نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی
مترجم: عبدالعزیز سلیمی
قرآن دائرة المعارف دین و اخلاق است. کتابی است که همهی معارف و مسائل دین و زندگی را دربردارد. ستون خیمهی امّت و روح کالبد جامعهی اسلامی است؛ اصول عقاید از آن سرچشمه میگیرند، و آئین عبادت از آن فراگرفته میشود، و بیان و تبیین مبانی اخلاق و اصول شریعت و احکام را عهدهدار است.
قرآن و عقیده
هر کس که بخواهد با عقاید و باورهای پاک و بیشائبه و روشن و بدون ابهام و زنده و پویای اسلام آشنا گردد؛ عقیدهای که عقل و قلب را باهم مورد خطاب قرار بدهد، بایستی آن را از قرآن برگیرد. یکی از اشتباهاتی که اهل علم کلام به آن دچار گردیدهاند، این بوده است که نصوص قرآن را صرفاً گزارههایی اعلام شده از سوی خداوند تلقّی نمودهاند که هیچگونه دلایل و براهینی عقلی به همراه ندارند، تا طالبان حق را قانع، و جدالگران اهل باطل را به سکوت وادار نمایند؛ در حالی که قرآن آکنده از اینگونه دلایل و براهین است.
چنین خصوصیتی برای قرآن به هیچ روی جای شگفتی نیست، زیرا برای آن نازل شده است که اقشار مختلف مردم را مورد خطاب قرار دهد؛ از جمله دهریون یا ماتریالیستهایی که وجود خداوند را انکار میکنند و میگویند:
(وَقَالُوا مَا هِی إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَنَحْیا وَمَا یهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ) (جاثیه: 24)
هیچ چیز دیگری بجز این زندگی دنیا وجود ندارد که میمیریم و به دنیا میآییم و هیچ چیزی بجز (طبیعت و) روزگار ما را هلاک نمیکند.
همچنین، کسانی را که دنیای پس از مرگ و حساب و مجازات را انکار مینمایند:
(وَ قَالُواْ إِنْ هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ) (انعام: 29)
میگویند: بجز این زندگی دنیا هیچ چیز دیگری در کار نیست، و ما پس از مرگ دوباره زنده نمیشویمۀ
برخی از اینان به وجود خداوند اعتراف دارند، اما رسالت الهی پیامبران را انکار مینمایند:
إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَیءٍ (انعام: 91)
آنگاه که گفتند: خداوند هیچ چیزی را بر هیچیک از انسانها نازل ننموده است.
برخی دیگر میگویند:
وَ لَوْ شَْاءَ الله لأنْزَلَ مَلاَْئِکَة (مؤمنون: 24)
اگر خداوند میخواست فرشتگانی را (برای هدایت ما) نازل مینمود.
عدهای هم بخصوص رسالت محمد (ص) را انکار میکنند:
وَ یقُولُ الّذین کَفَروا لَسْتَ مُرْسَلاً (رعد: 43)
آنان که راه کفر را در پیش گرفتهاند، میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستیۀ
وَ قَالُواْ یا أَیهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ (حجر:6)
و گفتند این کسی که قرآن بر او نازل شده، براستی تو دیوانهای
قرآن ناگزیر بوده است از اینکه با همهی این انسانها به رویارویی بپردازد و باورهای باطلشان را در پرتو اثبات حقانیت خود برملا نماید، و از طریق دلایل خویش به شبههافکنیهای آنان پاسخ بدهد، و ب برای هر یک از قضایا و مسائل براهین عقلی را اقامه کند.
قرآن حتی برای اثبات وجود خداوند اقامهی دلیل مینماید و به پدیدههای نظام آفرینش و آفرینش انسان استدلال میکند و با منکران با منطقی قانع کننده و کوبنده مناقشه میکند:
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیرِ شَیءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بَل لَّا یوقِنُونَ (طور: 35-36)
مگر ایشان از عدم آفریده شدهاند، یا اینکه ایشان خود آفریدگار خویشاند؟ یا اینان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟!
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ لآیاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ (آل عمران: 190)
براستی در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانههایی برای اندیشمندان وجود دارد.
