ضرورت ایمان به ملایکه و فواید آن
ایمان به وجود ملائکه از اصول عقیدهی اسلامی است. خداوند متعال در آیات متعددی نام ملائکه را ذکر کرده است که خود دلیل بر وجود ملائکه میباشد. احادیث پیامبر(ص) نیز بیانگر همین مطلب میباشد. جهت اثبات این امر، تنها به ذکر یک آیه و یک حدیث در مقدمهی بحث اکتفا میکنیم و در اثنای توضیح مطالب، آیات و احادیث دیگری را بیان خواهیم داشت.آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ...[1]یعنی: فرستادهی خدا معتقد است بدانچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده است و مؤمنان نیز بدان باور دارند. همگی به خدا و فرشتگان او و کتابهای وی و پیغمبرانش ایمان داشته و میگویند: میان هیچیک از پیغمبران او فرق نمیگذاریم... .
«حنظلة ابن الربیع» از دگرگون شدن حالت ایمانیش شکایت نزد پیامبر(ص) برد که گویا آنگاه که در محضر پیامبر(ص) است و وی دربارهی بهشت و دوزخ سخن میگوید، از شور و شوق ایمانی خاصی برخوردار است و آنگاه که به میان خانوادهاش باز میگردد، آن شور و شوق ایمانی رو به سردی مینهد. وی تصور میکرد که این تغییر حالات نشانهی نفاق است، امّا پیامبر(ص) به او فرمود:[2]
«وَالَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ إِنْ لَوْ تَدُومُونَ عَلَىٰ مَا تَکُونُونَ عِنْدِی، وَفِی الذِّکْرِ، لَصَافَحَتْکُمُ الْمَلاَئِکَةُ عَلَىٰ فُرُشِکُمْ، وَفِی طُرُقِکُمْ. وَلکِنْ، یا حَنْظَلَةُ سَاعةً وَسَاعةً» ثَلاَثَ مَرَّاتٍ یعنی: «سوگند به کسی که جانم بهدست اوست: اگر آنگونه بمانید که در نزد من و در یاد خدا هستید، آنگاه که بر بستر خویش آرمیدهاید و آنگاه که در حال راه رفتن هستید، ملائکه با شما دست خواهند داد، ولی ای حنظله ساعتی اینگونه است و ساعتی دیگر به گونهای دیگر» سه بار آن را تکرار فرمود.
با توجه به آیهی فوق و نیز این حدیث شریف، وجود ملائکه قطعی و یقینی است.
حکمت خدای عز و جلّ چنین اقتضا نمود که پیامبرانی به سوی انسانهااز نوع خودشان برای هدایتشان بفرستد و سفرایی از ملائکه را بهعنوان واسطهی میان خود و آنها مقرر فرماید تا پیامهای پروردگار را به آنها رسانده و آنها نیز به وظیفهی خویش در ابلاغ پیام پروردگار به همنوعانشان عمل نمایند.
ینَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ[3]یعنی: خداوند به دستور خود، فرشتگان را همراه با وحی بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل میکند(تا به مردم بیاموزند) که هیچ فرمانروا و فریادرسی جر من نیست پس از(غضب و عذاب) من بپرهیزید.
بزرگترین فایدهی ایمان به ملائکه این است که عقیدهی توحید از همهی آلودگیهای شرک و خطرات آن پاک شود. با این توضیح که مشرکین عرب دو نوع مخلوق را شریک خدای متعال میدانستند. نوع اول موجودات مادی بودند و با یکی از حواس پنجگانه قابل درک بودند. مانند آفتاب، ماه، مردان بزرگ و ... . نوع دوم مخلوقاتی بودند که وجود جسمانی ندارند و با حواس پنجگانه قابل درک نیستند؛ بلکه در پشت پرده، امور جهان را اداره میکنند؛ مانند ملائکه، که برخی از آنها خدای باد و برخی خدای باران و ... هستند. بدینجهت خدای متعال برای اینکه باور انسنها را از این بخش از شرک هم پاک گرداند، یکی از شش پایههای ایمان را داشتن باور صحیح و بهدور از هر نوع خرافات و افراط و تفریط در مورد آنها مطرح ساخته است.[4] علاوه بر این، خدای بزرگ خواسته است ایمان ما را با واجب کردن اعتقاد به وجود مخلوقاتی غیبی بیازماید.
صفات ملائکه
1.قابل رؤیت نیستند:
مطابق آیات قرآن، خداوند تبارک و تعالی، سرشت و فطرت ملائکه را طوری خلق نموده که قابل رؤیت نیستند، مگر در موارد استثنایی و به امر خداوندکه میتوانند به شکل انسانهادر آیند؛ آنجا که در موضوع مهمانی ابراهیم u فرموده است:
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقَالُوا سَلاماً قَالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنکَرُونَ * فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ * فَقَرَّبَهُ إِلَیهِمْ قَالَ أَلا تَأْکُلُونَ * فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِیمٍ[5]یعنی: آیا خبر مهمانی بزرگوار به تو رسیده است؟(مراد فرشتگانی است که به صورت انسان پیش ابراهیم آمدند) در آن زمانی که بر او وارد شدند و گفتند: سلام. گفت: سلام بر شما. (شما مهمانان، برایم) مردمان ناآشنا و ناشناسی هستید. به دنبال آن پنهانی به سوی خانوادهی خود رفت، و گوسالهی فربهای را (که برای ایشان بریان کرده بودند) آورد. و آن را نزدیک ایشان گذارد (ولی با تعجب دید دست به سوی غذا نمیبرند و از آن چیزی نمیخورند!) گفت: آیا نمیخورید. (هنگامی که دید دست به سوی غذا نمیبرند) در دل از ایشان احساس ترس و وحشت کرد، گفتند: مترس! پس او را به تولد پسری دانا و آگاه بشارت دادند.
