فرزان خاموشی کارشناسی ارشد تربیت اسلامی آنچنان که فصل بهار ، فصل شکوفایی زیباییهای طبیعت است، ماه رمضان نیز فصل شکوفایی بندگی خداست. اما لازمهی استفاده از این ماه برخورداری از سه اصل اساسی است که هر گونه خلل در یکی از این اصول، بندگی خدا را دچار مشکل خواهد کرد، و بندگی ناقص آن است که بنده فقط بر جنبه یا جنبههایی به خصوص تاکید نماید. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که اصول بندگی خدا کدام است؟ ابن رجب میگوید: عبادت بر سه پایه استوار میگردد: ترس، امید، محبت. باید میان ارکان بندگی همبستگی ایجاد نمود. چرا که پرستش خداوند، آن هم فقط با تمرکز بر جنبه محبت نفس انسان را به وادی هوی و هوس میکشاند، همانگونه که یهود و نصاری گفتند: «نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ» ؛ (ما پسران خدا و دوستان اوییم) {مائده/۱۸} اما اگر فقط دروازهی ترس از خدا را بگشاییم، این سبب فرار از خدا میشود، نه شتافتن به سویش؛ و در مقابل اگر عکس این کار را بکنیم، نفس دچار فریب شده و به سوی غرور کشیده میشود. اینجاست که ما میتوانیم تصویری زیبا از انسان داشته باشیم و انسان را به پرندهای تشبیه کنیم که این پرنده سری و دو بال دارد. سر این پرنده محبت و دو بالش عبارتند از : بال امید و بال ترس. هیچ پرندهای بدون این سه عضو قادر به پرواز نخواهد بود. و اگر یکی از جنبههای ترس یا امید بر دیگری رجحان پیدا کند، به مانند پرندهای خواهد بود که یک بال دارد، و پرواز با یک بال نه تنها میسر نخواهد بود، بلکه نمیتواند ذرهای هم از زمین بلند شود و یا اگر دو بال شکسته شود و تنها محبت باقی بماند، یعنی تنها سر داشته باشد باز هم پرواز ممکن نخواهد بود. لذا برای پرواز در مسیر عبودیت و بندگی خدا لازم است از سر محبت و بال امید و بال ترس برخوردار باشیم. اصل اول : محبت محبت انسان به خدا از زیبا دوستی انسان سرچشمه میگیرد، به هر سو که نگاه میکند آثار نوآوری و محکمکاری را مشاهده میکند. «صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ» ؛ (آفرینش خدا [را بنگرید] که [او] هر چیزی را استوار داشته است.) {نمل/۸۸} «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ» ؛ (كسی كه هر آنچه را آفرید، [آفرینش آن را] نیكو گرداند.) {سجده/۷} محبت انسان به خدا از کمال دوستی انسان نیز سرچشمه میگیرد. آیا در حقیقت کمالی بجز کمال خدای سبحان وجود دارد؟ و همچنین محبت انسان به خدا از نیکی دوستی و نیکوکاری نیز سرچمشه میگیرد. چراکه انسان فطرتا کسانی را که به او احسان کنند دوست دارد. چگونه دروازه محبت خدا را بگشاییم؟ سرشت آدمی به گونهای است که احساس عشق و محبت در درونش نسبت به کسی که به او نیکی و بخششی کرده برانگیخته میشود. براین اساس آیات قرآن ما را بر انجام یادآوری و ذکر نعمتهایی که خدا به انسان داده تشویق و ترغیب مینماید. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ» ؛ (ای مردم، نعمتِ خدا را بر خویش یاد کنید. آیا جز خدا هیچ آفرینندهای هست؟ از آسمان و زمین به شما روزی میدهد؟ هیچ معبودی [راستین] جز او نیست. پس چگونه [از مسیر توحید و بندگی] بازگردانده میشوید؟) {فاطر/۳} «فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ؛ (پس نعمتهای خدا را به یاد آورید شاید رستگار شوید) {اعراف/۶۹} «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» ؛ (ای كسانی كه ایمان آوردهاید، نعمتِ خدا را بر خویشتن یاد کنید.) {احزاب/۹} «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ» ؛ (ای فرزندانِ اسرائیل، به یاد آورید نعمتم را كه بر شما ارزانی داشتم.) {بقره/۴۰} جنید بغدادی میگوید: رضایت خدا در صورتی به دست میآید که امور را به خدا واگذار کنی و واگذاری امور با محبت به دست میآید و محبت نیز با مشغول شدن قلب به یادآوری در نعمتهای خدا دست یافتنی است. عمر بن عبدالعزیز اهمیت این قضیه را مورد تاکید قرار داده و میگوید: اندیشیدن در نعمتهای خداوند بالاترین عبادت است. برخورداری از محبت خدا ثمراتی هم به همراه دارد که در ذیل به صورت مختصر بدان اشاره میکنیم: الف: راضی بودن به پیشامدها در نگاه عاشق هر چه از معشوق برسد نکوست. و چرا اینگونه نباشد؟ در حالی که مطمئن است پروردگارش جز خوبی برای بندهاش چیزی در نظر نمیگیرد. ب: مشتاق خدا بودن هنگامی که محبت خدا در دل بندهای جا بگیرد، سبب میشود که بنده پیوسته در پی پیدا کردن فرصتی باشد تا با خدا خلوت کند، و با سرعت بیشتری به سمت طاعت خدا حرکت میکند تا بتواند بیشتر از یادش بهرهمند شود. و این محبت و آثار آن بود که در دل پیامبر موسی علیه السلام جا گرفته بود، و باعث شده بود که با سرعت به سمت خدا حرکت کند و اینچنین خداوند را خطاب قرار میدهد «وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَی» ؛ (و پروردگارا، من به [شوقِ] تو شتافتم تا [از من]خشنود شوى) {طه/۸۴} ج: قربانی دادن به خاطر خدا وقتی محبت خدا در دل بندهای جا گرفت، او را وا میدارد تا هر آنچه را دارد در راه به دست آوردن رضایت و خشنودی محبوبش ببخشد. د: شرم و حیا از خدا کسی که محبت خدا در دلش جا گرفته باشد از این که معشوقش او را در وضعی زشت ببیند، یا در جایی که دوست ندارد او را مشاهده کند، شرم دارد. در نتیجه هر گاه دچار گناهی یا کوتاهی گردید به سرعت عذر به درگاهش آورده و به سوی پروردگارش حرکت میکند. ه: بی نیازی از خلق مهمترین میوه محبت خدا، چیزی نیست جز احساس بینیازی به واسطه توکل بر خدا و اکتفای به او. چرا اینگونه نباشد چرا که «وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَی» ؛ (وخداوند[یار و یاوری] بهتر وپایدارتر است) {طه/۷۳} میباشد. شایسته است در اینجا به بعضی برنامههای عملی برای ایجاد و استحکام محبت خدا در دل اشاره کنیم: الف: قرائت قرآن و تدبر در نعماتی که در قرآن ذکر شده است. و برای این موضوع مهم یک یا چند دوره قرآن را ختم کنیم تا از خلال آن جوانب و زوایای نعمتهای مختلف را بشناسیم. ب: نعمتهایی را که خداوند به صورت خاص به ما ارزانی داشته را برشمریم، و چه خوب و پسندیده است که دفترچهای را به این کار اختصاص دهیم. ج: هر روز دقایقی را اختصاص دهیم تا نعمتهایی را که خداوند در آن روز به ما ارزانی داشته یادآوری نماییم. د: انجام سجده شکر بعد از هر نعمتی یا توفیقی که نصیب ما میگردد. ه: تشکیل جلسات یادآوری نعمتها. به این صورت که با خانواده و دوستانمان نعمتهایی را که خداوند به ما عطا کرده یادآوری کنیم. و: مناجات با خدا در نماز و دعا، همراه با یادآوری نعمتهایش بر خود. از جمله کارهای نیکی که سبب به دست آوردن محبت و نزدیکی به خدا میگردد، نیایش با خداست با نام بردن از نعمتهایی که به ما ارزانی داشته است. همچنان که ابراهیم در مناجاتش با پرودگارش این گونه کرد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِی» ؛ (همه ستایشها ویژه خدایی است که بخشید به من) {ابراهیم/۳۹} اصل دوم : امید در قرآن برای امیدواری واژگانی نظیرِ «طمع»، «رجاء» و «أمل» آمده است و برای نومیدی تعابیرِ «یأس» و «قُنوط». در وصف مؤمنان آمده که خدا را از سرِ «طمع» میخوانند و «رجاء» به رحمت و گشایش او دارند و به ثمربخشی ایمان و عمل صالح امید بستهاند(خیر الأمل): «وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ» ؛ (و آن كسی كه امید دارم روز قیامت گناهم را بر من ببخشاید.) {شعراء/۸۲} «وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ» ؛ (حال آنکه امیدواریم كه پروردگارمان ما را در [گروه] شایستگان [به بهشت] درآورد؟!) {مائده/۸۴} «وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا» ؛ (و با بیم و امید او را بخوانید.) {اعراف/۵۶} «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا» ؛ (پروردگارشان را با بیم و امید [به