چگونه خود و فرزندانمان را به مطالعه و خواندن علاقهمند کنیم؟
1- به خاطر داشته باشید پدر و مادر اولین معلمان و استادان بچهها هستند و بزرگترین و بهترین تشویق عملکرد والدین است. بچههایی که پدر و مادرشان خود افرادی کتاب خوان و اهل مطالعه هستند و برای آن ارزش قائلند و ابزار لازم برای کتابخوانی را در خانه مهیا کـردهاند، بیشتر به سمت کتاب و کتابخوانی گرایش پیدا میکنند. اطاق بدون کتاب، مانند جسم بیروح و خانه بدون چراغ است.
2- باید بچهها ببینند که والدین کتاب میخوانند و از مطالعه لذت میبرند. بگذارید تا کودک شاهد لذت بردن شما از مطالعه باشد. مخصوصاً خانمها که وقت بیشتری برای مطالعه دارند. «ای کاش عمر دراز انتظارم کوتاه شود، زنان و دختران وطنم دیگر پروانه نگاه شان را در دوزخ چشمان جواهرات و تجملات نسوزانند، روزی یک بار، تنها یک بار با بال آن پروانهها راهی سرزمین کتاب شوند. (امین گردیلانی)»
3- فرهنگ و عادت به کتابخوانی باید از کودکی شروع شود. زمانی که کودک شما به طرف کتابی میرود، از جا نپرید و از ترس اینکه مبادا کتاب را پاره کند کتاب را از دسترس کودک پنهان نکنید. آیا بهتر نیست چند کتاب پاره شود ولی کودکانمان با کتاب مأنوس و بزرگ شوند؟ آیا بهتر نیست کودکان خود را قبل از مدرسه، در منزل با کتاب آشنا سازیم؟
4- برای بچهها کتاب بخرید و آن را در دسترس آنها قرار دهید. بچههایی که کتابخوان میشوند، معمولاً به خانوادههایی تعلق دارند که کتاب و سایر ابزار مطالعه در خانه مهیّا است.
5- بیشتر پدران و مادران به تمام نیازهای فرزندان توجه میکنند و هزینه میکنند، بجز به کتاب و کتابخوانی، و بارها شنیدهام که گفتهاند: برای فرزندم هرچه خواست خریدم پس چرا معتاد شد و یا بیبند و بار و سرکش شد؟ غافلند از اینکه اولین تربیت فرزند باید تربیت روحی و تغذیه فکری باشد و مهمترین هزینهها خریدن کتاب برای او باشد. و مهمترین درس زندگی او باید مطالعه و تحقیق باشد. والدین گرامی شما که این همه هزینه میکنید، هزینه دانایی فرزندت را هم بپرداز تا مجبور نشوی که هزینههای نادانیاش را بپردازی، چون هزینه جهل و نادانی بسیار بیشتر از دانایی است، چرا که یک ذره پیشگیری اولیه بسیار بهتر و مهمتر است از یک خروار مراقبت بعدی.
6- در اتاق بچهها کتابخانهای قفسه بندی شده درست کنید. چند جمله و عکس از کتابها، نویسندگان و شاعران بزرگ را در اتاقش نصب کنید. خرید میز مطالعه و چراغ مطالعه و هدیهدادن کتاب، میتواند مشوق او به مطالعه باشد. یادتان باشد هر نوع هزینهای که در این راه متحمل شوید، فایدهاش را بعدها خواهید دید.
7- کم اهمیت شدن مطالعه نزد بیشتر افراد، به خاطر بیاهمیت بودن آن نزد اطرافیان است چه در خانواده و چه در جامعه.
خواندن نمیکنی تو، چه حاصل
در خانه اگر هزار کتاب است
8- والدین و معلمان، اجازه بدهید کودکان در کنار مطالعه درسی، کتابهای غیردرسی مورد علاقه خود را مطالعه کنند و آنها را متهم به اتلاف وقت نکنید. تجربه ثابت کرده است اگر فردی لذت مطالعه را کسب کند، هرگز آن لذت را از دست نمیدهد. بسیاری از خانوادهها اجازه نمیدهند این لذت شیرین را بچهها تجربه کنند. به محض این که کودک مجله یا کتاب کودکان را به دست میگیرد، به کرسی نصیحت مینشینند که «تو باید کتابی را بخوانی که فایده داشته باشد. این مجله چه فایده دارد. بهتر است کتاب درسی بخوانی». کتاب درسی علاوه بر آن که لذت مطالعه را برای کودک و نوجوان به ارمغان نمیآورد، او را از مطالعه دور میکند. برای شروع مطالعه، باید ذوق و سلیقهی نوجوان را آبیاری کرد. باید هر مجله یا روزنامه و کتابی که دوست دارد، برایش تهیه کرده و اگر میل پیدا کرد که حوادث روزنامه و کتاب را تعریف کند، با علاقه به آن گوش داده و اگر فرصت هست، پس از مطالعه با او صحبت کرد
9- در کنار عروسک و تفنگ و توپ، برای فرزندان خود کتاب و لوازم تشویق به مطالعه و کتابخوانی نیز تهیه نمایید. فرزندانی که در محیطی بدون کتاب پرورش پیدا کنند، نمیتوان از آنها توقع داشت کتابخوان بار بیایند.
