ما در این روزها با چالش‌های گوناگونی زندگی می‌کنیم که شاید بارزترین آن‌ها چیره شدن ماده (مادی‌گرایی) بر روابط انسانی باشد؛ امری که ایجاب می‌کند با آن «فقه اخوت در راه خدا» را تجدید کنیم تا آن را بشناسیم و در تمامی سطوح عمل به آن پایبند باشیم؛ چرا که اخوت، سوختِ پیش‌برنده کشتیِ فعالیت اسلامی و روحی است که بدون آن نخواهیم توانست در برابر چالش‌های عصر حاضر پایداری کنیم.

منظور من از «فقه اخوت در راه خدا» این است که: چگونه با یکدیگر تعامل کنیم، چگونه یکدیگر را بفهمیم، چگونه برای هم عذر بتراشیم، چگونه به هم محبت بورزیم، و بلکه چگونه با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشیم، آن هم زیر چتر محبت در راه خدا؟

فعالیت اسلامی نیازی مبرم به این فقه دارد تا پیوندهای وحدت میان افرادِ یک صف مستحکم شود و تلاش‌های همگی‌مان ضایع نگردد. اخوت شعاری نیست که برافراشته شود و یا کلماتی نباشد که تکرار گردد، بلکه عمل، فعل و تطبیق است؛ اخوت یک نظام زندگی، همکاری، تکامل و تکافل است. اخوت آینه‌ای است که هر یک از ما خود را در آن با صراحت، شفافیت و وضوح می‌بیند؛ دستی است که دست دیگر را می‌شوید؛ همان دوستی، عطوفت و ترحم است؛ همان پیکر واحد و بنیان مرصوص است.

پس اگر به این سطح رسیدیم، قدم در نخستین راهِ پیروزیِ مورد انتظار نهاده‌ایم. الگوی ما پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) است، آنگاه که پس از تثبیت عقیده و ایمان در جان‌ها، پیمان برادری میان مهاجرین و انصار را به عنوان گامی اساسی و اولیه آغاز کرد.

برای فعالیت در جهت تحقق این هدف، درنگ‌هایی خواهیم داشت بر اهمیت اخوت، جایگاه آن، ابزارهای رشد و حفاظت از آن و سپس اثر آن بر فرد و جامعه.

اهمیت اخوت

اخوت نعمتی است که خداوند بر بندگان مؤمن خود منت نهاده است، زیرا رابطه‌ای است که محال است قوی‌تر از آن را در واقعیت معاصر خود بیابیم. هیچ مصلحت و سود مادی در پسِ آن نیست، بلکه تنها برای خداست؛ پس آن اخوتی میان قلب‌ها و روح‌ها با پیوندی وثیق است که گسستن آن ممکن نیست و آن پیوندِ «عقیده» است.

خداوند متعال می‌فرماید: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «و میان دل‌هایشان الفت انداخت، که اگر آنچه در روی زمین است همه را انفاق می‌کردی نمی‌توانستی میان دل‌هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان الفت انداخت، که او عزیز و حکیم است» (انفال: ۶۳).

استاد سید قطب (رحمه الله) می‌گوید: «و به‌راستی آن معجزه‌ای رخ داد که جز خدا بر آن توانا نیست و جز این عقیده آن را نمی‌سازد؛ پس این دل‌های رمیده و این طبع‌های سرکش، به این توده به‌هم‌پیوسته و برادر تبدیل شدند که با یکدیگر رام، دوستدار و متآلف هستند؛ در سطحی که تاریخ آن را نشناخته است و در آن زندگی بهشتی و ویژگی بارز آن متمثل گشته است - یا برای زندگی بهشتی و ویژگی بارز آن زمینه‌سازی می‌کند.. وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ "و آنچه از کینه در سینه‌هایشان بود برکندیم، برادرانه بر تخت‌هایی روبروی هم نشسته‌اند" (حجر: ۴۷).»

به‌راستی این عقیده حقیقتاً عجیب است؛ هنگامی که با قلب‌ها درآمیزد، سختِ آن‌ها را نرم، گوشه‌هایشان را لطیف و خشکی‌شان را نمناک می‌کند و میان آن‌ها پیوندی وثیق و عمیق می‌بندد. آنگاه نگاه چشم، نطقِ جوارح و تپشِ قلب، ترانه‌هایی از آشنایی، تعاطف، ولاء، یاری‌گری، سماحت و مدارا می‌شود که سرّ آن را جز کسی که میان این دل‌ها الفت انداخته نمی‌داند و مزه آن را جز این قلب‌ها نمی‌چشند.

