بهزاد خوشحالی
هویت
اگر بخواهیم به معنای لغوی «هویت» (Identity) توجه کنیم میتوان گفت آنچه موجب شناسایی شخص باشد یعنی آنچه که سبب تمایز فرد از دیگری باشد هویت است. هویت در خلا مطرح نمیشود. حتما یک "خود" (Self) وجود دارد و یک "دیگری"(Other)، وگرنه شناسایی(Identification)، معنا پیدا نمیکند. هویت بیشتر در زمینههای اجتماعی است که جای بحث دارد. میتوان به عنوان "چیستی" و "کیستی" فرد از هویت نیز یاد کرد. انسان تا نداند که بوده است نمیتواند بداند کیست. یعنی شناخت هستی او در گرو شناخت تاریخی اوست و تا نداند چگونه به جایی که هست نرسیده است نمیتواند بداند که کجا میرود. انسان هر کجا که میخواهد برود اول باید ببیند چه بوده است و چگونه اکنون به جایی که در آن است رسیده است. هویت میتواند به معنای "تشابه و تداوم" نیز تعریف شود یعنی هم در آن یک اشتراک، ثبات، تشابه و وحدت وجود دارد و هم یک استمرار تاریخی و کثرت. به عبارتی، وحدت در عین کثرت است. در روانشناسی، "فروید" و"اریکسون" توجه ویژهای به هویت دارند و هویت را به عنوان یک امر ایستا نمیبینند. یعنی این"خود" را به عنوان امر ایستا تعریف نکرده اند. هنگامی که فروید بحث "خود" یا "اگو"(Ego) را مطرح میکند در کنار آن "نهاد" و "فراخود" (Superego) مطرح میکند. از نگاه او "فرآیند"، "فراخود" و "نهاد"، چیزی به نام "خود" در ضمیر خودآگاه شکل میدهند. از نگاه جامعهشناسی نیز میتوان گفت آنجا که کسی بتواند بگوید" این من واقعی من است" آنجا هویت است یعنی هنگامی که میگوییم"این من هستم"، این"من" در خلا شکل نگرفته است وبا شخص متولد نشده است. این من، یک "من فاعلی"(I) و یک "من منفعل"(Me) در خود دارد."من فاعلی" جنبهی خلاق و نمادین انسان یعنی جنبه نوآوری، خلاقیت و بدیع بودن او و"من منفعل" ارتباطات اجتماعی، شبکه تعاملات و فرآیندهای اجتماعی است."خود" برآیند"من فاعلی" و "من منفعل" است کهیکی میتواند پررنگتر یا کم رنگتر از دیگری باشد.
هویت کردی
در "هویت کردی" صحبت از یک فرد خاص کرد نیست بلکه صحبت از یک "هویت جمعی کردی" یا هویت تاریخی، هویت فرهنگی و هویت سیاسی است. پس آن چیزی که مورد نظر میتواند باشد "هویت جمعی" است. در شناخت هویت جمعی کردی باید به این نکته توجه داشته باشیم که خود این هویت یا هر هویت ملی یا جمعی دیگر، میتواند یک"من فاعلی" و یک "من منفعل" داشته باشد. باید دید "من فاعلی" و "من منفعل" این هویت کجاست؟ بدونتردید،"من منفعل" آن متغیر است. "من منفعل جمعی" نیز متغیر و تحت تأثیر زمینهها و نیازهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است اما این نمیتواند نافی"من فاعلی" یا "وجه ثابت" باشد.
همان گونه که گفته شد در انسان، یک"من فاعلی" وجود دارد که من فعال، من خلاق و من نمادین است. در جمع،"من فعال" وجود دارد که بیانگر "ما ی خلاق"، نمادین و فرهنگی است. باید آن "ما" را که در هر شرایطی خود را نشان میدهد و در تقابل با شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، در نهایت هویت را تشکیل میدهد شناخت. بنابراین هویت، "یک بخش ثابت" و "یک بخش متحول" دارد پس باید دانست که این "من فعال" یا "من ملی" کجاست و کجا باید آن را جستجو کرد.
در بحثهای روانشناسی، "من فردی" انسان را در درون و در نیروهای بالقوهی آن و در جنبههای نمادینش میتوان یافت.
انسان موجودی است که با نماد سروکار دارد و نمادین است بنابراین کرد باید"من ملی" و "من جمعی" خود را در فرهنگ ببیند زیرا فرهنگ به تعبیری به معنای"نماد" است. ما باید این "من" یا"ما" ی جمعی خود را در نمادهای خود ببینیم. در این نمادها هم باید یک اولویت بندی به عمل آورد. برخی از آنها بر برخی دیگر تقدم دارند.