10- حتماٌ کتابخانهای در خانه داشته باشید. تا کودک با دیدن کتابخانه دیگران از خود نپرسد: «چطور حوصله میکنند این همه کتاب را بخوانند؟»
11- برای اعضای خانواده دفتر یادگاری و دفتر خاطرات درست کنید. نوشتن خاطرات و یادگاری تشویقی برای تقویت نوشتن، مطالعه و خواندن است.
12- بر عکس باور بسیاری از مردم که کتاب را کالایی تجملی و غیر ضروری میدانند، باید بدانید که کتاب ضروریترین و بهترین کالاهاست.
13- سعی کنید تا مطالبی را که کودکانتان ممکن است به خواندن آنها علاقه داشته باشند بیابید. از موضوعهای مورد علاقه آنها و همچنین مطالب سرگرم کننده به عنوان نقطه شروع برای مطالعه استفاده کنید.
14- نباید کتابهای بچهها را خارج از دسترس نگه دارید که در دیدرس آنها نباشد یا دسترسی به آن نداشته باشند. بهتر است کتابها را نه در جایی بلند، بلکه در دسترس آنها قرار دهید. مواد خواندنی گوناگونی مانند کتاب، مجله و حتی بروشورهای رنگارنگ تبلیغاتی را در نقاط متفاوت منزل جایی که به چشم بیایند، قرار دهید.
15- به بچهها کتاب و مجلات بر اساس علاقهاش هدیه دهید. کتاب هدیهای نسبتاً ارزان و بسیار مفید است. چون چیزی که به صورت هدیه به کسی داده شود ارزش و احترام بیشتری پیدا میکند. آیا بهتر نیست به جای فراهم کردن اسباب تفریح بچههایمان به آنها کتابی هدیه بدهیم؟
16- مطالعه را به صورت یک تفریح درآورید. چیزی که از آن لذت برده شود همیشه مورد علاقه است. داستان کتابها را به صورت نمایش درآورید، صدایتان را عوض کنید و بچهها را سر شوق بیاورید. اگر داستان را خستهکننده و بیحوصله برای بچهها بخوانید، هرچقدر هم که داستان جالب و جذابی باشد، آنها اشتیاقی برای دنبال کردن آن نخواهند داشت.
17- مرتب کتاب بخوانید. هر روز یا حتی چند بار در روز برای بچههای کوچکتان کتاب بخوانید. بچههای بزرگترتان را هم تشویق کنید که هر روز برای خود مطالعه کنند و درمورد کتابی که خواندهاند با آنها صحبت و گفتگو کنید. چون بچههای کوچکتر بچه بزرگ خانواده را الگو قرار میدهند. کودکان بزرگتر را به خواندن برای کوچکترها تشویق کنید. کودکان بزرگتر دوست دارند تا در برابر کوچکترها خودنمایی کنند.
18-تلویزیون را خاموش کنید و کمی خانه را آرام کنید. خاموش بودن تلویزیون باعث میشود بچهها به دنبال سرگرمی دیگری برای خود باشند. تماشای بیش از اندازه تلویزیون برای بچهها مضر است، به ویژه اگر بخواهید آنها را به مطالعه تشویق کنید. اما هیچگاه دیدن برنامههای تلویزیون را جایزه کتاب خواندن، و تنبیه مطالعه نکردن را محرومیت از تلویزیون قرار ندهید.
19- مهمانیها و شب نشینیهای طولانی و دیر هنگام را تعطیل کنید، تفریحات و خیابان گردیها را کمتر کنید، کمتر به بازار بروید و زود برگردید که بازار مجلس شیاطین است. کسانی که زیاد در رفت و آمدند و زیاد مینشینند، از مردم سخن میگویند و به سخنان بیهوده و بسا به غیبت گرفتار میشوند و فرصت مطالعه را از خود و خانواده و دیگران میگیرند. و بسیاری از مردم چنین شیوهای دارند اما انسانهای بزرگ از آن وحشت دارند.
20- به شکل منظم بچهها را به کتابخانه یا کتابفروشی ببرید تا کتابهای مورد علاقه شان را خودشان انتخاب کنند. اگر کتابی را انتخاب کرد، با انتخابش مخالفت نکنید. و از بکار بردن جملات زیر پرهیز کنید: «تو كه وقت نداری كتاب بخوانی! برای چی میخواهی كتاب بخری؟ لازم نكرده! همان درسهایت را بخوان و...»
21- یادتان باشد مجلات و کتابهای خنده دار و مفرح راه بسیار خوبی برای ترغیب بچهها به کتابخواندن است. یک راه خوب دیگر برای تشویق بچهها به مطالعه استفاده از کتابهای مخصوص کامپیوتر و موبایل است.
