در دنیای امروزی و با هجوم افکار و فرهنگ غرب بر جوامع اسلامی افکار جدیدی ظهور کرده است به نام: استقلال زنان، بازپس گیری حقوق زنان، آزادی زنان و. . . و این یعنی فاجعه! زیرا یکی از پیامدهای تلخ اشغال ممالک اسلامی توسط استعمارگران و تهاجم سازمان یافته ایشان علیه باورها و فرهنگ ما مسلمانان این بود که ما را بر آن داشت که بسیاری از احکام فقهی، حقوقی، مدنی، و اجتماعی خود را کنار نهاده به ویژه احکام مربوط به خانواده را که زن رکن اساسی آن را تشکیل میدهد و تنها تعداد کمی از احکام را باقی بگذاریم. اما در عین حال عدهای تاب تحمل تطبیق و اجرای همان مقدار اندک از احکام شریعت را نداشتند و همه هم و غم خود را برای ایجاد شک و شبه و تردید در مورد آن مقدار به کار گرفتند و از طریق دفاع از زنان و فریبکاریهای حساب شده خود به فریب دادن زنان پرداختند و در این ارتباط به تکرار شبههای بی پایه و ارایه تصویری نادرست از منزلت زنان در اسلام پرداختند.
حقیقت این است که اسلام همه درهای خیر را فراروی زنان گشوده و آنان را در مقابل همه شر و نارواییها مورد حمایت قرار داده است. و تنها چیزی را که بر زنان منع کرده همین آزادی و بی بندوباری است که زنان غربی آن را در حق خود جایز شمرده که اگر به وجدان خود مراجعه کنند به خاطر از دست دادن کرامت و حیثیت و سعادت خود بایستی خون گریه کنند.
قرآن در بسیار از سورهها به بسیاری از امور مربوط به زنان اشاره نموده است. از جمله: نساء، بقره، نور، احزاب، مجادله، ممتحنه و تحریم، که چنین اهتمامی به زنان در اسلام بیانگر منزلت و جایگاهی است که زنان باید در آن قرار داده شوند. منزلتی که در هیچ یک از ادیان و مکاتب و جامعههای انسانی که مردم قراردادهای اجتماعی آن را خود وضع نموده و قوانین و احکام آنرا تهیه کردهاند زنان به آنان دست نیافتهاند.
زنان و مردان در کنار یکدیگر:
قرآن هنگامی که در مورد اصلی که انسان از آن پدید آمدهاند سخن میگوید، زن را با مرد شریک و همراه گردانیده و اینکه با قرار گرفتن آن دو در کنار هم بوده که ملتها و قبیلهها پدید آمده و فرزندان به پدر و مادر خود نسبت پیدا نموده و مرد، پدر و زن، مادر ایشان گردیدهاند. از نظر انسانی زن و مرد در یک منزلت قرار دارند و تنها از طریق تلاش برای دست یابی به ارزشهای ایمانی و اخلاقی و عملی است که یکی بر دیگری برتری پیدا میکند. قرآن میفرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا( نساء/1)
ای مردم از پروردگار خویش پروا کنید و راه پرهیزگاری را در پیش گیرید پروردگاری که شما را از یک انسان که همسرش را نیز از همان آفرید بوجود آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری را در سرزمین پراکنده نمود. امام فخر رازی از ابی مسلم نقل کرده است که؛ معنی تعبیر وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا این است که خداوند حوا را نیز از جنس آدم آفرید و به همین خاطر حوا نیز شبیه آدم است. و اصل انسان زوجی است که هر دو آفریده شده از جنس و ماده واحدی هستند.
یکی دیگر از مظاهر اشتراک در اصل انسانیت و در کنار هم قرارگیری مردان و زنان این است که تعالیم قرآنی هر دو( پدر و مادر) را در ارتباط با اکرام و احترام در جایگاه بلندی قرار داده است. زیرا در جای جای قرآن به نیکی و احسان نسبت به هر دو سفارش شده است. اگر زنان و مردان در مقابل هم بودند هیچگاه خداوند نمیفرمود که به هر دو نیکی کنید و بدون شک یکی را برتر از دیگری میدانست.
