بیش از هر چیز باید دانست که داعش یک جریان سیاسی است که تشکیل آن مبنای فلسفی و فکری ندارد، اما از آنجا که در خاورمیانه، بهرەبرداری از احساسات دینی و ملی مردم به یک رویه‌ی عادی بدل گشته است و در عمل جریانات و دولت‌‌ها توانسته‌اند با استفاده از این ابزار به اهداف و مقاصد خود برسند، داعش نیز جریانی است سیاسی، که شکل گرفته یا شکل داده شده تا از لابلای احساسات دینی مردم، مقاصد سیاسی خود برآورده نماید.

داعش پدیده‌ای جدید و معاصر نیست. تفکر داعشی از بدو خلقت آدمی در میان انسان‌‌ها وجود داشته است. آن گاه که قابیل وجود هابیل را بر روی کره خاکی تاب نیاورد و اقدام به قتل او کرد، تفکرش تفکری داعشی بود.

آن گاه که نمرود وجود ابراهیم بت‌شکن را برنتافت و اقدام به سوزاندن او در میان شعله‌‌های آتش نمود و آن گاه که فرعون ندای " أنا ربکم الاعلی " را سر داد و موسی را ساحر خواند و قصد کشتن او و پیروانش نمود، داعشی می‌اندیشیدند.

آن گاه که یهودیان قصد به صلیب زدن عیسی را کردند، از تفکر داعشی برخوردار بودند.

و آن گاه که قریشیان صرفاً به دلیل دعوت به حق، پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و قومش را به مدت 3 سال در شعب ابیطالب محاصره کردند و نگذاشتند حتی آب و نان نيز به آنان برسد و بعدها شبانه به قصد ترور پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- به منزل او ریختند تفکرشان داعشی بود.

کسانی که به نام خوارج و برای رسیدن به مقاصد سیاسی خویش خون اصحاب پیامبر، (علی و معاویه) را مباح و به قتل آنان اقدام نمودند، داعشی عمل نمودند.

آن گاه که ساسانیان جز به فرزندان طبقه اشراف و روحانیون اجازه درس خواندن نمی‌دادنند، داعشی عمل می‌کردند. [...]

آن گاه که سران متحدین و متفقین در جنگ‌‌های اول و دوم عامل کشتن میلیون‌‌ها نفر شدند و آن گاه که صرب‌‌ها در بوسنی و هرزه‌گویین به قلع و قمح مسلمانان پرداختند داعشی عمل نمودند و آن گاه که بودائیان میانماری به زنده سوزانیدن و نسل‌کشی مسلمانان آن دیار اقدام نمودند، بسیار داعشی‌تر از داعشیان عمل نمودند.

آن گاه که صدام مردم بی‌گناه را مورد حمله‌ی بمباران شیمیایی قرار می‌داد و مردم کشور خود را انفال می‌کرد بدتر از داعشیان عمل کردند.

آن گاه هم که اسرائیل مسلمانان غزه را در محاصره قرار داده بود و یک تراژدی انسانی در آنجا به راه انداخته بود، داعشی عمل می‌نمود.

اکنون نیز اگر کسانی، احزابی و یا اندیشمندانی انحصارطلب فکر می‌کنند که تنها آنان، درست می‌اندیشند و دیگران همه در وادی ضلالت و گمراهی به سر می‌برند، کسانی که خود را ولی و وصی مردم می‌پندارند و اجازەی نفس کشیدن به کسی را نمی‌دهند و به دلیل برخورداری از زور و زر به تنهایی برای یک ملت تصمیم می‌گیرند، دست کمی از داعشیان ندارند.

کسانی که مردم را به دلیل رعایت نکردن سنتی از سنت‌‌های پیامبر تکفیر می‌کنند و خود واجباتشان را هم انجام نمی‌دهند و مرتکب ده‌‌ها امر حرام می‌شوند، داعشیانی هستند که هنوز اسلحه به دست نگرفته‌اند و...

 اما در رابطه با داعش موجود در عراق و سوریه باید گفت که عملکرد آنان از چند منظر، مورد تأیید دین نیست:

1. اینکه اینان صرف نظر از ایده و مرامشان، اشغالگرهستند و از نقاط مختلف دنیا گرد آمده‌اند و به اشغال 40 درصد از خاک عراق و40 درصد از خاک سوریه پرداخته‌اند. بر مردمان این مناطق واجب است که علیه اشغالگران خاک و میهن‌شان به جهاد پردازند و از جان، خاک و ناموس خود دفاع کنند و در این راه به کسب مقام شهادت نائل آیند. و برای آنان تفاوتی نمی‌کند که این اشغالگران چه دین و مذهبی دارند، همانگونه که تفاوتی نمی‌کند که اشغال‌شدگان چه دین و مذهبی دارند.

