مصطفی ملکیان در دیدار با اعضای «پویش دعوت از خاتمی» ضمن نقد اخلاقی دولت فعلی، با ذکر دلایلی اخلاقی و روانشناختی از آمدن خاتمی دفاع کرد و تأکید نمود که تلاش برای نامزدی و پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری وظیفه اخلاقی نخبگان ایرانی است. مصطفی ملکیان، روشنفکر برجسته ایرانی، در دیدار با اعضای «پویش (کمپین) دعوت از خاتمی» حمایت قاطع خود از کاندیداتوری خاتمی را اعلام کرد.
به گزارش «موج سوم»، مصطفی ملکیان در این دیدار ضمن نقد اخلاقی دولت فعلی، با ذکر دلایلی اخلاقی و روانشناختی از آمدن خاتمی دفاع کرد و تأکید نمود که تلاش برای نامزدی و پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری وظیفه اخلاقی نخبگان ایرانی است.
چکیده:
اولین ضرر اخلاقی تداوم دولت نهم یا انتخاب نشدن یا نیامدن آقای خاتمی، ضربه خوردن خود آزادی است که لازمة اخلاقی زیستن است.
دولت فعلی، بر خلاف دولت خاتمی، به جای توجه به «مصالح و مضار» مردم، «خوشایندها و بدآیندها»ی آنان را در نظر میگیرد و «وجیهالمله» بودن را بر «خادمالمله» بودن ترجیح میدهد.
دولتهای آقای خاتمی میکوشیدند که در جهت مصالح و مفاسد مردم عمل کنند اما نتواستند با توسل به نیروهایی باوراننده، خوشایند مردم را به این مصالح نزدیک کنند.
روش دولت فعلی در عالم سیاست، به نوعی فدا کردن اصول اخلاقی عام در برابر اصول اخلاقی خاص است که از نظر من بسیار خطرناک است.
من واقعاً فکر نمیکنم بعد از انقلاب، هیچوقت دولتی داشتهایم که این همه صداقت را زیر پا بگذارد که یک جلوه آن این همه دروغی است که گفته میشود.
هر سه اصل تراز اول اخلاقی (صداقت، تواضع و احسان) در دولت فعلی فراموش شدهاند و در دولت احتمالی آقای خاتمی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند.
دولت فعلی به جای اینکه خوبیهای خود را خوبیهای دیگران ببیند (تواضع)، خوبیهای دیگران را هم خوبی خود میبیند. بسیاری از دولتمردان کنونی به گونهای رفتار میکنند که گویی همه کارها دارد از مصدر اینها انجام میگیرد، درست خلاف چیزی که ما در تواضع واقعی داریم.
احسان یعنی چنان رفتار کنم که درد و رنجی که به دیگران وارد میشود، گویی به من وارد شده است. آیا دولتمردان فعلی میدانند که برنامههایشان و سبک کشورداریشان چه درد و رنجی بر مردم تحمیل میکند؟
در دولت کنونی اشخاص به جای قوانین حاکم شدهاند و چاپلوسی در برابر مافوقان و تفرعن نسبت به مادونان رایجتر شدهاست.
چون آقای خاتمی وجدان اخلاقی زندهای دارند، اگر فردا در انتخابات شرکت نکنند و رئیس جمهور فعلی دوباره انتخاب شوند، تا آخر عمرشان هر خسارت و آزار و آسیب و درد و رنجی بر مردم وارد میشود، پیش خودشان خواند گفت «شاید» (حتی شایدش هم کافیست برای اینکه آدم را خرد کند) اگر من آمده بودم این درد به مردم وارد نمیشد.
با اینکه معتقدم آقای خاتمی باید بیایند و رأی لازم را دارند، اصلاً مطمئن نیستم که ایشان انتخاب خواهند شد، چون در کشور ما نتیجه انتخابات فقط به تعداد آراء بستگی ندارد و خیلی عوامل دیگر هم دخیل هستند.
به خودم و هر ایرانی دیگری میتوانم بگویم که اگر آقای خاتمی را تشویق کنی که بیاید و وقتی آمد از او طرفداری کنی تا پیروز شود، فرداروز اگر خاتمی نیامد یا پیروز نشد و هر اتفاق نامیمونی برای مردم پیش آمد، عذاب وجدان نخواهی داشت.
اگر آقای خاتمی بیاید یا هم به موفقیت بیرونی میرسد و هم موفقیت درونی و یا حداقل به یک موفقیت مهم درونی میرسد و در مابقی عمر آرامش بیشتری دارند.
وظیفه اخلاقی من به عنوان یک شهروند ایرانی این است که وقتی کشورم میتواند به دست «n» شخص بیفتد، از میان اینها در حالت خوشبینانه میان خوب و خوبتر، خوبتر را انتخاب کنم و در حالت بدبینانه میان بد و بدتر، بد را انتخاب کنم.
آقای خاتمی از سه لحاظ از دیگر گزینههایی که میتوانند در انتخابات پیروز شوند، بهتر است: اولاً، به اصولی (دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، مدارا و تکثرگرایی) اعتقاد دارد که بنمایههایی اخلاقی دارند؛ ثانیاً جهانی که در آن زندگی میکنیم را بهتر میشناسد و ثالثاً در میان گزینههای محتمل فعلی، شخصیت و منش سالمتری دارد.
متن کامل:
از منظرهای مختلفی میتوان به هر امری و از جمله نامزدی آقای خاتمی در انتخابات نگاه کرد و اینکه از چه منظری از این منظرها به موضوع مورد بحث نگاه کنیم به نظر میآید لااقل به دو عامل بستگی داشته باشد. عامل اول مجموعه معلومات و اطلاعاتی است که هر کس دارد. مثلاً فردی که معلومات و اطلاعات اقتصادی و سیاسی ندارد طبعاً از منظر اقتصادی و سیاسی نمیتواند به این مساله نگاه کند. عامل دوم هم علایق شخصی است. بالاخره هر کس علایقی دارد و خوب هم هست که علایق این همه متنوع است و متکثر. از منظر هر یک از این علایق، چیزهایی دیده میشود که از منظر دیگر علایق به چشم نمیآید. بنابراین به همه این علایق نیاز است و هیچ علاقهای هم ما را از علایق دیگر بینیاز نمیکند. من شخصاً به امور بیشتر از منظر روانشناختی و اخلاقی نگاه میکنم، زیرا اولاً در این زمینه معلوماتم اندکی بیشتری است و در زمینههای دیگر همچون اقتصاد و سیاست معلومات و اطلاعات لازم را ندارم؛ و ثانیاً علقه من هم یک علقه اخلاقی و روانشناختی است.
طبعا وقتی انسان از این منظر به موضوع نگاه میکند، چیزهایی به نظرش میآید که اگر از مناظر دیگر به آن نگاه گند، آن را نمیبیند؛ کما اینکه مناظر دیگر هم همین طورند و چیزهایی را میبینند که وقتی از مناظر اخلاقی و روانشناختی صرف نگاه میکنیم، آن چیزها را نمیبینیم. حال از این منظر میتوان پرسید که تداوم دولت فعلی یا انتخاب نشدن
آقای خاتمی یا اصلاً وارد نشدن آقای خاتمی به صحنه انتخابات، به لحاظ اخلاقی چه مضاری دارد؟
اولین ضرر اخلاقی نیامدن خاتمی: ضربه خوردن آزادی
به گمان من اولین ضرر اخلاقی انتخاب شدن مجدد رئیس جمهور فعلی یا انتخاب نشدن یا نیامدن آقای خاتمی، ضربه خوردن خود
نظرات