هیجان به اوج خود رسیده است. فقط سه روز تا انتخابات مالزی باقی مانده است. اپوزیسیون این کشور و برخی ابررسانه‌های دنیا مانند الجزیزه می‎پرسند: " آیا زمان تغییر و تحول در مالزی فرارسیده است؟" انتخاباتی که سرنوشت مجلس، هیأت دولت و (با کمی تسامح می‌توان گفت) رهبری کشور را تعیین می‌کند، زیرا با توجه به مشروطه‌بودن سلطنت در این کشور، پادشاه نقشی در مدیریت اجرایی ندارد. 

مردم، ناظران و تحلیلگران سیاسی انتخابات امسال را حساس‌ترین دوره در نوع خود از سال 1957 (سال استقلال مالزی) می‌دانند. رقابت نزدیک است و پیش‌بینی سخت می‌نماید. برای اولین بار سه حزب مهم اپوزیسیون برای شکست حزب حاکم(UMNO) ائتلاف کرده‌اند. ائتلاف اپوزیسیون مقدمات و تبلیغات این انتخابات را از دو سال پیش با برگزاری تجمعات گسترده‌ تحت عنوان کمپین "انتخابات پاک" آغاز نمودند. یکی از این تجمعات با موفقیت و آرامش با حضور صد هزار نفر در استادیوم ملی کوالالامپور انجام شد و برخی دیگر نیز با ممانعت و خشونت محدود پلیس مواجه شد.

در گذشته رقابت اصلی بین دو حزب ائتلاف ملی و حزب اسلامی "پاس"(PAS) بوده است. حزب پاس اکثریت آرای ایالت‌های شمالی مانند کلانتان، ترینگانو و کداح که درصد مسلمانان (بومیان مالزی) بیشتر و مردم مذهبی‌تر هستند از آن خود می‌نموده و بنا به قاعده فدرالیسم اداره مناطق مذکور را نیز در اختیار داشته است. در انتخابات دوره گذشته پس از برگزاری برگزاری انتخابات، سه حزب "پاس" ، حزب "عدالت مردم" (PKR) به رهبری انور ابراهیم و حزب "کنش دموکراتیک" (DAP) متعلق به شهروندان چینی مالزی با هم ائتلاف کردند و توانستند برای اولین بار اداره چهار استان از 13 استان کشور را از دست حزب حاکم ائتلاف ملی خارج نمایند. همکاری سه حزب مذکور منجر به ائتلاف انتخاباتی در دوره اخیر شد، با این تفاوت که رهبری اپوزیسیون این دوره در اختیار انور ابراهیم قرار گرفته است.

هرچند رهبری انور ایراهیم برای برخی عجیب و برای بسیاری ناخوشایند است و با اینکه تعداد نمایندگان حزب وی در پارلمان کنونی از نماینگان دو حزب دیگر کمتر است، اما او به‌عنوان یک سیاستمدار باتجربه و حرفه‌ای توانسته به دلایل زیر در راس این ائتلاف قرار گیرد: او مدعی شعارهایی چون حقوق بشر، فمینیسم، پلورالیسم و غیره است، بنابراین نزد چینی‌ها بیش از رهبران اسلامگرای سنتی حزب پاس مقبول است. انور بازی سیاست و تاکتیک‌های لازم برای مناطق مدرن و شهری را بیش از رهبران سنتگرای حزب پاس می‌داند. او به‌تازگی رسما توسط دادگاه از اتهامات جنسی که بیش از ده سال با آن دست به گریبان بود تبرئه شده و از این لحاظ چهره‌ای مظلوم و کاریزما پیدا کرده است. او دارای بیش از دو دهه سابقه موفق اجرایی در سطح وزارت است (در آن سالها در کنار عهده‌داری چند وزارتخانه‌های مهمی چون اقتصاد و آموزش و پرورش، معاون اول مهاتیر محمد نخست وزیر سابق نیز بوده است)، بنابراین بسیاری از اعضا و هواداران حزب حاکم به وی علاقمند بوده و توانسته آنها را جذب خود نماید. مخالفان حزب حاکم به کارآمدی و توان مدیریتی رهبران مذهبی حزب پاس چندان اعتقادی ندارند و حاضر به پذیرفتن یک چینی نیز در راس اپوزیسیون نمی‌باشند. انور علی‌رغم شعارهای مدرن به هیچ وجه خود را مخالف جنبش‌های اسلامی ندانسته و توانسته طرفداران خود را در میان طبقه مسلمانان میانه‌رو مالزی حفظ نماید. از لحاظ سابقه نیز او پیش از ورود به عرصه سیاست در دهه هفتاد جنبش جوانان مسلمان مالزی را تاسیس و تا سالها رهبری نمود. او برای جذب آرای اقلیت هندی‌های مالزی یک سیاستمدار ماهر هندی را به معاونت خود در حزبش برگزیده است و آخر اینکه در سطح بین‌المللی نیز از رهبران دو حزب دیگر شناخته شده‌تر است. 