22- بچهها را به جلسات و مسابقات کتابخوانی در کتابخانه یا کتابفروشی محل ببرید. گاهی اوقات وقتی بچهها کتابها را از زبان افراد دیگر بشنوند علاقه و اشتیاق بیشتری به خواندن پیدا میکنند.
23- کتابهای چند فصلی بخوانید. کتابهای چند فصلی خواننده را بیشتر ترغیب به خواندن میکند و باعث میشود برای اطلاع یافتن از آخر داستان دوباره به سراغ کتاب بیایند یا آنقدر خواندنشان را ادامه دهند تا کتاب را به پایان برسانند.
24- از فیلم مورد علاقه بچهها استفاده کنید. و کتابهایی با آن نوع شخصیتهایی که دوست دارند برایشان بخرید.
25- از لالاییها کمک بگیرید. شاید بچهها دوست داشته باشند لالاییهاییکه در کودکی برایشان میخواندید را بار دیگر در کتاب بخوانند. پس کتابش را پیدا کنید و برایشان بخرید.
26- کتابها را با هم بلند بلند بخوانید. این راه برای آموزش مطالعه به بچهها بسیار خوب است چون بچهها عاشق در آوردن صدا هستند. پس هر زمان که وقت کردید، با هم نشسته و کتابها را بلند بخوانید. بخصوص کودکانی که به دلیل ضعف در خواندن از مطالعه گریزان هستند. لذت بردن از داستان خوانی با صدای بلند و دوری از تلاش و کوششهای فردی شاید باعث شود تا کودک دوباره به کتابخواندن و مطالعه علاقهمند شود.
27- تشویق کردن بچهها به مطالعه کار چندان دشواری نیست. میبینید که راههای زیادی برای اینکار وجود دارد. به علایق آنها توجه کنید و برحسب آن کتابهای مناسبی در اختیارشان قرار دهید تا از همین کودکی با ارزش کتاب و مطالعه آشنا شوند.
28- بازیهایی را انجام دهید که با خواندن و دیکته کلمات در ارتباط باشند.
29- از فرزندان خود بخواهید به کتابخانه رفته یا از میان کتابهای منزل درباره موضوعی تحقیقی داشته باشند. مثلاً غیبت و اثرات بد آن یا دروغگویی و غیره.
30- در زمان صرف شام و یا زمانی که همه خانواده دور هم جمع هستند درباره مطالبی که خواندهاید صحبت کنید و دیگران را نیز تشویق کنید تا این گونه عمل کنند.
31- زمانی را به صورت مشخص و منظم در خانه به عنوان زمان خواندن اختصاص دهید. زمانی جدا از ساعتهای انجام تکالیف مدرسه، شاید قبل از شام، کمی قبل از تاریک شدن هوا و یا هر زمان دیگری که خود مناسب برنامه روزانه خانواده میدانید. زمان مطالعه آزاد حتی اگر به کوتاهی ده دقیقه هم باشد به شکل گیری مهارت و عادت مطالعه در کودک شما کمک خواهد کرد.
32- کودک را تشویق کنید تا بخشهای هیجانانگیزی از یک کتاب، قسمتهای جالبی از روزنامه و یا لطیفههای موجود در کتاب را برایتان با صدای بلند بخواند. به یاد داشته باشید حتی خوانندگان خبره هم در تلفظ برخی واژهها دچار اشکال میشوند پس دلیلی ندارد تا کودک شما کامل و بیعیب و نقص بخواند.
33- محلی را در خانه مشخص کنید تا کودک بتواند به صورت مستقل کتابهایش را در آن جا قرار دهد. یا کتابخانهای شخصی داشته باشد و شما بر نظم و انضباط کتابخانه نظارت کنید.
34- نشانة کتاب را به کودکانتان معرفی کنید. به آنها یاد آوری کنید که نیازی نیست تا کتاب را در یک نشست تمام کنند، میتوانند بعد از خواندن چند صفحه یا چند فصل کتاب را کناری گذاشته و در زمان مناسب دیگری از جایی که کتاب را علامتگذاری کردهاند خواندن را پی گیرند. کودک را مجبور نکنید تا کتابی را که دوست ندارد تا آخر بخواند. به او پیشنهاد کنید کتابی را که دوست ندارد کنار گذاشته و کتاب جدیدی را شروع کند. مطالعه اجباری باعث کتاب گریزی میشود.
35- با انتخاب کتابهای جالب و سرگرمکننده، برنامهای جذاب برای کودک تان آماده کنید. بسیاری از کودکان (و حتی برخی از بزرگسالان) خواندن را فرایندی بسیار جدی میدانند. با انتخاب بخشهای خنده دار کتاب و بلند خوانی آنها یا داستانهای چیستان گونه و جذاب، به کودکان نشان دهید که خواندن تا چه حد میتواند لذت بخش باشد.
36- برای ایجاد انگیزه مطالعه در کودکان از مشوقهای دیگری نیز میتوانید استفاده کنید به طور مثال به کودک اجازه دهید بیش از معمول بیدار بماند تا بتواند بخشی از کتاب را به پایان برساند، او را از انجام برخی وظایف خانگی معاف کنید. به کودک بگویید اگر کتاب خاصی را که بر اساسش فیلمی ساخته شده بخواند او را برای تماشای آن فیلم خواهید برد.
