هنگامی که پیروان یک دعوت اعلام می‌کنند که دعوتشان تربیتی است، اهتمام به تربیت بر آنان «واجب عینی» می‌شود و در پیشگاه خداوند متعال نسبت به کوتاهی در آن بازخواست خواهند شد؛ از این رو بر ما واجب است که این وظیفه را با موفقیت به انجام رسانیم. امام بنا می‌گوید: إنما تنجح الفكرة إذا قوي الإيمان بها، وتوفر الإخلاص في سبيلها، وازدادت الحماسة لها، ووُجد الاستعداد الذي يحمل على التضحية والعمل لتحقيقها؛ «همانا ایده و تفکر زمانی پیروز می‌شود که ایمان به آن قوی گردد، اخلاص در راه آن فراهم شود، حماسه و شور نسبت به آن افزون گردد و آمادگی‌ای که انسان را به فداکاری و عمل برای تحقق آن وادارد، به وجود آید.»

بنابراین؛ ایمان، اخلاص، حماسه و عمل از عوامل موفقیت هر کاری است که انجام می‌دهیم.

۱- ایمان به تفکر (ایده)

هنگامی که یک مربی زن به خوبی یقین پیدا کند که تربیت، یکی از اصول ثابت ماست، با تعامل و پویایی به آن روی می‌آورد و می‌داند که ما می‌خواهیم خودمان را تربیت کنیم تا «فرد مسلمان» باشیم، و خانه‌هایمان را تربیت کنیم تا «خانه مسلمان» از آن پدید آید. امام شهید برای این مقصود، ایمانی تزلزل‌ناپذیر، عملی بی‌وقفه، اعتمادی به خدا که سست نمی‌شود و روح‌هایی که شادترین روزشان روزِ لقای خداوند در مقام شهادت است را مهیا کرده بود.

امام بنا این مفاهیم را در دلهای برادرانش کاشت و ما ثمرات آن را در پایداری برادران و خواهرانمان هنگام بروز سختی‌ها و آزمون‌ها دیدیم؛ این امر همچنین در عملکرد فرزندانِ بنا با حماسه و شور ظاهر گشت.

آنچه به ایمان به تفکر کمک می‌کند، روشن بودن «چشم‌انداز تربیتی» نزد مربیان و ابعاد آن و چگونگی تعامل با آن است؛ چرا که ما در نبرد میان حق و باطل هستیم و محور نزاع میان ما و دشمنان اسلام، «تربیت» است. آن‌ها برای محو کردن هویت اسلامی تلاش می‌کنند و ما خواهان حفظ ساختار و ویژگی‌هایمان هستیم، همان ویژگی‌هایی که ما را برای حمل رسالت اسلام و یاری آن شایسته می‌سازد. سلاح این معرکه، کیانِ فرد است و میدان آن به‌ویژه «زن» است؛ زیرا آنان دریافته‌اند که این زن است که نسل‌ها را تربیت می‌کند. پس ما تربیت می‌کنیم تا دانش‌ها، مهارت‌ها و رفتارهایی را به افراد منتقل کنیم که مقوّمات شخصیت مسلمان محسوب می‌شوند. با وضوح تفکر و ایمان به آن، کار موفق می‌شود.

۲- اخلاص در راه آن

خالص کردن نیت برای خدا، امری اساسی برای پذیرش عمل و موفقیت آن است؛ چرا که نیت ناخالص، عمل را فاسد و صفوف را تضعیف می‌کند. مربی باید هر از چند گاهی در قلب خود به دنبال نیت‌هایش بگردد؛ از همین روی بود که امام به رکن «اخلاص» عنایت داشتند.