ائتلاف این سه گروه با گرایش و سابقه متفاوت، حزب ائتلاف ملی حاکم به رهبری نجیب عبدالرزاق نخست وزیر کنونی مالزی را واداشته تا برای مقابله با حربه پلورالیستی رقیب، از چند سال پیش شعار "مالزی متحد"(Malaysia 1) را برگزیند و بر روی آن مانور دهند تا مبادا متهم به فرقه‌گرایی و نژادپرستی شوند. به همین خاطر در میان کاندیداهای حزب حاکم شخصیت‌های هندی و چینی بسیاری یافت می‌شوند و اتحادیه چینی‌های مالزی (MCA)، دومین تشکل بزرگ چینی‌ها، نیز هم‌پیمان حزب حاکم بوده و کماکان هستند. همان‌گونه که در دوره گذشته با افزایش محبوبیت حزب "پاس" به علت گسترش فعالیت‌های اسلامی در سطح کشور و گرایش مردم به اسلام و شعائر دینی، بلافاصله حزب حاکم به رهبری عبدالله بداوی برای کمرنگ نمودن شعارهای اسلامگرایانه حزب پاس و جذب آرای طیف‌های مذهبی، شعار اسلام حضاری (متمدن) را برگزید تا متهم به مخالفت و دوری از اسلام نشوند.

ائتلاف موجود اپوزیسیون کمی عجیب به‌نظر می‌رسد. سه حزب متحد تفاوت‌های اساسی با هم دارند. مخرج مشترک آنها، شکست حزب حاکم است تا اهداف و برنامه‌های مشترك. بسیاری از شهروندان می‌گویند شاید بتوان پذیرفت که حزب اسلامی پاس با انور ائتلاف کند، اما با چینی‌ها چرا؟ یا ائتلاف چینی‌ها با انور بخاطر شعارهای حقوق بشری و مدرن وی قابل فهم است، اما با حزب پاس که از لحاظ دینی آنها را کافر می‌شمارد است چرا؟ تفاوت‌های نسبتا بنیادین سه بال ائتلاف مذکور باعث شده بسیاری از فرهیختگان و اساتید دانشگاه‌ها که بعضا منتقد سیاست‌ها و عملکردهای حزب حاکم هم هستند نسبت به توانایی این ائتلاف در اداره کشور مشکوک باشند. به اعتقاد آنها این ائتلاف فقط برای پیروزی در انتخابات است و پس از آن توان و هماهنگی لازم برای پیشبرد امور و توسعه بیشتر کشور را نخواهند داشت.