خداوند در حالی که بندگان را به وحدت و عدم تفرقه فرامی‌خواند، آنان را به این نعمت بزرگ منت می‌نهد: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس میان دل‌های شما الفت انداخت و به نعمت او برادران یکدیگر شدید» (آل‌عمران).

این اخوتِ معتصم به حبل‌الله، نعمتی است که خداوند به واسطه آن بر جماعت نخستین مسلمانان منت می‌نهد و نعمتی است که خداوند آن را همیشه به هر کس از بندگانش که دوست بدارد می‌بخشد.

و نبود مگر اسلام به تنهایی که این قلب‌های متنافر را جمع کند، و نبود مگر ریسمان الهی که همگی به آن چنگ زنند تا به نعمت خدا برادر شوند؛ برادری‌ای که در کنار آن، کینه‌های تاریخی، خون‌خواهی‌های قبیله‌ای، طمع‌های شخصی و پرچم‌های نژادی کوچک می‌شوند و صفوف تحت لوای خدای بزرگ و متعال متحد می‌گردد.

پیامبر (ص) در اوایل اقدامات خود در مدینه میان مهاجرین و انصار برادری برقرار کرد و این کار برای آماده‌سازی آن نسل منحصر به فرد و تکوین نخستین دولت اسلامی از طریق توحید صف بر هدفی والاتر از همه اهداف مادی (که به سرعت در اولین مواجهه از بین می‌روند) اهمیتی و جایگاهی والا داشت؛ این کار با جهت‌دهی آنان به رابطه توحید و چشاندن اهمیت آن به آنان صورت گرفت. این اخوت جبهه داخلی دولت نوپا را حفاظت کرد و آن را چنان گردانید که در برابر انواع چالش‌ها ایستادگی کند.

امام شهید حسن البنا (رحمه الله) می‌گوید: «و مقصود من از اخوت این است که قلب‌ها و روح‌ها با پیوند عقیده مرتبط شوند؛ و عقیده استوارترین و گران‌بهاترین پیوندهاست. اخوت: برادریِ ایمان است و تفرقه برادرِ کفر؛ و نخستین قدرت، قدرتِ وحدت است و هیچ وحدتی بدون حب (دوستی) نیست و کمترین سطح حب، سلامتِ صدر (پاکی دل) است و بالاترین مرتبه آن، ایثار است: وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ "و هر کس از بخل خویش مصون بماند، آنان همان رستگارانند" (حشر: ۹).»

برادر صادق، برادرانش را نسبت به خود سزاوارتر می‌بیند؛ زیرا او اگر به واسطه آنان نباشد، با غیر آنان نخواهد بود، اما آنان اگر به واسطه او نباشند، با غیر او خواهند بود. و جز این نیست که گرگ گوسفندِ دورافتاده را می‌خورد و «مؤمن برای مؤمن همچون بنایی است که اجزای آن یکدیگر را محکم می‌کنند». خداوند می‌فرماید: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ«و مردان و زنان مؤمن، اولیاء (دوستان و یاران) یکدیگرند» (توبه: ۷۱).

حقوق و تکالیف

اخوت در اسلام از سخنان نافله و مستحب نیست، بلکه یک اساس و عقیده‌ای راسخ در جان است. پیامبر (ص) فرمودند: المسلم أخو المسلم لا يظلمه ولا يسلمه، من كان في حاجة أخيه كان الله في حاجته، ومن فرَّج عن مسلمٍ كربة فرَّج الله عنه بها كربة من كرب يوم القيامة، ومن ستر مسلمًا ستره الله يوم القيامة؛ «مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی‌کند و او را تسلیم (دشمن یا سختی) نمی‌کند. هر کس در حاجت برادرش باشد، خداوند در حاجت او خواهد بود و هر کس از مسلمانی اندوهی را بزداید، خداوند به واسطه آن اندوهی از اندوه‌های روز قیامت را از او می‌زداید و هر کس مسلمانی را بپوشاند، خداوند او را در روز قیامت می‌پوشاند» (روایت بخاری و مسلم).