اگر برای تعریف مفهوم فرهنگ به"معرفت مشترک"(Shared Knowledge) و به مولفههای گوناگون اشاره کنیم این مولفهها لایههای متفاوت فرهنگ را تشکیل میدهند. نخستین لایه، لایهی فکر، بینش، جهان بینی و باور است. اینها لایههای زیرین فرهنگ محسوب میشوند. لایهی دوم، لایهی ارزشهاست. پس آنچه از سنخ ارزشهاست و ملاکهای داوری ما نسبت به خوب، بد، زشت و زیباست، لایهی دوم را تشکیل میدهد. لایهی بعدی، لایه الگوهای رفتاری و هنجارهاست و آخرین لایه، لایه نمادهاست که به معنای نمادهای کلامی(زبان نوشتاری و زبان گفتاری)وغیرکلامی(هنر، موسیقی، معماری و...) است.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان گفت هویت کردی، یک انگاره فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و حاصل یک روند زمانی است که بازتاب "خودآگاهی اجتماعی" به نام "ملت کرد” میتواند باشد. در کنار این انگارهی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، هویت کردی یک انگارهی جغرافیایی و تاریخی نیز هست.
هویت دینی
هویت دینی بیانگر رابطهی "انسانی-الوهی" در پاسخ به پرسشهای بنیادین انسان چون"من کیستم؟" و "به کجا تعلق دارم؟" در بستهی "خود و آفرینش"و به عبارتی مجموعه ویژه گیها و مشخصات بنیادین همسان است که به رسایی و روانی، بر ماهیت رابطهی"انسانی-الوهی" اشاره و بر اساس پذیرش چارچوبههای هر دین، در یک ظرف مکانی و زمانی مشخص، گروهها و افراد را از "دیگری دینی" متمایز میسازد.
هویت دینی بر اساس آنچه گفته شد وجه متحول شونده هویت و تحت تأثیر نیازهای تاریخی، اجتماعی و اقتصادی است. هویت دینی همچنین در کنار رفتار و اندیشه عقلانی، حامل احساس و ارزش نیز هست و وجه تمایز ادیان گوناگون از یکدیگر، نوع نگاه آنها به خرد، ارزش و احساس و رتبه بندی آنها در چارچوب دین تعریف شده است.
هویت دینی در کردستان را نیز به تبع میتوان عنصر متحول هویت، امر غیر ذاتی و تقریبا قراردادی و متکی به شرایط(اقتضائات مکانی و اقتضائات زمانی) دانست.
هویت کردی و هویت دینی
نکتهی مهمی که نباید از توجه به آن کوتاهی کرد عدم تباین میان هویت ملی و هویت دینی نزد انسانها به صورت عام و کردها به ویژه است. بر اساس"اصل هویتهای چندگانه"، معمولا افراد و گروههای مختلف اجتماعی، الزاما بهیک هویت وابسته نیستند و میتوانند هویتهای مختلفی را پذیرفته باشند مانند هویت قومی، هویت دینی، هویت زبانی، هویت ملی، هویت جنسیتی و... اتفاقا هنر هویت این است که از میان هویتهای به ظاهر چندگانه، وجوه مشترک خود را که مبتنی بر "اصالت هدف" است خواهد یافت.
اشارهای به سیمای آیینی کردستان
بنیادهای آیینی در کردستان به دوران پیش از تاسیس ملت کرد درمنطقه و دورهای بازمیگردند که در آن ملتهای کهن وبومی منطقه در کنار اقوام آریایی که بعدها وارد این منطقه شدند ساختهای قومی ـ فرهنگی را قوام بخشیده بودند.(از نگاه ویلچفسکی پروسهی ملت سازی کردها در قرن پنجم میلادی پایان یافته است.) از میان اقوام بومی و از مهمترین آنها میتوان به "گوتی"ها، "لولوبی"ها، "کاسی"ها، "ماننا"ها، "نایری"ها، “مارد”ها، “کردوخ”ها و از مهاجرنشینان آریایی میتوان به مادها اشاره نمود.
در یکی از کهنترین مکانهای باستانی خاورمیانه در"چرمو"یک بت کوچک ساخته شده از گل پیداشده که خدای ساکنان بومی بوده است. این بت به شکل زن ساخته شده و بیانگر دورهای از خدا ـ مادرپرستی در عصر نئولیتیک بوده است.(زن به عنوان سمبل آفرینندگی).
پس از این دوره میتوان به گسترش اندیشه آیینی در منطقه ونزد "سومری"ها و"اکدی"ها اشاره ورزید که پدیدههای طبیعی را به عنوان خداوند برمیگزینند."آن"خداوند آسمان،"اینلیل" خداوند زمین،"اینکی" یا"ایلیا" خداوند آب از جملهی این خدایان شناخته شده هستند. ملتهای بومی ساکن رشته کوههای زاگرس و بین النهرین، بنیادهای اولیه پروسهی تاریخی کرد ملت سازی هستند که بالندگی مدنی آنها به پیش از هزارهی چهارم قبل از میلاد بازمیگردد.
