طرحی از یک زندگی
نامش «محمد محمدمرسی عیسیالعیاط» است، هرچند او را تا مدتها به عنوان «محمد مرسی» میشناختند اما اكنون او به صفتهای دیگری چون اولین رییسجمهور منتخب، اولین رییسجمهور غیرنظامی، اولین رییسجمهور اسلامگرا و اولین رییسجمهور جمهوری دوم مصر میشناسند. برای كسانی كه از دور و با نگاهی سطحی و بدون در نظر داشتن تنوع و پیچیدگی جریانهای سیاسی مصر و صرفا با توجه به عنوان اسلامگرای محمد مرسی، با هراس یا شادمانی، آینده مصر را دنبال میكنند، شاید بسیاری از ویژگیهای محمد مرسی همچون دكترای مهندسی متالورژی، ریاست سابق حزب عدالت و آزادی (تا پیش از پیروزی در انتخابات اخیر) و عضو سابق مكتب ارشاد اخوانالمسلمین پوشیده باشد. سیاستمداری كه با آموزههای اسلامی از یك سو و چارچوبهای دموكراسی بیگانه نیست و زندگی او نشان میدهد اسلامگرایی او با اسلامگرایی گروههایی چون جماعت اسلامی مصر و دموكراسیخواهیاش با لیبرالمآبیهای مرسوم گروههای نزدیك به حاكمیت سابق، تفاوت آشكار دارد.
محمد مرسی در 20 آگوست 1951 در روستای العدوه (مركز هحیا در استان الشرقیه)، در خانوادهای فقیر از پدری كشاورز و مادری بیسواد و خانهدار به دنیا آمد. محمد پسر بزرگ خانواده بود و دو خواهر و سه برادر داشت. او دوران ابتدایی و متوسطه را در زادبوم خود سپری كرد و برا ی تحصیل در رشته مهندسی فلزات (متالورژی) به دانشگاه قاهره رفت تا در سال 1975با درجه ممتاز از این دانشگاه فارغالتحصیل شود. مرسی در سال 1975 وارد ارتش و در تیپ دوم پیاده، واحد جنگهای شیمیایی مشغول به خدمت شد. مرسی یك سال پس از پایان خدمت با نجلا محمود ازدواج كرد (30نوامبر1978) كه حاصل این ازدواج پنج فرزند به نامهای احمد، شیماء، اسامه، عمر و عبدالله است. نجلا محمود در طول تبلیغات انتخاباتی، محمد مرسی را همراهی میكرد. وی دختردایی مرسی و متولد سال 1962 در قاهره است. نجلا محمود در زمان تحصیلات مرسی در آمریكا، به گروه اخوانالمسلمین پیوست و پس از بازگشت به مصر بهعنوان یك عضو فعال در كارهای خیریه و آموزش این گروه به فعالیت پرداخت. خانواده مرسی در مصاحبههای مختلف تاكید كردهاند كه تمایلی به انتقال به كاخ ریاستجمهوری ندارند و خانه استیجاری خود در فاز پنجم شهرك «التجمع» را ترجیح میدهند هرچند تاكنون در اینباره با محمد مرسی صحبت نكردهاند. زندگی كنونی خانواده مرسی در رفت و آمد میان قاهره و زقازیق است و نزدیكان این خانواده هم تاكید میكنند كه تغییر یا هیجان چندانی در آنها حس نكردهاند. آنگونه كه خبرنگاران مختلف با ارزیابی واكنش این خانواده متوجه شدهاند، اعضای خانواده مرسی ترجیح میدهند به دور از تشریفات یا حفاظتهای خاص نیروهای امنیتی به زندگی خود ادامه دهند تا رابطه عادی خود را با مردم حفظ كنند. «نجلا محمود»، همسر مرسی چندان علاقهای به لقب بانوی اول ندارد و گفته است كه دوست دارد به دور از سیاست باشد، هرچند مثل گذشته فعالیتهای خیریه و اجتماعی خود را به دور از چشم رسانهها انجام خواهد داد. خانم مرسی با لباسهایی به شدت ساده و ارزانقیمت كه گاه موجب تمسخر او نیز میشود، در انظار ظاهر میشود؛ ظاهری كه برای مردم مصر كه به لباسهای گرانقیمت و دوخت پاریس «سوزان مبارك» خو كرده بودند، چندان طبیعی و مانوس نیست.
«احمد مرسی»، پسر بزرگ محمد مرسی پزشك متخصص ارولوژی است و در بیمارستان المانع در منطقه الاحساء عربستان كار میكند. او پس از موفقیت پدرش تاكید كرده قصد ترك عربستان را ندارد و ترجیح میدهد به دور از هیاهوی سیاست و وضعیت جدید خانوادهاش به زندگی عادی خود ادامه دهد.