امام مسلم از ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده که رسول الله فرمود: حق المسلم على المسلم ست: إذا لقيته فسلِّم عليه، وإذا دعاك فأجبه، وإذا استنصحك فانصح له، وإذا عطس فحمد الله فشمته، وإذا مرض فعده، وإذا مات فاتبعه؛ «حق مسلمان بر مسلمان شش چیز است: هنگامی که او را ملاقات کردی بر او سلام کن، هنگامی که تو را دعوت کرد اجابتش کن، هنگامی که از تو نصیحت خواست نصیحتش کن، هنگامی که عطسه کرد و خدا را حمد گفت او را دعا کن (تشمیت)، هنگامی که بیمار شد عیادتش کن و هنگامی که وفات یافت در تشییع او برو».

از انس (رضی الله عنه) روایت شده که رسول الله (ص) فرمود: أربع من حقِّ المسلمين عليك، أن تُعين محسنهم، وأن تستغفر لمذنبهم، وأن تدعو لغائبهم، وأن تجب تائبهم؛ «چهار چیز از حق مسلمانان بر توست: اینکه نیکوکارشان را یاری کنی، برای گناهکارشان استغفار کنی، برای غایبشان دعا کنی و توبه‌کارشان را بپذیری».

برخی از سلف حقوق اخوت را ذکر کرده‌اند: حقی در مال، در جان، در زبان، در قلب با عفو و دعا، و اخلاص و وفاداری؛ و والاترینِ این حقوق ایثار است.

ابزارهای رشد اخوت

ابزارهای رشد اخوت در راه خدا متعدد است، از جمله:

محبت در راه خدا: این زیباترین و بزرگترین انواع محبت است: اینکه در راه خدا و برای خدا باشد، پس هیچ نفع و غرض دنیوی در پس آن نباشد. در حدیث قدسی آمده است: المتحابون في جلالي لهم منابر من نور، يغبطهم النبيون والشهداء؛ «متحابّین در جلال من، برایشان منبرهایی از نور است که پیامبران و شهیدان به آنان غبطه می‌خورند» (روایت ت020202

پاکی دل: وسیله‌ای بسیار بااهمیت برای پذیرش آنچه از دیگران سر می‌زند بدون کینه، دشمنی یا نیت بد؛ و همچنین برای حمل کارها بر معانی نیکوی آن‌ها. پیامبر (ص) فرمود: لا تقاطعوا ولا تدابروا، ولا تباغضوا، ولا تحاسدوا، وكونوا عباد الله إخوانًا، لا يحل لمسلمٍ أن يهجر أخاه فوق ثلاث «با یکدیگر قطع رابطه نکنید، به یکدیگر پشت نکنید، با هم دشمنی نکنید، به هم حسادت نورزید و بندگان خدا و برادر هم باشید؛ برای مسلمان حلال نیست که بیش از سه روز با برادرش قهر باشد» (روایت بخاری).

و از عبدالله بن عمرو روایت است که: «گفته شد ای رسول خدا، کدام یک از مردم برتر است؟ فرمود: كل مخموم القلب صدوق اللسان"، قيل صدوق اللسان نعرفه فما مخموم القلب؟ قال: "هو التقي النقي، لا إثمَ فيه ولا بغي، ولا غل ولا حسد «هر آن کس که مخموم‌القلب و صدوق‌اللسان باشد. گفته شد صدوق‌اللسان را می‌شناسیم، اما مخموم‌القلب کیست؟ فرمود: او پرهیزکارِ پاکیزه‌ای است که در او نه گناهی است، نه ستمی، نه کینه‌ای و نه حسدی» (روایت ابن ماجه).

نصیحت و سفارش: مسلمان در راهی امن حرکت نمی‌کند، بلکه در راهی حرکت می‌کند که با ناملایمات، لغزشگاه‌ها، موانع، فتنه‌ها و شیاطین انس و جن که در کمین او هستند پوشیده شده است؛ پس او در چنین راهی به کسی که دستش را بگیرد، ارشادش کند، بینایش سازد، هنگام فراموشی یادآوری‌اش کند و هنگام یادآوری یاری‌اش دهد، نیازمندتر است. و خداوند بزرگ راست فرمود آنجا که می‌گوید: وَالْعَصْرِ (1) إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ «سوگند به عصر (۱) که انسان در زیان است (۲) مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌اند (۳)».

و لازم است در اینجا به برخی آداب تواصی و نصیحت اشاره کنیم: مانند اینکه پنهانی و با حکمت و موعظه حسنه و با اسلوبی رقیق باشد. برخی سلف می‌گویند: «نصیحت را به کامل‌ترین وجه ادا کن و آن را به هر وجهی (که به تو رسید) بپذیر».

شناخت فضل: خداوند می‌فرماید: «و فضل (نیکی) میان خود را فراموش نکنید» (بقره). پس شناخت مسلمان از فضل برادرش، و بلکه تلاش او برای یافتن فضیلتی برای برادرش، باعث می‌شود او را دوست بدارد، از او بپذیرد و به او گوش فرا دهد، به جای آنکه از او فرار کند و از دیدارش اجتناب ورزد؛ پس اگر هر یک از ما به دنبال فضیلتی برای برادرش باشد، فعالیت شکوفا خواهد شد و فرد به ارزش برادرش و تأثیر و فضل او پی خواهد برد.

صراحت و شفاف‌سازی: موانعی را که جریان اخوت را در قلب مختل می‌کنند از بین می‌برد، تا زمانی که با روش‌های پیش‌گفته انجام شود. پس مسلمان ناگزیر است که با برادرش درباره آنچه در صدر (سینه) دارد صراحت داشته باشد؛ چه بسا نزد او پاسخی شفابخش بیابد که او را از رنج فکری، قلق، و تنشی که حتماً بر سلامت صدر و همچنین بر فعالیت مسلمان اثر می‌گذارد، بی‌نیاز کند. همچنین بر مسلمان واجب است که با رهبری (فرماندهی) خود درباره پرسش‌ها یا شک‌هایی که عارضش می‌شود بدون هیچ ابایی صراحت داشته باشد.

و برای ما در پیامبر (ص) و اصحابش در این باره الگوست؛ در بیعت عقبه دوم، ابوهیثم بن تیهان ایستاد و صراحت و شفافیت به خرج داد و از پیامبر (ص) درباره آنچه در جانش می‌گذشت پرسید و گفت: «ای رسول خدا، میان ما و مردان -یعنی یهود- پیوندهایی است و ما آن‌ها را قطع می‌کنیم، پس آیا ممکن است اگر ما چنین کردیم و سپس خدا تو را پیروز گردانید، تو به سوی قوم خود بازگردی و ما را رها کنی؟ کعب بن مالک می‌گوید: پس رسول الله (ص) تبسمی کرد و سپس فرمود: بلکه خون با خون، و ویرانی با ویرانی (در غم و شادی با هم هستیم)، من از شما هستم و شما از من هستید، با هر که بجنگید می‌جنگم و با هر که سازش کنید سازش می‌کنم».

پس این قله صراحت و شفافیت است حتی برای آنچه در اعماق جان می‌گذرد؛ و پیامبر (ص) آن را با سعه صدر پذیرفت و آن درسی است در وظایف رهبری برای پذیرش صراحت و شفافیت با سلامت صدر و فعالیت برای زدودن آنچه ممکن است در ذهن برادرانشان ملتبس شده باشد.

مدارا و شفقت‌ورزی: باید شیوه عمل‌کنندگان برای اسلام، تسامح و تراحم باشد حتی برای کسی که به آنان ظلم کرده است، پس حالِ فرزندان یک صف چگونه باید باشد؟ پس سزاوار است که برای یکدیگر عذر بتراشیم، یکدیگر را ببخشیم و میان خود مهربانی کنیم.. و خداوند بزرگ راست فرمود آنجا که می‌گوید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ «پس به برکت رحمت الهی با آنان نرمخو شدی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند» (آل‌عمران: ۱۵۹). و در حدیث آمده است: «هر کس از برادر مسلمانش عذرخواهی کند و او نپذیرد، بر او گناهی همانند گناه باج‌گیر است» (روایت ابن ماجه) و در روایتی: مَن اعتذر إلى أخيه المسلم فلم يقبل منه كان عليه مثل خطيئة صاحب مكس"، وفي رواية: "من تنصل إليه فلم يقبل لم يرد الحوض «هر کس از او پوزش خواسته شود و نپذیرد، بر حوض (کوثر) وارد نخواهد شد» (طبرانی).

