نویسنده: عمرو عبدالکریم
ترجمه: پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
منبع: اسلام آنلاین
خداوند عزوجل به نفس لوامه سوگند یاد کرده و فرموده است:"و سوگند به نفس سرزنشگر"(قیامه/2). این سوگند خداوند روایتگر پویش روانی است که خطایی مرتکب میشود و سپس به سبب آن خطا، خود را سرزنش میکند.
این آیه دو معنا در بر دارد: نخست، فرایند بازنگری، باز خواست و سرزنش خود به سبب کاری که صورت پذیرفته است. خداوند از آن دو به این نفس سوگند یاد میکند که به سطح بزرگی و ارجمندی نائل آمده است. دوم صیغه مبالغهی(لوامه) حکایت از آن دارد که سرزنش کردن تبدیل به خوی و منش، خصلت و عادت و سرشت آن نفس شده است. بدان معنا که دست یازیدن به این فعالیت، به صورت عضوی با این فرایند گره خورده است. خداوند در ستایش نوح پیامبر میفرماید:"نیکو بندهای است، او بسیار توبهگر است." یعنی بسیار به سوی خداوند باز میگردد. قرآن کریم هنگام فراخواندن مردم به توبه، برای ما از روح و روانی که بسیار به سوی خداوند باز میگردد، بسیار سخن میگوید.
در اینجا بنگرید که خداوند هنگام سخن گفتن از غزوهی احد چگونه خطاها را آشکار و نقاط ضعف و نارساییها را برملا میکند و دربارهی صحابه میفرماید:"برخی از شما دنیا را میخواهند و برخی از شما آخرت را میخواهند."( آل عمران / 152)
ابن مسعود(رض) میگوید: "خیال نمیکردم که کسی از صحابیان محمد(ص) خواهان دنیا باشد تا آنکه این آیه نازل شد."
بسیاری از فعالان جنبش اسلامی نیز میپندارند که میان آنان کسی نیست که خواهان دنیا باشد. ولی اگر در جمع صحابه، که پالودهترین و پاکیزهترین جمع بشری یا " الگوی بینظیر قرآنی" است، کسانی هستند که دنیا را خواستارند، تکلیف دیگران روشن است.
نقادی، میزان شناخت ما را از خویش آشکار میکند. بسیاری از اندیشهها تا زمانی که نقادی و کاوش نشدهاند، مبهم خواهند بود؛ وانگهی نقادی، توضیحات بسیاری را که ما سخت به آنها نیاز داریم، برایمان فراهم میکند؛ زیرا آدمی شفافیت را دوست دارد و فعالیت در فضای شفاف را میپسندد. نقد از منابع مهم و اساسی است. نقد گونهای اقتدار معنوی را که آدمی بدان نیاز دارد، فراهم میکند تا نقاط ضعف و انگیزههای فاسد طرف مقابل را واکاوی کند، یا دست کم او را از تنبلی و سوء استفاده از شغل باز دارد.
دست یازیدن به فرایند خودانتقادی موجب بارور شدن گفتوگوها، پالوده شدن اندیشهها و روشن شدن ابعاد مثبت و منفی هر اندیشه، میشود و به آدمی کمک میکند که به صورت احساسی، تنها از یک نظر پیروی نکند. نقد، مرتبهای والا دارد؛ اما تقلید رایجتر است. از این رو تودههای مردم را میبینیم که افکار و اصول را به محض رواج یافتن یا در اثر تربیت و آموزش، میپذیرند. علت مشارکت توده بزرگ یک ملت در یک حد از تصورات و اندیشه ها، به همین مقوله باز میگردد. "مالک بن نبی" میگوید:
"هرگاه دو کس را در نظر بگیریم که از لحاظ شغل و شرایط اجتماعی با هم تفاوت دارند، ولی متعلق به یک جامعه هستند؛ مثل یک پزشک انگلیسی و یک چوپان انگلیسی؛ میبینیم آنها در برابر مشکلات زندگی رفتار و نظر یکسانی دارند. این پدیده در مقولهی«فرهنگ انگلیسی» کاملا خود را باز میتاباند."
نقد دیگران از نقد خود آسانتر است؛ زیرا کسی که خود را نقد میکند، به گفتهی "عبدالکریم بکار" همزمان نقش سنگ و سنگتراش را دارد. از سوی دیگر، پدیدهی نقادی و بازنگری، نزد ما بسیار نادر است. برای آنکه اندیشههای بسیار اندکی که نزد ما هستند، در برابر حتی نقد سطحی، توان مقاومت ندارند.
"بکار" میگوید:
"خودانتقادی اوج بیطرفی و پژوهش علمی را نشان میدهد. خودانتقادی به معنای اعتراف به انسان بودن آدمیزاد است که نمیتواند از دایرهی جهل، خطا و ناتوانی خارج شود."
در این زمینه خداوند برای ما از آدم و حوا سخن گفته است؛ بدان هنگام که از میوهی درخت خوردند و شرمگاهشان آشکار شد و پی بردند که با فرمان خداوند ناسازگاری کردهاند. اینجا بود که به شتاب به سوی خداوند بازگشتند و گفتند:" پروردگارمان! ما به خویشتن ستم ورزیدیم، و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی، بیگمان از زیانکاران خواهیم بود."( اعراف / 23)
توبه هنگامی صورت میپذیرد که خطایی صورت پذیرفته باشد. پی بردن به خطا نیز هنگامی خواهد بود که خرد یا وجدان بیدار شود.
بیدار شدن خرد یا وجدان، نشانهی پختگی و ترقی است. سنتی که پدرمان آدم گذاشته، به مثابهی زمینهای خواهد بود که فرزندان نیک سرشت او، گونههای بسیار توبه و انابت را در آن خواهند رویاند.
موسی(ع) هنگام کشتن قبطی در دفاع از فرد اسرائیلی، بیدرنگ به خطای خود اعتراف کرد و گفت:
" پروردگارا، من به خود ستم کردم، پس مرا بیامرز. خداوند نیز او را آمرزید. براستی که آمرزندهی مهربان است. "(قصص / 16) یونس نیز سخنانی سرشار از تضرع، کرنش و ستایش بر زبان آورد:
"و صاحب ماهی [یونس] آنگاه که خشمناک از شهر رفت و پنداشت که ما هرگز بر او دست نخواهیم یافت پس در تاریکیهای درون ماهی فریاد بر آورد که معبود [راستینی] جز تو نیست. تو پاکی من از ستمکاران بودم."(انبیاء/78)
در پایان بایستی یادآور شد که مقولهی خودانتقادی از مقوله های مهم و حساس است و وجود آن برای ماندن در میدان حرکت درست و بالا بردن انگیزههای کار و کوشش به هنگام پدید آمدن کسالت و بیحالی و از بین بردن خطاهای عملی و فکری، بس مهم است. خودانتقادی، سنجهای دقیق برای خداشناسی و درک گذشته و اکنون امت خواهد بود.
نظرات