ریاست محترم جمهوری جناب حجت الاسلام رئیسی، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
همانطور که مستحضرید سالهاست که جوامع شرقی و خصوصاً مسلمان گرفتار آفتی تحت عنوان فرار مغزها شدهاند و چه جان هایی که جوامع شرقی را بدرود گفته و به منظور شکوفا ساختن هر چه بیشتر استعدادهای خویش به جامعه غربی سلام کرده و در آبادانی آنجا هم نقش به سزایی ایفا نمودهاند.
یکی از این کشورها ایران است که تنها در سال اخیر حدود ۲ میلیون نفر به قصد کشورهای آمریکایی، اروپایی، آسیایی و حتی همسایه اقدام به هجرت کردهاند.
سهم شهرستان کوچک، محروم و مرزی سردشت نیز از این کوچ دسته جمعی بسیار چشمگیر بوده است؛ بهگونهای که در چند سال اخیر هزاران نفر از جوانان این دیار، تنها راه حل مشکلات خود را کوچ کردن به خارج از کشور دانستهاند.
حال پرسش این معلم از ریاست محترم جمهوری و سایر مسؤولان ذیربط این است که آیا این پدیده را امری عادی تلقی میکنند و به اصطلاح ککشان نمیگزد یا خیر؟!
اگر جواب مثبت است باید به داشتن چنین مسؤولانی نه تنها افتخار کرد که تأسف هم خورد و اگر جواب منفی است، سؤال بعدی مطرح میگردد و آن اینکه برای برونرفت از این بحران چه تدابیری اندیشیدهاید؟!مگر نه این است که آزادی و عدالت دو مفهوم بنیادین از مفاهیم دینی هستند؟ چرا باید غیر مسلمانان در برخورداری از این مفاهیم از ما جلوتر باشند؟!
در طول تاریخ، این جوانان غیر مسلمان(یهودی و مسیحی) بودهاند که هنگام مواجهه با مشاکل زندگی، ممالک اسلامی را مأمن خود دانسته و کعبهی آمال خود را در کوچ کردن به این ممالک میدانستهاند؛ اما اکنون شاهد عکس مسئلهایم. راستی جوانان این مرز و بوم چه محاسنی در غرب میبینند که آن را در مملکت اسلامی خویش نمیبینند و چه معایبی در مملکت اسلامی خویش میبینند که در غرب مشاهده نمیکنند و به خاطر آن حاضرند جان خود را بر کف نهاده و هرگونه سختی و مشقت راه و دوری از خانواده را تحمل کنند و در راه رسیدن به کعبهی آمال خویش دل به دریا و کوه بزنند و هر از چند گاهی خبر جانکاه فوت آنان در جنگلها و کوهها و یا غرق شدن در دریاها تعدادی از خانوادهها را داغدار میکند.
اگر نبود نان، جان مهاجران را میستاند باید مسؤولان جوابگوی این سؤال باشند که چرا در مملکتی که غرق در نعمتهای خدادادی است، جوانان جان گرانبهای شان را در گرو نانی ناچیز مینهند؟!
اگر کمبود امکانات تحصیل دلیل کوچ دستهجمعی جوانان نخبهی این مرز و بوم است، باید مسؤولان جوابگو باشند که چرا نتوانستهاند حداقل امکانات آموزشی را در این مملکت فراهم آورند تا جوان شیفتهی تحصیل نیاز به فرار از مملکت نداشته باشد؟ و اگر آزادی، دموکراسی و عدالت غربی به حسرتی برای جوانان بدل گشته است باز باید مسؤولان جواب پس دهند که چرا در مملکت اسلامی خود نتوانستهاند آن مقدار از آزادی، دموکراسی و عدالت را برای شهروندان خود فراهم آورند تا جوانان برای دستیابی به آن آرزو و خواستهی ابتدایی، گرفتار معایب فراوان روحی، دینی و خانوادگی ناشی از مهاجرت نشوند؟!
مگر نه این است که آزادی و عدالت دو مفهوم بنیادین از مفاهیم دینی هستند؟ چرا باید غیر مسلمانان در برخورداری از این مفاهیم از ما جلوتر باشند؟!
جناب رئیس جمهور
جوانانی که موفق به مهاجرت شدهاند، کسانی هستند که یا خود مبلغ هزینه خروج از کشور را داشتهاند و یا آن را قرض گرفته و رفتهاند؛ اما جوانانی که هنوز امکانات مهاجرت برایشان فراهم نگشته است، برای تأمین مخارج ابتدایی و روزانهشان باید یا تن به شغل ناشریف کولبری دهند و هر ماه سینه چند تن از آنها سپر گلولهی نیروهای نظامی و انتظامی گردد و یا خود در اثر یأس و ناامیدی اقدام به خودکشی نمایند.
شاید عدهای بسیار معدود از جوانان هم وجود داشته باشند که جزو هیچ یک از دو دسته مذکور نباشند، اما به دلیل تمکن خانوادگی و ساپورت اولیای توانمندشان و یا اراده بیش از حدشان مشغول به کارند و به وضعیت موجود رضایت داده باشند؛ اما نحوهی زندگی این معدود از جوانان را نباید ملاک تصمیمگیری و اقدامات خود قرار دهید.
امید است که محتوای این نامه تلنگری باشد تا شما مسؤولان را وا دارد که فکری به حال جوانان این خطهی مرزی و مرزداران صادق غرب کشورتان بکنید و امید دوباره را به آنان برگردانید.
نظرات
فارسیزبان
10 آبان 1400 - 08:41جناب، اولا نقد حق هر شهروندی است چه کارمند و چه غیر کارمند. ثانیا از صندق بازنشستگی حقوق میگیرد، ثالثا چه کسی گفتە است که کارمند دولت، حق نقد عالمانە و اعتراض از دولت و عملکردهایش را ندارد؟ التماس اندکی تفکر!
بدوننام
08 آبان 1400 - 08:53پول مفت از دولت میگیری تقدشم میکنی؟ عامل اصلی همان شما و همکیشان شماست.