دعا] میخوانند.) {سجده/۱۶} «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ» ؛ ([آیا چنین کافری بهتر است] یا آن كس كه در لحظههای شب در حالِ سجده و قیام به پرستش [خدا] میپردازد، [در حالی که] از [عذاب] آخرت میهراسد و به رحمت پروردگارش امید میدارد.) {زمر/۹} «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا» ؛ (مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیكیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است.) {کهف/۴۶} رجا (امید) ساربانی است که دلها را به سوی سرزمین محبوب که خداوند و سرای آخرت است، سوق میدهد و حرکت را برای آنها هموار میسازد ابن قیم جوزی امید را به سه نوع تقسیم کرده که دو نوع آن پسندیده و نوع دیگر آن مذموم و ناپسند است: الف: رجای کسی که بر اساس تعالیم و دستورات اسلام عبادت نموده و امید به اجر و پاداش آن دارد. ب: کسی که مرتکب گناه شده و سپس توبه نموده است و به آمرزش ، احسان، بخشش، و کرم خداوند امیدوار است. ج: کسی که در گناه غوطهور میشود و بدون عمل صالح و توبهی حقیقی امیدوار به رحمت خداوند است، این یک خود فریبی و آرزوی تهی و یک امید و رجای دروغین است. رجا و امیدواری فایده های بسیاری در زندگی انسان مومن دارد که به بعضی از این موارد اشاره میکنیم. – امید یا رجا یک نیروی پیش برنده است، که دل انسان را برای کار کردن قوت میبخشد، و انگیزههای فعالیت و تلاش برای انجام دادن تکالیف را در وجود انسان میآفریند، و به روح و جسم انسان نشاط میبخشد. آدم تنبل را به جدیت وا میدارد و آدم کوشا را به مداومت در جدیت و سعی و تلاش بیشتر فرا میخواند. انسان شکست خورده را وا میدارد که بار دیگر بکوشد تا پیروز گردد. فرد پیروز را نیز تشویق میکند که چندین و چند برابر بکوشد تا به پیروزیهای بیشتری دست یابد. آن نیرویی که کشاورز را به کار و کوشش و عرق ریختن وا میدارد امید به خرمن است، آن نیرویی که بازرگان را بر میانگیزد تا رنج سفر و خطرات آوارگی در بیابانها را به جان بخرد، امید به سود فراوان است. آن نیرویی که دانشآموز و دانشجو را به جدیت و کوشش وا میدارد، امید به قبولی در امتحانات است. آن نیرویی که سرباز را دلیر میگرداند امید به پیروزی است. آن نیرویی که دشواریهای انقلاب و پیکار برای یک ملت در بند اسارت را آسان میسازد، امید به آزادی است. آن عاملی که داروی تلخ را در مذاق بیمار شیرین میگرداند، امید به سلامتی دوباره است. آن عاملی که انسان با ایمان را وا میدارد تا با دلخواهش مخالفت کند و از پروردگارش اطاعت کند، امید به رضوان و بهشت خدا است. بنابراین امید کیمیای زندگی است، عامل طراوت و نشاط آن و کمکننده دردها و رنجهای آن و انگیزه شادمانی و شادکامی، و چقدر زندگی تنگ بود اگر فراخی امید نبود. – رجا بنده را به سوی بالاترین مقامات که شکر است، سوق میدهد، شکر چکیدهی بندگی است و هر گاه بندهای به چیزی دست یابد که به آن امیدوار بوده است، انگیزهاش برای شکرگزاری بیشتر میشود. بالاترین رجا بالاترین رجا رجای ارباب قلوب است، رجای دیدار خالق، رجایی که شور و اشتیاق بر میانگیزد و سختیهای زندگی را آسان میکند. این رجا ایمان خالص و جوهره آن به شمار میرود و چشمهای مشتاقان به آن دوخته شده است. بنابراین خداوند آنان را با وعدهی دیدارش، تسلی میبخشد و زمانی را تعیین میکند که به آنان آرامش و اطمینان میبخشد. خداوند در مورد این رجا میفرماید: «فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» ؛ (پس هر كس به دیدار پروردگارش امید میدارد.) {کهف/۱۱۰} عوامل مؤثر در تقویت صفت امید نخستین عامل آفریننده امید در قلوب افراد با ایمان، پس از تلاشهای شایسته، همان اعتقاد به رحمت گسترده خدا است، خدایی که رحمت او بر خشم او مقدم میباشد. قرآن بر این معنی، تصریح کرده و میفرماید: «قُلْ یا عِبادیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّاللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ» ؛ (بگو: «ای بندگانِ من، که بر خود اسراف کردهاید [و در گناه از حدّ گذشتهاید] از رحمت خدا ناامید نشوید، [چرا که] خدا همهی گناهان را میآمرزد. بیگمان او آمرزندهی مهربان است.) {الزمر/۵۳} دومین عامل: ابن عطاء الله سکندری در حکمتی میگوید: اگر میخواهی دروازهی امید به رویت گشوده شود، به نعماتی بنگر که از او (خدا) به سوی تو فرستاده شده است. سومین عامل : خداوند آمرزگار است و با بازگشت و انابه به سوی او میتوان همهی لغزشهای تیرگیآور گذشته را جبران کرد. چهارمین عامل: توجه به جزا و پاداشهای خداوند. «إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا» ؛ (بیگمان خدا به مقدار ذرّهای به کسی ستم نمیکند؛ اگر [عملکردِ انسان] کار نیکی باشد، آن را چند برابر میکند، و از جانب خویش [به او] پاداشی بزرگ میدهد.) {نساء/۴۰} «وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا» ؛ (و هر كس عمل نیكی انجام دهد، برای او در آن [کار نیک، پاداشی] نیک بیفزاییم.) {شوری/۲۳} پنجمین عامل: با تفکر و نظر در اسماء و صفات جمال خداوند و گردش در بوستان آن بذر امید در درون انسان قرار میگیرد. مثل، اسامی شکور، غفور، ودود، وهاب، غنی، حمید و قدیر. اصل سوم: خوف ترس از خدا یکى از مراتب سلوک معنوی بشمار میرود، و وسلیهای است برای بیدار کردن انسانهای غافل و متوجه کردن آنها، و اسلوب و روشی است که پیامبران الهی و دعوتگران صادق در مسیر دعوت از آن استفاده میکردند. و درمانی است برای کسی که هوی و هوس قلب او را فرا گرفته و حب تعلقات دنیوی و خواهشهای نفسانی بر او چیزه و غالب گشته است. بنابراین خوف یکى از عوامل اصلاح کنندهی مهم نفس است و میتوان آن را سرچشمه تمام اصلاحات و مبدأ علاج جمیع امراض روحانى شمرد. انسان مؤمن و سالک إلى اللّه باید به این رکن بندگی و عبودیت اهمیت دهد و به هر آنچه که آن را در دل زیاد کند و ریشه آن را در قلب محکم کند اهتمام ورزد. خداوند در قرآن بیان میکند که علت اصلی کسانی که دعوت حق را نمیپذیرند و برای فرار از پذیرش دعوت حق درخواست معجزه و نشانهایی میکنند، عدم ترس از آخرت میباشد. خداوند در وصف آنان میفرماید: «فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ * كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ * فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ * بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً * كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ» ؛ (آنان را چه شده است که از پند [و اندرز قرآن] روی گردانند؟ * گویی آنان گورخرانی رمندهاند * كه از شیر گریختهاند! * بلكه هر كس از آنان میخواهد که نامههای [سر]گشادهای (از سوی خدا) به او داده شود[که در آن نامهها به پیروی از پیامبر امر شده باشد] * هرگز [چنین نامههایی به آنان داده نمیشود]! بلكه [حقّ این است که] آنان از آخرت نمیترسند.) {مدثر۴۹ تا ۵۳} اما معنای ترس از خدا یا خوف چیست؟ ترس از خدا به معنای ترس از مسئولیتهایی است که انسان در برابر او دارد. ترس از اینکه در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند و به خوبی وظیفهاش را انجام ندهد و به عبارتی، ترس از گناهان خود است. صاحب کتاب منازل، شیخ هروی میگوید: خوف، تهی و عاری شدن از احساس امنیت به سبب بررسی اخبار (وعد و وعید) است. یعنی شخص با مطالعه و بررسی وعد و وعیدهایی که خداوند در کتاب خود بیان نموده است، خود را در امان نبیند و آسوده خاطر ننشیند. ابن قیم جوزی در کتاب مدارج الساکلین به نقل از ابو حفص میگوید: خوف تازیانهی خداوند است که با آن رمیدگان درگاهش را راست و استوار میکند. و چراغی در قلب است که به سبب آن خیر و شر نهفته در هر چیزی را میبیند. از هر کس و هر چیز که بترسیم، از آن فرار میکنیم، جز خداوند که هر گاه از او بترسیم به سوی او میگریزیم پس بندهی خائف از خشم خدا میگریزد و به سوی رحمت خدا میشتابد. فایده