"گوتی"ها درسالهای 2120ـ2230 پیش از میلاد وکاسیها درسالهای 1204ـ 1517 قبل از میلاد برمناطقی ازبین النهرین حکم رانده اند. "لولوبی"ها را نیز دراین دوران نمیتوان نادیده گرفت. تصویر "نارامسین" شاه "اکد" پس از پیروزی بر "ساتین" شاه لولوبی، موید بالندگی لولوبیها واکدها در این دوران و درمنطقه خاورمیانه بوده است. "هوری"ها نیز درسالهای 1500 پیش از میلاد، دولت "میتانی" را با قلمرو قدرت بسیار گسترده درمنطقه خاورمیانه بنا نهاده اند که بر آثار برجای مانده از آنها در این گستره، میتوان اشاره نمود.
در این میان، اگر چه نمیتوان منکر حضور و تأثیر سایر اقوام در آن دوران و در مناطقی که امروز کردستان نامیده میشوند گشت اما گسترش و کیفیت پرستش خدایان"سومر"، "اکد"،"بابل"و "آشور" نزد ملتهای زاگرس نشین و ساکنان بین النهرین از اهمیت مطالعاتی بیشتری برخوردار است. از مهمترین خدایان این دوران میتوان به "عشتار" خداوند بابل( الههی مادر)، "سین" خداوند ماه، "اینلیل" و "مردوک" بابلیها، "هاربه" و "شیخو"ی کاسیها، "ساخ" یا "شوریاش" (سوریاش) خداوند خورشید،"بوریاش"یا "اوبریاش" خداوند باران، "ایمریا" و خداوند حامی شاهان و سلاطین نام برد.
جدای از اینها میتوان به نام شهر"اربیل" اشاره نمود که در نبشتههای"بابل" و"آشور" به صورت "اربائیلو"(به معنای چهار خداوند) آمده ودر واقع قبله گاه مشترک "آشور"،"هوری"،"گوتی" و"اکد" در مقاطع زمانی گوناگون بوده است.
در شهر"کرکوک" نیز که درعصر "هوری"ها، "آراپخا" (آراپخای) نام داشته وپس از مهاجرت سامیها، به "گارمای" و در ادامه، "کارکا" تغییر نام یافته است برخی مظاهر طبیعی وحیوانات وپرندگان چون"عقاب" مورد پرستش قرار گرفته اند. از نگاه "ویلچفسکی" این ویژه گی اکنون نیز در نام عشیرهی"همه وند" ساکن منطقه بهیادگار مانده است.
در آغاز هزارهی نخست پیش از میلاد،"گوتی"ها و"لولوبی"ها درمنطقهی "زاموا" اتحادیهای به نام"ماننا" تشکیل و دولت خود را نیز به تبع،"دولت ماننا" نام نهادند که پایتخت آن، شهر"سقز" کنونی در جنوب د?
نظرات
بنام خدا <br /> با سلام و درود بر شما برادران و زحمتکشان از اینکه به موضع کرد اهمیت می دهید از شما سپاس گزارم امیدوارم در آینده نزدیک بخش کردی سایت اصلاح نیز فعال شود .
پژوهشگر ارجمند جناب آقای بهزاد خوشحالی سلام<br /> من به عنوان یک کرد به خود میبالم، چرا که هروز بیش از پیش شاهد توسعهی علمی فرزندان و برادران کرد هموطن خود هستم. از اینکه شما هم، در راستای بیداری قومی کردها و گسترش فرهنگ کردها تلاش و مجاهدت میورزید، بسیار خوشحالم. موفق و پیروز باشید.
طرح مساله هویت کردی در کنار دین سرآغاز گشایش یک باب نوین در گفتمان کردی است که حضور آن را با این قلم توانا باید به فال نیک گرفت.
سلام آقای خوشحالی <br /> بسیار مقاله جالبی بود درنوع خود و با دید تازه ای به مسایل کوردستان پرداخته اید که بسیار منقی نشان میداد.<br /> آقای خوشحالی پایان نامه اینجانب در باره قوم اورارتو می باشد البته از منظر دینی و باورداشتهای این قوم. کتاب زبان شناسی شمارا نیز مطالعه کردم.خواهشمند است در دادن اطلاعات و داده ها مرا یاری فرمایید. <br /> <br /> با تشکر <br /> حسین پناهی<br /> zana.1360@gmail.com
سلام آقای خوشحالی بسیار مقاله جالبی بود درنوع خود و با دید تازه ای به مسایل کوردستان پرداخته اید که بسیار منقی نشان میداد. آقای خوشحالی پایان نامه اینجانب در باره قوم اورارتو می باشد البته از منظر دینی و باورداشتهای این قوم. کتاب زبان شناسی شمارا نیز مطالعه کردم.خواهشمند است در دادن اطلاعات و داده ها مرا یاری فرمایید. با تشکر حسین پناهی zana.1360@gmail.com