چون برادری در راه خدا یک موهبت الهی و رمز ورازی مقدس است و چون صفتی ملازم ایمان و توأم با تقوا میباشد و اثرات مثبتی بر روابط اجتماعی دارد، آن را از اعتبار شایانی برخوردار کرده است، خداوند متعال برای این برادری کرامت، فضل، منزلتوالا و پاداشی قرار داده است که انگیزۀ جستجو و تحقق بخشیدن به آن در مسلمانان ایجاد شود و از آن حفظ و حراست نمایند و به آن دل ببندند و در باغها و گلزارهای آن به حرکت درآیند و نسیم خوشبوی آن را استنشاق نمایند. شاید که از مؤمنان پاک و پرهیزگاران نیکسیرت گردند.
اینک برادران ایمانی، دامنی گل از گلزار نصایح و سفارشهای حضرت پیامبر ﷺ در مورد بیان کرامت و ارجمندی برادری در راه خدا و منزلتوالای کسانی که باهم در نزد خدا عقد برادری بستهاند، فراهم چیدم.
چهرههای آنان نورانی است
و این به این دلیل است که ابوداود از پیامبر ﷺ چنین روایت کرده است: «إِنَّ مِنْ عِبَادِاللَّهِ لَأُنَاسًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، بِمَكَانِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! تُخْبِرُنَا مَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرُوحِ اللَّهِ بَيْنَهُمْ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ، وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَهَا، وَاللَّهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ، وَإِنَّهُمْ لعَلَى نُورٍ لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَلَا يَحْزَنُونَ النَّاسُ». «(در میان بندگان خدا کسانی هستند که نه پیامبر و نه شهید هستند، اما پیامبر و شهیدان روز رستاخیز به خاطر مقام آنان نزد خداوند متعال به آنان غبطه میخوردند) گفتند: پیامبر خدا! آنان چه کسانی هستند؟ پیامبرﷺ فرمود: (آنان گروهی هستند که به خاطر محبت خدا یکدیگر را دوست دارند بدون اینکه باهم نسبتی داشته باشند و یا بر سر اموالی با یکدیگر دوست شوند، به خداوند قسم! چهرههای آنان نورانی است و آنان در نور غوطهور میباشند، هنگامی که مردم میترسند آنان ترسی ندارند و آنگاه که دیگر اندوهگین میشوند غبار اندوه بر چهره آنان نمینشیند). گناهانشان آمرزیده است».
به دلیل آنچه «طبرانی» از پیامبرﷺ روایت نموده است: «إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذَا لَقِيَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ، فَأَخَذَ بِيَدِهِ تَحَاتَّتْ عَنْهُمَا ذُنُوبُهُمَا، كَمَا تَتَحَاتُ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرَةِ الْيَابِسَةِ فِي يَوْمِ رِيحٍ عَاصِفٍ، وَإِلَّا غُفِرَ لَهُمَا، ذُنُوبُهُمَا وَلَوكَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ» «آنگاه که فرد مسلمان با برادر مسلمان خود دیدار کند، پس دستش را بگیرد گناهان آن دو مانند ریزش برگهای خشک درخت هنگام تند باد آمرزیده میشود، و گرچه گناهانشان به اندازه کف دریا باشد باز خداوند آن را میآمرزد»[1].
آنان در روز قیامت زیر سایه خداوند میباشند
به دلیل آنچه «مسلم» از پیامبر خداﷺ نقل کرده است: «إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَيْنَ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلاَلِى الْيَوْمَ أُظِلُّهُمْ فِى ظِلِّى يَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلِّى» «خداوند متعال در روز رستاخیز میفرماید: کجا هستند کسانی که به خاطر عظمت من از ته دلهایشان به یکدیگر محبت ورزیدند، امروز روزی است که هیچ سایهای به جز سایه (رحمت) من نیست، آنان را در سایۀ خودم جای میدهم) و از جمله هفت تنی که خداوند در روزی که هیچ سایهای به جز سایۀ او نیست آنان را در سایۀ خود جای میدهد». برحسب روایت شیخین عبارتاند از: «وَرَجُلَانِ تَحَابًّا فِي اللَّه: اِجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ». «دو مرد که به خاطر خدا با یکدیگر دوست شدند، هنگام دیدار با یکدیگر به همدیگر قول میدهند که نسبت به شریعت متعهد باشند و هنگامی که از یکدیگر دور میشوند برحسب شریعت خدا عمل میکنند».