2.عدم نافرمانی خداوند و اطاعت از اوامر او:
ملائکه از هرگونه وسوسهی نفس و شهوت حیوانی دورند. آنها مطیع محض پروردگار بوده و مطلقاً مرتکب گناه نمیشوند، زیرا در ذات آنها جز خیر و نیکی نمیتوان چیزی یافت، و از آنجا که ملائک موجوداتی تک بعدی(غیر مادی) بوده و برخلاف انسان از قدرت اراده و اختیار بهرهمند نیستند لذا جز راه خیر و خوبی نمیپویند و از مسیری که خداوند برایشان تعیین کرده است ذرهّای خارج نمیشوند. قرآن در این زمینه چنین میفرماید:
لا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ[6]یعنی: از آنچه خدا به آنها امر کرده است، سرپیچی نمیکنند و دقیقاً همان چیزی را انجام میدهند که بدان مأمور شدهاند.
از جمله کارهایی که طبق فرمان خداوند انجام میدهند میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
2.1. ابلاغ وحی الهی به پیامبران:
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ[7] یعنی: بگو قرآن را جبرئیل از طرف پروردگارت به حقّ نازل کرده است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً ...[8] یعنی: ستایش خداوندی را سزاست که آفرینندهی آسمانها و زمین است و فرشتگان را مأمور کرد... .
2.2. مأمور ثبت نامهی اعمال انسان:
کِرَاماً کَاتِبِینَ*یعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ[9]یعنی: نگهبانانی که در پیشگاه پروردگار مقرب و محترم هستند، پیوسته(اعمال شما را) ثبت و ضبط میکنند و بدانچه شما انجام میدهید، آگاهند.
إِذْ یتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنْ الْیمِینِ وَعَنْ الشِّمَالِ قَعِیدٌ * مَا یلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ[10] یعنی: بدانگاه که دو فرشته در سمت راست و در طرف چپ انسان نشستهاند و اعمال او را دریافت میدارند. انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیراند مگر اینکه فرشتهای مراقب و آمادهی آن سخن است.
2.3. یاری دادن مؤمنان در جنگ با کفّار:
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یکْفِیکُمْ أَنْ یمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنْ الْمَلائِکَةِ مُنْزَلِینَ[11]یعنی: آنگاه که تو به مؤمنان میگفتی: آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان با سه هزار از فرشتگان فرستاده شده یاریتان کرد؟
2.4. قبض روح انسانها:
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ[12]یعنی: کسانی که فرشتگان (برای قبض روح) به سراغشان میروند و ایشان در حال ستم به خود و جامعه هستند.
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمْ الْمَلائِکَةُ طَیبِینَ[13] یعنی: کسانی که فرشتگان جانشان را میگیرند، در حالی که از کفر و گناه پاک بوده و دارای روح شاد هستند.
2.5. طلب مغفرت برای انسانها:
وَیسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الأَرْضِ[14]یعنی: و برای کسانی که در زمین هستند طلب مغفرت و آمرزش میکنند.
وَیسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا[15]یعنی: و برای مؤمنان طلب مغفرت و آمرزش میکنند.
2.6. مأموران بهشت و نگهبانان جهنم:
جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیاتِهِمْ وَالْمَلائِکَةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ * سَلامٌ عَلَیکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ[16] یعنی: (این عاقبت نیکو) باغهای بهشت است که جای ماندگاری (سرمدی و زیستن ابدی ) است و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد میشوند که صالح، (از عقاید و اعمال پسندیدهای برخوردار بوده) باشند. و فرشتگان از هر سوی بر آنان وارد میآیند. درودتان باد به سبب شکیبایی و استقامتی که داشتید. چه پایان خوبی!
برخیها هم وظیفهی نگهبانی جهنم را به عهده دارند و در قرآن به «خزنة» و «زبانیة» تعبیر شده است:
وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یتْلُونَ عَلَیکُمْ آیاتِ رَبِّکُمْ وَینْذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَکِنْ حَقَّتْ کَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْکَافِرِینَ[17] یعنی: و کافران به سوی دوزخ گروه گروه رانده میشوند و هنگامی که بدانجا رسیدند درهای آن به سویشان گشوده میگردد و نگهبانان دوزخ بدیشان میگویند آیا پیعمبرانی از جنس خودتان به میانتان نیامدهاند تا آیههای پروردگارتان را برای شما بخوانند و شما را از رویارویی چنین روزی بترسانند. میگویند: آری! و لکن فرمان عذاب بر کافران ثابت و قطعی است.