اگر هدفشان هم این است که مملکتی بسازند عاری از غیر مسلمان و یا مسلمانانی باشد که مخالف آنان می‌اندیشند، این امری است که پیامبر اسلام نه ادعای آن را داشته است و نه در عمل برای آن اقدام نموده است.

پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- به عنوان الگوی مسلمانان با غیر مسلمانان موجود در مدینه پیمان و قرارداد امضا کرده بود و آنان را به رسمیت می‌شناخت و حقوق آنان را ادا می‌کرد و جالب آن که هنگامی که فوت فرمود به یک نفر یهودی بدهکار بود و این خود بیانگر تعامل و ارتباط ایشان با غیر مسلمانان بوده است. پس تلاش برای ایجاد چنین جامعه‌ای آب در هاون کوبیدن است.

 فقهای اسلامی نیز در طول تاریخ در کتب خود بابی را تحت عنوان " حقوق غیر مسلمانان در جامعه اسلامی‌" گشوده‌اند که این خود بیان از به رسمیت شناختن آنان دارد. اگر هدف داعش این نیست پس با چه منطقی به نسل‌کشی کردهای شنگال و اشغال کردستان مسلمان‌نشین می‌پردازند؟!

 2. عملکرد داعشیان مخالف شریعت اسلام است:

آنان به بهانه‌ی پیروی از پیامبر و اجرای شریعت اسلامی اقدام به اموری می‌نمایند که در تضاد کامل با شریعت اسلامی است؛ از جمله: 

الف: ارعاب و ترساندن مردم مسلمان و غضب سرزمین شان تحت عنوان جهاد.

جهاد پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- با دشمنان دین یا جهاد دفاعی بوده و یا در راستای دفع موانعی بوده که بر سر راه دعوت وی قرار گرفته‌اند، در حالی که جنگ داعش غالباً با مسلمانان و به منظور اشغال سرزمین مسلمانان است.

ب: آنان در به اصطلاح جهادشان از هیچ جنایاتی دریغ نمی‌ورزند. آنان به صورت فردی و فله‌ای سر مخالفان خود و چه بسا مردم عادی و غیرنظامی را به دلایل واهی از جمله رعایت نکردن حجاب یا روزه نبودن در ماه مبارک رمضان و یا صرفاً غیرمسلمان بودن، در اوج بی رحمی با شمشیر بریده و از آن فیلم می‌سازند و با افتخار آن را در معرض دید جهانیان قرار می‌داند.

داعشی‌‌ها هر جا را که فتح می‌کنند به نابودی می‌کشانند؛ به زنان و کودکان و کهنسالان و بیماران هم رحم نمی‌کنند، زنان را به کنیزی و مردان را به بردگی می‌گیرند و همەی این جنایات را پیروی از سیره پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- می‌نامند.

این در حالی است که پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- حتی هنگامی که به دیار کفر هم حمله می‌کرد، دستور می‌داد درخت‌‌ها را قطع نکنند، حیوانات را ضایع نکنند، زراعت را نسوزانند، با کودکان، پیرمردها، زنان و بیماران به نیکی رفتار نمایند، آب را بر روی آنان نبندند و با اسیران خوش رفتار باشند. 

داعش برداشت نادرستی از سنت پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- دارند و گمان کرده‌اند که تکرار همه‌ی آنچه را که پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- در زندگی خود انجام داده است، سنت است، در حالی که این برداشتی بسیار نادرست از سنت است.

اولا: باید سنت پیامبر را از آن چه پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- در مقام یک فرد عرب یا یک قاضی یا یک حاکم و یا یک پیامبر انجام داده، جدا نمود. "سنت عبارت است از آنچه که پیامبر در مقام پیامبری ایراد فرموده یا انجام داده و از سوی خداوند به او تشریع شده است". و لذا آنچه که او به عنوان یک فرد عرب زبان و در قالب آداب و رسوم عربی و یا اشتهای شخصی انجام داده یا ترک نموده، نمی‌توان سنت خواند. چیزهایی از قبیل این که به چه غذاهایی علاقه داشته و برعکس و یا چه لباس‌‌هایی پوشیده است یا در جنگ‌‌ها از چه تاکتیکی استفاده کرده است و ... .