برگردیم به سوال اصلی این نوشتار؛ آیا زمان تغییر و تحول فرارسیده و جامعه مالزی بدان سو در حرکت است؟ برای رسیدن به جوابی روشن نیاز به مقدمه کوتاهی است. کمی عمیق‌تر به جامعه مالزی بنگریم. آیا تغییرات ساختاری آن‌گونه که انور ابراهیم وعده می‌دهد در مالزی مطلوب یا ممکن است؟ سوال دیگر: تغییر به چه سویی؟

جامعه مالزی پتانسیل لازم برای داشتن یک حکومت سکولار یا اسلامی تمام عیار را ندارد. با وجود فاکتورهایی مانند سیستم پادشاهی مشروطه مالزی، دولت توسعه‌یافته و اقتصاد قوی (هیجدمین کشور توسعه‌یافته دنیا) با فقط 2درصد بیکاری و تورم سالانه کمتر از 3 درصد، توسعه سیاسی (وجود احزاب و انتخابات و پارلمان ملی و محلی) قابل قبول برای یک کشور اسلامی و آسیایی و تنوع قومی و جمعیتی (55درصد مالایی‌های مسلمان، 25 درصد چینی‌های بودایی، 15درصد هندی‌ها و 5درصد دیگر اقوام) تحول ساختاری در این کشور بعید می‌نماید. 

علاوه بر دلایل فوق در رد احتمال سکولارشدن دولت و جامعه مالزی می‌توان به بافت به شدت مذهبی (اما معتدل) بومی‌های مالزی اشاره کرد تا جایی که مالایی و مسلمان معادل هم شده‌اند. در تمام شش دهه گذشته حزب عرفی حاکم از متهم شدن به سکولاریسم پرهیز نموده و خدمات و فعالیت‌های اسلامی گسترده‌ای ارائه داده و بخش اعظمی از علما و اندیشمندان دینی را نیز با خود همراه نموده است. این یعنی اینکه حزب حاکم نتوانسته یا نخواسته حکومتی سکولار تشکبل دهد و تنها افتخارش حفظ صلح، ثبات، امنیت و توسعه جامعه چندفرهنگی(Multicultural) مالزی است. از طرف دیگر حزب اسلامی پاس از ابتدای استقلال، مجال بروز و عرض اندام در صحنه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را داشته و عیارشان آشکار شده است. دیگر نه خود ادعای تشکیل حکومت اسلامی دارند و نه مردم از آنها چنین چیزی را باور می‌کنند. از لحاظ ایدئولوژی بررسی کنیم می‌بینیم که این حزب با تاسی از دو حرکت اسلامی بین‌المللی یعنی "اخوان الملسمین" و "جماعت اسلامی شبه قاره هند"  تاسیس شد که در اکثر کشورهای متکی به فعالیتهای مسالمت‌آمیز مدنی و پارلمانی در چارچوب قوانین و نظم موجود بوده‌اند، هر چند این حزب با دو جماعت جهانی مذکور ارتباط رسمی تشکیلات نداشته و ندارد. 

بنابراین اپوزیسیون برای یارگیری از اردوی رقیب به ناچار بر روی مسائلی مانند فساد اقتصادی تکنوکرات‌های حزب حاکم و خستگی مردم از یکنواختی در شیوه اداره کشور مانور می‌دهند. طرفداران هر کدام از سه حزب مؤتلف بخصوص چینی‌ها و یا طرفداران اسلام سنتی حزب پاس نیز مانند گذشته براساس ایدئولوژی، انگیزه‌ها و اهداف خاص خود به کاندیداهای ائتلاف رای می‌دهند. خود این سه حزب متوجه نیز هستند که حتا اگر پیروز انتخابات شوند، تغییرات کلان و ساختاری حالا حالاها در این کشور ممکن نیست.

وقتی شعار تغییر، واقعی و قابل دسترسی به نظر نمی‌رسد، شور و جنبش اجتماعی لازم برای شکست حزب حاکم (نه کلیت نظام) نیز ایجاد نمی‌شود. هر چند طرفداران هر دو گروه (بدون استثنا) پذیرفته‌اند که رقابت بسیار حساس و نزدیک است، ولی برخی ناظران بی‌طرف پیش‌بینی می‌کنند که در خوش‌بینانه‌ترین حالت سهم بیشتری از کیک قدرت نصیب اپوزیسیون شود. طرفداران حزب حاکم به دلایلی که در ادامه می‌آید هنوز نسبت به پیروزی خود  امیدوارند. 

