بالاخره دود سفید از دودکش کلیسای «سیستین» برخاست و نفس‌های در سینه حبس شده،‌‌ رها گردید و به بیرون از دنیا و بر روی میکروفونهای رسانه‌های منتظر و دلواپس دمیده شد. 

به دنبال فساد اخلاقی و مالی شدید در میان کشیش‌ها، پاپ شانزدهم دیگر تحمل نکرد و به طور غیر منتظره از مسند خود کناره‌گیری کرد. مجمع کاردینال‌ها با حساسیت فوق العاده و تحت تدابیر شدید امنیتی برای انتخاب جایگزین، بیشترین توجه جهانی را در این روز‌ها به خود جلب کرده است. 

 مجمع سرّی کاردینال‌ها یکی از مجامعی است که کاردینال‌ها به طور ویژه برای انتخاب پاپ جدید گرد هم می‌آیند. واژه‌ی مجمع از لغت لاتینی cum clavi به معنای «بدون ‌کلید» می‌باشد؛ زیرا کاردینال‌ها تا زمان انتخاب پاپ جدید با جهان بیرون هیچ نوع ارتباطی نداشته و در داخل ساختمان مجمع می‌مانند. 

این مجمع در کلیسای سیستین در وسط شهر مذهبی واتیکان واقع شده است. در قدیم الایام نیز، روند انتخاب پاپ چند روز طول می‌کشید و کاردینال‌ها در این کلیسا می‌خوابیدند. آن‌ها تنها اجازه دارند شب‌ها با ساکنان دیگر واتیکان در ارتباط باشند اما اجازه‌ی خروج از ساختمان اصلی را تا زمانی که به تصمیم نهایی نرسیده‌اند ندارند. این مجمع تحت تدابیر امنیتی شدید برگزار می‌شود و هرگونه وسایل ارتباطی نظیر تلفن همراه، تجهیزات اینترنتی، تلویزیونی و غیره از ساختمان خارج شده و تبادل اطلاعاتی به طور کامل با خارج قطع می‌شود. در این مدت، هیچ کاردینالی حق افشای مطالب بیان شده در مجمع را ندارد. لذا برای این منظور مراسم خاصی برای قسم خوردن کاردینال‌ها برگزار می‌گردد. برای انتخاب پاپ جدید به دو سوم به علاوه یک رأی نیاز است. 

قبل از هر رأی‌گیری مجدد، آرای قبلی سوزانده می‌شود و قبل از آغاز مجمع اصلی، دود هر روز از بالای سقف کلیسا خارج می‌شود. دود سیاه به این معناست که تصمیم نهایی صورت نگرفته و دود سفید به معنای انتحاب پاپ جدید می‌باشد. قبلاً دود سیاه با استفاده از نوعی نی که مرطوب بود استفاده می‌شد اما اکنون با به کارگیری مواد شیمیایی، این دو نوع دود‌ها تولید می‌شوند. 

ظاهراً پاپ سابق تأثیری در رأی‌گیری ندارد. اما از آنجایی که ۶۷ تن از کاردینال‌ها توسط بندیک شانزدهم در طول چند سال از برخورداری از این مقام انتخاب شده‌ بودند (از میان ۱۱۸ کاردینال موجود در مجمع) لذا به صورت اتوماتیک‌‌ همان کاردینالی انتخاب می‌شود که مورد نظر پاپ قبلی بوده است. سیاست کلی این است که مسیر انتخاب و اهداف کلی و سرّی کلیسا نباید تغییر کند. 

با بررسی دقیق روند انتخاب پاپ در نظام مذهبی مسیحیت و نیز رویکرد و عملکرد این جریان و مطابقت آن با انتظارات مردم گرایانه و نگرش دموکراتیک، سؤالات و ابهاماتی در ذهن ما ایجاد می‌شود که پاسخ به آن‌ها را باید در اندیشه‌های حق طلب جستجو کرد. موج جدید پیدایش فساد مالی و اخلاقی کاردینال‌ها و کشیش‌ها بار دیگر پرده بر روی بسیاری از واقعیت‌ها را به کنار زد. کناره گیری پاپ شانزدهم برای نشان دادن اعتراض خود به گستردگی فسادهای موجود، بیانگر این واقعیت است که عمق فساد به اندازه‌ای است که امیدی برای اصلاح و جبران آن وجود ندارد. معمولاً اکثر استعفا‌ها در اوج ناامیدی از تغییر شرایط موجود صورت می‌گیرند. 