2.7. حمل عرش:
وَالْمَلَکُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ[18] یعنی: و فرشتگان در اطراف و کنارههای آسمان قرار میگیرند و در آن روز هشت فرشته عرش پروردگارت را بر فراز سر خود بر میدارند.
2.8. اسامی برخی از ملائکه و وظایف خاص هر کدام:
2.8.1. جبرئیل:
جبرئیل فرشتهی وحی به سوی پیامبران است.
إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ * عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنْ الْمُنذِرِینَ[19] یعنی: این فرو فرستادهی پروردگار جهانیان است. جبرئیل آن را فرو آورده است، بر قلب تو تا از زمرهی بیمدهندگان باشی.
همچنین در برخی مواقع یاری دهندهی پیامبران است؛ چنانکه قرآن میفرماید:
إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَیهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ[20] یعنی: اگر به سوی خدا برگردید و توبه کنید.... که دلهایتان منصرف گشته است و اگر بر ضد او همدست شوید خدا یاور اوست و علاوه بر خدا جبرئیل و مؤمنان خوب و شایسته و فرشتگان پشتیبان او هستند.
وَآتَینَا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَأَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ[21] یعنی: به عیسی پسر مریم معجزه و دلایل روشن بخشیدیم و او را به وسیلهی روحالقدس تأئید نمودیم و نیرویش دادیم.
در این آیه خداوند جبرئیل را «روح القدس» نام نهاده و این برای احترام نهادن بوده است.
2.8.2. اسرافیل:
اسرافیل فرشتهی دمیدن در شیپور و اعلام قیامت و ... است.
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَمَنْ فِی الأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِیامٌ ینْظُرُونَ[22] یعنی: در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، بناگاه همگی بپا میخیزند و مینگرند.
2.8.3. عزرائیل:
مطابق روایات مأثور، عزرائیل فرشتهی مرگ و قبض روح است.
بنابراین ملایکه نه تنها در ادارهی امور جهان شریک خداوند نیستند بلکه مطیع بدون چون و چرای اویند و از خود هیچ اختیاری ندارند.
3.خلق ملائکه از نور:
عایشه – خدا از او خشنود باد – از پیامبر اکرم(ص) روایت میکند که در یکی از احادیث خود خلقت ملائکه را چنین بیان میکند:
«خُلِقَتِ الْمَلاَئِکَةُ مِنْ نُورٍ. وَخُلِقَ الْجَانُّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ. وَخُلِقَ آدَمُ مِمَّا وُصِفَ لَکُمْ»[23] یعنی: «فرشتگان از نور و جنیان از زبانهی آتش آفریده شدهاند.»
4.بعضی از آنها دارای چندین بال میباشند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ یزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ[24] یعنی: ستایش خداوندی را سزاست که آفرینندهی آسمانها و زمین است و فرشتگان را با بالهای دوتادوتا، و سهتا سهتا، و چهارتا چهارتایی که دارند، مأمور کرد. او هر چه بخواهد بر آفرینش میافزاید. چرا که خدا بر هر چیزی توانا است.
5.غیر قابل شمارش بودن ملائکه:
ملائک به خاطر تعداد زیادی که دارند غیر قابل شمارش هستند.
وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ ...[25] یعنی: لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند ...
6. نداشتن جنسیت خاص و عدم ازدواج:
وَجَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثاً أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَیسْأَلُونَ[26] یعنی: آنان فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند، مؤنث به شمار میآورند. آیا ایشان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور یافتهاند و خلقشان را مشاهده کردهاند؟ اظهار و گواهی ایشان ثبت و ضبط میشود و بازخواست میگردند.
7. حرکت در آسمانها و زمین:
تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ[27] یعنی: فرشتگان و جبرئیل به سوی او بالا میروند در مدتی که پنجاه هزار سال طول میکشد.
8.خلقت ملائکه قبل از خلقت انسانها:
ملائک قبل از نسل بشر خلق شدهاند. دلیل این امر قصهی خلقت آدم در قرآن است که زمانی که خداوند خلق آنها را بیان میکند، ملائک آدم را موجودی که خونریزی خواهند کرد و زمین را فاسد خواهند کرد، ذکر میکنند.
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ[28] یعنی: زمانی که خداوند به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم. گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود میآورید که فساد میکند و تباهی راه میاندازد و خونها خواهد ریخت و حال آنکه ما به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.
به طور خلاصه ملائک مخلوقاتی هستند غیبی و از نظر ما پنهان و همچنانکه در مقدمهی همین کتاب آمده است در مسایل غیبی غیر از مراجعه به قرآن و سنت ابزار شناخت دیگری را در دست نداریم. بنابراین آنچه که دربارهی آنها میدانیم همان قدری است که در قرآن و حدیث صحیح آمده است، که خلاصهی آن چنین است:
آنها اجسام نورانی لطیفی هستند که در حالت عادی آنان را نمیبینیم. میتوانند به هر شکل و صورتی در بیایند. دارای قدرت خارقالعادهاند. آنها را نمیتوانیم مانند انسانهاکنترل بکنیم. از مقربین خداوند هستند. از دستورات خداوند سرپیچی نمیکنند و هر چیزی که به آنان امر شود، حتماً در انجام آن تأخیر یا کوتاهی نمینمایند. ازدواج نمیکنند. خوردن و نوشیدن ندارند. بندگانی دارای ارج و منزلت و احترام از جانب پروردگار خویشاند. رسالات خداوند را برای بندگان حمل میکنند و بدون کم و کاست و یا اضافه کردن پیام خدا را منتقل میکنند و ... .
