آموزش و پرورش دو بال ترقی و پیشرفت می‌باشند و بدون نظام شایسته‌ی آموزشی-تربیتی، نمی‌توان به جایگاهی از رشد و شکوفایی رسید. آموزش اساسی و زیربنایی نیازمند معلّمی است که راز و رمز آموزش و پرورش را بداند و خودش الگوی تربیتی برای فراگیران باشد و خود را به صفاتی ارزشمندی بیاراید تا بتواند بر دانش‌آموزان اثر مثبت گذاشته و نتایج مطلوبی به دست آورد. 

از آنجایی که جامعه‌ی ما نیاز مبرمی به مربیان و معلّمان شایسته و والا دارد بر آن شدم تا ویژگی‌های یک معلّم موفّق را تهیه کرده و خدمت خوانندگان گرامی به ویژه معلّمان دلسوز تقدیم نمایم، امید است معلّمان ما به این صفات آراسته شده و الگوی عملی از خوبی‌ها و فضایل را به دانش‌آموزان ارایه دهند. 

ویژگی‌های معلّم موفّق: 

• معلّم موفّق به آنچه می‌داند و به دیگران توصیه می‌کند، عمل نموده و الگوی عملی از اخلاق انسانی را به دانش‌آموزان تقدیم می‌نماید؛ چون عملکرد معلّم زیر نظر دانش‌آموز قرار دارد که اگر خدای نخواسته خلاف گفته‌اش مرتکب عملی گردد، دیگر ارزش معلّم بودن را از دست داده و هرگز کسی به اندرز‌هایش گوش فرا نخواهد داد. 

• معلّم موفّق وقار و سنگینی دارد، به بهانه‌ی انس گرفتن و جذب فراگیران از خود حرکاتی بروز نمی‌دهد که به وقارش صدمه برساند و سخنانی را به زبان نمی‌آورد که موجب شرمساری او گردد تا دانش‌آموزان احساس نکنند که معلّم سبک و کم ارزش شده است. 

• معلّم موفّق تلاش می‌کند تا اعتماد به نفس شاگردان را افزایش دهد، چون تا دانش‌آموز اعتماد به نفس نداشته و به خودش ارزش نگذارد؛ هرگز در رشد و تعالی شخصیت‌اش گام‌های استواری بر نخواهد داشت. معلّم نباید به بهانه‌ی کنترل کلاس، اعتماد به نفس فراگیران را بشکند و او را در کلاس مسخره‌ کرده و بازیچه‌ی همکلاسی‌هایش قرار دهد؛ زیرا این سرکوب کردن‌ها فراگیر را خرد می‌کند و دیگر هیچ ارزشی برای دانش، مدرسه‌ و معلّم قایل نمی‌شود. 

• معلّم موفّق بین تشویق و تنبیه توازن ایجاد می‌کند؛ چون می‌داند، تشویق و علاقه‌مند ساختن دانش‌آموز برای آموزش و پرورش شایسته، اصل است و تنبیه آخرین علاج و به منزله‌ی عملیات جراحی می‌باشد. لذا معلّم موفّق نزد خودش معیارهایی وضع می‌کند که چه کار‌ها و فعالیت‌های سزاوار تشویق و ترغیب‌اند و چه اشتباهاتی قابل تنبیه و چه خطاهایی موجب عفو و بخشش می‌باشند و با در نظر داشت این معیار‌ها با دانش‌آموز تعامل می‌کند تا بعد از برخورد، پشیمان نشده و از فراگیر معذرت نخواهد. 

• معلّم موفّق خوبی‌ها را آشکار نموده و بدی‌ها و عیب‌ها را می‌پوشاند تا خوبی‌ها و فضایل رشد یافته و همگانی شود و عیب‌ها و بدی‌ها را پنهان می‌کند تا در نطفه خفه شده و هرگز به بیرون سرایت نکند، تا محیط آموزشی از لوث بدی‌ها پالایش یابد، این به معنی سهل‌انگاری نسبت به بدی‌ها نیست؛ بلکه برای این است که بدی‌ها را بدون افشاگری نابود سازد. 

• معلّم موفّق نگرش صحیحی از خود دارد که در چه موقعیت علمی قرار دارد و با تشویق و کف زدن‌های سمبلیک مغرور نشده و با شنیدن انتقاد‌ها احساس حقارت نمی‌کند. 

• معلّم موفّق خود را کامل نمی‌داند و اشتباهاتش را توجیه نمی‌کند؛ چون می‌داند خداوند متعال کامل است. و اگر اشتباهش را تصحیح کند بهتر از آن است که با اشتباه خود چندین دانش‌آموز را به مشکل دچار نماید. 

• معلّم موفّق شاگردان را به عنوان انسان قبول دارد و می‌داند که انسان طبیعتاً دچار گناه و خطا می‌شود بهترین خطاکاران توبه کنندگان‌اند؛ لذا هرگاه شاگردی مرتکب خطایی شد و پشیمان شده و معذرت خواهی کرد، او را مورد بخشش قرار می‌دهد. 

