرار دارند هیچ استفادهای نشده و علاوه بر تبعیضهای قومی و زبانی مشمول تبعیضهای مذهبی و آئینی شده و هرگز نباید حتی تصور رسیدن آنان به مناصب درجه دو کشور به ذهن هیچ کس خطور کند؟ زیبندهی یک کشور که دین خود را سرآمد و عصارهی تمام ادیان آسمانی و توحیدی میداند و همگی را در یک هدف و شعار مشترک فرض میکند نیست که مسؤلیتهای کلان کشوری را در حصر یک مذهب در آورده و بهصراحت خود را متعهد و ملزم به پاسداری از آن دانسته و دیگران را به حساب نیاورد. بهتر آن است که قانونگزاران این کشور با بصیرت و بینش عمیق در تدوین قوانین دقت کرده و زمینههای سوء برداشت از قوانین را مسدود نموده و بهجای الزام رییسجمهور به پاسداری و حراست از مذهب رسمی کشور او را ملزم به پاسداری از تمام پیروان آئینهای یکتاپرستی موجود در کشور نموده و زمینهی آزادی عمل و اندیشه آنان را فراهم کرده و از سرمایههای ملی بصورت برابر و یکسان در جهت حمایت از تمام مذاهب و ادیان موجود در کشور استفاده نماید.
نظرات
با سلام<br /> آقای دکتر ممنون دستتون درد نکنه امیدواررررررررررررریییییییییییم استارتی باشه برای یک شروع خوب .<br /> ولی راستش رابخواهید وقتی خوندمش این نقل قدیمی یادم اومد و دلم خیلی بحال خودمون سوخت ؟<br /> <br /> خانه از بیخ ویران است خواجه به فکر ایوان است ؟!<br /> <br /> سئوال:<br /> شما فرمودید :هیچکدام از ادیان قبل از اسلام را باطل و منسوخ نمیداند بلکه آنها را دچار انحطاط ساختهی دست بشر دانسته و آخرین پیامبر خویش را به عنوان مصلح ادیان قبل از خویش فرستاده است.<br /> نظر بنده : وقتی تنها دین مقبول حق تعالی اسلام است پس سایر ادیان کارکرد خودشان را برای زندگی امروز انسان از دست داده اند و این یعنی منسوخ شدن آنها هم از دیدگاه واقعیت و هم از دیدگاه خداوند . اگر چه از لحاظ توحید و نبوت و معاد مشترکند ولی وقتی خداوند دید و ایین جدید فرستاده یعنی نسخ و عدم کارایی ادیان قبلی برای امروز . <br /> موفق باشید . صادقی
آیا یکی از اهداف جماعت دعوت و اصلاح دفاع از حقوق اهل سنت نیست پس چرا حداقل خبر بازداشت و فشار به روحانیون اهل سنت بلوچستان و خراسان را حداقل درج نمی کنید. یا مسئولین سایت خوابشان برده است و خبر ندارند-در ضمن از مطلب جالب و به جای دکتر مرادی نهایت تشکر را دارم که با تیز بینی زیاد این موضوع را مطرح کرده اند