تأثیر ایمان به ملائکه بر شخصیت مؤمن
انسان مؤمن، با ایمان به ملائکه به عنوان بندگان مطیع و فرمانبردار خدای تعالی که تعدادشان از شدت کثرتشان به شمار درنیاید، هیچگاه خویشتن را در پرستش خدا حتی در سختترین شرایط تنها احساس نکرده و میداند که او تنها بندهی فرمانبردار خداوند نیست، بلکه همیشه وجود ملائکههای فرمانبردار را در کنار خود احساس میکند که حتی برای او از خداوند طلب مغفرت میکنند. همچنین علاوه بر احساس حضور همیشگی خدا، ملائکه را مأمور ثبت اعمال خود میبیند و بدیهی است که این امر در کنترل رفتار انسان تأثیر بسزایی دارد. نیز همچنانکه بیان کردیم باور صحیح مطابق توصیفی که خداوند از آنها نموده است باعث میشود که درون انسان از شریک قائل شدن نسبت به خدا پاک گردد و ... .
جنّ از دیدگاه قرآن
کتاب خداوند، خیلی آشکار و صریح و در موارد گوناگون، سخن از جنّ به میان آورده و جهان عظیم و ناشناختهی آنها را اعلام داشته است. به همین خاطر و نیز به دلیل آنکه جنّ» با ملائکه دارای تشابهات زیادی از جهات گوناگون است موضوع جنّ را از دیدگاه قرآن کریم در این بخش از کتاب بعد از مبحث ایمان به ملائکه، مورد بررسی قرار میدهیم، تا آنچنانکه موجودند آنان را شناخته و نه وجود آنان را انکار نماییم و نه آنان را خدا یا فرزندان خدا - آنچنانکه برخی از مشرکین میپنداشتند، - نپنداریم.
وجوب اعتقاد به وجود جنّ
مسلمانان به وجود مخلوقات غیبی که حواس، در حالت عادی آنها را درک نمیکند، اعتقاد دارند، زیرا خداوند متعال در قرآن به صورتی قاطع از وجودشان خبر دادهاند. اعتقاد به وجود مخلوقات غیبی، که آنها را حس نمیکنیم از امور ممکنهی عقلی میباشد و کسی که بخواهد آنها را انکار کند، تنها خبر صادق را بدون هیچ دلیل و برهانی، تکذیب کرده است . خداوند آفرینش جنّ را اثبات کرده و میفرماید:
وماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ * مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یطْعِمُونِ[29] یعنی: و جنّ و انس را جز برای عبادت نیافریدهایم. از آنان نه درخواست روزی میکنیم و نه میخواهم که مرا خوراک دهند.
در آیهای دیگر میفرماید:
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ إِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطَانٍ[30] یعنی: ای گروه اجنه و انسانهااگر میتوانید از نواحی آسمانها و زمین بگذرید، بگذرید، و لیکن نمیتوانید بگذرید مگر با قدرت عظیم.
قرآن سخن از جنّ را در چهل آیه از ده سوره بیان میدارد و نام یکی از سورههای قرآن، «الجنّ» میباشد که خداوند در آن قصّهی دستهای از جنّ، که تلاوت قرآن را از زبان پیامبر میشنوند و به آن ایمان میآورند و به سوی قومشان بر میگردند تا آنها را انذار دهند، ذکر کرده است. در اینباره خداوند متعال در سورهی احقاف میفرماید:
وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیکَ نَفَراً مِنْ الْجِنِّ یسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِی وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ * قَالُوا یا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ * یا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِی اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیجِرْکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ[31] یعنی: زمانی که گروهی از جنیان را به سوی تو روانه کردیم تا قرآن را بشنوند. هنگامی که حاضر آمدند به یکدیگر گفتند، خاموش باشید و گوش فرا دهید هنگامی که به پایان رسید به عنوان مبلّغ به سوی قوم خود برگشتند. اینان گفتند: ای قوم ما، ما به کتابی گوش فرا دادیم که بعد از موسی فرستاده شده است و کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند و به سوی حق و راه راست هدایت میکند. ای قوم ما سخنان فراخوانندهی الهی را بپذیرید و به او ایمان بیاورید تا خدا گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذاب سخت در پناه خویش دارد.
این دسته از جنّها، در حالی که پیامبر(ص) با یارانش در «نخله»[32] نماز میخواندند، نزدشان آمدند و پیامبر(ص) سورهی الرحمن یا علق را تلاوت میفرمودند. از ابن عباس روایت شده است که «پیامبر(ص) در این جریان قبلاً از وجودشان بیخبر بود و قصد نداشت که قرآن را برای آنها تلاوت کند، و حضور آنان در هنگام تلاوت این سورهها تصادفی بود.»