37- از هر زمان و موضوع جالبی برای تشویق به خواندن استفاده کنید. منوی غذا، علائم راهنمایی و نشانههای موجود در خیابانها، متن ترانههای مورد علاقة کودک همه میتوانند انگیزهای برای تقویت فرایند خواندن باشند.
38- همواره کاغذ و قلم را همراه خود داشته باشید و مطالب و نکات کلیدی و مهم را یاداشت کنید تا فراموش نکنید. ابوالمعالی در «قابوسنامه» میگوید: اگر طالب علمی پرهیزکار باش و قانع، حریص به نوشتن، دیرخواب و زود خیز، باید کتاب و قلم و دفتر همیشه با تو بود، هرچه میخوانی تکرار کن و برای دیگران بازگو تا فراموش نکنی.
اهمیت خواندن کتاب برای نوزادان
1- والدین اغلب تصور میکنند که کتابخواندن برای نوزاد کار بیفایدهای است. در حالی که اگر مادر کنار فرزند بنشیند و کتاب مناسبی برایش انتخاب کند، آمادگی و اشتیاق وی را برای یادگیری مشاهده خواهد کرد.
2- کودک از بدو تولد از شنیدن صدای کتابخواندن شما لذت میبرد، برای او شنیدن صدای گرم و دلنشین شما لذتبخشترین چیز در دنیاست. تا زمانی که کودک با حوصله به سخنان شما گوش میدهد کتابخوانی را ادامه دهید.
3- اگر والدین یا مربی هنگام خواندن کتاب، انگشت خود را زیر خطهای نوشته شده قرار دهد، توجه وی به مطالب بیشتر میشود و به این ترتیب علاقه به مطالعه در نوزاد شکوفا خواهد شد. چنین نوزادی هنگامی که بزرگ شد، خود به سوی مطالعه در موضوعات گوناگون خواهد رفت.
4- کتابهایی مقوایی انتخاب کنید که عکسهایی بزرگی داشته باشد. بهتر است هر صفحه موضوعات زیادی نداشته باشد. همانطوری که قدرت تمرکز نوزاد در هشت هفته اول زندگی پیشرفت میکند میتواند کتاب را هم بیشتر و بیشتر درک کند. نوزاد عاشق نگاه کردن به عکسها و تصاویر کودکان دیگر است و چهره اشخاص توجه او را خیلی به خود جلب میکند. مخصوصاً اگر چشمانی بزرگ داشته باشد و بخندد. در هنگام خواندن کتاب به این تصاویر اشاره کنید و درباره آنها با وی حرف بزنید و سایر افراد خانواده را به این کار تشویق کنید.
5- وقتی قدرت تمرکز نوزاد کامل شد و شروع به فهم تصاویر و در آوردن صداهای بیشتری از خود کرد کتابهایی که جزییات آن کمی بیشتر است به وی نشان دهید و برایش داستان بخوانید.
6- نوزاد عاشق آن است که به حالت صداها و آهنگ کلام شما درحالی که روی پای شما نشسته است گوش بدهد. زمان مناسب برای خواندن کتاب از یاد نرود. اگر نوزادمان به اندازهای بزرگ شده که خود میتواند در مورد اشیاء اظهار نظر کند پس باید به علایق وی، کتاب را انتخاب کنیم. به عنوان مثال اگر نوزاد به گربه همسایه توجه کند والدین کتابی را در مورد گربه تهیه کند. اگر چنین کارهایی انجام شود نه تنها ارتباط با فرزند تقویت میشود بلکه علاقه به مطالعه و لذت از آن را برایش به وجود میآورد.
تشویق به مطالعه در مدرسه
1- در مدرسه آموزگاران با خواندن خلاصهای از مطالب یک کتاب میتوانند تأثیر مهمی در آشنایی کودکان با کتاب و معرفی کتابهای خوب به آنان داشته باشند. مانند کتاب «سیمای دانشآموز برتر» یا «۷ عادت نوجوانان موفق».
2- نمایشگاه کتاب ماهیانه یا فصلی در مدرسه برگزار کنید.
3- دانشآموزان را به خواندن نشریات تشویق کنید و نشریات خوب متناسب با سن آنها را معرفی کنید. آنها گزارشهای بهروز و کوتاه را دوست دارند. نشریهای به شکل ماهنامه یا فصلنامه در مدرسه درست کنید.
4- ساعاتی را در کلاس به بلندخوانی اختصاص دهید و در میانهی کار پرسش و پاسخ داشته باشید.
عوامل مؤثر در کاهش سطح مطالعه و کتابخوانی
1- عدم آگاهی از اهمیت مطالعه در پیشرفت روحی و اجتماعی افراد
معمولا در میان افراد جامعه آگاهی مناسبی نسبت به اهمیت مطالعه در پیشرفت روحی و اجتماعی افراد وجود ندارد. باید کتاب و کتابخوانی به عنوان خوراک روح در سبد غذایی خانواده قرار گیرد. متأسفانه خانوادهها فرزندان را طوری بار میآورند که دنبال کارهایی بروند که کمکی به بهبود وضع اقتصادی آنان بکند و چون مطالعه را در آن راستا نمیدانند، دلیلی برای مطالعه در خود نمیبینند و به سمت کتاب و کتابخانه نمیروند.