اگر داعش مدعی است که داشتن برده و کنیز سنت پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- بوده و ایشان هم برده داشته و هم کنیز؛ باید از آنان پرسید که آیا پیامبر مسلمانان را به داشتن برده و کنیز، تشویق و ترغیب نموده است؟! البته به عکس! همه‌ی هم و غم پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- در فاصله‌ی 23 سال نبوتش حذف نظام بردەداری بوده و تشریعات و توصیه‌‌هایی در راستای پایان دادن به این نظام اجتماعی به مردم ابلاغ داشته است؟ و اگر خود برده و کنیز داشته به دلیل آن بوده که نظام اجتماعی آن زمان نظام بردەداری بوده و چاره‌ای از آن نداشته است.

حال سؤال این است چرا تلاش شبانەروزی پیامبر در راستای حذف این نظام، سنت او محسوب نمی‌گردد اما برخورداری وی از برده یا کنیز در برهه‌ای محدود از زمان به دلیل وجود نظام بردەداری، سنت او محسوب می‌گردد؟! آیا مقصد شریعت پیامبر در راستای داشتن برده و کنیز است یا در راستای حذف آن؟!

نحوه‌ی اعدام‌‌های داعش نیز حدیثی مفصل می‌طلبد. صرف نظر از حق یا ناحق بودن این اعدام‌‌ها، شیوه‌ی اعدام آنان از طریق بریدن سرافراد و یا زنده سوزاندن آنان در آتش خلاف شرع است.

پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- می‌فرماید: «لاَ تُعَذِّبُوا بِالنَّارِ فَإِنَّهُ لاَ يُعَذِّبُ بِالنَّارِ إِلاَّ رَبُّهَا»: دیگران را با آتش عذاب ندهید، زیرا جز خدا را نسزد که با آتش عذاب دهد.

پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- حتی از سوزاندن حیوانات و درختان و زراعت هم منع فرموده است، چه رسد به انسان‌‌ها.

در رابطه با موضوع سر بریدن افراد هم باید متذکر شد که در صدر اسلام راحت‌ترین و سریع‌ترین و بی آزارترین راه کشتن کسی قطع گردن او بوده زیرا وسیله کشتن شمشیر بوده است و گردن باریک‌ترین عضوی است که با زدن آن فرد در اسرع وقت، جان می‌دهد. اما تفاوت زمان‌‌ها باعث می‌شود که وسیله‌ای در زمانی بهترین و کم‌آزارترین وسیلەی مرگ باشد؛ اما همین وسیله در زمانی دیگر زشت‌ترین و وحشتناک‌ترین وسیله مرگ باشد. در زمان معاصر سربریدن با شمشیر بسیار شنیع، زشت و غیرانسانی است.

اگر در زمان صدر اسلام مردم را با شمشیر گردن می‌زدند جز شمشیر وسیله‌ی رایج دیگری برای جنگیدن نبوده است اما آیا امروزه داعش با شمشیر به میادین جنگ می‌آید تا با شمشیر مردم را اعدام نماید؟ مسلماً که خیر!

وسیلەی جنگ امروز به طور رایج تفنگ و گلوله است فلذا بهترین و کم آزارترین وسیله مرگ هم باید گلوله‌ی تفنگ و امثال آن باشد.

 اما در رابطه با تکفیر داعش:

گرچه در بدنه‌ی داعش از لائیک و بی‌دین‌ترین افراد تا تندروترین فرد را می‌توان یافت ولی از آنجا که داعشیان به کفر خود اذعان ندارد، ما نیز نباید علیه آنان «حکم کفر» صادر کنیم.

بزرگ‌ترین نقد ما از داعش همین است که به راحتی مسلمانان را به کفر و ارتداد متهم می‌گرداند و علیه آنان حکم جهاد صادر می‌نماید. اگر قرار باشد ما هم همانند آنان عمل نماییم، تفاوتی با آنان نخواهیم داشت.

تکفیر دیگران امر بسیار حساس و مهم است و به راحتی نمی‌توان به تکفیر دیگران دست زد چرا که پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- می‌فرماید:

«أَيُّمَا امْرِئٍ قَالَ لِأَخِيهِ: يَا كَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا، إِنْ كَانَ كَمَا قَالَ، وَإِلَّا رَجَعَتْ عَلَيْهِ» (بخاری و مسلم) هرگاه فردی به برادرش بگوید: ای کافر! این کفر حتما به یکی از آنان برمی‌گردد یا اینکه گوینده راست گفته است و طرف کافر است یا اینکه دروغ گفته است که در این صورت این کفر به خود او بر می‌گردد.

 

*نوشتار بالا در دومین شب مراسم احیای شبهای قدر مسجد دارالسلام سردشت در روز چهارشنبه 18 تیرماه جاری، بصورت سخنرانی، ایراد شده است.