«شیماء» تنها دختر مرسی نیز پزشك است. او فارغالتحصیل دانشگاه زقازیق است كه با دكتر عبدالرحمان فهمی استاد دانشكده طب زقازیق ازدواج كرده است. شیماء سه فرزند به نامهای علی، عایشه و محمود دارد و به واسطه تنها دختر محمد مرسی و مادر سه نوه اوست كه رابطه عاطفی نزدیكی با پدر دارد. «اسامه» سومین فرزند محمد مرسی لیسانس حقوق و در زقازیق دفتر وكالت دارد. او نیز میگوید كه قصد ترك این شهر را ندارد. «عمر» چهارمین فرزند محمد دانشجوی سال آخر رشته بازرگانی است و در فعالیتهای انتخاباتی پدرش نقش فعالی داشت. «عبدالله» پنجمین فرزند مرسی، دوران دبیرستان را سپری میكند و پرشورتر از سایر فرزندان محمد مرسی است. عبدالله رابطه نزدیكی هم با مردم و مطبوعات دارد، چنانكه بعد از اعلام نتایج انتخابات در صفحه فیسبوك خود نامهای به پدرش نوشت كه انعكاس گستردهای در مطبوعات مصر داشت. او در این نامه خطاب به پدرش نوشت: برای گام نهادن در راه خدا تو را همراهی كردیم و بر همین اساس، اگر برخلاف انقلاب گامبرداری علیه تو بر میخیزیم و اگر حق شهدای انقلاب را نگیری و راه آنها را ادامه ندهی از فرمانت سرپیچی میكنیم.
خانواده مرسی هیچگاه از آسیب فعالیتهای سیاسی او بركنار نبودهاند، چنانكه در انقلاب اخیر نیز تركشهای این فعالیتها به آنها هم رسید. چهارشنبه دوم فوریه 2012 عبدالله به همراه 70 نفر از همكلاسیهایش مورد حمله 300 نفر از اراذل و اوباش وابسته به حكومت قرار گرفت و پس از آن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. كمی بعد پلیس آزادی او را به اخذ وثیقه مالی منوط كرد و وقتی اسامه برادر بزرگتر برای پرداخت وثیقه به پاسگاه پلیس زقازیق رفت او را به درختی بستند و پس از غارت اموال و برگههای هویت، لباسهای او را پاره كرده و استخوانهای دست و كتف او را شكستند. اسامه 35 ساعت در این وضعیت بهسر برد و در همان روز عمر، دیگر فرزند مرسی نیز در جریان یك راهپیمایی مورد ضرب و شتم پلیس قرار میگیرد وآنگونه كه محمد مرسی در مصاحبهای گفته است: به دلیل ضربه باتوم به سرش دو هفته در خانه بستری میشود.
پایان خدمت محمد مرسی در ارتش با قبولی او در مقطع كارشناسی ارشد مهندسی متالورژی دانشگاه قاهره همزمان شد و از همین جا بود كه موفق به اخذ بورسیه تحصیلی مقطع دكترا در دانشگاه كالیفرنیای جنوبی در رشته مهندسی تعمیر و نگهداری موتورهای فضاپیما از این دانشگاه شد. دوران تحصیل در آمریكا، دورانی است كه سختكوشی و مهارتهای بالای این جوان مصری مورد توجه «پروفسور كروگر» از استادان سرشناس دانشگاه كالیفرنیای جنوبی قرار میگیرد و به توصیه و حمایت او بود كه محمد مرسی به عنوان استادیار و كمی بعد استاد دانشگاه كالیفرنیای جنوبی و دانشگاه ایالتی در نورثریج و لسآنجلس (1985-1982) مشغول به كار میشود. علاوه بر آنچه گفته شد فعالیت علمی و پژوهشی و تدریس در دانشگاههای قاهره، زقازیق و الفاتح طرابلس (لیبی) در كارنامه محمد مرسی وجود دارد.
اگرچه مرسی فعالیت سیاسی خود را از بدو ورود به دانشگاه قاهره آغاز كرد اما ورود رسمی او به این فعالیتها در سال 1979 و با عضویت در اخوانالمسلمین است، امری كه در سال 1992 و با تاسیس شاخه سیاسی اخوان شدت یافت. مرسی در سال 1995 نامزد نمایندگی در مجلس شعب مصر شد اما ورود او به مجلس شعب در انتخابات سال 2000 این مجلس رقم خورد و نام او در طول مدت نمایندگی به عنوان سخنگوی فراكسیون اخوان در این مجلس بر سر زبانها افتاد.