آنان در پناه محبت الهی هستند
به دلیل آنچه امام مالک از حضرت پیامبرﷺ نقل کرده است: «قَالَ اللهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحَابِّينَ فِيَّ، وَالْمُتَزَاوِرِينَ فِيَّ، وَالْمُتَبَاذِلِينَ» «محبت کسانی که به خاطر من با یکدیگر دوست میشوند و به خاطر من به دیدار یکدیگر میروند و به خاطر من بذل و بخشش میکنند، واجب است». و به دلیل آنچه مسلم از پیامبر r روایت کرده است: «أَنَّ رَجُلًا زَارَ أَخًالَهُ فِي قَرْيَةٍ أُخْرَى، فَأَرْصَدَ اللهُ تَعَالَى عَلَى مَدْرَجَتِهِ مَلَكًا فَلَمَّا أَتَى عَلَيْهِ قَالَ: أَيْنَ تُرِيدُ؟ قَالَ: أُرِيدُ أَخًالِي فِي هَذِهِ الْقَرْيَةِ، قَالَ: هَلْ لَكَ عَلَيْهِ مِنْ نِعْمَةٍ تَرُبُّهَا عَلَيّهَ؟ قَالَ: لَا، غَيْرَ أَنِّي أَحْبَبْتُهُ فِي اللهِ عَزَّوَجَلَّ، قَالَ المَلِكْ: فَإِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكَ بِأَنَّ اللهَ قَدْ أَحَبَّكَ كَمَا أَحْبَبْتَهُ فِيهِ». «مردی به دیدار یکی از برادران (دینی) خود در روستایی دیگر رفت، پس خداوند متعال یکی از فرشتگان را به سر راه وی گسیل داشت و هنگامی که آن مرد آمد فرشته به او گفت: قصد کجا را داری؟ (مرد) گفت: قصد دیدار با برادری در این روستا را دارم، (فرشته) گفت: حقی بر او داری و میخواهی به آن رسیدگی کنی؟ (مرد) گفت: نه، تنها من او را به خاطر خداوند متعال دوست میدارم (فرشته) گفت: من فرستاده خدا به نزد تو هستم (و آمدهام به تو بگویم) که خداوند تو را به همان سان دوست میدارد که تو به خاطر او (آن مرد را) دوست داری».
جایگاهشان بهشت خداوند است
به دلیل آنچه «ترمذی» از پیامبر نقل کرده است: «مَنْ عَادَ مَرِيضًا أَوْ زَارَ أَخًا فِي اللَّهِ نَادَاهُ مُنَادٍ بأَنْ طِبْتَ وَطَابَ مَمْشَاكَ وَتَبَوَّأْتَ مِنَ الجَنَّةِ مَنْزِلًا» «هرکس به خاطر خدا به عیادت بیماری و یا دیدار برادری رود یک منادی او را ندا میدهد که خوشا به تو و خوشا به رفتنت، و جایگاهی در بهشت گرفتی».
آنان مزهی شیرین ایمان را میچشند
به دلیل آنچه شیخین از پیامبر ﷺ روایت کردند: «ثَلاَثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَجَدَ حَلاَوَةَ الإِيمَانِ: أَنْ يَكَوْنَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا؛ وَاِنْ يُحِبُ الْمَرَءْ لاَ يُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ؛ وَأِنْ يَكْرَهُ أَنْ يَعُودَ فِي الكُفْرِ، بَعْدَ أنْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْهُ كَمَا يَكْرَهُ أَنْ يِقْذِفَّ فِي النَّارِ»، «هرکس دارای سه چیز باشد شیرینی ایمان را مییابد (میچشد)، خداوند و پیامبر خدا را بیش از دیگران دوست داشته باشد؛ و کسی را که دوست میدارد تنها به خاطر خدا دوست داشته باشد، و پس از آنکه خداوند او را از کفر نجات داد؛ از بازگشت به کفر به اندازه انداختهشدن در آتش کراهت داشته باشد».