از سخنان ایشان در این باره: «منظور من از اخلاص این است که برادر مسلمان در گفتار، کردار و جهادش، تنها وجه خدا و خشنودی او و پاداش نیکویش را قصد کند، بدون آنکه به غنیمت، جایگاه، لقب، مقام یا عقب‌ماندگی نظری داشته باشد. با این کار، او سربازِ فکر و عقیده خواهد بود، نه سربازِ غرض و منفعت... خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَاي وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۶۲) لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ...﴾ (الأنعام)

(بگو: همانا نماز من، عبادت من، زندگی من و مرگ من برای خداوند است که پروردگار جهانیان است. شریکی برای او نیست و به همین [اخلاص] مأمور شده‌ام...)

۳- حماسه برای تفکر

بله، حماسه و شور برای تفکر مهم است، اما این حماسه باید «متوازن» باشد و برنامه و اهداف مشخصی داشته باشد و تدریج در آن رعایت شود. باید بدانیم که تعیین اهداف، حرکت را جهت‌دهی کرده و حماسه را نظم می‌بخشد و در نتیجه کار موفق می‌شود.

اهمیت تعیین اهداف:

از بین بردن آشفتگی در تربیت؛ مراحل و سطوحی وجود دارد و برای هر مرحله اهداف و شرایطی است که مربی باید برای تحقق شرایط خاص هر مرحله تلاش کند.

بالا بردن همت‌ها برای تحقق اهداف و تربیت مربیانی با کفایت و کیفیت که آنان را برای تحقق اهداف مطلوب شایسته سازد.

ایجاد روحیه مثبت هنگام انجام فرآیند تربیتی؛ چرا که انتقال از یک هدف به هدف دیگر و از سطحی به سطح دیگر، به نوسازی و دوری از یکنواختی در جلسات کمک می‌کند.

عادت دادن مربی به کیفیت عملکرد و نوآوری در ابزارها و روش‌ها.

ویژگی‌های هدف تربیتی:

قابل تحقق و اندازه‌گیری باشد.

مناسب با سطح و تمایلات هر مرحله باشد.

شامل جنبه‌های شناختی، عاطفی و عملی باشد تا فهم با عمل پیوند بخورد.

بنابراین، هنگامی که حماسه مربی با برنامه و هدف گره بخورد، فرآیند تربیتی به بار می‌نشیند و ثمرات آن بر افراد ظاهر می‌شود.

۴- عمل و فداکاری برای تحقق تفکر

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۱۰۵)﴾ (التوبة)

(و بگو: عمل کنید! که به زودی خداوند و فرستاده‌ی او و مؤمنان، عمل شما را می‌بینند؛ و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می‌شوید، پس شما را به آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌کند.)

کار تشکیلاتی نیازمند تلاش‌های اداری، ذهنی، بدنی و زمان‌های بسیاری از سوی افراد است؛ اگر این توانمندی‌ها با روحیه بخشش و فداکاری شعله‌ور نشود، ممکن است به کوتاهی بینجامد. بدون این‌ها، مؤسسه چگونه می‌تواند رسالت خود را محقق کند؟! از این رو، امام بنا از ابتدا حرص داشتند که افراد جماعت، «مردانِ عمل» باشند نه تئوری‌پرداز؛ لذا آنان را به کار جدی و پیوسته ترغیب می‌کرد و ارزش عمل را تبیین نمود؛ چرا که ایشان عمل را میوه دانش و اخلاص می‌دانست. دوران خواب به پایان رسیده و بر هر یک از ما لازم است که تلاشی بی‌وقفه و بدون خستگی انجام دهیم. امام ده صفت برای «برادر عامل» (کارگزار) مشخص کردند تا خشتی در بنای اسلام باشد که پیش‌تر در مقاله‌ای دیگر به آن‌ها اشاره کردیم.

اکنون ای خواهران مربی! این‌ها برخی تجربه‌های عملی است که به موفقیت حلقه‌های تربیتی و ظهور بازخورد تربیتی بر متربی کمک می‌کند:

الف) جهت افزایش میزان نظم و حضور در جلسات:

حرص مربی بر حضور تحت هر شرایطی؛ و اگر نتوانست حاضر شود، جایگزینی برای خود در جلسه تعیین کند.