گرچه از هر انسانی به سبب بشر بودن وی انتظار خطا وجود دارد، اما آنچه که مهم است فرکانس و وسعت خطا‌ها و فساد‌ها می‌باشند. اگر رهبری و یا الگویی بشری به طور ناخواسته و یا اتفاقی دچار گناه و یا لغزشی شد، قابل اغماض است اما تکرار و توسعه هر عمل ناشایسته و غیر اخلاقی آنهم برای مدتهای مدید را نمی‌توان خطا نامید بلکه از نقطه نظر رفتاری و فکری، به عنوان نوعی رویکرد آگاهانه و هدفمند مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که به کیفیت و نوع تعالیم مکتبی و مذهبی افراد خاطی ارتباط داده می‌شود. از این جهت شاید تفاوتهای چندانی را بین منسوبین ظاهری دو دین اسلام و مسیحیت نتوان مشاهده کرد ولی ملاک و میزان قابل دسترس برای تعیین درستی و نادرستی منسوبین، بسیار مهم و حیاتی است. همانطوری که ما مطابقت و یا مغایرت هر نوع حرکت و یا حکومتی را از طریق سنجش عملکردشان با قرآن و سنت روشن نموده و به راحتی سره را از ناسره جدا می‌کنیم، دنیای مسیحیت نیز به ناچار برای تبرئه جستن از این منجلاب‌ها، خطوط قرمزی را بین آئین مسیح و عملکرد رؤسای دینی خود ترسیم می‌کند. اما عدم تمرکز نصوص دینی و اختلافات بسیار وسیع به اصطلاح آیات در پنج نوع انجیل با پنج متن کاملا متفاوت، تا به امروز نتوانسته است این آرزو را محقق سازد. از سوی دیگر، وجود سه اصل مهم در کلیسا یعنی تثلیث (سرگردانی در میان خدایان) شراب و رهبانیت (مجرد ماندن کشیش‌ها) که سه عامل اصلی و ذاتی ایجاد زمینه فساد اخلاقی می‌باشند، همه فرمولهای پیشنهادی را به بن بست سوق داده است. 

غربی‌ها همواره و در طول قرون، نظام حکومتهای اسلامی و دینی مسلمین را به بهانه‌های متعدد مورد انتقاد قرار داده و بر طبل مغایرت دستورات دینی اسلام با اصول بشری و انسانی اسلام کوبیده و خواهند کوبید. این بهانه‌ها خود به خود ایجاد نشده بلکه از رفتارهای سلیقه‌ای و هدفدار و جهت دار برخی ممالک به اصطلاح اسلامی و نیز گروههای مدعی اسلام خواهی ساطع شده که نه با ارکان و اصول اسلام و قرآن مطابقت داشته، و نه سند و منبع دینی داشته‌اند. معاندین دین اسلام نیز بلافاصله این عملکرد‌ها را آگاهانه نمونه برداری کرده و عامدانه بر کل نظام اندیشه اسلامی استوار نموده‌اند. آن‌ها کوچک‌ترین ناملایمات در جهان اسلام را زیر ذره بین برده و از کاه، کوه درست کرده و خود را منشأ و خاستگاه تمدن بشری و مهد دموکراسی معرفی کرده‌اند. 

انتخاب پاپ جدید، می‌تواند به عنوان یک مسکّن، مدت زمان کوتاهی دلهای پیروان مسیحیت را آرام کند، اما نباید فراموش کرد که شروع این فساد‌ها امروزی نبوده بلکه ریشه‌ای عمیق در تاریخ دارد. روشنفکران غربی از‌‌ همان ابتدای راه اندازی پروسه مرتد نمودن و سپس گردن زدن دانشمندان با فتوای روحانیون کلیساهای قرن شانزده و جریان نامردمانه انگیزاسیون، پی به این واقعیت برده بودند. به همین خاطر با شعار جدایی دین از سیاست به دنبال چاره‌ای برای خلاصی از این جهنم جهالت گشتند. اما از آنجایی که در زندگی بشری و اجتماعی هیچ چیز از هیچ چیز دیگر جدا نیست، این راه چاره هم امروز آشکارا به بن بست رسیده است. 