آنچه در فوق ذکر شد، برادری در راه دین بود و آن مهمترین فضایل دنیوی و اخروی است که آنان را که در راه برادری ایمانی حرکت میکنند و منتهای تلاش خود را انجام میدهند تا اینکه بندگان خدا و برادر یکدیگر باشند، در آغوش میگیرد.
و بدون شک کسانی که عقد اخوت را در راه خدا بستهاند دیدید که نشانهای از نور ایمان بر چهرهشان نقش بسته است و گناهانشان (به جز کبایر و حق الناس) مانند برگهای خزان متلاشی میگردد و خداوند متعال روزی که هیچ سایهای به جز سایۀ (رحمت و عرش) او نیست آنان را در سایه عرش خود جای میدهد و آنان را زیر بار مهر و محبت خود میگیرد و به بهشت برین خود وارد میکند، و آنان از ته دل احساس به شیرینی ایمان و اسلام میکنند.
چه بزرگوارند مؤمنان هنگامی که به خاطر خدا دست همدیگر را به نشانۀ محبت فشار میدهند، و پیوندهای برادری در راه خدا آنان را متحد میسازد، و چه والا است منزلت و مقام آنان نزد خداوند و چه گرامی است مقام آنان در ملأ اعلی، آنگاه که در راه برادری و تفاهم و دوستی پا مینهند!.
شرایط برادری در راه خدا
برادری در راه خدا شرایط و زیربناهایی دارد که بدون آنها بنای برادری استوار نمیگردد و خداوند متعال این برادری را نمیپذیرد مگر اینکه مسلمانان برحسب آن شرایط حرکت کنند و بهترین موارد آن را مد نظر قرار دهند.
امت اسلام! در زیر مهمترین شرایط و آشکارترین زیر بناهای اخوت اسلامی ذکر میگردد، امید است یادآوری باشد برای زندهدلان یا برای کسانی که شاهد و ناظر هستند و گوش فرا میدهند:
أ- باید این برادری خالصانه در راه خدا باشد
برادری نمیتواند خالصانه در راه خدا باشد مگر هنگامی که کسانی که عقد اخوت میبندند از هر مصلحتطلبی فردی بدور باشند، اگر چنین شد بدون شک باغ برادری به بار مینشیند و در جامعه نتایج مطلوب این برادری تحقق پیدا میکند.
آنچه بر ضرورت خلوص و خالیبودن برادری از منافع شخصی دلالت میکند، حدیث «مسلم» است که پیش از این بدان اشاره شد و آن در مورد پرسشی است که فرشته از مردی که به زیارت یکی از برادران خود میرفت کرد که فرشته از او پرسید: قصد کجا را داری؟ (مرد) گفت: قصد (رفتن) پیش برادری در این روستا را دارم، فرشته گفت: آیا حقی بر ذمۀ او داری (و قصد) رسیدگی بدان را داری؟ یعنی آیا هدفی را دنبال میکنی؟ (مرد) گفت: نه، من تنها او را به خاطر خداوند متعال دوست دارم، فرشته گفت: پس من فرستادۀ خدا به نزد تو هستم (تا به تو بگویم) که خداوند تو را چنان دوست میدارد که تو آن (مرد) را به خاطر خدا دوست میداری.
ب- باید برادری همراه با ایمان و پرهیزگاری باشد
و این تحقق نمییابد مگر آنگاه که برادر خود را از میان یاران با ایمان و دوستان پرهیزگار خود انتخاب کنند.
آنچه بر شرط وجود ایمان و تقوی در برادری دلالت میکند این سخنان خداوند متعال است: تنها مؤمنان برادران یکدیگرند (و) در آن روز دوستان دشمنان یکدیگر میباشند، مگر پرهیزگاران.
