طوفانالاقصی با وزش ناگهانی و غافلگیرکنندهاش نقابهای فریبنده و کذایی بسیاری را کنار زد و چهرهٔ زشت و اهریمنی جریانات، جنبشها و شخصیتهای بیشماری را هویدا نمود و رسوایشان ساخت؛ مدعیان آزادی، دفاع از حقوق بشر، فمینیسم، برخی روشنفکران دینی و...
و اما جنبش کذایی به اصطلاح فمینیسم؛ مثلاً دفاع از حقوق زنان!!
نمیدانم آیا تاکنون به نوع عملکرد و تناقض رفتاری این جنبش در ارتباط با شیرزنان غزه اندیشیدهاید؟!
به سکوت خفتبارش؟!
شاید هم از شدت تأثر، چشمانش را به روی حقایق بسته، تا به قول اخوان ثالث:
«بس که بیشرمانه و پست است این تزویر،
چشم را باید ببندد، تا نبیند هیچ»؟!!
هفتم اکتبر، در اولین ساعاتی که طوفانالاقصی کلید خورد، جهان با حجمی وسیع از اخبار و شایعات دروغین رسانههای صهیونیزم منفجر شد و دلاورمردان حماس، با بزرگنمایی و به شکلی کاملاً عامدانه، به انواع خشونت و بیاخلاقی در حق تعدادی از زنان اسرائیلی متهم شدند.
بدیهی است در چنین اوضاعی، طرفداران حقوق زنان، بیش از هر جریانی پا به میدان بگذارند و آن را محکوم کنند.
اما...
اما قسمت عجیب ماجرا جایی است که پس از گذشت چند روز از این شایعات که تشت رسوایی رسانههای دروغین از بام افتاد، تا به امروز که بیش از سه ماه است زنان و کودکان بیدفاع سرزمین غزه، همه روزه با فجیعترین شکل ممکن، سلاخی میشوند، داعیهداران فمينيسم، با بیشرمی تمام، بیتفاوتی و سکوت پیشه کرده و محض حفظ آبرو و ریاکاری معمولشان هم که شده، اندک تکانی به خود ندادهاند!
و باز جای بسی تأسف و حیرت که برخی افراد این جنبش، وقاحت را به جایی رساندهاند که نه تنها اعتراضی به جنایات همه روزهٔ صهیونیستها ندارند که هرگونه حمایت از ستمدیدگان فلسطینی را با هشدار یهودیستیزی و حق دفاع از خود و... محکوم و بایکوت میکنند!!!
به عنوان عضوی از جامعهٔ زنان که مدتی مجذوب شعارهای فریبنده و رنگ و لعاب کذایی این جنبش بوده و دل در گرو آرمانهایش داشتم، امروزه خودم را در بازیابی این بینش و بصیرت، مدیون طوفان الاقصی میدانم که نقاب از چهرهٔ خبیث و صهیونیستی جنبش فمینیسم برانداخت.
آهای افراد و جریانات مدعی دفاع از حقوق زنان، که خرگوشوار، سر به زیر برف بردهاید!! با شما هستم:
کجا شد آن همه ادعا و شعار؟!
مگر زنان فلسطینی زن نیستند؟!
زنانی که هرکدامشان به تنهایی کلکسیونی از فضایل والای انسانی و در عین حال، انواع درد و مصیبتاند؛
زنان فرزندمردهٔ جگرسوخته،
زنان همسر از دست داده،
زنان خانهخراب آواره،
زنان گرسنه و بی سرپناه
زنانی که سالهاست، در زندانهای رژیم اشغالگر، تحت فجیعترین شکنجهها هستند!
زنانی که در انتظار و به امید رهایی، با ناامنی مطلق دست و پنجه نرم میکنند،
زنانی که به همراه خانواده و کسانشان، دیرزمانی است، از ابتداییترین حقوق انسانی محروماند!
مگر تعداد کشتههای آنان و جگرگوشههای معصومشان باید به چندین هزار نفر برسد، تا وجدانهای خفتهتان بیدار شود؟!!
به کدامین گناه، جسم نحیف و روح لطیفشان، خواه در زندان روباز غزه و خواه در بازداشتگاههای مخوف اشغالگران، باید سالها آماج شکنجه و آزار باشد؟!
آیا حیف نیست، بانوان آزادهٔ خودساختهای که فخر دوراناند و باید مربی و مقتدای نسل بشر باشند، اینگونه پرپر شوند، یا جگرسوز عزای عزیزانشان باشند... ؟!
آیا نه این است که زن فلسطینی، اَبَرانسانی است که در بطن وحشیانهترین شداید تاریخ، سمبل اعلای مظلومیت و مقاومت ظاهر شده و بیش از هر زنی در جهان، شایستهٔ حمایت و شایان تحسین است؟!
شرم بر شما که اگر واقعاً مدافع حقوق زنان میبودید و نه مهرههای صهیونیزم جهانی، باید به الگوی زن فلسطینی به عنوان بزرگترین برگ برندهٔ جامعه زنان مینگریستند و به آن میبالیدید!
ننگ بر شما که زبان و قلمتان را در جایی که عرصهٔ روشنگری است، غلاف کردهاید!
نظرات