کشور ما از نظر وفور بلایای طبیعی و غیرطبیعی، جزو کشورهای حادثهخیز است و توجه به این واقعیت، در مدیریت چنین بحرانهایی کمک میکند تا در سرعت و کیفیت امدادرسانی به حادثهدیدگان تغییر جدّی روی دهد. در چنین حوادثی علاوه بر سیستم دولتی چنانکه در همه جا معمول است، استفاده از پتانسیلهای غیردولتی به عنوان مکمّل فعالیتهای امدادی، امر غیرقابل تردیدی است که به نظر میرسد از این ظرفیت آنچنانکه باید استفادهی درست صورت نگرفته است. به عبارت دیگر در مواقع اضطراری مخصوصاً وقتی که دامنهی آسیب از نوع حادثهی کرمانشاه و ایلام که در چندروز گذشته رویداد هم از نظر تخریب مناطق مسکونی و هم از نظر تلفات جانی (تعداد کشته شدگان، مجروحان و در زیر آوار ماندگان) وسیع است، لازم است پروتکلی پذیرفته شده برای دخالت نیروهای امدادی و کمکرسان غیردولتی وجود داشته باشد تا در امر جمعآوری کمکها با مشارکت مردم و یاری رساندن در نجات مصدومان فعالیت کنند.
این امر مخصوصاً در شرایطی که کشور به هر دلیل یا علتی از کمکهای خارجی استقبال نمیکند، (و در عمل موجب شده است که در اینگونه مواقع کمتر کشوری است که اعلام کند حاضر به کمکرسانی است) در داخل کشور از اهمیت بالایی برخوردار است.
حادثهی زلزله در کرمانشاه و ایلام، به علت اینکه راههای ارتباطی برای روستاهای تخریب شده، بسته شده بود و بعد از گذشت زمان زیاد از وقوع حادثه، امکان کمکرسانی را به این مناطق بسیار محدود کرده بود، مدیریت آن نیازمند تجدید نظر و مخصوصاً تجربه برای حوادث مشابه است. از نظر اطّلاعرسانی هم با مشکل مواجه بودهایم؛ چه اطّلاعرسانی رسمی و چه اطّلاعرسانی در شبکههای اجتماعی؛ حتی آمار کشته و زخمیهای آنها هم در آمارهای اعلامی بخوبی لحاظ نشده است. ضمن اینکه توزیع کمکها هم چندان مناسب نبوده و از آشفتگی زیاد حکایت میکند. در عین حال آسیبهایی مشابه با دیگر حوادث کشور در حاشیهی آن روی داده که تأسّفبرانگیز است. از این رو، به نظر میرسد توجه به آموزش نیروهای امدادی سازمانهای غیردولتی و استفاده از پتانسیل آنها در زمان وقوع حادثه، مشارکت دادن آنها در امداد رسانی و جمعآوری کمکها و نیز حضور آنها در تصمیمگیریهای مدیریت بحران، ضمن بالا بردن میزان اعتماد اجتماعی، به ترمیم سرمایهی اجتماعی در کشور کمک میکند. پدیدهای که اکنون قدری تضعیف شده یا ضعیف به نظر میرسد. شاید علت اینکه نیروهای مردمی و اشخاص فعال یا چهرههای شناخته شده هم اصرار میورزند که باید خود در رساندن کمکها و توزیع آن نقش داشته باشند، به همین ضعف بر میگردد.
وظیفهی ذاتی دولتها در چنین مواقعی تجهیز حداکثر وسایل و ابزار کمکرسانی است و سلب مسئولیّت از آن، به هر شکلی -از جمله در مصاحبههای تلویزیونی- به نوعی تبلیغ عدم پاسخگویی دولت نسبت به وظایف خود است و موجب ناامیدی جامعه است. به نظر میرسد صدا و سیما در این مواقع لازم است با استفاده از روانشناسان و جامعهشناسان با تجربه از تریبونهای عمومی آرامش را به جامعه آسیب دیده یا غیر آن تلقین کنند و نقش مثبتی در این زمینه داشته باشند. نباید از نظر دور داشت که مردم در این حادثه با حضور حداکثری دین خود را به مناطق زلزله زده بخوبی ادا کردند و از این نظر باید از همهی آنها و دست اندرکاران امر نهایت قدردانی و تشکر را باید بجای آورد. برای همهی کسانی که در این حادثه آسیب دیده اند، آرزوی سلامتی و التیام آلام دارم و برای کشته شدگان حادثه مغفرت و بازماندگان آنها صبر و پایداری آرزو دارم.
نظرات