«ترمذی» و «ابوداود» از ابی سعید خدری روایت کردهاند و او از پیامبر r نقل کرده است: «لَا تُصَاحِبْ إِلَّا مُؤْمِنًا، وَلَا يَأْكُلْ طَعَامَكَ إِلَّا تَقِيٌّ»، «تنها با فرد مؤمن یار باش و تنها پرهیزگاران از غذای تو بخورند».
«ابوداود و ترمذی» از ابی هریره نقل کردهاند که حضرت پیامبر r فرموده است: «اَلْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ»، «(هرکس) بر دین دوست خود است. بنابراین، باید هریک از شما دقت کند که با چه کسی دوست میشود».
اگر برادری بدان شکل که در فوق ذکر شد باشد، بدون شک پا بر جاتر از کوههای استوار و محکمتر از بناهای بسیار بلند خواهد بود و رویدادهای سخت نخواهند توانست پایههای آن را سست کنند و مصیبتهای روزگار توانایی گسستن رشته محکم آن را ندارند!!.
ج- باید برادری متعهد به خاطر اسلام باشد
و این شرط تحقق نمییابد مگر آنگاه که کسانی که عقد اخوت را بستهاند تعهد کنند که شرع خدا را بر خود حاکم کنند و در همه اوضاع و احوال از سنت حضرت پیامبر پیروی کنند.
حضرت پیامبر ﷺ در حدیثی که پیش از این ذکر شد و مفهوم آن در زیر میآید، بدان اشارت کرده است: دو مرد که در راه خدا باهم دوست میشوند، هنگامی که باهم دیدار میکنند پیمان میبندند که نسبت به شریعت خدا متعهد باشند و هنگامی که از یکدیگر جدا میشوند به شریعت خدا عمل کنند.
به خاطر تمام آنچه ذکر شد هردو نفر از یاران حضرت پیامبر ﷺ هنگامی که باهم دیدار میکردند از یکدیگر جدا نمیشدند تا اینکه یکی بر دیگری سوره والعصر را میخواند سپس هریک به دیگری سلام میکرد.
و این بدان معنی است که آنان بر پیشگرفتن خط اسلام داشتن ایمان و انجامدادن کار شایسته باهم پیمان میبستند، و همچنین باهم پیمان میبستند که یکدیگر را به حق و بردباری سفارش کنند و متعهد میشدند که جزو این امت اسلامی باشند.
خداوند امام شافعی را رحم کند چه دارای درک عمیق و تیزبینی بود، بدین جهت فرمود: (اگر از قرآن تنها سوره عصر نازل میشد، برای مردم کافی بود).
اگر برادری همان باشد که ذکر شد، پس هریک از آنانی که عقد برادری بستند بسان یک مصحف متحرک بر روی زمین از لحاظ رفتار و اخلاق و برخورد میباشند، زیرا هرکدام از آنان در زندگی قرآن کریم و تعالیم دین را سرمشق قرار داده است، چون اسلام عبارت است از اعتقاد قلبی و اقرار به وسیلۀ زبان و عمل به وسیلۀ اعضاء بدن.
د- باید برادری بر نصیحت در راه خدا برپا باشد
و این شرط عملی نمیشود مگر آنگاه که هریک از برادران آیینۀ برادر مؤمن خویش باشد. بنابراین، اگر یکی از آنان دید که از برادرش عمل خیری سر زده است باید او را بدان تشویق کند و از او بخواهد بیش از پیش آن عمل را انجام دهد، و اگر از او نقص یا لغزشی سر زده باشد؛ او را به طور پنهانی نصیحت کند و از او بخواهد که توبه نماید و به راه راست و آیین حق باز گردد، بدون شک این اقدام یاری بزرگ است بر به دستآوردن اخلاق نیکو و کنارگذاشتن صفات پست و تلاشی است بس بزرگ برای ایجاد روحیۀ همیاری و برادری برپایۀ اسلام و شریعت خدا.
گفتنی است که براساس این نصیحت خالصانه در راه خدا پیامبر r با یاران خود مبایعت نمود، تا در جامعه مبلغین و داعیان حق و راهنمایان خیر و مردان دعوت در همه جا باشند. «شیخین» از جریر فرزند عبدالله t روایت کردهاند که: (با پیامبر r براقامه نماز و دادن زکات و نصیحتکردن هر مسلمانی مبایعت کردم).