2- ضعف فرهنگ اطلاعرسانی و عدم توجه به کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی
بدلیل عدم اطلاع رسانی در زمینه فرهنگی در کشورهای توسعه نیافته، افراد از بسیاری از کتابها یا محصولات فرهنگی اصلاً اطلاعی ندارند. برگزاری نمایشگاههای کتاب در اقصا نقاط کشور، معرفی کتابخانهها و مراکز اطلاع رسانی به دانشآموزان و دانشجویان، برگزاری جلسات نقد کتاب، بازدید از انشارات و برگزاری جشنهای کتاب و کتاب خوانی، گسترش کتابخانههای عمومی از عوامل تاثیرگذار بر رونق بازار نشر و گسترش فرهنگ کتابخوانی میباشند.
اصحاب رسانه و نظام آموزشی و بعد از آن هر شخص و سازمانی كه مردم حرفش را میشنوند و میپذیرند، مانند اساتید دانشگاه و امامان مساجد، بایستی کتاب را به جامعه معرفی کنند.
3- نارساییهای سیستم آموزش در مهم جلوهدادن کتابهای درسی و جلوگیری از مطالعه متون غیر درسی و آزاد
مطالب درسی باید راهگشای عرصههای گسترده تر و مجرای راهیابی به متون متنوع دیگر باشد که با نظریههای گوناگون و متفاوت به مسایل مطروحه در بحث بپردازد. در متون درسی هدف آن نیست که دانش موجود در آن زمینه به طور کامل و جامع در متنی واحد گرد آید و به عنوان بستهای آماده و غیر قابل تجزیه و نفوذ به ذهن دانشجو انتقال یابد. نظام آموزش رسمی نباید دانشجو را موجودی وابسته بار بیاورد که در داخل دایرهای به نام متون درسی در گردش باشد و به سختی بتواند پا را از این دایره فراتر بگذارد و افق دیدش را روشن نماید. زیرا در این نظام بیش ازآنکه استعداد و علایق فردی مورد نظر باشد قابلیت انطباق مد نظر است، هرکه انطباق پذیرتر، شایسته تر.
4- عدم حمایت فرهنگیان و نویسندگان
در بیشتر کشورهای توسعه نیافته به دلیل وجود تنگ نظریها و در نظر گرفتن دستمزد بسیار پایین برای کارهای فرهنگی، نویسندگان و ناشران تمایلی به تولید کتاب ندارند. نویسندگانی که کتابهایشان در کشورهای دیگر با استقبال روبرو میشود اما در کشور خودشان ماهها و سالها در کتابفروشیها میماند هیچ انگیزهای برای نوشتن کتاب بعدی ندارند یا ناشرانی که با وجود هزینه بسیار در انتشار کتاب سود چندانی نصیب شان نمیشود. یکی از دلایل پایینبودن سرانه مطالعه در این کشورها بیتوجهی مسئولان فرهنگی نسبت به این امر است. بیتفاوتی به بخش فرهنگ از معضلاتی است که این جوامع با آن دست و پنجه نرم میکنند. صنعت کتاب و چاپ و نشر بایستی یکی از صنایع رشد یافته و قوی باشد.
بر اساس تحقیقاتی که روی عدهای انجام شد اکثر افراد عنوان میکردند که آنها علاقه به کتابخواندن دارند. اما یا وقت ندارند یا هنوز از نویسندگان خوب کشورشان یا نویسندگان خوب جهانی هیچ اطلاعی ندارند و نمیدانند از کجا کتابهایشان را تهیه کنند. حتی اگر شخصی خواننده خوبی نباشد و به کتاب به عنوان نوعی وسیله سرگرمی نگاه کند که هر از گاهی آن را در دست بگیرد و نگاهی به آن بیندازد اما این حقیقت وجود دارد که وجود کتاب خوب، اختصاص جایگاه به کتاب و اختصاص بودجه به این بخش توسط دولت فرد را به فرهنگ جذب میکند.
5- رسانههای پرسر و صدا
تنوع رسانه آنقدر در اطراف مان زیاد شده است که انتخاب از میان شان برای مان دشوار شده است. ولی ما ناگزیر باید ذایقه خود را از میان این موج عظیم پیدا کرده و علاقمندیهای خود را انتخاب کنیم. نباید سر در گم و پریشان در دنیای رسانهها غرق شد. بیشتر مردم وقتشان را صرف گشت و گذار و تفریحات و بازی در دنیای اینترنت و کامپیوتر و تلویزیون و ماهواره میکنند. البته اگر رسانهای مانند اینترنت یا تلویزیون زمینه کتابخوانی را فراهم کند ایرادی نیست، اما متاسفانه بیشتر استفاده تفریحی میشود نه استفاده تحقیقی. و کتابخوانی و مطالعه و تحقیق در میان این فعالیتها جایی ندارد. اینترنت و کامپیوتر باید به صورت ابزاری درآید که بتواند به بالارفتن سرانه مطالعه کمک کند و تعداد کتابهای الکترونیکی باید توسعه یابد. البته امروز وقتی میبینیم شخصی به تماشای فیلمی مشغول است، او را هم باید ماهیتاً درحال مطالعه كتاب به حساب آورد؛ چرا كه روح هر فیلمی یك كتاب است، همان كه فیلم نامهاش مینامند! اما باز هم جای کتاب را نمیگیرد و کتاب چیزی دیگر است.