أَفَلَمْ ینظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ کَیفَ بَنَینَاهَا وَ زَینَّاهَا وَ مَا لَهَا مِن فُرُوجٍ * وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَینَا فِیهَا رَوَاسِی وَ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ * تَبْصِرَةً وَ ذِکْرَى لِکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ (ق : 6-8)
چرا به آسمان بالای سر خود نگاه نمیکنند که چگونه آنرا آفریده و آراستهایم و هیچ کم و کاستی و خللی در آن نیست. و زمین را گسترش دادهایم و کوههایی را در آن قرار دادهایم و از هر رویندهای جفتی شکوفان را در آن رویانیدهایم. تا برای هر انسان روی آورنده به خداوند روشنگر و یادآوری کننده باشند.
قرآن در رابطه با عقیدهی توحید که روح و جوهرهی عقاید اسلامی است، یعنی توحید ربوبیت و توحید اُلوهیت اقامهی برهان نموده است.
در مورد توحید ربوبیت که خود مشرکین نیز به آن اعتراف داشتند، میفرماید:
وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیقُولُنَّ اللَّهُ (عنکبوت: 61)
اگر از (مشرکان و بتپرستان) میپرسیدی که چه کسی آسمانها و زمین را پدید آورده و آفتاب و ماه را مسخّر نموده است، با تأکید میگویند: خداوند.
قُلْ مَن یرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَ الأَرْضِ أَمَّن یمْلِکُ السَّمْعَ و الأَبْصَارَ وَ مَن یخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ یخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ مَن یدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ (یونس: 31)
بگو: چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میدهد، یا چه کسی مالک گوشها و چشمهاست و زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج میگرداند و همهی امور را تدبیر (و اداره) مینماید؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو: پس چرا راه پرهیزگاری را پیش نمیگیرید؟!
قرآن در مورد توحید به صورتهای مختلف اقامهی دلیل مینماید. از جمله در مواضع ذیل که میفرماید:
لَوْ کانَ فِیهِمَْا آلِهَةٌ إلاّ اللهُ لَفَسَدَتَْا (انبیاء: 22)
اگر در آسمانها و زمین بجز خدای یکتا خدایان دیگری میبودند، زمین و آسمان دچار تباهی و فروپاشی میشدند.
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یصِفُونَ (مؤمنون: 91)
خداند فرزندی را برای خود برنگزید و هیچکس در مقام اُلوهیت با او شریک نیست اگر چنین بود، هر یک از آن خدایان آنچه را که آفریده بود در اختیار خود میگرفت و بر یکدیگر برتری میجستند؛ خدای یکتا از آنچه اینان باز میگویند منزّه و مُبرّاست.
قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَمَا یقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَى ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً (اسراء: 42)
بگو: اگر همراه خدای یکتا خدایان دیگری وجود میداشت -چنانکه میگویند- هر یک برای صاحب قدرت شدن راهی را برای خود در پیش میگرفتند.
قرآن از توحید ربوبیت برای اثبات توحید دیگر که توحید اُلوهیت است استفاده مینماید. توحیدی که خداوند پیامبرش را برای آن برانگیخته و کتابش را به خاطر آن بر او نازل فرموده است و مفهوم آن این است که تنها خداوند استحقاق عبادت را دارد و هیچگونه شریک و انبازی ندارد. مادامی که آنان به ربوبیت و خالقیت و رازقیت خداوند اعتراف دارند و او را حیات دهنده و میراننده و اداره کنندهی همهی امور میدانند، ضرورت دارد که تنها در برابر او سر عبودیت را فرود آورند و هیچکس و هیچچیز را با او شریک ننمایند. بنابر این، به دنبال اعتراف ایشان به ربوبیت و خالقیت خداوند برای انسان و جهان، خطاب به ایشان میفرماید:
ذَْلِکُمُ اللهُ رَبُّکُم فَاعْبُدُوهُ (یونس: 3)
این است خدای یکتا پروردگارتان؛ همو را بندگی کنید.
ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیءٍ فَاعْبُدُوهُ (انعام: 102)
این است خدای یکتا پروردگارتان که بجز او هیچ خدای دیگر وجود ندارد؛ آفریدگار همه چیز است؛ شما نیز تنها او را (اطاعت و) و عبادت کنید.
قرآن حقیقت توحید را با ابعاد سهگانهاش مطرح مینماید: اینکه جز خدای یکتا خدایی برای خود برنگیرید، و بجز او کسی را ولی خویش نگردانید و حاکمیت و حَکَمیت جز او را نپذیرید. چنانکه در سورهی انعام که در واقع سورهی توحید است، بیان و تبیین شده است.