میبینیم که حضرت پیامبر هر مسلمانی را ملزم کرده است که برای خدا و برای کتابش و برای پیامبرش و برای پیشوایان مسلمانان و برای عموم مسلمانان، نصیحتکننده و خیراندیش باشد. «مسلم» روایت کرده است که حضرت پیامبر ﷺ فرمود: «الدِّينُ النَّصِيحَةُ قُلْنَا: لِمَنْ يَا رَسُوْلُ الِلّهِ؟ قَالَ: لِلَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ»[٢]. «(دین نصیحت و خیراندیشی است) گفتیم: برای چه کسی؟ فرمود: (برای خدا و برای کتابش و برای پیامبرش و برای پیشوایان مسلمانان و برای همه مسلمانان)».
چاره چیست؟ اگر برادری نصیحت را آویزه گوش خود قرار نداد؟
آنگاه که نصیحت و یادآوری در مورد اصرار برادری برانجام کار ناپسندی یا تصمیم او بر ارتکاب معصیتی، سودی نداشته باشد، بر فرد مسلمان واجب است که از او دوری کند تا زمانی که به حق باز گردد و اگر دیگر امیدی به اصلاح کار او نبود باید تا ابد از او دوری کند و این دوری محکمترین پیوند ایمان است.
متون دال برآنچه ذکر شد عبارت اند از:
«طبرانی» از ابن عباس روایت نموده است که حضرت پیامبر r فرموده است: «أوثق عرى الإيمان: الـموالاة في الله، والـمعاداة في الله، والحب في الله والبغض في الله». «محکمترین پیوند ایمان: دوستی در راه خدا، و دشمنی به خاطر او و محبت در راه خدا و کراهت و کینه به خاطر اوست».
و «بخاری» در باب مجاز بودن دوری از آنکه سرپیچی از اوامر خدا میکند آورده است که کعب هنگامی که از مسلمانان باز ماند و با حضرت پیامبر به جنگ تبوک نرفت گفت: (حضرت پیامبرﷺ (مسلمانان را) از سخنگفتن با ما نهی کرد و پنجاه شب را ذکر نمود)، تا اینکه پهنای زمین بر آنان تنگ گشت و از خودشان به ستوه آمدند و کسی از مردم با آنان سخن نمیگفت و به آنان سلام نمیکرد و با آنان نمینشست، تا اینکه خداوند عزوجل پذیرفتن توبۀ آنان را در قرآن کریم نازل کرد.
ثابت شده است که حضرت پیامبر r از برخی از زنان خود یک ماه کامل به خاطر تنبیه آنان در مورد تقصیری که از آنان سر میزد، دوری مینمود.
«سیوطی» روایت کرده است که عبدالله فرزند عمر t تا دم مرگ از یکی از پسران خود دوری جست، زیرا او بر حسب حدیثی که پدرش از حضرت پیامبر r برای او بازگو کرد عمل نکرد، حضرت پیامبر در آن حدیث (مردان را از جلوگیریکردن رفتن زنان به مساجد برحذر داشته بود).
«شیخین» از ابی سعید روایت نمودهاند که او گفت: حضرت پیامبر r مسلمانان را از انداختن سنگ (بهسوی کسی) با انگشتان شست و تشهد برحذر داشت و فرمود: «إِنَّهُ لاَ يَقْتُلُ الصَّيْدَ، وَلاَ يَنْكَأُ العَدُةُ، وَأَنَّهُ يَفْقَأُ العَيْنَ، وَيَكْسِرُ السِّنَّ» آن سنگ ریزها شکار را نمیکشد و دشمن را شکست نمیدهد اما چشم را کور میکند و دندان را میشکند، در یک روایت دیگر آمده است که یکی از بستگان ابن مغفل سنگ ریزهای را با انگشتان شست و تشهد انداخت ابن مغفل او را منع کرد و گفت: «إِنَّهَا لَا تَصِيدُ صَيْدًا» «بدون شک آن شکاری را شکار نمیکند». سپس آن کار را دوباره انجام داد، پس (ابن مغفل) گفت: من به تو میگویم که حضرت پیامبر r از دست زدن به چنین کاری نهی فرمودهاند، تو دوباره آن را انجام میدهی؟ هرگز با تو سخن نخواهم گفت.