عقیدهی مردم به جنّ
اکثر، ملل و پیروان مذاهب و ادیان – خصوصاً پیروان پیامبران – به وجود جنّ اعتقاد دارند و این امر دلیلی است بر این که تمامی پیامبران به وجود داشتن جنّ خبر دادهاند و پیروان آنان دانستهاند که ایمان مؤمن کامل نمیشود مگر اینکه تمامی گفتار رسولشان را تصدیق کنند.
اما بر سر اثبات این موجودات، میان فلاسفه و متفکرین، بحث وجود دارد. دلایل منکرین این است که چون وجود جنّ برای ما از طریق حواس ثابت نشده است، پس وجود ندارند. چنانکه مشخّص است تنها ادراک حسی در چیزی، یقین به وجود نمیآورد و نمیتوان فقط به آن اکتفا نمود، چون این حواس در بسیاری از جهات ناقص هستند و مسلماً از طریق حواس نمیتوان به امور غیبی پیبرد در حالی که در کنار ادراک حسی، خبر صادق وجود دارد. بدین معنی که اثبات وجود داشتن جنّ از دو راه ممکن است: 1- راه حسی 2- خبر صادق. همچنانکه گفتیم وجود جنّ از طریق حس قابل اثبات نیست چرا که با حواس نمیتوانیم آنها را درک کنیم. امّا از طریق خبر صادق (وحی) وجودشان برای ما ثابت شده است و بدون اینکه در آن، شک داشته باشیم، آن را قبول میکنیم؛ چرا که قبلاً با دلایل عقلی به خداوند ایمان آورده و در رسالت پیامبران، خصوصاً پیامبر اسلام(ص) به یقین رسیدهایم. بنابراین موقعی که در قرآن از وجود داشتن جن سخن به میان آمده است، دیگر جایی برای هیچگونه شکی باقی نخواهد ماند.
حقیقت جنّ
در مورد حقیقت جنّ، غیر از آنکه در کلام خدا و احادیث رسول اکرم(ص)، بحث شده است چیزی نمیدانیم و در همان حدی که در قرآن و سنّت آمده است ایمان میآوریم. آنچه در قرآن در بیان حقیقت و صفات جنّ وارد شده است، عبارتست از:
1. از زبانهی شعلهور آتش آفریده شدهاند:
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ[33] یعنی: و جنّ را از زبانهی شعلهورآتش خلق نموده است.
خداوند دربارهی استدلال ابلیس، که از امر خدا نا فرمانی کرده بود میفرماید:
قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذ أَمَرْتُکَ قَالَ خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ[34] یعنی: و خداوند فرمود: چه چیز تو را بازداشت که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور دادم. گفت: من از او بهترم، چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک.
ابلیس به گمان اینکه آتش از خاک بهتر است غرورش را در نافرمانی از دستور پروردگار ابراز داشت.
2. «جن» موجودی غیر از ملائک است: ملائکه دارای اختیار نیستند و لیکن اجنّه از اختیار برخوردارند، ملایکه تولید نسل ندارند و لیکن اجنه زاد و ولد دارند و ... .
3. قبل از انسان آفریده شدهاند: دلیل بر این موضوع کلام خداوند است که میفرماید:
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ[35] یعنی: و جنّ را پیش از آن (انسان)، از آتش سراپا آفریدیم.
همچنین قصهی امر کردن خداوند به سجدهی ابلیس بر آدم و نافرمانی او در سورهی کهف آیهی 50 دلیل دیگری است که جنّ قبل از انسان آفریده شده است.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوالآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ کَانَ مِنْ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً[36] یعنی: آنگاه که ما به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد. آیا او و فرزندانش را با وجود اینکه دشمن شمایند بهجای من سرپرست و مدد کار خود میگیرید؟! ستمکاران چه عوض بدی دارند.
4. زاد و ولد و تولید نسل دارند: در قرآن در جایی از مردان جنّ یاد شده است که قرآن را از زبان پیامبر شنیدهاند و هنگامی که میان آنها مرد باشد طبیعتاً زن هم وجود دارد و وجود زن و مرد متقاضی تناسل است.
وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِنْ الإِنسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنْ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقاً[37] یعنی: و کسانی از انسانهابه کسانی از پریها پناه میآوردند و بدین وسیله بر گمراهی و سرکشی ایشان میافزودند.
5. غیر قابل رؤیت میباشند: از ویژگی های دیگرشان این است که آنها ما را میبینند در حالی که ما آنها را نمیبینیم. خداوند دربارهی این ویژگی «جن» میفرماید:
... إِنَّهُ یرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ.... [38] یعنی: ... شیطان و هم دستانش شما را میبینند در صورتی که شما آنها را نمیبینید... .
6. موجوداتی مکلف میباشند: «جن» موجوداتی هستند که قابلیّت علم و معرفت دارند، دارای اراده و اختیار هستند، مکلف به ایمان و عبادت میباشند و از کفر و نافرمانی نهی شدهاند. قسمت زیادی از خطابهای تکلیف و حدود در قرآن کریم شامل انسانهاو اجنّه میباشد.
وماخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ * مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یطْعِمُونِ[39] یعنی: و جنّ و انس را جز برای عبادت نیافریدهایم. از آنان نه درخواست روزی میکنیم و نه میخواهم که مرا خوراک دهند.