زنان و مردان در اموری همچون مشارکت در زندگی اجتماعی و کسب و کار و حقوق و تکالیف مساوات دارند و در کنار یکدیگرند. اما باید دانست مساوات مطلق نتیجه فرضیهای است که بر تشابه کامل بین دو جنس بنا شده و این فرضیهای است که بطلان آن کاملا واضح است زیرا تفاوتها و گوناگونی چه در ساختار و چه در وظایف و تکالیف بین زن و مرد وجود دارد و اگر دو جنس تماما متشابه بودند زندگی ادامه نمییافت. همچون انگشتان دست که اگر مساوی و همانند بودند نمیتوانستند وظیفهای که از آنان انتظار میرفت را برآورده کنند. پس شرط اصلی کنار هم قرار گیری زنان و مردان درک تفاوتها و تلاش برای کامل کردن یکدیگر است.
حقیقت مسئله و رواج افکاری که در آن زن در مقابل مرد قرار میگیرد دفاع از حقوق زنان نیست، بلکه بوجود آوردن عقده و بیماریست که خوب و نیکوی خود را بد و چیزهای زشت و قبیح دیگران را خوب و زیبا میبینند.
زن و مردی که در تقابل با همدیگر قرار میگیرند همواره در رقابتند که از یکدیگر پیشی گیرند و هیچ گاه نمیتوانند نواقص همدیگر را کامل کنند و مکمل هم باشند، اما آن هنگام که دوشادوش هم پیش میروند و همراه و کنار هم هستند تلاشی برای برتری ندارند و تنها هم و غم شان این است که بتوانند کاستیهای یکدیگر را رفع کنند و خانوادهای پر انرژی و سالم داشته باشند. اگر زن و مرد هر کدام به خوبی وظایف خود را بشناسند و بدان عمل نمایند خیلی از مشکلاتی که امروزه گریبانگیر خانوادههاست حل خواهد شد. اگر مردان و زنان به وظایف مشترکی همچون: مهرورزی دو طرف نسبت به یکدیگر، احترام و تکریم یکدیگر، بردباری و شکیبایی در برابر ناملایمات زندگی و احترام به وابستگان یکدیگر عمل کنند و نیز وظایف و حقوقی که بر آنها محول شده، مثل حقوق زن بر مرد و مرد بر زن را به خوبی و نیکی انجام دهند و به حد کمال برسانند خانوادهای سالم خواهند داشت و به تبع آن هم فرزندان در محیط سالمی تربیت میشوند و میتوانند باعث اصلاح جامعه شوند. پس ابتدا شناخت دقیق وظایف و سپس کنارهم قرار دادن آنها و سپس عمل به هرکدام از آنها میتواند زنان و مردان را بیش از پیش در کنار یکدیگر قرار دهد و باعث فزونی روز افزون مودت و رحمت در بین آنها شود و از تقابل آنها جلوگیری میکند.
در قرن بیستم برای اولین بار مسله حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد. انگلستان که قدیمیترین کشور دمکراسی بشمار میرود برای اولین بار در قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قایل شد. دول ایالات متحده آمریکا در سال 1920 میلادی قانون تساوی حقوق زن و مرد را در حقوق سیاسی تصویب کردند. و فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد. و گروههای زیادی طرفدار تحول عمیق در روابط زن و مرد از نظر حقوق و وظایف گردیدند. تحول و بحران ماشینی قرن 19و20و بفلاکت افتادن کارگران و بخصوص زنان بیش از پیش سبب شد که به موضوع حقوق زن رسیدگی شود. زیرا صاحبان کارخانهها زنان و کودکان خردسال را بکار میگماشتند و چون ساعت کار ایشان زیاد بود غالبا گرفتار امراض گوناگونی میشدند و در جوانی میمردند.
پس اگر نیک بیاندیشیم جنبشهای دفاع از حقوق زنان در رابطه با بازپس گیری حقوق از دست رقته زنان اروپایی بوده است که سخت به کار گماشته میشدند، در رابطه با جوامعی بوده که اعتقادات دینی نداشتند و با وجدانهای خفته هر بلایی دلشان میخواست بر سر زنان میآوردند پس زنان حق داشتند که به فکر بازپس گیری حقوق خویش برآیند. و برای آن ماده و قانون تعیین کنند و در جامعه خود آنها را بکار گیرند. اما همین ماده و قانون سر از کشورهای اسلامی در آورد. سر از ممالکی در آورد که اعتقادات دینی داشتند و خداوند 14قرن پیش وظایف و حقوقشان را تعیین کرده بود و حق کسی را هم ضایع نکرده است.
