بعد از معرفی کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان به مجلس و کنارهگیری گلایهمندانه محمدجواد ظریف یار انتخاباتی او از معاونت راهبردی رئیسجمهور و سرریز شدن سیل انتقادات به سمت رئیسجمهور، او در پاسخی دلجویانه در شبکه ایکس منتقدان را دعوت به صبر کرد:«مردم عزیز، سرمایه بزرگ دولت شمایید. توجه و حساسیت شما در انتخاب اعضای کابینه ارزشمند است. بیتفاوتی به رفتار سیاستمداران جای خود را به انتقاد داده است. این یعنی ما یک گام به جلو رفتهایم. در مرحله انتخاب و بررسی کابینه از صاحبنظران متعدد مشورت گرفتیم و تلاش کردیم با رویکرد وفاق و همدلی بهترین وضعیت ممکن را با ظرفیتهای موجود رقم بزنیم. صبر کنید کابینه کار کند و آن را از روی عملکردش نقد کنید.»
پیام رئیسجمهور اگرچه نشان از دوستی و تاکید بر همدلی داشت اما حاوی نکتهای بود که نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد: «بیتفاوتی به رفتار سیاستمداران جای خود را به انتقاد داده است.»
جملهای که با آنچه در دل جامعه میگذرد فاصلهای زمین تا آسمان دارد. شهروندان هرگز نسبت به رفتار سیاستمداران بیتفاوت نبودهاند زیرا رفتارها و اقدامات آنها تاثیری مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی، معاش و حقوق و آزادیهای مردم دارد. وانگهی عدم حضور مردم پای صندوقهای رای یا مشارکت کمرنگ آنها در انتخاباتهای اخیر و حتی همین چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری نشان داد که مردم اصلاً نسبت به رفتار سیاستمداران بیتفاوت نیستند و عدم حضورشان هشداری جدی نسبت به لزوم تغییر رفتار و رویکرد مسئولان مدیریت کشور نسبت به نحوه اداره جامعه و مطالبات است.
از سوی دیگر اعتراضاتی که مردم در سالهای اخیر و بهویژه در سال ۱۴۰۱ رقم زدند هم نشان دیگری از آن بود که ساختار حکمروایی کشور به شدت زیر ذرهبین مردم قرار دارد. بنابراین انتقاد از کابینه پیشنهادی پزشکیان بهشیوههای مختلف گذر از بیتفاوتی به انتقاد نیست بلکه راهکاری دیگر و البته قدیمی برای بیان اعتراض است.
به هر روی همانطور که هر رویکردی از سوی دولتمردان منتقدانی دارد، همراهانی هم دارد. البته در فقره انتخاب کابینه چهاردهم به نظر میرسد این همراهان بیشتر از جنس اصولگرایان یا اصلاحطلبان میانهرو هستند، مانند محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور که در شبکه ایکس نوشت:«طی روزهای اخیر که افتخار حضور در مراسم معارفه همکارانم در دولت را داشتم دو خواسته اصلی را مطرح کردم:
۱) درانتخاب مدیران خود حتماً از جوانان و زنان شایسته استفاده کنند.
۲) لزوم تربیت جوانان متخصص برای تصدی مشاغل کلیدی چراکه نظام مدیریتی ما هیچ راهی جز پوستاندازی در این عرصه ندارد.»
با این حال نه پزشکیان و نه عارف هیچیک به ضرورت حضور پررنگ زنان و ایرانیان متعلق به اقلیتهای مذهبی در کابینه پیشنهادی اشارهای نکردند. یکی دیگر از حامیان رویکرد پزشکیان در انتخاب کابینه اما محمدجواد آذریجهرمی وزیر اسبق ارتباطات بود. او در شبکه ایکس نوشت: «انصاف این است که کابینه کار خود را آغاز کند و با عملکردش محک بخورد نه با گمانهها…»
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی و مشاور روزنامه هممیهن اما معتقد است کسانی که دولت پزشکیان را دولت دوم رئیسی میدانند، هیچ شناختی از سیاست، دولت رئیسی و دولت پزشکیان ندارند: «کابینه پزشکیان خوب خواهد بود مگر اینکه مجلس خرابش کند. با کابینه دولت قبلی اصلاً قابل قیاس نیست و با توجه به شرایط زمینهای از دولت روحانی نیز قویتر است.»
او همچنین درباره متن منتشرشده از سوی ظریف هم تاکید میکند: «متن آقای ظریف از نظر من ابهام دارد. یک بخش آن مربوط به رئیسجمهور است که باید خودش حل کند. در بخشی هم که مربوط به ناتوانی شورای راهبری است هیچ قرینهای بر برونداد ضعیف شورا وجود ندارد. در سطح بالاتر از شورای راهبری هم همه میدانستیم که ملاحظات سیاسی وارد خواهد شد.»