6- کتابهای غریبه
همه ما افراد بسیاری را دیدهایم که میگویند کتاب مطابق میلشان را پیدا نمیکنند. عده زیادی از نویسندگان ما برای مخاطب عام کتاب نمینویسند و عمده توجهشان این است که کتابشان مورد توجه اهل فضل و اهل قلم واقع شود. این در حالی است که کمتر نویسندهای به این نکته توجه میکند که بدنه جامعه چگونهاند، چقدر سواد دارند و به چه مطالبی علاقهمند هستند؟ حتی باید تلاش کرد مفاهیم عمیق را با بیان سادهای که برای اکثر مردم قابل فهم باشد، بیان کرد تا آنها نیز بتوانند به سهم خود از دانش و بینش بزرگان ما بهره ببرند.
7- میراث بد كتابنخواندن
كارشناسان روانشناسی كودك در این مورد همصدا هستند كه بچهها بیشتر آنچه میآموزند، نه از گفتار پدر و مادر، بلكه از عمل كرد آنهاست و رفتار آنها را سرمشق قرار میدهند. در جامعه ما بچهها نمیبینند یا بسیار كم میبینند كه بزرگترها درحال مطالعه باشند. پزشکی میگوید تمام علاقه من به مطالعه حاصل و نتیجه میراث چند صد جلدی کتابهای پدرم است. واقعاً که کتاب چه ارث و میراث نیکویی است.
8- جای خالی کتاب
یكی از ایرانشناسان بزرگ معاصر، پروفسور لوییزون كه سفری به ایران داشته است، به نكتهای اشاره میكند كه برایش خیلی عجیب بوده است. او میگوید: «شما چه متروی زیبایی دارید، ولی چقدر عجیب است كه هیچكس در آن مطالعه نمیكند!» کتاب تصویر آشنایی برای ما نیست. کمتر پیش میآید که در یک فضای عمومی کتابی ببینیم. در حالی که در بسیاری از کشورها که سرانه مطالعه در آنها بالاست، کتاب در مترو، اتوبوس و دیگر مکانهای عمومی در دست تعداد زیادی از افراد دیده میشود، به ندرت پیش میآید که ما در چنین فضاهایی مردم را مشغول کتابخواندن ببینیم. در محلهها و خیابانها، کتابفروشی مکان نادری است و ممکن است اصلا وجود نداشته باشد اما صدها فروشگاه و نمایشگاه میبینیم. به همان نسبت، کتابخانهها هم کم هستند و عادت به عضویت در کتابخانه محل در میان ما وجود ندارد. این در حالی است که با توجه به گرانی کتاب و نداشتن فضای کافی در خانههای امروزی وجود کتابخانههای عمومی در هر محلهای ضروری به نظر میرسد.
9- گرانی و دغدغه معاش
در کشورهای توسعه نیافته، مشغولیتهای ذهنی و زندگیهای بسیار سخت باعث شده تا مردم این کشورها مدام در تلاش برای رسیدن به یک زندگی با متوسط امکانات باشند. اما واقعیت این است که با وجود تمام مشکلات اقتصادی، اگر برنامهریزی درست داشته باشیم به راحتی میتوانیم هم کتاب تهیه کنیم و هم وقت مطالعه آن را ایجاد کنیم. یك كتاب معمولی تقریباً هم قیمت است با دو عدد ساندویچ یا یك عدد پیتزا، یا یك جوراب مردانه مرغوب، یا یك روسری متوسط و... خلاصه چندان گران نیست كه مردم را از میدان به در كند، مگر اینكه بگوییم كه مردم چنان درگیر هزینههای ضروری زندگیشان هستند كه چیزی برای مصارف دیگری غیر از خوراك و پوشاك و موارد مهم از این قبیل باقی نمیماند. بیشتر افراد جامعه در بودجههای ماهیانه و سالیانه خود، تقریباً جایی برای فرهنگ، بودجه و مصارف فرهنگی و خرید كالاهای فرهنگی در نظر نمیگیرند؛ مثلاً در اروپا علیرغم اینكه بلیتهای تئاترهای بزرگ، یا جشنوارهها، گران هستند، مردم عادت كردهاند و تمایل دارند كه از كالاهای فرهنگی استفاده كنند، حتی اگر به نسبت درآمد ماهیانهشان مبلغ زیادی باشد؛ زیرا به پیامدهای سازنده استفاده از اینگونه كالاها به خوبی واقفند. اما در جامعه ما صرفهجویی در مرحله اول، از بخش فرهنگی و خرید و استفاده از محصولات فرهنگی آغاز میشود.