این حزب به‌عنوان وارث انقلاب و استقلال مالزی شناخته می‌شود. اکثر مردم مالزی آن را تجلی احساسات ناسیونالیستی خود می‌دانند. تون عبدالرحمان اولین رهبر این حزب و اولین نخست وزیر مالزی پس از استقلالبعنوان یک قهرمان ملی شناخته می‌شود. او علاوه بر اینکه فرزند یکی از پادشاهان مالزی است حقوقدان و روشنفکری مدرن و توانا بوده که در سالهای بحرانی پس از استقلال کشتی این کشور را به ساحل آرامش رساند.  دیگر نخست‌وزیران موفق مالزی مانند عبدالرزاق و مهاتیر محمد که نقش زیادی در توسعه اقتصادی، صنعتی و علمی مالزی داشته‌اند نیز از این حزب بوده‌اند و مردم وضع موجود را دستاورد و خود را مدیون این این حزب می‌دانند. پادشاهان هشت ایالت مالزی حرمت و محبوبیت خاصی نزد مردم دارند. اکثر آنها اگرچه بروز نمی‌دهند، اما مردم می‌دانند که دلشان با حزب حاکم است. بسیاری از فرزندان آنها که در جرگه سیاسی درآمده‌اند به این حزب پیوسته‌اند که بارزترین آنها تون عبدالرحمان است که ذکر آن رفت. شش دهه حضور این حزب در راس قدرت باعث شده زندگی بخش زیادی از مردم به انحای مختلف با سرنوشت این حزب گره بخورد و دلایل مختلف دیگر چون همفکری و همراهی طبقه متوسط و تحصیلکرده شهری با این حزب و ارائه برنامه توسعه با عنوان مالزی 2020 که برای تحقق اهداف آن مجال خواسته اند از فاکتورهای قوی و ریشه‌دار این حزب برای استمراربخشیدن به حاکمیت خود است. ناگفته پیداست که چند دهه حکومت بدون اشتباهات متعدد و کوچک و بزرگ نبوده و همین‌ها باعث نارضایتی گسترده بومی‌های مذهبی این کشور و اعتراض طیف‌های مختلف مردم مالزی شده است.

انتخابات مالزی و ایران

گمان نمی‌رود انتخابات مالزی تاثیری در روابط این کشور با دولت ایران داشته باشد تا بخواهد در مورد آن اظهارنظر یا موضعگیری نماید. در طول نیم قرن اخیر چه قبل از انقلاب و چه پس از آن ایران با این کشور روابط حسنه‌ای داشته و کمتر دچار نوسان شده است. با اینکه پادشاه ایران با پادشاه مالزی دوستی نزدیکی داشتند، اما پس از انقلاب نمایندگان مالزی از اولین گروه‌های خارجی بودند که برای به رسمیت شناختن حکومت جدید ایران و تبریک پیروزی انقلاب به تهران سفر نمودند و از آن زمان تاکنون روابط دیپلماتیک دو کشور در بالاترین سطح خود بوده است.

 ایران از محدود کشورهایی است که دارای چند مجموعه فرهنگی زیرمجموعه سفارت در مالزی می‌باشد. نزدیک به یکصد هزار ایرانی مشغول به تحصیل، زندگی و کار در مالزی هستند. دانشجویان و دانش آموزان به آسانی از مدارس و دانشگاه مالزی پذیرش می‌گیرند و می‎‌توانند به همراه خانواده و والدین خود تا پایان تحصیل در هر کجای این کشور اقامت داشته باشند. تعداد دانشجویان و دانش‌آموزان ایرانی به گفته دکتر ضیایی مسئول بخش فرهنگی سفارت ایران بیش از 25 هزار می‌باشد. توریست‌های ایرانی بدون ویزا به مالزی سفر می‌کنند و با یک مهر در فرودگاه اجازه اقامت سه در این کشور می‌یابند. 