• معلّم موفّق خود را ارزیابی و محاسبه می‌کند که آیا درس را آن طوری که لازم است ارایه کرده و آیا تعاملش با دانش‌آموزان عاقلانه و خداپسندانه بوده و یا با عصبانیت و پرخاشگری همه‌ی فراگیران را آزرده خاطر ساخته و فضای معنوی کلاس را با محیط ناهنجاری مبدل ساخته است که این ارزیابی منجر به ایجاد تغییر در رفتارش می‌گردد. 

• معلّم موفّق روحیه‌ی انتقاد پذیری دارد، زیرا تا انتقاد سالمی نباشد، اصلاحات به وجود نمی‌آید و معلّم بسیار نیازمند است، تا انتقاد‌های سالم فراگیران، معلّمان و اعضای اداری و تدریسی مدرسه‌ را با سعه‌ی صدر بشنود و در تدارک جبران کاستی‌هایش باشد. 

• معلّم موفّق از صبر و تحمل‌پذیری بالای برخوردار می‌باشد؛ چون با انسان‌های متفاوتی مواجه است و شاید خیلی اشتباهاتی از طرف دانش‌آموزان صورت گیرد که بدون تحمل و شکیبایی نمی‌شود به درس و تدریس ادامه داد. 

• معلّم موفّق به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان معتقد است و با همه یکسان تعامل نمی‌کند به خصوص در مسأله‌ی تنبیه که بعضی دانش‌آموزان با یک نگاهی متوجه می‌شوند و برخی با سکوتی و بعضی با اطلاع اداره و… لذا باید معلّم تمام دانش‌آموزان کلاس را با تفاوت‌‌هایشان بشناسد و از عواطف و اخلاقیات و وضعیت زندگیشان آگاه باشد تا به وسیله‌ی این شناخت با هر دانش‌آموز طوری رفتار نماید که سزاوار شخصیت وی است. 

• معلّم موفّق در تدریس خویش اخلاص داشته و فقط به منظور رضای الله متعال و رشد نظام آموزشی جامعه‌اش تلاش می‌کند. 

• معلّم موفّق به خداوند توکل می‌کند و تمام تلاش خود را به منظور بهبود وضعیت آموزشی- تربیتی به کار برده و نتیجه را به خدا واگذار می‌کند. 

• معلّم موفّق وقت دانش‌آموزان را با مطالب بیهوده ضایع ننموده و با آمادگی قبلی و با مطالب جدید و جالب وارد کلاس می‌گردد تا دانش‌آموزان همیشه منتظر فرا رسیدن ساعت درسی وی باشند. 

• معلّم موفّق، هنگام تدریس نشاط روحی و آرامش خود را حفظ می‌نماید تا دانش‌آموزان درس را با کمال آرامش و خاطر جمع فرا بگیرند. 

• معلّم موفّق به وعده‌هایش وفا می‌کند و آنچه در کلاس به‌ دانش‌آموزانش قول داده‌، هرگز تخلف نمی‌کند؛ چون خلف وعده‌ از علایم عملی نفاق به شمار می‌آید. 

• معلّم موفّق از ارزشداوری نا‌عادلانه می‌پرهیزد؛ چون اینگونه قضاوت‌ها منجر به بروز اختلافات، کینه و عداوت و عدم اعتماد می‌گردد. 

• معلّم موفّق رازدار دانش‌آموزان است و هیچ‌گاه مشکلات شاگردان را برای دیگران بازگو نمی‌کند و به دانش‌آموز ثابت می‌کند که اسرار زندگی خود را با کمال اطمینان بیان کند تا معلّم جهت رفع مشکل او اقدام نماید. 

• معلّم موفّق استعداد‌های نهفته در شخصیت دانش‌آموزان را شناسایی کرده و به سوی شکوفا شدن و بالندگی، راهنماییشان می‌نماید تا دانش‌آموزان از تمام استعداد‌‌هایشان بهره بگیرند. 

• معلّم موفّق مقررات خشک و افراطی را در کلاس وضع نمی‌کند؛ بلکه مقررات متناسب با وضعیت و سن شاگردان وضع کرده و به صورت جدی آن مقرارت را پیگیری می‌کند. 

• معلّم موفّق برای افزایش آگاهی‌های خود می‌کوشد و همیشه کتاب‌های مربوط به رشته‌اش و نیز کتاب‌های مربوط به‌ اطلاعات عمومی را مطالعه می‌کند. 

• معلّم موفّق هنگام ارایه‌ی درس حتی الامکان از مثال زنده و ملموس استفاده می‌نماید. 

• معلّم موفّق در زندگی خود نظم دارد و به موقع وارد کلاس شده و هیچگاه دانش‌آموزان در امور کاری‌اش بی‌نظمی را مشاهده نمی‌کنند. 

• معلّم موفّق قاطع و جدی بوده و عاقلانه و جدی با مسایل برخورد می‌کند، و البته قاطعیت به معنی خشونت نیست؛ بلکه معلّم موفّق می‌داند در چه موقع جدی بوده و چه وقت از گذشت بهره‌ گیرد. 

 

منابع: 

-معلم نمونه، مجید رشیدپور، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ۱۳۹۰ 

- چگونه می‌توان تربیت کرد؟ مجید رشید‌پور، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ۱۳۸۷

- اصول تربیت، علی اصغر احمدی، سهیلا آقایی (ویراستار) تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ۱۳۸۶