همچنین، به مناسبتهای مختلف به بیان اسماء حسنی و صفات علیای خداوند میپردازد و قبل انسان را با پیوندی استوار و تأثیرگذار به خداوند متعال مرتبط میگرداند؛ به گونهای که او را دوست میدارد و با او اُنس میگیرد و با یاد او آرامش پیدا مینماید و بر او توکل میکند، و تنها به او امید میبندد، و هراس وی را در دل دارد، و آنچنان او را عبادت مینماید که انگار او را میبیند، و اگر هم او را نبیند، احساس میکند که خداوند او را مشاهده مینماید.
قرآن کریم به بیان و تبیین قضیهی رسالت و رسولان نیز میپردازد. رسولانی که سفیران خداوند به سوی بندگان او هستند، و ممکن بودن نزول وحی را که بسیاری از مردم آن را بعید میدانند، توضیح میدهد که نه بعید است و نه شگفت.
أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَینَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ (یونس: 2)
آیا برای مردم جای شگفتی است که به سوی مردی از میان ایشان وحی فرستادهایم؟
قرآن دیدگاه کسانی را نیز که بشر بودن پیامبران را انکار کنند، ردّ میکند، و به این موضوع اشاره مینماید که حکمت این انتخاب الهی آن است که پیامبران نیز همچون دیگر انسانها باشند، تا انسانها بتوانند از ایشان بیاموزند و با ایشان اُنس بگیرند و ایشان را الگوی خویش قرار بدهند. خداوند متعال میفرماید:
قُل لَّوْ کَانَ فِی الأَرْضِ مَلآئِکَةٌ یمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَکًا رَّسُولاً (اسراء: 95)
بگو: اگر در زمین (بجای انسانها) فرشتگانی استقرار داشتند و روی زمین به آسودگی رفت و آمد میکردند، ما (از جنس خودشان) فرشتهای را به عنوان پیغمبر به سوی آنها میفرستادیم.
قرآن همانطور که حکمت فرستاده شدن پیامبران را از جانب خداوند بیان کرده است، وظایف ایشان را نیز بیان مینماید:
رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ (نساء: 165)
پیامبرانی بشارتگر و هشدار دهنده تا پس از آمدن آن پیامبران برای مردم حجّتی در برابر خداوند باقی نماند.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید: 25)
ما هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که هیچ خدایی بجز من وجود ندارد؛ تو نیز تنها مرا عبادت کن.
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ (نحل: 36)
براستی در میان هر یک از ملتها پیامبری را فرستادیم (تا به مردم بگویند) که تنها خداوند را عبادت کنید و از (اطاعت) طاغوت دوری نمایید.
قرآن این موضوع را هم بیان مینماید که پیامبران با فساد اقتصادی و سیاسی و اخلاقی در جامعه نیز به رویارویی پرداختهاند، و این حقیقت را از سیرهی پیامبرانی همچون هود، صالح، لوط، شعیب و موسی (علیهم السلام) به خوبی در مییابیم.
هود در برابر خودکامگان و ستمکارانی قیام کرد که بر روی تپّهها و بلندیها ساختمانهایی برافراشته میساختند و در آنها به خوشگذارنی و سبکسری میپرداختند [آیهی 128، سورهی شعراء]؛ صالح با مسرفان و متجاوزانی رویاروی بود که خداوند متعال دربارهی آنان میفرماید:
ألِّذین یفسِدونَ فی الارضِ وَ لا یصْلِحون (شعراء: 152)
آنان که در زمین فساد به راه میاندازند و اهل اصلاح (و سازندگی) نیستند.
لوط با همجنسبازانی به مقابله پرداخت که فحشایی را روا میدانستند که هیچ انسانی پیش از آنان روا ندانسته بود.
شعیب با تاجران حریص و زیاده طلب که ترازو و پیمانه را دستکاری میکردند و از ارزش کالاها و اموال مردم میکاستند و فساد و تباهی را در جامعه دامن میزدند، به مقابله پرداخت.
موسی نیز با خودکامگی و ادعای خدایی فرعون و سلطهی هامان و چپاولگری قارون به رویارویی پرداخت، و بر رهایی مردم از دست آن مثلّث شوم همت گماشت.