در آیهای دیگر میفرماید:
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یقُصُّونَ عَلَیکُمْ آیاتِی وَینذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمْ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَشَهِدُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ[40] یعنی: ای گروه اجنه و انسانها! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز بیم ندادند؟ میگویند: ما علیه خود گواهی میدهیم. زندگی جهان، آنان را گول زد و علیه خود گواهی میدهند (و میگویند) که ایشان کافر بودهاند.
7. دارای گروههای مؤمن و کافر میباشند: اجنّه دو دستهاند: مؤمنین و کافرین، و این به خاطر وجود اراده و اختیار در بین آنهاست. کافرین «جن» همان شیاطین هستند که سربازانِ شیطانِ اوّل، یعنی ابلیس میباشند.
قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَباً * یهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَداً * وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلا وَلَداً[41] یعنی: (ای محمد) بگو: به من وحی شده است که گروهی از پریان، به (تلاوت قرآن) من گوش فرا دادهاند و (پس از مراجعت به میان قوم خود بدیشان) گفتهاند: ما قرآن زیبا و شگفتی را شنیدهایم. * همگان را به راه راست رهنمود میسازد و کسی را انباز پروردگارمان نمیسازیم. * جلال و عظمت پروردگار ما والاست، او همسر و فرزندی برنگرفته است.
وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً * وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً[42] یعنی: در میان ما، فرمانبرداران و منحرفان و بیدادگرانند. آنان که فرمانبردارند، هدایت و خیر را برگزیدهاند. * و اما آنانکه ستمگر و بیدادگرند، هیزم و هیمهی دوزخ هستند.
8. در قیامت محشور میشوند: آنان در قیامت محشور و به خاطر اعمالشان محاسبه میشوند که در این میان، دستهای پاداش میگیرند و دستهای مجازات میشوند. خداوند میفرماید:
وَیوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدْ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنْ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنْ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ[43] یعنی: روزی که در آن همه آنان را کنار هم گرد میآوریم، ای گروه جنیان شما افراد فراوانی از انسانهارا گمراه ساختید. پیروان ایشان از میان انسانهامیگویند: برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معین و مقرّر فرموده بودی (خداوند) میگوید: آتش جایگاه شما است و همیشه در آن ماندگارید مگر مدّت زمانی که خدا بخواهد بیگمان پروردگار تو حکیم و آگاه است.
إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ[44] یعنی: مگر کسانی که خداوند بدیشان رحم کرده باشد و خداوند برای همین ایشان را آفریده است و سخن پروردگار تو بر این رفته است که: دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای(پیرو نفس اماره) لبالب کند.
عقوبت تنها هنگامی است که موجود از تکلیف امر شده، سرپیچی کند و تکلیف وجود ندارد مگر برای کسی که دارای شرایط تکلیف باشد.
9. دارای قدرتهای بزرگ و مهارتهای صنعتی هستند: خداوند دستهای از جنّیان را در تسخیر سلیمانu درآورده بود که ساختمانهای عظیم میساختند و در دریاها غوّاصی میکردند و کارهای صنعتی مانند: درست کردن خمرهای بزرگ و دیگهای ثابت و پابرجا و کارهای فنّی مانند: درست کردن تصویر و مجسمه را انجام میدادند. قرآن میفرماید:
یا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الأَرْضِ فَاحْکُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعْ الْهَوَى فَیضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یوْمَ الْحِسَابِ * وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا بَاطِلاً ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ النَّارِ[45] یعنی: پس ما باد را به زیر فرمان او در آوردیم. باد برابر فرمانش به هر کجا که میخواست آرام حرکت میکرد و به زیر فرمان او درآوردیم همهی شیاطین بنّا و غوّاص را.
و باز خداوند قول یکی از سربازان (اجنّههای) سلیمان را نقل میکند که:
قَالَ عِفْریتٌ مِنْ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ[46] یعنی: عفریتی از جنیان گفت: من آن را (تخت بلقیس را)برای تو حاضر میآورم پیش از اینکه تو از جای برخیزی و من بر آن توانا و امین هستم.
همچنین در وصف اعمال و مهارتهای صنعتی ایشان، چنین میفرماید:
یعْمَلُونَ لَهُ مَا یشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکُورُ[47] یعنی: آنان هر چه (سلیمان) می خواست برایش درست می کردند از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوری همانند: حوضها، و دیگهای ثابت... .
10. در آسمان استراق سمع میکردند: جنیان قبل از بعثت پیامبر، از زبان ملائکه در آسمان استراق سمع میکردند و اخبار را به نزدیکان خود از انسانها، در زمین نقل میکردند. ابن عباسt ذکر میکند که اجنّه در دوره زمانی مابین عیسیu و محمد(ص) قصد آسمان میکردند و اخبار آسمانها را میشنیدند و آن را به کاهنان القاء میکردند امّا وقتی که محمد(ص) به پیامبری مبعوث شد، آسمان حراست گردید و میان خبر آسمان و شیاطین حایل و مانع ایجاد شد و کسانی که از این حدود میگذشتند به سویشان شهابهای آسمانی پرتاب میشد. خداوند این قضیه را چنین بیان میفرماید:
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَشُهُباً * وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یسْتَمِعْ الآنَ یجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً[48] یعنی: ما قصد آسمان کردیم، و همه جای آن را پر از محافضان و نگهبانان نیرومند و شهابها یافتیم. ما در گوشهها و کنارهای آسمان برای استراق سمع مینشستیم ولی اکنون هر کس بخواهد گوش فرا دهد شهاب آمادهای را در کمین خود مییابد که به سوی او نشانه میرود
آیا شیاطین بر عقاید، اراده و اعمال انسان تسلط دارند؟
شیاطین در عقاید و و توجه دادن اراده، بر انجام اعمال ناپسند، بر انسان تسلّط ندارند زیرا خداوند بلند مرتبه ایشان را از این منع نموده و آنها را بر بنی آدم مسلّط نکرده است تا اراده انسان نسبت به انتخاب راه خیر و شر آزاد باشد.