ایجاد پیمان برادری (تآخی) میان هر دو نفر از افراد، تا هر خواهر پیگیر وضعیت خواهری که غایب شده باشد.

انتخاب مناسب زمان و مکان.

پذیرش کودکانِ برخی حاضران (به دلیل سختی گذاشتن آن‌ها در خانه) با طراحی برنامه‌ای لطیف برای آن‌ها تا در طول جلسه سرگرم باشند.

تاکید بر زمان و مکان در پایان جلسه.

یادآوری اهمیت جلسه در زندگیمان (که آن را «دیدار محبوبان و توشه راه» بدانیم) در فواصل زمانی مختلف.

ب) جهت افزایش میزان درک تئوریکِ سرفصل‌ها:

آموزش افراد برای بحث و مشارکت در اظهارنظر پیرامون بخش‌های آموزشی.

تشویق و دمیدن روح اعتماد به نفس در افراد.

اطمینان از میزان فهمِ موضوع توسط خواهر از طریق پرسش و پاسخ یا درخواست از او برای تحلیل موضوع.

پیگیری دقیق او در برنامه «با خود» (برنامه خودسازی) که هدف اساسی آن آموزش خودآموزی و تربیت خودکنترلی به خواهر است.

ج) برای اطمینان از میزان اجرای وظایف عملی استخراج شده از متون:

پیگیری نکته‌سنجانه‌ی اجرا و رفع موانعی که متربی در مسیر عمل با آن‌ها روبرو می‌شود.

توافق بر انجام یک فعالیت جانبی برای هر بخش، چه به صورت فردی یا دو نفره. مثلاً اگر بر سر تمرین «کظم غیظ» (فرو خوردن خشم) توافق کردند، از خواهر خواسته شود که با خود شرط کند، مراقب خود باشد و محاسبه نفس کند، یا عبارت «خشمگین مشو» را در چندین جا بنویسد و یا به صورت تلفنی به یکدیگر یادآوری کنند.

د) عواملی که به متربی کمک می‌کند نقش خود را به عنوان همسر، مادر و دختر از نگاه شرعی، تربیتی و دعوی درک کند:

اختصاص یک روز متفاوت برای ارائه ابزارهای عملی که به او مهارتِ حسن انجام حقِ همسر، مادر یا دختر بودن را بیاموزد.

دعوت از یک خواهرِ صاحب‌تجربه در این حوزه در جلسات تربیتی جهت بهره‌مندی از ایشان.

فرصت دادن به آن‌ها برای طرح مشکلاتشان بدون زیاده‌گویی و تلاش برای حل آن مشکلات.

تقویت روابط خانوادگی میان خانواده‌های خواهران؛ تا فرصتی برای ذوب شدن در جوامع دیگر و دریافت چیزهایی که با ما سازگار نیست، پیدا نکنند.

حرص بر پرورش «هنر تعامل» و حسن رفتار در موقعیت‌هایی که ممکن است میان او و همسر، فرزندان و خانواده همسرش پیش بیاید.

همکاری مربیان برای ارائه فعالیت‌های مکمل (برنامه تکمیلی) جهت برگزاری دوره‌هایی که به این جنبه خدمت می‌کند (دوره خوشبختی خانواده، دوره تربیت فرزند، دوره مدیریت خویشتن، دوره اولویت‌بندی و غیره).

هـ) جهت تقویت تعامل متربی با فعالیت‌های تکمیلی و عمومی:

یادآوری اهمیت حضور در این فعالیت‌ها و بهره تربیتی که نصیب ما می‌شود.

ایجاد فرصت برای شنیدن نظرات و دیدگاه‌های آنان درباره این فعالیت‌ها و احترام به پیشنهاداتشان.

حرص بر اطلاع‌رسانی در فاصله زمانی مناسب پیش از موعد فعالیت‌ها.

تا دیداری دیگر، بدرود.