وقتی قرار باشد دو فکر و عقیده یکی دینی و دیگری غیر دینی با هم آمیخته شوند، حاصل، فکر جدیدی است و تکلیف مشخص نیست آیا کاملا دینی است یا کاملا غیر دینی و مسلما تلفیقی از این دو فکر بوجود میآید و همین موجب سردرگمی و فاصله گرفتن جامعه اسلامی از فکر و هدف اصلی خود میشود. بدور از هر گونه تعصب و افراطگرایی اسلامی باید این را در نظر گرفت که وقتی کسی اسلام میآورد و آن را تماما میپذیرد باید قوانین آن را نیز رعایت نماید و زندگیاش را متناسب با فکر و اعتقاداتش تنظیم کند.
زن مسلمان با توجه به نقش حساسی که در خانواده ایفا میکند و از آنجا که رکن اصلی خانواده است باید این را بداند که اسلام فی نفسه بدون مشکل است و اگر حقوق او رعایت نمیشود بدلیل نقص اسلام نیست بلکه به دلیل نقص برنامه ریزیها و نیز مطلع نبودن زن و مرد از وظایفشان در قبال یکدیگر است. پس نباید افکار غربی و فمنیستی را بیاور و با عقاید اسلامی خود در هم آمیزد و قوانینی پدید آورد که خانوادهاش دچار تزلزل شود زیرا این افکار غربی مختص جوامع غربی است و برای آن جامعه مفید واقع شده است و دردی را از جوامع اسلامی دوا نمیکند. چرا که جوامع اسلامی قران و سنت را دارند، دو عنصر مهم که جوامع غربی فاقد آنند. و این دو عنصر آدمی را از سردرگمی بیرون میآورد و به زندگیاش جهت میدهد.
و کلام آخر اینکه، باید این نکته را در نظر گرفت که فکر مساوات مطلق در نزد کسانیست که زن را کم ارزشتر از مرد میدانند و به تبع آن افکاری را در جامعه تزریق میکنند که زنان در مقابل مردان قرار گیرند و به دنبال بالابردن جایگاه خود باشند. حال آنکه جایگاه زنان مشخص است و قرار دادن زنان در یک جبهه و مردان در جبهه دیگر چیزی جز فریبی بیش نیست برای متزلزل کردن بنیان خانوادهها.
پس شایسته است زنان و مردان دوشادوش هم در مسیر زندگی پیش روند و هر دو طرف با شناخت کامل و دقیق از وظایف و مسؤلیتهای خود و عملی کردن آنها حق همسری شایسته را ادا کنند زیرا در آن صورت است که میتوانند به زندگی در خور شأن انسانی و جایگاه حقیقی خود دست یابند.
نظرات
بدوننام
24 مهر 1393 - 06:24سلام خانم کریمی خوب بود اما قرار نیست همه بدین سان فکر کنند .ظلم در میان مسلمانان هم تا دلت بخواد وجود داشته نه به خاطر اسلام بلکه به خاطر اشتباه مسلمانان.الان هم ما در خانواده های همین جمع نه دورتر مردانی را می بینیم که زنان را کتک می زنند . شاید شما هنوز تجربه نداری. لطفا منابع مورد استفاده خود را بنویسید .
یسری کریمی
26 مهر 1393 - 08:54علیکم سلام.سپاس از نظرتان. عرض کنم که من منکر ظلمی که امروزه وجود دارد نیستم.چرا که اگر منکرش شوم بسیار ایده آل و به دور از واقعیت فکر کرده ام ...این مشکلات که شما میفرماید در جامعه وجود دارد... اما هدف من از این نوشته این بود که اصل و واقعیت این است که زنان و مردان در کنار یکدیگرند...این نوشته خطاب به هر دوی آنهاست.فقط زنان را در برنمیگیرد.... هدف از این نوشته آن بود که از جبهه گیری های فمنیستی جلوگیری شود....و هم مردان بروند دنبال شناخت وظایفشان هم زنان...اگر اینگونه باشد و هر دوی آنها انطور که حقیقتا درست است رفتار کنند این مشکلاتی هم که شما میفرمایید دیگر معناییی نخواهند داشت... متاسفانه بی اطلاعی از وظایف باعث بروز چنین مشکلاتی میشود...شایسته است که زنان و مردان در مقابل هم بودن را کنار بگذارند و در زندگی خویش بازنگری خردمندانه انجام دهند باشد که آنگونه که در خورشان است به حقوقشان دست یابند. منابع مورد استفاده در این مقاله:کتاب اسلام آیین زندگی اثرشیخ محمود شلتوت .و سایت دکتر محمود ویسی.