از لحاظ اقتصادی هر چند پس از تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران در چند سال اخیر ، مالزی نیز محدودیت‌هایی مانند کاهش خرید نفت از ایران، سختگیری در مبادلات ارزی و همکاری‌های بانکی، اعطای ویزای تجاری و شغلی به ایرانیان و موارد دیگر اعمال نموده، اما کماکان شریک اقتصادی مهم برای ایران درسطح آسیا و در میان کشورهای اسلامی می‌باشد. بنابراین به نظر نمی‌رسد دولت ایران خواهان نوسانات شدید در روند سیاسی مالزی باشد. 

در سطح افکار عمومی، برخی از ایرانیان نسبت به تقویت یا پیروزی اپوزیسیون و کم شدن اقتدار دولت کنونی اظهار تمایل می‌نمایند. برخی امیدوارند با وقوع تغییرات ملایم سیاسی، شرایط حقوقی و قانونی نسبت به ایرانیان بهبود یابد و از میزان سختگیری‌ها و محدودیت‌های دو سه سال اخیر تاحدوذی کاسته شود. برخی از تحول‌خواهان ایرانی نیز نسبت به شعارهای مدرن انور ابراهیم و ائتلاف متبوعش سمپاتی پیدا کرده و موفقیت وی را نشانه توسعه سیاسی این کشور می‌دانند. چه بسا رابطه و دوستی انور ابراهیم و همفکرانش با برخی نوگرایان دینی و متجددین ایرانی مانند دکتر ابراهیم یزدی و دکتر علی شریعتی در سال‌های دور (دهه 60 میلادی) و هم‌چنین شباهت شعارهای وی با مطالبات اپوزیسیون ایران در این نگاه اثرگذار باشد.

 از آن سو حزب اسلامی پاس در سالهای اخیر روابط بسیار نزدیکی با نهادها و شخصیت‌های مذهبی ایران داشته است. برخی اعضای این حزب که در دهه اول انقلاب ایران با تاثر از آن به مذهب شیعه گرویدند، اکنون به جایگاه‌های مهمی در رهبری این حزب دست یافته‌اند. هنوز شعارهای انقلابی و ضدامپریالیستی حکومت ایران برای طبقات مذهبی مالزی بخصوص هواداران این حزب جذابیت دارد. تعداد زیادی از فرزندان اعضای این حزب که به‌صورت رایگان و با امکانات رفاهی کامل در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل‌اند به مذهب شیعه گرایش پیدا کرده‌اند. بنابراین طیف‌های مذهبی جامعه  ایرانیان در ایران و مالزی و در نسبت به موفقیت حزب پاس بی‌میل نیستند.

خلاصه اینکه صرف نظر از نتیجه (که اگر شکست حزب حاکم باشد تعجب جهانیان را بر خواهد انگیخت) انتخابات امسال از این لحاظ که زمینه‌ساز و آوردگاه اتفاقات مهمی چون بازگشت قدرتمندانه انور ایرهیم به صحنه سیاست، ائتلاف سه حزب مخالف حکومت با همدیگر در نتیجه برنامه‌ریزی و تلاش‌ چندساله انور ابراهیم و قرارگرفتن وی در راس این ائتلاف که منجر به تولد اپوزیسیونی جدید و قوی‌تر از سابق که می‌تواند از میزان اقتدار مطلق حزب کاسته و توازنی نسبی در ساختار قدرت سیاسی مالزی ایجاد کند شده، نسبت به دوره‌های گذشته از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است.

 

•عبدالسلام سلیمی فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی از دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی و ساکن 7 ساله‌ی این کشور