اقداماتی برای حفاظت

مهم است که مسلمان درک کند اقدامات پیشگیرانه‌ای برای حفاظت از اخوت وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

درک اهمیت آن: هر مسلمان باید اهمیت اخوت را درک کند و بداند که هر مسلمان عمق استراتژیک برادر خویش است: او را حمایت و یاری می‌کند؛ و درک کند که او با برادرانش کثیر (بسیار) است، همراه با درک پاداش بزرگ برای این نعمت.

دانستن فقه اختلاف: ما می‌توانیم اختلاف داشته باشیم و دیدگاه‌هایمان متمایز باشد بدون آنکه هر یک از ما بر دیگری خشم بگیرد یا برای برادرش کینه‌ای حمل کند، بلکه از قاعده طلایی صاحب المنار پیروی می‌کنیم که می‌گوید: لنتعاون فيما اتفقنا عليه وليعذر بعضنا بعضًا فيما اختلفنا فيه «در آنچه بر آن توافق داریم همکاری می‌کنیم و در آنچه در آن اختلاف داریم یکدیگر را معذور می‌داریم».

همراه داشتن فقه اولویت‌ها: گاهی ممکن است نظر من درست باشد، اما در مرحله‌ای از مراحل، آنچه اولاتر از آن است وجود داشته باشد؛ پس اگر این را دانستیم، یکدیگر را معذور می‌داریم و اخوت خود را قوی می‌کنیم و یکدیگر را بر ماموریت‌های محول شده به هر یک از ما یاری می‌دهیم.

بالا بردن سقف اختلاف: سزاوار است که به یکدیگر حسن ظن داشته باشیم، و سینه‌هایمان برای نقد سازنده گشاده باشد، و هر یک از ما برای مهار اختلاف از جانب خود تلاش کند گویا او مسئول آن است؛ و این برای هدفی والاتر، برتر و نجیب‌تر است و آن غنی‌سازی روح اخوت است.

بالا بردن سطح گفت‌وگو: هر یک از ما باید حریص بر جانِ برادرش باشد و او را مجروح نکند، و در گفتگو با او ادب سخن را رعایت کند، و نباید اخوت مترادف با عدم دقت در سخن یا ابتذال در آن، و یا از بین رفتن تفاوت‌های سنی و اجتماعی باشد؛ پس ناگزیر باید اسلوب گفت‌وگوی خود را ارتقا دهیم و هر یک از ما به دیگری احترام بگذارد. رسول الله (ص) فرمود: ليس منا من لم يرحم صغيرنا ويوقر كبيرنا؛ «از ما نیست کسی که به کوچک ما رحم نکند و بزرگ ما را وقار ننهد».

میوه‌های شیرین

برای آنکه از موفقیتِ اجرای برنامه‌مان در تاسیس متینِ بنیان اخوت یقین حاصل کنیم، باید مهم‌ترین آثار اخوت را در تعدادی از سطوح بدانیم:

اول: در سطح فعالیت دسته‌جمعی:

شکی نیست که روحیه تیمی باعث خواهد شد هر فرد شعله‌ای از فعالیت باشد که هر چه در توان دارد بذل کند و تمامی وسایل را برای موفقیت آنچه برایش آماده شده به کار گیرد: «مانند دو دست که یکی دیگری را می‌شوید». همچنین برای اجرای آنچه او و برادرانش آماده کرده‌اند فعالیت خواهد کرد، پس همگی بر قلب یک مرد برای اجرای آنچه بر آن توافق شده خواهند بود و هر اختلافی را که ممکن است در مرحله‌ای به وجود آمده باشد فراموش می‌کنند.

و شکی نیست که هر صفی که همگی در آن -رهبری و سربازان- با قلب یک مرد فعالیت کنند، در حالی که برای خدا متجرد شده و از هیچ انسانی پاداش و سپاسی نمی‌خواهند، بر تحقق تمامی اهداف خود به اذن الله تواناتر است؛ چرا که مسلمانان نخستین آنچه را محقق کردند به واسطه عقیده راسخ و ایمان وثیق‌شان به خدا و سپس به واسطه اخوتی بود که پیامبر (ص) هنگامی که میانشان برادری برقرار کرد، بنیان نهاد.