خداوند نسبت به ابلیس می فرماید:
إِنَّ عِبَادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنْ اتَّبَعَکَ مِنْ الْغَاوِینَ[49] یعنی: بیگمان تو هیچ گونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری مگر آنکه گمراهانی که به دنبال تو راه می افتند.
عمل شیطان در نفس انسان تنها به وسوسه حفیف منحصر می شود و این وسوسه بوسیله استعاذه و ذکر و مراقبت، در مقابل استواری و ارادهی قوی مؤمن پست و زایل میشود. اما دوستان شیاطین وسوسههایشان را اجابت کرده و از آنها تبعیت میکنند و شیاطین بر آنها مسلط شده و آنها را گمراه میکنند و شاهد بر این موضوع قول خداوند است که فرموده است:
وَإِمَّا ینزَغَنَّکَ مِنْ الشَّیطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ * وَإِخْوَانُهُمْ یمُدُّونَهُمْ فِی الغَی ثُمَّ لا یقْصِرُونَ[50] یعنی: و اگر وسوسه ای از شیطان به تو رسید به خدا پناه ببر، او شنوای دانا است. پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان می شوند به یاد می افتند و بینا می گردند. و اما شیاطین ، برادرانشان را در گمراهی کمک و یاریشان میدهند تا بدان جا که دیگر کوتاهی نمیکنند.
چنانکه گفته شد حدود عمل شیاطین وسوسهی سری است و دعوت به شر از داخل نفس است و از طرفی خداوند در مقابل
وسوسههای شیطان فرشتهای از میان فرشتگان خود را برای دعوت به خیر قرین انسان نموده است تا برای امتحان اراده
انسان ، توازن وجد داشته باشد. در حدیثی از رسول خدا(ص)آمده است:« که شیطان برای انسان دارای طرح و نقشه ای است. فرشته نیز دارای طرح و نقشهای است نقشهء شیطان دعوت به شرّو تکذیب حق می باشد اما نقشهی ملک برای انسان دعوت به نیکی و تصدیق حق است هر کس این را در نفس خود یافت ،بداند که آن از خداست و خدا بر آن شکر کند و هر کس اولی را در نفس خود یافت ،باید از شیطان به خداوند پناه ببرد. سپس فرمود : شیطان شما را به فقر وعده می دهد و به فحشا امر می کند و خداوند شما را به نیکی و مغفرت وعده می دهد .»
ابن مسعود روایت می کند که پیامبر(ص) فرمود: «هیچکس از شما نیست مگر اینکه با او جنّ و فرشتهای همنشین باشد. گفتند شما هم همینطور ای رسول خدا ؟ فرمود: آری من هم همینطور ، لیک خداوند مرا بر آن جن یاری کرده ، او اسلام آورده و تنها مرا به اسلام دعوت می کند.»[51] در این رابطه حداوند متعال می فرماید:
وَقَالَ قَرِینُهُ هَذَا مَا لَدَی عَتِیدٌ * أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ * مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ * الَّذِی جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَأَلْقِیاهُ فِی الْعَذَابِ الشَّدِیدِ * قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیتُهُ وَلَکِنْ کَانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ[52] یعنی: فرشتهی همدم او میگوید: اینها چیزهایی است که در پیش من آمده است. هر کافر سرکش و کینه توزی را به دوزخ بیاندازید. آن کسی که سخت از انجام کارهای نیک دست باز داشته و نیز از انجام خوبیها باز داشته است و متجاوز بوده است شک داشته و به شک انداخته است و بدبین کرده است، آن کسی که با خدا معبود دیگری را برگزیده است پس او را به عذاب سخت بیاندازید. (شیطانی که در دنیا پیوسته) همدم او (بوده است) میگوید: پروردگارا من او را به طغیان و سرکشی وانداشتهام بلکه او خود در گمراهی ژرف بوده است.
در پایان باید موضوع مهمی را یادآوری نماییم و آن موضوع ادعای کاذب بعضی، که مدعی اتصال به جنّ هستند و بعضی از علوم غیبی را به جنّ نسبت میدهند و بعضی از چیزها را نقل میکنند که دیگران گمان میکنند علم غیب است اینان با عقول ساده لوحان بازی میکنند و یا مدعی قدرت جن به سود و زیان انسانها هستند در حالی که اجنّه هیچ برتری ندارند و توانایی به وجود آوردن هیچ تغیری ندارند و حتی نسبت به نفس خود مالکیت ندارند مگر اینکه خداوند بخواهد. احادیث بسیاری ندا دادهاند کسانی که کهّان و منجمین را تصدیق کنند و برایشان اعتماد نموده و سود بخواهند و از زیان آنها بترسند برای خدا شریک قائل شده و آن گناه بسیار بزرگی است.