 حال سؤالاتی که از روند انتخاب پاپ در اذهان منعکس می‌شوند را مطرح کرده و وجدانهای بیدار را به تدبر می‌طلبیم: 

۱. چرا انتخاب پاپ به عنوان امیر و سردار دینی یک میلیارد و دویست میلیون کاتولیک، باید در پشت دربهای بسته و با این همه محافظت و کنترل انجام گیرد! در حالی که در طول نظام اتنخاباتی خلفای راشدین و حکومتهای پیرو این دین، همواره مردم به طور کاملاً مستقیم و آشکار، شاهد انتخاب امیرالمؤمنین بوده و چیزی از عیون مردمی مخفی نمانده است. 

۲. پاپ از طریق چیزی به نام انتخابات کاردینالی برگزیده می‌شود که این کاردینال‌ها خود منتخب پاپ بوده و تأییدیه‌ی فعالیت خود را از او دریافت می‌کنند. این تضاد و تناقض، و دور و تسلسل را چگونه توجیه می‌کنید! در وجود پاپ و در دستور کار او چه چیزی نهفته است که درک آن برای عموم ممنوع می‌باشد! بین کاردینال‌ها چه رخدادهایی روی می‌دهد و چرا نباید اتفاقات آن به گوش مردم برسد! 

۳.  از طرف دیگر بیشتر فسادهای مالی و اخلاقی از سوی همین کاردینالهای بوقوع پیوسته و یا تشدید شده‌اند که امروز قرار است پاپ جدید را انتخاب نمایند. بر این اساس هر کس انتخاب شود در اصل و روند فساد اخلاقی و مالی تغییراتی رخ نخواهد داد، زیرا دود‌‌ همان دود است و هر دو - سیاه و سفید آن - اشک مردم را در خواهند آورد. 

۴.  چرا در این انتخابات محل زندگی و مکان مورد رشد و پرورش کاندیدا‌ها بسیار مهم و حساس است و در تعیین وی برای مقام پاپی تأثیرگذار است؟ 

۵.  در میان ۱۱۸ کاردینال حاضر در مجمع، ۶۷ نفر (بیش از نصف آراء) قبلاً از سوی پاپ شانزدهم انتخاب شده که در انتخاب کاندیدای مورد نظر تأثیر صد در صدی دارد. مفهوم انتخاب در این شرایط چیست؟ 

۶.  موفقیت و یا عدم اتمام انتخاب پاپ با دو نوع دود سیاه و سفید به عموم اعلام می‌شود. سؤال این است که در میان این همه امکانات ارتباطی چه در عصر قدیم و چه در حال حاضر، چرا دود، که همواره نماد سوختن و ویرانی و آب چشم در آوردن است برگزیده شده است! 

۷.  به چه دلیل برگه‌های رأی گیری در هر مرحله سوزانده می‌شود و نتایج آن لحظه به لحظه به مردم ابلاغ نمی‌گردد. مگر در دین نباید دموکراسی وارد شود! شاید این نتیجه سکولاریزم و جدایی دین از سیاست است که آرزوی برخی سیاسیون بوده. اما عملاً دیدیم که تجمع پر اضطراب مردم در دور و بر کلیسا نشان دهنده‌ی عمق دغدغه‌ی آنان در انتخاب پاپ و تأثیر این انتخاب در سایر ارکان زندگی می‌باشد. چرا که رسانه‌ها با پیگیری دقیق این روند بر این ادعا صحه گذاشتند. 

۸.  اگر دین از سیاست جداست، به چه علت جریانهایی نظیر انتخابات پاپی و «فرد منتخب» باید برای رسانه‌ها که بلندگوی سیاست‌پردازان جهانی می‌باشند، تا این اندازه مهم و سرنوشت ساز است؟ 

۹.  اگر این نوع صحنه‌های انتخابی و این روش‌ها و اصول گزینش، و بکار گیری دود و ناقوس در دین اسلام وجود داشت و یا مسلمین، امیر خود را به این شیوه انتخاب می‌کردند، آیا آنان (غربی‌ها و مسیحیون) ما را بربر، خرافاتی و مرتجع نمی‌خواندند! 

 در ‌‌نهایت بار دیگر توجه همه جهانیان و جستجوگران راه نجات بشریت و نیز روشنفکران غربی و شرقی را به این نکته‌ی ظریف و حساس جلب می‌کنیم که راه نجات بشر، جدایی دین از سیاست نیست بلکه انتخاب بهترین دین برای نظارت بر سیاست است. زیرا با اجرای تمامی تئوریهای جدایی دین از سیاست، این تفرق عملاً امکانپذیر نشد.