موفقیت مرسی در انتخابات 2005 مجلس شعب برخلاف دو دوره گذشته به سادگی اتفاق نیفتاد زیرا آرای او كه سه برابر بیشتر از خالد زردق سرلشكر سابق ارتش بود چندان به مذاق مسوولان امر انتخابات خوش نیامد و هرچند در نهایت مرسی به مجلس راه یافت اما روند انتخابات با درگیریهای فراوانی همراه بود كه در نهایت به مجروح شدن دستكم 18 نفر در حوزه انتخابیه زقازیق منجر شد. مرسی در طول دوران فعالیت نمایندگی خود و به مدد جسارت و بیان خود بارها در كانون توجه رسانهها قرار گرفت اما آنچه بیش از همه در ذهن مردم مصر باقی مانده، طرح سوال وی از دولت در سانحه قطار الصعید بود. عضویت در كمیته مقاومت در برابر صهیونیسم در استان الشرقیه، عضویت در كنگره بینالمللی احزاب و گروههای سیاسی و سندیكاهای صنفی و نیزتاسیس كمیته مصری «مقاومت در برابر پروژه صهیونیسم» از جمله دیگر فعالیتهای سیاسی مرسی است كه وجه ضدصهیونیستی او را در مصر پررنگتر كرده است. مرسی در سال 2004 با همكاری دكتر عزیز صدقی، جبهه ملی تغییر و در سال 2010 نیز با همكاری محمد البرادعی جمعیت ملی تغییر را تاسیس كرد چنانكه در سال 2011 با همكاری 40حزب و جناح سیاسی ائتلاف دموكراتیك برای مصر را بنا نهاد تا وقتی در 30 آوریل 2011 به عنوان رییس حزب عدالت و آزادی مصر در كنار عصام العریان (معاون این حزب) و محمد سعد الكتاتنی (دبیركل حزب) انتخاب شود، به عنوان چهرهای كاملا آشنا در افكار عمومی مصر تثبیت شود.
محمد مرسی بارها به واسطه فعالیتهای سیاسی خود بازداشت شده است. در جریان انتخابات مجلس شعب در سال 2005، محمود مكی و هشام البسطیوسی، دو نفر از قضات خوشنام مصری به تقلب در این انتخابات اعتراض كردند، امری كه باعث تعقیب قضایی و سرانجام بازداشت آنان به دستور كمیته صلاحیتها باعث شد كه محمد مرسی در حمایت از این دو عهدهدار هماهنگی تجمع گستره اعتراضآمیزی (18 می2006) شود و به همین جرم به همراه 40 نفر دیگر از اعضای اخوان نیز دستگیر شود. بار دومی كه مرسی زندان دوران مبارك را تجربه كرد صبح روز جمعه خشم، 28ژانویه 2011 و در راستای ممانعت از حضور وی و همراهانش در كنار انقلابیون رخ داد اما چندروز بعد و با گستردهشدن اعتراضها و تجمع در برابر زندان وادی النطرون كار به جایی رسید كه مقامات امنیتی ترجیح دادند كه او را آزاد كنند لیكن این اقدام آنان با مخالفت مرسی روبهرو شد و وی اعلام كرد كه تا مشخصشدن دلایل قانونی بازداشتش در زندان میماند. با پیروزی انقلاب مردم مصر و پس از كش و قوس فراوان و مشخصشدن زمان قطعی انتخابات ریاستجمهوری اگرچه عدم حمایت اخوان از محمد ابوالفتوح با نارضایتی وی و معرفی خیرتالشاطر بهعنوان نامزد این حزب همراه بود اما رد صلاحیت خیرتالشاطر باعث شد كه نام محمد مرسی به عنوان نامزد اخوان در انتخابات مطرح شود.