از حفصه(رض) روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: «هر کس پیش فالگیری رود و از او چیزی سؤال کند نماز چهل شبانه روزش قبول نمیشود.» پس منجّمین و شعبدهبازان و ساحرین که نفع و ضرر را به جنّ نسبت میدهند و از ایشان اخبار غیبی نقل میکنند دروغگو هستند و اینان خدا و رسولش را نافرمانی کردهاند و میخواهند که بر غافلین ضعیف الایمان چیره شوند تا ایشان را گمراه کرده و اموالشان را به ناحق سلب کنند.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. ابوالاعلی مودودی، خطبههای نماز جمعه، چاپ دوم 1377ش، نشر احسان.
3. عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی، العقیدة الاسلامیة و أسسها، تهران 1364، جاپ دوم، نشر صبا تهران و بیان پاوه.
4. مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، دارالکتب العلمیة.
5. مصطفی خرمدل، تفسیر نور، چاپ سوم 1381نشر احسان.
پاورقیها:
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - قرآن کریم، سورهی البقره، آیهی285.
[2] -مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، دارالکتب العلمیة، جزء 17، حدیث، 65، ص58.
[3] - قرآن کریم، سورهی النحل، آیهی 2.
[4]- ابوالاعلی مودودی، خطبههای نماز جمعه، مترجم: دکتر آفتاب اصغر، چاپ سوم 1381، نشر احسان، ص85.
[5] - قرآن کریم، سورهی الذاریات، آیات 24 الی 28.
[6] - قرآن کریم، سورهی التحریم، آیهی 6.
[7] - قرآن کریم، سورهی النحل، آیهی102.
[8] - قرآن کریم، سورهی فاطر، آیهی 1.
[9] - قرآن کریم، سورهی انفطار، 11و12.
[10]- / قرآن کریم، سورهی ق، آیات 17و18.
[11] - قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیهی124.
[12] - قرآن کریم، سورهی النحل، آیهی28.
[13] - قرآن کریم، سورهی النحل، آیهی32.
[14] - قرآن کریم، سورهی شوری، آیهی5.
[15] - قرآن کریم، سورهی غافر، آیهی7.
[16]- قرآن کریم، سورهی الرعد، آیهی23و24.
[17]- قرآن کریم، سورهی الزمر، آیهی71.
[18]- قرآن کریم، سورهی الحاقه، آیهی17.
[19]- قرآن کریم، سورهی شعراء ، آیات192و193و194.
[20]- قرآن کریم، سورهی تحریم، آیهی4.
[21]- قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی87.
[22]- قرآن کریم، سورهی الزمر، آیهی68.
[23]- مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، دارالکتب العلمیه، جزء 18، حدیث 444، ص98.
[24] - قرآن کریم، سورهی فاطر، آیهی1.
[25]- قرآن کریم، سورهی مدثر، آیهی31.
[26]- قرآن کریم، سورهی الزخرف، آیهی19.
[27]- قرآن کریم، سورهی معارج، آیهی4.
[28]- قرآن کریم، سورهی بقره، آیهی30.
[29]- قرآن کریم، سورهی الذاریات، آیات 56 و 57.
[30]- قرآن کریم، سورهی الرحمن، آیهی 33.
[31]- قرآن کریم، سورهی احقاف، آیات 29 تا 31.
[32]- روستایی بین طائف و مکّه.
[33]- قرآن کریم، سورهی الرحمن، آیهی 15.
[34]- قرآن کریم، سورهی الاعراف، آیهی 12.
[35]- قرآن کریم، سورهی الحجر، آیهی 27.
[36]- قرآن کریم، سورهی الکهف، آیهی 50.
[37]- قرآن کریم، سورهی جن، آیهی 6.
[38]- قرآن کریم، سورهی الاعراف، آیهی 21.
[39]- قرآن کریم، سورهی الذاریات، آیات 56 و 57.
[40]- قرآن کریم، سورهی الانعام، آیهی 130.
[41]- قرآن کریم، سورهی جن، آیهِی 1 تا3.
[42]- قرآن کریم، سورهی جن، آیات 14 و 15.
[43]- قرآن کریم، سورهی انعام، آیهِی 128.
[44]- قرآن کریم، سورهی هود، آیهِی 119.
[45]- قرآن کریم، سورهی ص، آیات 26 و 27.
[46]- قرآن کریم، سورهی نمل، آیهِی 39.
[47]- قرآن کریم، سورهی سباء، آیهِی 13.
[48]- قرآن کریم، سورهی جن، آیات 8 و 9.
[49]- قرآن کریم، سورهی الحجر، آیهِی 42.
[50]- قرآن کریم، سورهی آلعمران، آیات 200 تا 202.
[51] - رواه مسلم
[52]- قرآن کریم، سورهی الاحقاف، آیات 23 تا 27.
نظرات