برادر مسلمان! از آنچه ذکر شد معلوم گشت هدف از دوری و پشتکردن به خاطر خدا یک تنبیه آزاردهنده و تربیتی موقت است، مانند: یک ماه دوری حضرت پیامبر r از همسران خود و پنجاه روز دوری از صحابهای که از رفتن به جنگ تبوک باز مانده بودهاند.
اما در مورد شخصی که ملحد باشد و الحاد خود را آشکار کرده باشد یا در مورد یک نفر که مسلمان باشد و از دین خود برگشته باشد، تبری جستن و دوری از آن دو آسانترین مستلزمات ایمان و از آشکارترین رهنمودهای قرآن است، گرچه فرد ملحد یا مرتد پدر یا برادر و یا فرزند باشد.
خداوند متعال در سورۀ مجادله فرموده است:
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡ﴾[المجادلة: 22].
«مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران، یا پسران و یا قوم و قبیلۀ ایشان باشند».
و خداوند متعال در سوره توبه فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَابَآءَكُمۡ وَإِخۡوَٰنَكُمۡ أَوۡلِيَآءَ إِنِ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡكُفۡرَ عَلَى ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٣﴾ [التوبة: 23].
«ای مؤمنان! پدران و برادران (همسران و فرزندان و هر یکی از خویشاوندان دیگر) را یاوران مگیرید (و تکیهگاه و دوست خود ندانید) اگر کفر را بر ایمان ترجیح دهند (و بیدینی از دینداری در نزدشان عزیزتر و گرامیتر باشد)، کسانی که از شما ایشان را یاور و مددکار خود کنند مسلمً ستمگرند».
و خداوند متعال باز در سورۀ توبه فرموده است:
﴿وَمَا كَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٞ ١١٤﴾ [التوبة: 114].
«طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش، به خاطر وعدهای بود که بدو داده بود، ولی هنگامی که برای او روشن شد که پدرش (در قید حیات بر کفر اصرار میورزد و برابر وحی آسمانی دارفانی را با کفر وداع میگوید، دانست که او) دشمن خدا است، از او بیزاری جست و ترک طلب آمرزش برای وی گفت: واقعاً ابراهیم بسیار مهربان و دست به دعا و فروتن و شکیبا بود».
از متنهای فوق آشکار میگردد که ترک و دوری خویشاوندان چنانچه بر کفر مصمم باشند از مستلزمات ایمان و مقتضیات اسلام است، زیرا اسلام پیوند برادری اسلامی و رابطۀ عقیده الهی را بالاتر از همه پیوندها و روابط قرار میدهد.
بنابراین، ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ از اصول ثابت اسلام است، و شعار همیشگی آن که تغییرناپذیر است همان شعار: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾ است.
ﻫ- باید این برادری بر روحیه همکاری در تمام اوضاع و احوال مبتنی باشد
و این عملی نمیشود مگر آنگاه که هریک از برادران در خوشیها و ناخوشیهای دیگران سهیم باشد.
پس اگر دین اسلام همکاری میان مسلمانان چه در حالت شادی و سرور آنان و چه در حالت سختی و اندوه آنان را امری لازم و حقی واجب قرار داده باشد، بدون شک این حق در مورد کسانی که در راه خدا عقد اخوت بستهاند واجبتر و لازمتر است!! زیرا کسانی که این عقد را بستهاند باهم دیگر پیمان بستهاند که خط اسلام را با قول و عمل پیش گیرند و شریعت خدا را تمام و کمال پیاده کنند، و با اندازه سر مویی از دین اسلام منحرف نشوند و با اندازه یک ذره از خط الهی چه در عمل و چه در رفتار بیرون نروند!!.