همچنین قرآن در جهت اثبات صحت نبوّت حضرت محمّد s و راستگویی آن حضرت دلایل متنوّعی را ارائه میدهد؛ برای مثال شهادت خداوند بر صحت نبوّت او از طریق نصرت وی، و تأیید رسالتش با آیات بینات و شهادت علمای اهل کتاب مانند عبدالله بن سلام، و فروفرستادن قرآن که معجزهی ابدی اوست، و دلایل بسیار دیگر. آیات ذیل را بخوانید:
وَیقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ (رعد: 43)
آنهایی که کافر شدهاند میگویند: تو پیامبر نیستی. بگو: برای داوری در بین من و شما شهادت خداوند و آنهایی که دانش از کتاب دارند، کفایت میکند.
أَوَلَمْ یکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْکِتَابَ یتْلَى عَلَیهِمْ (عنکبوت: 51)
آیا برای ایشان کافی نیست که این کتاب (قرآن) را بر تو نازل نمودهایم و برایشان تلاوت میشود؟!
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ*لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ*ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ*فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ (حاقه: 44-47)
اگر (پیامبر) برخی گفتارها را به دروغ به ما نسبت میداد، ما دست راست او را میگرفتیم و سپس گردنش را میزدیم و هیچیک از افراد شما نمیتوانست (از این اقدام ما) در مورد او جلوگیری کند.
قرآن، به قضیهی پاداشت و مجازات در جهان پس از مرگ پرداخته و باورهای باطلی را که ادیان ساختگی و تحریفشده به آن اضافه کردهاند، یادآوری نموده است، و بر این مطلب تأکید میورزد که مرگ پایان زندگی نیست، بلکه سرآغاز حیات برزخی انسان است که بلافاصله پس از مرگ، نعمتها یا عذابهای آن آغاز میگردد.
وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِکَةُ بَاسِطُواْ أَیدِیهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَکُمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَکُنتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ (انعام: 93)
اگر ستمکاران را به هنگام جانکندن میدیدی که ملائک چگونه دست خود را به سوی ایشان دراز میکنند (و میگویند: ای ستمکاران) جانتان را بیرون کنید! امروز به عذاب خوارکننده دچار میشوید، بخاطر آنکه سخنانی را (به دروغ) به خداوند نسبت دادید و در برابر آیات او استکبار ورزیدید.
در سرآمدی که بجز خداوند کسی از آن آگاه نیست، قیامت برپا خواهد شد و همهی مخلوقات خواهند مرد و پس از آن خداوند همهی انسانها را از قبرهایشان بر خواهد انگیخت، و همانند دستههای پروانه به این طرف و آن طرف خواهند رفت؛ در حالی که چشمانشان فروهشته و دلهایشان هراسناک است.
یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ*وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ*وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ*لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ (عبس: 37-34)
روز قیامت (روزی است که) انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود میگریزد، و هر یک حال و وضعی دارند که آنها را به خود مشغول میکند.
آنجاست که موازین نهاده میشوند و پروندهها را میگشایند، و هر کس پروندهی اعمال خود را میخواند:
وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ کِتَابًا یلْقَاهُ مَنشُورًا*اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیوْمَ عَلَیکَ حَسِیبًا (اسراء: 14-13)
پروندهی اعمال هر انسانی را بر گردن او آویزان نمودهایم و روز قیامت به صورت نوشتهای آنرا برایش بیرون میآوریم و در برابرش میگشاییم (و به او گفته میشود:) نامهی اعمالت را بخوان؛ کافی است که امروز خودت به محاسبه و بررسی وضع خود بپردازی.
در آنجا، ثروت و زن و فرزند هیچ سودی به حال هیچکس نخواهند داشت، مگر کسی که با قلب سالم آمده باشد. در آنجا، هر کس دستاوردهای عمل خود را خواهد دید و بر اساس اعمالش پاداش داده خواهد شد، و به گونهای که میزان حسنات و سیئات او حکم کند، پاداش خواهد یافت، یا مجازات خواهد شد.
وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَینَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ (انبیاء: 47)
ما در روز قیامت میزانهای عدل و داد را برقرار میکنیم، و به نسبت به هیچکس ستمی صورت نمیگیرد، و حتی یک مثقال ذرّه را هم از نظر دور نداشتهایم و آن را به حساب آوردهایم؛ و برای حسابرسی (و صدور حکم) خود ما کافی هستیم.
نظرات