با این حال هنوز برای بسیاری از رایدهندگان به پزشکیان مشخص نیست که چرا باید افرادی در کابینه جدید حضور داشته باشند که میزان کارآمدیشان پیشتر نزد شهروندان مشخص شده است. چرا باید به این افراد فرصتی دیگر داده شود تا سرنوشت مردم را به دست گیرند.
تلاش پزشکیان برای همراهی حلقه سخت قدرت
محمدمهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا هم مانند پزشکیان معتقد است که باید مدتی صبر و نحوه تعامل اعضای کابینه با یکدیگر را مشاهده کرد. او به هممیهن میگوید، تیم اقتصادی کابینه به میزان قابل توجهی هماهنگ هستند؛ به این معنا که ناهمگونی در تیم اقتصادی دولت دیده نمیشود: «به نظر میرسد که آنچه در حال حاضر با آن مواجه هستیم وجود سهچهار وزیر پیشنهادی است که از طرق بهکارگرفته شده در شورای راهبری انتخاب نشدهاند و وزرای پیشنهادی کشور، اطلاعات و ورزش از جمله این افراد بودند. به نظر میآید که این افراد از ساز و کار دیگری پیروی میکنند.»
به باور این تحلیلگر سیاسی پزشکیان به دنبال کابینهای بوده است که بتواند بخشهای مختلف قدرت از جمله هسته سخت قدرت را با خودش همراه کند:«رئیسجمهور قبلاً هم تاکید کرده بود که من اهل دعوا کردن نبوده و به دنبال تعامل و تفاهم هستم. به نظرم باید کابینه پیشنهادی را از او پذیرفت اما بعضی از دوستان اصلاحطلب خیلی زود عصبانی شدند و با اینکه بیشتر از ۶۰ درصد کابینه کاملاً اصلاحطلب و از اصلاحطلبان قدیمی هستند اما برخی از اصلاحطلبها از اینکه نتوانستند 100 درصد کابینه را به خود اختصاص دهند، شاید اندکی بیتحملی به خرج دادند و در قالب توئیتر یا فضای مجازی به پزشکیان حمله کردند. از طرف دیگر شاهد بودیم که جریان اصولگرا هم از اینکه اصلاحطلبان با پزشکیان دچار چالش شدهاند استقبال میکرد.»
او تاکید میکند، کابینه پیشنهادی غیرقابل تحمل نیست و با اینکه 100 درصد آن اصلاحطلب نباشند اما نوعی هماهنگی در کابینه وجود دارد:«به نوعی پزشکیان دنبال این بود که با نهادهای دیگر حاکمیت دچار تضاد نشود. بالاخره افراد معرفیشده باید از مجلس رای اعتماد بگیرند و باید بتوانند با سایر قوای کشور کار کنند.» مهاجری به وضعیت مشارکت در انتخابات هم اشاره میکند:«با توجه به رای نهچندان بالای پزشکیان در مقایسه با رقیب او باید دوستان اصلاحطلب این موضوع را مورد توجه قرار داده و هضم کنند که کابینهای که از آن به عنوان «کابینه وفاق» نام برده میشود، بسیار متفاوت از کابینهای حزبی است که 100 درصد اعضای آن متعلق به یک تشکیلات باشند؛ نمیخواهم بگویم که دولت وفاق باید دولتی ائتلافی باشد اما باید دولتی باشد که اهل دعوا نباشد. به نظرم تا الان رئیسجمهور توانسته است که چنین ترکیبی را فراهم کند.»
این روزنامهنگار اصولگرا با اشاره به انتقادات فراوان مطروحه نسبت به برخی از وزرای معرفیشده میگوید:«این انتقادها باعث شد که رئیسجمهور در قالب یک توئیت دولت خودش را عملگرا معرفی کرده و به منتقدان تاکید کند صبر کنند تا عملکرد دولت را ببینید و بعد اگر انتقادی داشتند مطرح کنند.» او مخاطب توئیت پزشکیان را که لحنی دلجوییکننده داشت بیشتر افرادی میداند که در 48 ساعت گذشته به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بیشترین حملات را متوجه او کردهاند؛ از جمله تشکیلات اصلاحات:«به نظرم خطاب پزشکیان بیشتر اصلاحطلبان بودند تا افراد دیگر.»
دیگر کسی نمیتواند اهل سنت را پای صندوق بیاورد
جلال جلالیزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده سنندج در مجلس ششم اما دل پری دارد از برخی وعدههای عمل نشده:«در کابینه معرفیشده هیچ نشانی از اهل سنت نیست. طی 45 سال گذشته هیچ اهل سنتی نتوانسته است به مقام وزارت برسد و از میان زنان هم یک نفر معرفی شده است.»