همچنین اخوت، وحدت صف را با تمام معانی‌اش تقویت می‌کند، همانگونه که خداوند می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنيَانٌ مَرْصُوصٌ «در حقیقت خدا دوست دارد کسانی را که در راه او صف‌زده جهاد می‌کنند، چنان که گویی بنایی ریخته‌شده از سرب هستند» (صف: ۴). پس روح اخوت، آن را صفی واحد می‌گرداند که نفوذ در آن و نابودی‌اش سخت است.

و به‌راستی عاملان در صف اسلامی در مواجهه با محنت‌ها -بعد از فضل خدا- به واسطه ایمان راسخ‌شان و سپس به واسطه روح اخوت میانشان ثابت‌قدم ماندند؛ به طوری که یکی از آنان جان خود را فدا می‌کرد تا از یکی از برادرانش سخن‌چینی نکند یا به دعوتش از دور یا نزدیک آسیبی نرساند؛ پس با این کار زیباترین مثال‌ها را در روح بلند اخوت‌شان زدند.

دوم: در سطح فردی:

نخستین بهره‌مند از روح اخوت، خودِ فرد است؛ چرا که او احساس می‌کند تنها نیست و برادرانش با او هستند و او را بر تقوای الهی، عبادت و طاعت یاری می‌دهند؛ در حدیث آمده است: إنما يأكل الذئب من الغنم القاصيه «همانا گرگ گوسفند دورافتاده را می‌خورد». همچنین در آنان بهترین همنشینان را می‌یابد؛ پس اگر خدا را یاد کرد او را یاری می‌دهند و اگر فراموش کرد به یادش می‌آورند.

و هنگامی که مسلمان با برادرانش مخالطه می‌کند، از آنان تجربه‌ها و مهارت‌های متنوعی در زمینه‌های گوناگون کسب خواهد کرد و با این کار سطح عملکرد او در تمامی زمینه‌های دعوی، دنیوی و حرفه‌ای بالا خواهد رفت؛ خداوند می‌فرماید: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى «و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید» (مائده: ۲).

همچنین فرد در برخی برادرانش -نمی‌گویم همه‌شان- الگوی حسنه‌ای می‌یابد که او را به پروردگارش نزدیک می‌کند و در او خصلت‌هایی می‌کارد که او پیش‌تر بدون فایده برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کرد؛ و این از طریق همزیستی با آنان است، بلکه در احوال و اوقات مختلف به آنان اقتدا می‌کند و توانایی‌هایی کسب می‌کند که با قیمت سنجیده نمی‌شود.

و اخوت فرد را بر ثبات قدم یاری می‌دهد؛ زیرا کسی که در راه دعوت به سوی خدا حرکت می‌کند، به صورت طبیعی در معرضِ روبرو شدن با اذیت، ابتلاء و فتنه‌هاست؛ پس راه با ناملایمات پوشیده شده و پر از موانع است و مسلمان نیازمند برادرانش است که قلب‌هایشان با او باشد، او را بر ناملایمات راه یاری دهند و با او به حق سفارش کنند.

سوم: در سطح جامعه:

جامعه‌ای که اعضایش در سطح بالایی از محبت و همکاری باشند و هر یک حقوق و تکالیف خود را بداند، سطحش متمایز خواهد بود حتی اگر این مردم اندک باشند؛ زیرا آنان الگو خواهند بود و در جامعه اثر خواهند گذاشت و جامعه از آنان اثر خواهد پذیرفت و سطح ایمانی، اجتماعی، فرهنگی و... آن بالا خواهد رفت که این بر تولید آن در تمامی سطوح و جنبه‌ها اثر می‌گذارد.

این جامعه در برابر سخت‌ترین دشواری‌ها خواهد ایستاد؛ صحابه در شعب ابی‌طالب پایداری کردند و با ایمان و سپس با اخوت بی‌مانندشان به خوبی از عهده آن برآمدند. همچنین مسلمانان در مدینه در برابر چالش‌های داخلی -از درون مدینه- و خارجی پایداری کردند و بهترین جهاد را انجام دادند.