10- کتابهای تقلیدی و تکراری و نداشتن حرف تازه
بیشتر کتابهای امروزین، جمع آوری و گرد آوری مطالب سایر کتابهاست و تکرار مطلب باعث بیاعتمادی و بیعلاقهگی به کتابها شده است. کتاب باید سعی کند مطابق با مقتضیات و تقاضای هر دورهای مطالب و سخنان تازه بیان کند تا با استقبال خوانندگان روبرو شود.
زین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از هر دو جهان بیحد و اندازه شود
11- خانههای امروز
اگر شخصی به مطالعه كتاب علاقهمند باشد، متوسط در ماه دو یا سه كتاب میخرد كه در سال 24 تا 36 كتاب خواهد شد. پس اگر این شخص كتاب خریدن را از 20 سالگی شروع كند، در چهل سالگی وقتی كتابهای درسی و كتابهای اهدایی را به كتابخانهاش بیفزاییم، بین پانصد تا هزار كتاب خواهد داشت كه در یك حساب واقع بینانه میشود به این نتیجه رسید كه در خانههای پنجاه، شصت متری امروز واقعاً جایی برای این كتابخانهها نیست. اگر این شخصِ علاقهمند به كتاب، مستأجر هم باشد، باید بهطور متوسط هر دو سال یك بار علاوه بر كل اثاث خانهاش، بین نیم تا یك تن هم كتاب و كتابخانه را بر دوش بگیرد و جابهجا كند و همین فكر كافی است تا آدمهای علاقهمند را هم از كتاب خریدن و كتاب خواندن منصرف كند!
12- تنبلی خودمان
همه اینها را گفتیم و بسیاری از مشکلات را گردن خانوادهها و مسوولان فرهنگی و جامعه انداختیم، اما این دلیل نمیشود که سهم خودمان را در این ضعف فرهنگی نادیده بگیریم. دستکم یک نسل سومی بارها شنیده که کتاب خوراک روح و روان است و دیدگاه و بینش فرد را نسبت به جهان دور و برش تغییر میدهد. با این حال برای پرورش این عادت در خودمان کمتر تلاشی نکردهایم و همیشه به بهانههای مختلف از زیر مطالعه شانه خالی کردهایم. حسن ختام این نوشته شاید این باشد که سوزنی به خودمان بزنیم و در میان وقتهایی که در طول روز صرف کارهای غیرضروری و غیرمهم میکنیم جایی را برای مطالعه خالی کنیم. کار غیرممکنی نیست. امتحان کنید! کسی میگوید: مردم ما غرور کاذب علامه دهر بودن دارند و فکر میکنند همه چیز را میدانند و نیازی به مطالعه و یادگیری ندارند. و این آغاز تمام بدبختیهاست.
پیشنهادات
1- نظام آموزشی ما باید طوری باشد كه نه تنها افراد را كتاب زده و علم گریز نكند، بلكه در آنها میل به دانستن و خلاقیت و ابتكار را بیدار نماید.
2- نویسندگان ما در هنگام خلق آثارشان مردم و سطح درك و سلیقه آنها را در نظر بگیرند و اجازه دهند مردم عادی از دانش و بینش آنها بهرهمند شوند.
3- یكى از مسئولیتهاى بزرگ دانشمندان، قلم بدستان، نشریهها و رسانههاى صوتى و تصویرى این است تا اذهان مردم را تنویر بخشیده و فایدههاى مطالعه را به اشكال گوناگونى به افراد جامعه رسانیده و فرهنگ مطالعه را ترویج دهند. مخصوصاً در شرایط فعلى كه ایجاد روزافزون تلویزیونها، رادیوها و صدها وسایل دیگر در به بیراهه كشاندن، اغفال و به دور نگه داشتن قشر جوان مسلمان از مطالعه و كتاب و مغلوب ساختن فرهنگ مطالعه در میان مردم مسلمان بسیج شدهاند تا كه فرصتها را به افسوس و یأس و بهانهها و توقعات بیجا بگذرانند.
4- كتابخانههای عمومی باید بیش از پیش گسترش یابد و استفاده از آن برای همه مردم به سهولت امكان داشته باشد و فرهنگ كتاب اجارهای گسترش یابد كه در این صورت هر یك جلد كتاب را حدوداً پنجاه نفر مطالعه خواهند كرد. درحال حاضر از عمده فضای كتابخانهها، دانشآموزان و داو طلبان كنكور استفاده میكنند كه به جهت مطالعات درسی و آمادگی برای كنكور از فضای نسبتاً شلوغ خانهها به این كتابخانهها پناه میآورند. البته از جهت اینكه كمكی به این عزیزان میشود، بسیار خوب است؛ ولی كمكی به ترویج و رشد مطالعه آزاد، كه هدف ایجاد كتابخانههای عمومی هستند، نمیكند. باید رشد كتابخانهها به حدی برسد كه در نزد مردم این فكر به وجود بیاید هر كتابی را كه علاقه داریم بخوانیم، الزاماً نباید بخریم. به كتابخانه محله مراجعه میكنیم، حتماً آن كتاب را دارد، به امانت میگیریم، میخوانیم و پس میدهیم، تا دیگران نیز به نوبه خود بتوانند از آن بهره ببرند.