ترس از خدا در زندگی انسان مومن الف- ایمان حقیقی زمانی در دل انسان جا میگیرد که بنده برخوردار از صفت ترس از خدا باشد خداوند میفرماید : «فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» ؛ (پس از آنان نترسید، و اگر شما مؤمن هستید از من بترسید.) {آلعمران/۱۷۵} ب- وجود ترس از خدا باعث ایجاد اخلاص در عمل میشود آنچنان که خداوند میفرماید: «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا» ؛ ( [با زبان حال خود به آنان میگویند:] بهرِ خشنودی خدا به شما خوراک میدهیم [و] از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسی* بیگمان ما از [عذاب] پروردگارمان میترسیم، [از عذاب] آن روز كه عبوس و شدید است) {الإنسان/۹,۱۰} ج: ترس از خدا سبب دوری از پیروی هوی و هوس درونی میشود: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» ؛ (و اما كسى كه از ایستادن در برابر پروردگارش [برای حسابرسی] بترسد و نفس [خود] را از هوی [و هوس] باز دارد.) {نازعات/۴۰} د: کسی از قرآن پند و اندرز میگیرد که از وعیدی که خداوند داده بترسد. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ» ؛ (بنابراین به وسیله قرآن كسانی را كه از عذاب من میترسند پند ده) {ق/۴۵} ه: ترس از خدا انسان را به سوی هدایت سوق داده و او را از گمراهی دور میکند. «ذو النون یقول “الناس على الطريق ما لم يزل عنهم الخوف، فإذا زال عنهم الخوف ضلوا عن الطريق”» ؛ (تا زمانی که خوف در دلها از بین نرود، مردم به راه راست و درست هستند و هر گاه خوف از میان برود، گمراه میشوند.) [مدارج السالکین] و: ترس از خدا سبب برخورداری از های بهشت خواهد شد: «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» ؛ (و هر كس كه از ایستادن [در پیشگاه] پروردگارش [برای حسابرسی] بترسد، دو باغ [بهشتی] دارد.) {الرحمن/۴۶} عوامل مؤثر در تقویت صفت خوف برای تقویت صفت خوف راهکارهایی ارائه شده که به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد: ۱- یاد مرگ، پیامبر ﷺ در حدیثی میفرماید: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَكْثِرُوا ذِكْرَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ» [حسن صحیح، ابن ماجة /۴۲۵۸] ۲- شمارش گناهانی که مرتکب شدهایم. این کار را با شمارش جاهایی که احتمال خطاء و لغزش در آن وجود دارد، میتوان انجام داد مثلا گناهان جوارح مانند گناهها و لغزشهای زبانی که شامل غیبت، تهمت، دروغ، تمسخر، و غیره میشود. گناه قلب مانند: تکبر ورزیدن، حسد ورزیدن، خودشیفتگی، نفاق، ریا، گناه اهمال و کوتاهی در حق و حقوق دیگران مثل: کوتاهی در حق والدین، فرزندان، خویشاوندان گناه کوتاهی در حق بندگی خدا، مثل سستی و کوتاهی درخشوع و خضوع در مقابل خدا، عدم شکرگزاری در مقابل نعمتهای بیشماری که به ما عطاء کرده است. ۳- مطالعه کتابهایی در موضوع رقائق و گوش دادن به موعظههای بزرگان. مثال کتاب التذکره نویسنده: امام قرطبی یا کتاب الداء و الدواء نویسنده: ابن قیم جوزی ۴- تفکر در اعمالی که باعث از بین بردن عمل نیک انسان میشود و خداوند در قرآن به آنها اشاره کرده است. مثل: ریاء و خودنمایی و منت نهادن «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى» ؛ (ای كسانی كه ايمان آوردهاید، صدقههایتان را با منّت نهادن و آزار رساندن، باطل نکنید.) {بقره/۲۶۴} شرک «وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» ؛ (و اگر شرک میورزیدند، بیگمان آنچه را که انجام میدادند، [از کارنامهی آنان] زدوده میشد.) {انعام /۸۸} ۵- تفکر و تامل در صفات جلال خداوند مثل صفت قهار، منتقم، عزیز. مراجع: ۱- مدارج السالکین – ابن قیم جوزی ۲- عشق ورزیدن به خدا – دکتر مجدی الهلالی ۳- بندگی ایمان در پرتو قرآن – مجدی الهلالی ۴- الایمان اولا – مجدی الهلالی ۵- نقش ایمان در زندگی – دکتر یوسف قرضاوی ۶- مقاله مضامین معنوی قرآن – صدیق قطبی
نظرات