بیماری، بیکاری، بیآبی، خشکسالی، زلزله، سیل، قحطی، گرانی، فقر، تهاجم خارجی و معضلاتی از این قبیل در صورتی که ملت وجود مسؤولانی دلسوز، کارآمد، پاکدست و صادقالوعد را بر کرسی مسؤولیت ببینند، برای اغلبشان به راحتی قابل تحمل خواهد شد. در غیر این صورت چنانچه مردم احساس کنند مسؤولانی ناکارآمد، ناپاک و دروغگو بر مسند قدرت تکیه زده و ولکن ماجرا هم نیستند و در هر دورهای از حیات خود، رنگ عوض میکنند تا همچنان بر اریکهی قدرت مانده و ارتقا هم بیابند، رفته رفته اعتماد خود را از دست داده و خورهی یأس از درون، ایشان را تماماً جویده و در این صورت است که تنها یکی از مشکلات مذکور در آغاز این یادداشت حتی با دُز خفیف هم قادر خواهد بود آنان را از پای در آورد.
عیان است و حاجت به بیان و اتیان شاهد نیست که ناامیدی و بیاعتمادی نسبت به مسؤولان در طی سالیانی طولانی تا به امروز وبا و بلای جان ایرانیان گشته و روزنههای امید را بر روی آنان بسته است.
فهم این مسأله نیاز به تخصص در پژوهشگری اجتماعی ندارد. کافی است فرد پایش را توی کوچه بگذارد. اصلاً به لطف فضای مجازی حتی لازم نیست از خانه بیرون آمده و کافی است نگاهی به شبکههای اجتماعی بیاندازد.
این مسأله ورد زبان سیاسیونِ در رأس قدرت هم گشته و بویژه در ایام رقابتهای انتخاباتی از آن برای جلب آرای مردم به نفع خود یا کاندیدای مورد حمایتشان بهرهبرداری میکنند.
واکسیناسیون کرونا هم از این قاعده مستثنی نبوده و متأسفانه شاهد هستیم کسر قابل توجهی از کسانی که حتی بخاطر مشکلات جسمی و اقتضائات سنی و شغلی در اولویت دریافت واکسن کووید ۱۹ هستند، علیرغم افزایش سرسامآور آمار روزانهی ابتلا، بستری و فوت، بخاطر همین بیاعتمادی از زدن واکسن سرباز میزنند.
بعضاً شاهد بودیم ایرانیان گروهگروه به کشورهای همسایه برای تزریق واکسن مسافرت کردند و شبها را در خیابانها به صبح رساندند.
چه بسیارند کسانی که تا پایگاه تزریق واکس هم رفته و در لحظات آخر دست خالی برگشتهاند چون اخباری ضد و نقیض دربارهی کیفیت واکسن ایرانی و بعضی از واکسنهای وارداتی، مجوزهای معتبر مربوطه به آنها و وخامت اوضاع بعضی از کسانی که واکسن تزریق کردهاند بر لسان متخصصان و حتی متولیان امر در حوزه سلامت و بهداشت جاری میشود.
بیاعتمادی به رسانهها و مراجع اطلاعرسانی رسمی هم باعث شده که هر شایعهای در این خصوص بر اخبار رسمی مرجح داشته شده و فرد اصلاً نیاز به راستیآزمایی احساس نکند. چون از طرفی وضعیت مدیریت بحران کرونا و غیرکرونا را مینگرد و از طرف دیگر از مقام بلندپایهی بهداشتی و مدیریتی در رسانهی ملی میشنود که کشورهای خارجی برای دریافت تجربیات مدیریت کرونا از ایران صف کشیدهاند و یا تجربیات ما در مهار کرونا باید به کتاب درسی مدارس تبدیل گردد.
بیاعتمادی و یأس و فقدان امید به زندگی بیماری صعبالعلاج جامعه ایرانی گشته و شایسته است به تمام معضلات موجود از این دریچه نگریسته شود. تا زمانی که درمان این بلای مزمن و ویرانگر پیدا و به کار بسته نشود، بقیه درمانها به نظر میرسد دردی از جامعهی ایرانی دوا نخواهند کرد.
نظرات