جناب ماریانو راخوی،

سلامی از سر درد!

همه می‌دانیم و شما نیز که گذر عمر و تجربه هر فصل زندگی به ویژه پشت سرگذاشتن هر پاییز، به معنای تجربه‌ی دیداری هزار رنگ است و هر فصل و پاییزی که سپری می‌شود، نشان از غنای روح، ذهن و قلب دارد!

همچنین حتم دارم که می‌دانید یکشنبه نهم مهرماه (اول اکتبرمیلادی، دهم محرم هجری قمری) مصادف بود با روز جهانی سالمندان!

مستر ماریانو!

متأسفم که تصاویر مخابره شده رسانه‌ها از آن سالروز جهانی در اسپانیا، بسیار دل‌آزار نشان داد و حرمت و منزلت سالمندان، آن مردان و زنان هزاررنگ دیده‌ی روزگار که می‌توانست چون دُرّ و گوهر قدرشان را ارج نهاد، با ضرب و شتم شلاق‌ و باتوم در دریای خون لگدمال شد!

نمی‌دانم جرم آن عزیزان هزار رنگ دیده روزگار جز بهره‌گیری از تجارب زندگی و رسیدن به نقطه‌ای از جغرافیای ذهنی که در آن اراده کنندسرنوشت -این حق اساسی و ابتدایی بشر- را خود تعیین کنند، چه بود که چنین سخت و سنگین توسط پلیس اسپانیا و به دستور مستقیم شما یا همکاران‌تان تنبیه شدند؟!

نمی‌دانم می‌دانید یا نه که همچنین روز یکشنبه، مصادف شده بود با روز همبستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی!

متأسفم که باید بگویم که در آن روز نه شما و نه هیچ یک از همکاران‌تان، کم‌ترین همدردی با کودکان و نوجوانان فلسطینی ابراز نکردید که هیچ، بلکه با رفتار داعش‌گون پلیس آن کشور با سالمندان و بزرگسالان کاتالانیایی و راه‌انداختن جوی خون در خیابان‌های منتهی به صندوق‌های همه‌پرسی، تخم کینه و حقد در دل کودکان و نوجوانان کاتالانی و حتی خودتان نیز کاشتید!

جناب نخست‌وزیر راخوی!

باز یادآور شوم که همان یکشنبه مصادف بود با دهم محرم، همان روزی که عاشورا خوانده می‌شود و طبق روایات، در آن روز امام حسین که برای برپایی حق و عدالت، آزادی و صلح قیام کرده بود، به شهادت نائل می‌گردد و این روز به‌ویژه برای مسلمانان اهل تشیّع، یادآور حق‌طلبی‌ها، توسعه عدالت، آزادی‌خواهی و صلح گستری است! به گمانم همان واژه‌ها برای شما نیز آشنا باشند به‌ویژه اینکه در جغرافیای اروپا هستید و نزد ما چون الگویی بشری در این سجایا مشهور بودید!

باز متأثّر‌ و متأسّفم‌ که محضرتان ابلاغ دارم که در آن روز پلیس شما فرصت حق‌طلبی و آزادی‌خواهی را از شهروندان کاتالانی گرفت و اصل عدالت حمکرانان در سرزمین شما را زیر سؤال برد و صلح و زیست مسالمت‌آمیز به شدیدترین وجه ممکن پایمال شد!

مستر ماریانو!

متألّم‌ و متأسّف‌ شدم وقتی در سرزمین مردان آزاده اندلسی جان بهایی بخس یافته و شأن و کرامت انسان فقط و فقط به جرم کاربرد اراده تعیین سرنوشت، لگدمال و پایمال می‌شود!

تأثّر‌ من از رفتار دون شأن پلیس دولت شما آنگاه بیشتر می‌شود که شب‌زنده‌داری‌های پسربچه نازم را برای تماشای فوتبال تیم کاتالانی بارسلونا به یاد می‌آورم ولی همان روز آن تیم در خلوت بی‌تماشاگری و در کشور خودش، معنای حضور در صحنه را می‌فهمد و تنها تابلوی الکترونیکی ورزشگاه به دادشان می‌رسد تا شعار دموکراسی را به همدلی با کاتالان‌های مورد ضرب و شتم پلیس تحت امر شما، معنا کنند!

جناب نخست وزیر!

ایّامی‌ بس دراز نیز نگارنده گذر عمر تجربه کرده، ۴۰ پاییز هزار رنگ پست سر گذاشته و اینک خوب می‌فهمد که:

حق تعیین سرنوشت مال همه است، همه آن ۷ میلیارد و اند روی کره زمین!

پس لطف کنید و تصویر مرا و ما شهروندان خاورمیانه همواره محروم از حق تعیین سرنوشت را از واژه دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون عدالت‌محور و بسیار سجایای دیگر آن سامان را دگرگون نکنید و اجازه دهید اروپای ذهنی ما، همان اروپایی باشد که در واقع آن شما یک از چندین رهبران آنی!

جناب راخوی!

مقایسه‌ای سرانگشتی کافیست تا قیاس کنیم شما و دولت‌تان را با عبادی و دولت متبوعش!

همه‌پرسی در اقلیم کوردستان را و رفراندوم در کاتالونیای سامان‌تان را...

واقعیت را خود گویی، به انصاف نزدیک‌تر است...

پس خواهشمند است جهت اصلاح تصاویر دریافتی از ماهواره‌ها:

١- رسماً به نیابت از دولت و پلیس امنیّت‌ آن سامان از همه ۷ میلیارد و اند انسان روی کره زمین، کاتالان‌های دیارتان، سالخوردگان منزلت‌شکسته و کودکان و نوجوانان، دختران و زنان روح خراشیده معذرت خواهی کنید و هرآنچه نیاز به جبران دارد، جبران کنید!

٢- به اراده تعیین سرنوشت شهروندان کاتالانی احترام بگذارید و اجازه دهید آنان بعد از توفیق در پروژه همه‌پرسی‌شان، خود تعیین کنند سرنوشت‌شان را...

٣- بزرگواری فرمایید ضمن نگارش نامه‌ای مکتوب به رییس سازمان ملل، تأکید فرمایید حق تعیین سرنوشت حق همه است و همگی نیز لاجرم پاسدار آن حق!

سپس در پی تجربه ناخوشایند اخیرتان، سفارش بفرمایید همواره از این حق برای همه دفاع کنند و خود نیز مدافعی در کنار آن سازمان از آن حق اساسی باقی بمان

سپاس از صبر و بردباری، مطالعه و امعان نظر و نیز تلاش برای اصلاح تصویر حکمرانی دموکراسی محورتان در عالم واقع...

 

رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی و شهروند میعادگاه صلح جهانی سردشت کردستان ایران