آنان در بدر و احد و خندق با بزرگترین چالش‌ها روبرو شدند و بزرگترین توشه آنان بعد از خدا و سپس ایمان راسخ‌شان، اخوت‌شان و وحدت صف و تماسک (پیوستگی) آن بود؛ به طوری که هر یک از آنان در مجموع ذوب شد و از آنان یک قدرت واحد شکل گرفت که نفوذ در آن سخت بود و بلکه پیروزی هم‌پیمان آن گشت.

همچنین جامعه‌ای که افرادش با هم دوست باشند، چنان قدرتی خواهد داشت که در مواجهه با چالش‌های گوناگون بایستد یا حداقل با کمترین خسارت خارج شود؛ زیرا این گروه‌ها این روحیه را در خانواده‌ها، فامیل، همسایگان و دوستان خود از طریق فهم صحیح‌شان از اسلام و عمل به آن شایع می‌کنند؛ پس حالِ ما چگونه خواهد بود اگر تمام جامعه در این درجه عالی از اخوت و محبت در راه خدا باشد؟

چهارم: در سطح غیرمسلمانان:

محبت ما به یکدیگر و اخوت و پیوندهای عظیم اسلامی‌مان، خشم دشمنان اسلام را برمی‌انگیزد هرچقدر هم که برای پنهان کردن آن تلاش کنند؛ زیرا این جنبه روحی در جوامع مادی‌گرای آنان کم است -اگر نگوییم معدوم است-. و اگر دشمنان ما بیابند که ما در درجه بالایی از حب و اخوت هستیم، از ما خواهند ترسید، اما تفرقه و تشتتِ اکنونِ ما، خنکی و سلامتی برای قلب‌های آنان است؛ سبحانه می‌فرماید: لأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنْ اللَّهِ «به‌راستی شما در سینه‌های آنان هراس‌انگیزتر از خدا هستید» (حشر).

و اگر دشمنان ما در ما قدرت و صلابتِ عقیدتی و اخوتِ به‌هم‌پیوسته را ببینند، این حتماً در آنان اثر خواهد گذاشت و آنان را از نظر معنوی ضعیف خواهد کرد؛ چرا که چگونه با جامعه‌ای دوست و همکار که بر قلب یک مرد هستند بجنگند؟

و از جنبه دیگر، غیرمسلمانان اگر در ما صورت درخشان اسلام و مثل‌های اعلای آن را بیابند، چه بسا به سوی ما روی آورند زیرا اسلام دین فطرت است؛ پس بر ما واجب است که تصویر مشرفی از اخوت اسلامی را به آنان ارائه دهیم همانگونه که پیشینیان ما ارائه دادند و با رفتارِ برادرانه‌شان بسیاری از بقاع جهان را فتح کردند.

خلاصه:

اگر درخت اخوت شکوفا شود و قد بکشد و رشد کند، حتماً درخت عمل نیز رشد کرده و شکوفا می‌شود و آن زمان پاکیزه‌ترین میوه‌ها را می‌دهد.

و از اینجا بر همگی ما و بر مخلصانی که مخصوصاً برای اسلام فعالیت می‌کنند واجب است که برای شکوفایی درخت اخوت و برای حفاظت و صیانت از آن در برابر حملات وحشیانه‌ای که برای ریشه‌کن کردن آن تلاش می‌کنند، فعالیت کنند. ما به این روح و این فقه نیاز داریم تا در جسد امت جریان یابد و پس از خوابی طولانی، زندگی در آن دمیده شود.

بر رهبران فعالیت اسلامی و مربیان واجب است که برای غرس روح و فقه اخوت در نفوس برادرانشان از طریق برنامه‌های عملی و همچنین اصیل‌سازی و ریشه‌دار کردن این روح در نفوس تلاش کنند؛ چرا که مسلمانان در بدر پیروز شدند در حالی که عده‌ای اندک و مؤمن بودند که از قدر بالایی از تربیت و اخوت بهره‌مند بودند، اما در حنین با وجود کثرت‌شان شکست خوردند (در آغاز)؛ و این بدان سبب است که کثرت ممکن است حاوی خبث (ناخالصی) باشد که به سرعت هنگامی که با محنت یا آزمایش روبرو می‌شود، کنار می‌رود.