5- تأثیر آرامشبخش مطالعه: کارشناسان و كسانی كه حرف آنها در مردم مؤثر است و به تأثیر آرامشبخش مطالعه معتقد هستند، باید این مهم را به مردم منتقل نمایند كه آرامش و لذتی كه از مطالعه یك اثر خوب به آدمی دست میدهد، در بسیاری از مواقع، مثل زمانهای قبل از خواب، با هیچ پدیده هنری همچون فیلم دیدن یا امثال آن قابل مقایسه نیست.
6- ایجاد کافی نت در کتاخانهها، که در واقع کتابخانه هم مکانی باشد برای دانشجویان، دانشآموزان و محققان به قصد تقویت دانش و بهروز کردن اطلاعات خود، و هم پاتوقی باشد برای کسانی که صرفاً به قصد سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت پا به آن مکان علمی - آموزشی میگذارند.
7- كتاب، همانطور كه قبلاً برای ماندن و همهگیر شدن از سنگ نوشته به چرم نوشته و از چرم نوشته به كاغذ نوشته تبدیل شد، در حال حاضر نیز برای ماندگاری و اثرگذاری باید به شكل نوینی درآید و در قالبی برود كه بتواند در كنار سایر رسانهها به خدمت مشغول بماند. به نظر میرسد این شكل باید چیزی شبیه CD های امروزی باشد و بتوان دهها كتاب را در آن ذخیره كرد و هر زمان كه میل و علاقه بود، بر روی نمایشگرهای مخصوصی آن را خواند و لذت برد.
سخن بزرگان
* پلو تارک میگوید: ستون تمدن، کتاب و مطبوعات است.
* توفیق الحکیم مصری میگوید: عظمت انسان در سه چیز است: ساده زیستن در زندگی، تواضع و ادب در برخورد و تعالی فکر و اندیشه، و تمام بزرگان چنین بودهاند.
* محمد حجازی میگوید: یک سعدی با نوشتن کتابش بیش از هزاران لشکر از بیداد ستمگران جلوگیری کرده است.
* ویکتور هوگو میگوید: خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتابهای خوب یا دوستان کتابخوان.
* مردی صاحب ذوق گفته است: شرط خواندن کتابهای خوب، نخواندن کتابهای بد است. چرا که زندگی بسیار کوتاه است و من تنها وقت خواندن کتاب خوب را دارم.
* جلال آل احمد همه جا دفترچه و قلم بهمراه داشت و هر جا ذهن خلاقش چیزی مییافت مینوشت.
* هاینریش هاینه میگوید: هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد.
* شکسپیر میگوید: کتاب، بزرگترین اختراع بشر است.
* کارلایل میگوید: دانشگاه واقعى، جایى است که مجموعهاى از کتاب در آن جمع آورى شده باشد.
* ری بردبری میگوید: برگهای کتاب به منزله بالهایی هستند که روح ما را به عالم روشنائی پرواز میدهند.
* ولتر میگوید: بعد از کتب آسمانی، شریفترین و مفیدترین کتابها بیوگرافی و شرح حال بزرگان است.
* فرانسیس بیکن میگوید: کتاب را باید در ردیف ضروریات زندگی به شمار آورد؛ زیرا روح ما مانند جسممان گرسنه میشود و باید به وسیله مطالعه از گرسنگی رهایی یابد.
* شوپنهاور میگوید: کتابخانه برای بسیاری از مردم حکم دارو را دارد.
* آندره موروا میگوید: بهتر ز کتابخانه جایی نبود.
* شیلر آلمانی میگوید: برای مردم چیزی بگو که به دردشان بخورد نه آنکه خوششان بیاید.
* گارسیا مارکز میگوید: اگر نخوانم و ننویسم، سزاوار نانی که میخورم نیستم.
* نویسندهای میگوید: فقط چهار ساعت میخوابم و بیست ساعت کار میکنم. پنجاه و یک کتاب نوشتهام و همه کتابها را ساعت سه بعد از نصف شب نوشتهام، هشتاد و یک سال دارم و سالم و قبراقم.
* سقراط میگوید: زندگی بدون مطالعه، ارزش زیستن ندارد.
اطاق بدون کتاب، مانند جسم بیروح و خانه بدون چراغ است.
کتابنامه
-----------------
1. قرآن کریم
2. نشریه آفتاب 1400 مدارس هوشمند
3. چرا کتاب بخوانیم، عبد اللطیف ناروئی
4. ارزش مطالعه در زندگی، دکتر راغب سرجانی
5. جوانان و ضعف مطالعه، آبتین امیری
6. چرا کتاب نمیخوانیم، آکام امینی
7. خواندن با تفکر، حمید آقایی
نظرات