دور اول انتخابات ریاستجمهوری مصر رقابت بر سر چهرهها و اشخاصی بود كه هركدام سودای ورود به كاخ ریاستجمهوری را داشتند، اما دور دوم عرصهای برای رویارویی بین دو قطب اصلی سیاسی در این كشور شد. قطب اول جریان انقلابی بود كه خواهان تغییرات بنیادین در ساختارها و رویههای سیاسی در این كشور است و مرسی نمایندگی آن را داشت، هرچند در این دوره عدهای نیز با اشاره به جایگزینی ناگزیر وی برای رویارویی انقلاب با نظام سابق، او را با لقب «لاستیك زاپاس» مورد شماتت قرار میدادند. قطب دوم این كارزار هم احمد شفیق بود كه بهزعم مخالفان انقلابیاش ریشه در جریان محافظهكاری وابسته به نظام پیشین مصر داشت و در محافل انقلابی نماد چكمه نظامیان تمامیتخواه معرفی میشد. در چنین وضعیتی صدور احكام دادگاه قانون اساسی دو روز مانده به برگزاری دور دوم انتخابات، فضای سیاسی مصر را ملتهب و فضای دو قطبی انتخابات را تشدید كرد. دادگاه قانون اساسی مصر ضمن باطلدانستن آرای یكسوم از نمایندگان مجلس اصلی مصر موسوم به مجلس مردم، رای به انحلال این مجلس داد. این در حالی بود كه كمتر از ششماه از تشكیل این مجلس میگذشت. از سوی دیگر دادگاه قانون اساسی در حكمی دیگر، صلاحیت احمد شفیق برای شركت در انتخابات را تایید كرد. این حكم دادگاه قانون اساسی مصر، مصوبه اخیر مجلس مردم مصر را كه به قانون «محرومیت سیاسی» موسوم است، نقض میكرد. به موجب این مصوبه، وابستگان به رژیم گذشته مصر حق تصدی هیچ منصبی را نداشتند. در چنین شرایطی دور دوم انتخابات ریاستجمهوری مصر روزهای 27 و 28 خرداد، برگزار شد. البته فقط چندساعت پس از پایان رایگیری در دور دوم، شورایعالی نظامی مصر كه اداره این كشور را از زمان سقوط مبارك برعهده داشته، با صدور بیانیهای در اقدامی بحثبرانگیز اعلامیهای را منتشر كرد كه در آن اختیارات بیشتری برای خود در حوزه قانونگذاری، تعیین بودجه و نیز فرماندهی نیروهای مسلح در نظر گرفت. وقوع تحولات متوالی از انحلال مجلس گرفته تا اعلامیه شورای نظامی انقلابیون را در مصر به این نتیجه رساند كه طرحهایی در كار است تا با مانعتراشی در برابر فرآیند دموكراسیسازی در این كشور، شرایط را به قبل برگردانند. برخی حتی این وقایع را كودتای ارتش علیه دموكراسی نوپای مصر خواندند. نگرانیها در این زمینه باعث شد تا در روزهای اخیر هزاران نفر از انقلابیون را در میدان تحریر قاهره گرد هم آورد تا نسبت به شرایط موجود در مصر اعتراض كنند.
پس از آنكه هر دو نامزد انتخابات خود را پیروز اعلام كردند، كمیسیون انتخابات اعلام نتایج را به تعویق انداخت و اعلام كرد كه به دلیل بالابودن شكایات دو رقیب علیه یكدیگر رسیدگی به این موضوع نیازمند زمان لازم است با این حال سرانجام با معرفی محمد مرسی به عنوان رییسجمهوری جدید، پرونده انتخابات بحثبرانگیز ریاستجمهوری این كشور بسته شد. تردیدی نیست كه محمد مرسی بهعنوان رییسجمهوری جدید راه دشواری را در فضای تاریك و مبهم سیاسی مصر خواهد داشت. شورایعالی نظامی مصر گرچه اعلام كرده كه تا چند روز دیگر قدرت را به رییسجمهوری منتخب واگذار خواهد كرد، اما با توجه به اینكه هنوز قانون اساسی جدید مصر تدوین نشده، حدود وظایف و اختیارات رییسجمهوری نیز چندان روشن نیست. در چنین فضایی، نبود پارلمان با توجه به انحلال آن و نیز بیانیه اخیر شورای نظامی كه اختیارات بسیاری را برای خود در نظر گرفته، این نگرانی را ایجاد كرده كه رییسجمهوری برای اداره كشور با موانع بسیاری روبهرو باشد.
از سوی دیگر احمد شفیق گرچه نتوانست در انتخابات پیروز شود، اما احتمالا جریان اپوزیسیون قدرتمندی را در برابر دولت نوپای مرسی كه سكاندار مصر و اوضاع اقتصادی درهم ریخته آن است، تشكیل خواهد داد. آنچه محمد مرسی در فضای كنونی روی آن حساب كرده، حمایت گسترده افراد و جریانهای انقلابی از وی است. در صورتی كه این حمایتها ادامه پیدا كند و محمد مرسی بتواند توازن لازم میان آرمانهای اسلامگرایانه و مطالبات دموكراسیخواهانه اقشار مختلف مصر را در چارچوبی متوازن و منطقی گرد هم آورد، وی میتواند در تلاش برای به كرسی نشاندن برنامهها و سیاستهای خود در قالب «پروژه اخوانی نهضت مصر» كه پیشتر قول آن را داده بود، به موفقیت خود در ایجاد ثبات و امنیت در جمهوری دوم مصر امیدوار باشد.
نظرات
بدوننام
14 تیر 1391 - 06:08خدا را شکر