سلام بر تو ای قدس، ای مقدس شریف
سلام بر تو ای سرزمین خون و سنگ
سلام بر تو ای اولین قبله گاه اسیر
ای سرزمین یتیم شدهی صلاح الدین
ای سرای ریشههای زیتون
ای که جای آوندهای زندگی، خون سرخ کودکانت جاری است!
سلام بر تو ای مرکز عشق
ای ماوای دلهای پر امید!
بغض نشسته در گلویم، تو را میخواهد
تو را که فراتر از افقهای خیالی...
و کابوس تلخ دشمنانت، ایستادگی توست!
سلام بر تو که خواب یهود را آشفته ساختهای
همان جنگ افروزان تیز دندان
که آتش کینه و قهر، به جان مسلمین انداختهاند که تا همیشه تاریخ، درگیر قدرت و زر و زور باشند.
همان قسم خورد گان سنگدل کودک کش
که دستهای مسلمین را از ریسمان الهی جدا کردهاند تا خود در آسایش محال شان، آواز شادی سر دهند!
سلام بر تو که روح جهاد را با مشتهای پولادین زنان و کودکانت و سنگهای ابابیل نوجوانانت، زنده نگاه داشتهای. و بیش از نیم قرن، ایستاده و صبور، خزان مسلمین را به نظاره نشستهای!
همانها که جز شعار و بیانیه و دهانهای وا شده و مشتهای بسته، کاری برای نجاتت از چنگال این رژیم اشغالگر نکردند و بیسر و سامانتر از هر روز، از تو، دور و دورتر گشتند که امروز دیوانگان اسلحه به دست و مستان قدرتهای پوچ، چنان بی شرمانه، بخواهند تو را از آغوش عاشقانت باز گیرند، گویی از جیب خلیفه میبخشند!
آه ای سرزمین زخمی، ای سجده گاه نبی، شرمندهایم... شرمندهایم که امروز، غیرتی نیست، همتی نیست، فاروقی نیست، تا دوباره، گلدستههایت را سرشار کند از عطر بهشتی اذان!
قناریهای آسمانت، گل در گلو دارند
نفس شهر از سستی ایمانمان گرفته است
بال پرواز کبوتر آزادی، شکسته است
اما هنوز... پشت دیوارهای مسجد الاقصی... مردان مرد سرزمینت، روزی پنج بار، طراوت بندگی را اقامه میبندند.
پس اندوهگین مباش که خدای قهار، دشمنانت را ترسو نامیده و دلهایشان را از هم گسیخته است؛
" آنها هرگز، دسته جمعی با شما نمیجنگند جز در آبادیها و (دژهای )محکم یا از پشت دیوارها، نزاع و( جنگ)شان در میان خودشان سخت است.
تو آنها را متحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است. این بدان سبب است که آنها قومی هستند که تعقل نمیکنند".[ حشر/ ۱۴]
نظرات