پس برای نمونه هنگامی که اسلام میگوید:
* ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ﴾ [المائدة: 2]. «در نیکی و تقوا یکدیگر را یاری کنید».
* «لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ، حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ» «کسی از شما مؤمن نمیشود تا اینکه آنچه را که برای خود دوست میدارد، برای برادر خویش (نیز) دوست داشته باشد».
* «مَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلُ ظَهْرٍ اَيَّ مَرْكُوبَ فَلْيَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لَا ظَهْرَ لَهُ، وَمَنْ كَانَ مَعَهُ فَضْلٌ زَادٍ فَلْيَعُدْ بِهِ عَلَى مَنْ لَا زَادَ لَه». «هرکس مرکبی اضافه داشته باشد آن را در اختیار کسی که مرکب ندارد قرار دهد، و هرکس توشهای اضافه دارد به آنکس بدهد که توشه ندارد».
* «المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِمِ لاَ يَظْلِمُهُ وَلاَ يُسْلِمُهُ، مَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حَاجَتِهِ، وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً، فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرُبَ يَوْمِ القِيَامَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ القِيَامَةِ». «هر مسلمانی برادر مسلمانی دیگر است، بدو ستم نمیکند و او را ترک نمیگوید، هرکس به رفع نیاز برادر خویش همت گمارد، خداوند نیاز او را رفع میکند، و هرکس مسلمانی را از گرفتاری و اندوه نجات دهد، خداوند به خاطر آن در روز قیامت یکی از گرفتاریهایش را رفع میکند و هرکس عیب و نقص مسلمانی را بپوشاند روز رستاخیز خداوند عیبهایش را میپوشاند».
* «مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ، وَتَرَاحُمِهِمْ، وَتَعَاوِنُهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى». «مثل مؤمنان در مهر و محبت و همکاریشان مانند یک بدن است، هرگاه یکی از اعضاء آن به درد آید تمام بدن با بیخوابی و تب با آن عضو هم درد میگردد».
پس موارد فوق نخست تمام کسانی را که در راه خدا عقد اخوت بستهاند شامل میشود، زیرا آنان از دیگران در پیادهکردن تعالیم شریعت و تعهد نسبت به قوانین اسلام اولاتر میباشند.
برادر مسلمان! بدین ترتیب:
هنگامی که برادری خالصانه در راه خدا باشد.
و هنگامی که مشحون به ایمان و تقوا باشد.
و هنگامی که نسبت به خط اسلام متعهد باشد.
و هنگامی که برپایه نصیحت و خیرخواهی بنا شده باشد.
و هنگامی که موجب همیاری در تمام اوضاع باشد.
و تمام این شرایط را به اجرا درآورد و در این خط حرکت نماید، هرگز سختیها و مصیبتهای روزگار در آن اثر نخواهند کرد، بلکه ادامه خواهد داشت و مانند کوه استوار خواهد بود و مانند خورشید تابان خواهد ماند و مانند شب و روز در حال تجدید خواهد بود.
پاورقیها:
[1]- بدون شک گناهان کبیره و حق الناس از این حدیث مستثنی میباشند.
[٢]- نصیحت برای خدا عبارت است از ایمان به او و او را پاک و منزهداشتن از هرچه که شایسته او نیست، و فرمانبرداری از او و نصیحت برای کتاب خدا عبارت است از به درستی تلاوتکردن آن و عملکردن به آیههای محکم آن و ایمانداشتن به آیههای متشابه آن و نصیحت برای پیامبر عبارت است از ایمانداشتن به او و متعهدبودن نسبت به سنتش و عمل به فرمانهایش و دوری جستن از آنچه ما را به دوری از آن امر کرده است، و نصیحت برای پیشوایان مسلمانان عبارت است از نصیحتکردن آنان هنگامی که اشتباه میکنند و فرمانبرداری از آنان در مورد کارهای نیک، و نصیحت برای همه مسلمانان عبارت است از سودرساندن به آنان و رفع زیان و ضرورشان، سفارشکردن آنان به نیکی و برحذر داشتنشان از کارهای بد.
نظرات