وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠/بقره﴾
زمانی که خداوند بر فرشتگانش فرمود من در زمین جانشینی بگمارم...، مقصود انسان بود.
فرشتگان گفتند: انسان بنا بر زمینی بودنش فساد و تباهی بر پا میکند... .
بر این اندیشیدم که براستی طبیعت زمینی بودن چیست؟
ای انسان...
هیچ اندیشیدهایی چرا زمینی هستی؟
آن زمان که زبان از استغفار خاموش است و تو گناه میکنی...
آن زمان که فساد و تباهی بر روی زمین افکندی... .
ما زمینی هستیم تا زمانیکه اشکهایی را که مدتهاست پشت پلکهایی جمع شده اما هرگز نپرسیدیم چرا؟
ما زمینی هستیم تا زمانیکه بغضهای دیگران را پشت سر هم میشکنیم و صدای شکستنش را نمیشنویم.
ما زمینی هستیم تا زمانیکه بگوییم بدبختیها بیشتر از سهممان شده...
تا زمانیکه امیدمان همچو آب قعر چاه ته کشیده و انتظار... کوزهایی لبریز دل است...
تا زمانیکه بیعلت دانه دانه اشک از بغض سنگین دل دردمند مسکین میچکانیم و خود یکییکی دلیل غصههایش میشویم و تکتک بغضهایش را بر زخم ناسور دلش گره میزنیم...
ای انسان زمینی…
تو میتوانی آسمانی دل شوی
آسمانیها پاکند و زلال
فرشتههای ناب حضور اللهاند و خاص، آهسته و پیوسته و همبسته به حمد و ستایش رب مشغولند
دل ما آسمانی میشود آنگاه که لبخندی شویم بر لبهای دیگری
آنگاه که بیشتر از حجم دلی شادی بدهیم
آنگاه که تفسیری باشیم بر اشکهای تکیده بر گونههای بغضهای بیصدا
آنگاه که آرزو را همه بر دیگری خواهیم و قهرها را همه آشتی
آنگاه که قلب مالامال از انوار الهیمان درمانی باشد بر دردها
آنگاه که سیاهی را از صحیفهی روزگار محو کنیم و همه سفیدی باشد و بس.
آنگاه که فقط خدا را صدا بزنیم و فقط برای او زندگی کنیم و حمد و ستایش را فقط لایق ایزد بدانیم.
آنگاه است که دل آسمانی میشود و آرامشی عمیق و صبری جمیل از رد پای خداوند در زندگیمان سایه میگستراند.
اقول هذا والله اعلم باالصواب
نظرات
بدوننام
04 دی 1393 - 04:44زیباست خداوند حفظش کند!
Lبانوی قلم
06 دی 1393 - 04:54سپاسگزارم....