او به هممیهن میگوید:«پزشکیان در سخنرانیهای انتخاباتی به عدالت، استفاده از اقوام و مذاهب، زنان و جوانان و خلاصه بیصدایان جامعه اشاره کرد. این مسئله باعث شد مردم ادبیات او را به شکلی دیگر تفسیر کنند. با توجه به تفاوت فکر پزشکیان و اینکه او در میان اقوام ایرانی کُرد و آذری بزرگ شده است و از طرف دیگر با نگاه به دوران نمایندگی و وزارت او، مردم احساس کردند که پزشکیان با همان روحیه صادقانه تغییر مسیر نمیدهد و به وعدههایی که به مردم داده عمل میکند.»
او ادامه میدهد:«هرچند در اوائل کار دولت، پزشکیان در معرفی دو نفر معاون، تشکیل شورای راهبری و تلاش برای استفاده از متخصصان در وزارتخانهها و جاهای دیگر خوب حرکت کرد اما در معرفی کابینه آنچنان که خواست و مطالبه مردم و رایدهندگان به او بود، عمل نکرد.»
این فعال سیاسی تاکید میکند:«برخی از افرادی که بهعنوان اعضای کابینه معرفی شدهاند، همسو با رایدهندگان به پزشکیان نبودهاند. درحالیکه هر کس رای میدهد و از حزب، گروه و فردی حمایت میکند توقع دارد که حزب یا فرد مورد حمایت مطالباتش را برآورده کند. اما در ایران حزب قدرتمندی وجود ندارد که در برابر مردم احساس مسئولیت کرده و پاسخگو باشد. در انتخابات ما این فرد است که انتخاب میشود و فرد هم نمیتواند به تنهایی پاسخگوی همه باشد.»
او به ترکیب و کارآمدی کابینه معرفیشده هم اشاره میکند:«برخی از افراد معرفیشده در سطح وزیر نیستند، برخی دیگر هم امیدی به آیندهشان نیست؛ یعنی به زمان رای اعتماد گرفتن. برخی دیگر هم برای مردم شناختهشده نیستند. به نظر من پزشکیان فکر میکند چون خودش انسانی صادق و دلپاک است همه مانند او هستند، وعدههایی را که افراد مورد نظرش به او دادهاند مبنی بر اجرایی کردن قولهایی که به مردم داده، باور کرده است.»
نماینده مجلس ششم معتقد است که باید پزشکیان به جز مسئله مجلس به مردم و خواستههای آنها هم توجه میکرد و افرادی را که مدنظر و مورد تایید خود برای معرفی به کابینه بود را اعلام میکرد و در صورتیکه مجلس با آنها مخالفت میکرد موضوع را به مردم اطلاع میداد:«رئیسجمهور میتوانست مجلس را در برابر مردم قرار دهد و نه خود را. به نظر من این کابینه مورد رضایت حامیان و طرفداران پزشکیان نیست. بهویژه اهل سنت بسیار گلهمند و ناراضی هستند این در حالیست که اهل سنت 5 میلیون رای به پزشکیان دادند و تعیینکننده موفقیت او در انتخابات بودند. به نظر من از این به بعد هیچکس نمیتواند به این مردم رو انداخته و آنها را پای صندوقهای رای بیاورد.»
جلالیزاده این را هم میگوید که جلیلی با پزشکیان و دولت فعلی با دولت قبلی فرق میکند. نکته مهم آن است که مردم به یک دیدگاه، برنامه، حزب یا نظر رای میدهند، بنابراین فرد منتخب که امروز پزشکیان است باید نظرات مردم را مدنظر قرار دهد:«اشرایط انتخابات در ایران متفاوت و موانع بسیار و رئیسجمهور 20 درصد از اختیارات را ندارد اما از آنجاییکه رئیسجمهور براساس انتخابات مشخص میشود، فرد منتخب باید بر نظرات خود، تامین خواستههای مردم و بر سر کار آوردن افراد مورد تایید خود پافشاری کند زیرا در غیر اینصورت هم پزشکیان و هم مردم ضرر خواهند کرد. عدم پافشاری بر مطالبات مردم باعث ناامیدی و بیاعتمادی مردم شده و جامعه به سمت سرنوشتی نامعلوم خواهد رفت.»
نظرات
علی
24 مرداد 1403 - 07:26بازهم کلاه سرمان رفت.
مهرداد فرهمند
26 مرداد 1403 - 11:05امروز بنده مرتکب جنایتی نابخشودنی شدم و به اسب آقای پزشکیان گفتم یابو. یکهو همان کسانی که تا دو ساعت به پایان رأیگیری مانده، هنوز دلدل میکردند و میگفتند «این پزشکیان هم از خودشان است» و بعد هم صرفاً از بغض سعید و نه از حب مسعود، منت گذاشتند و رأی دادند، به سرم ریختند و چنان قربان پزشکیان رفتند، انگار از سالها پیش مطمئن بودهاند که کلید نجات ایران فقط در دستان اوست و بس. عزیزان، سالهای ۹۲ و ۹۳ هم یادتان بیاید، همان وقتها بنده یکی دو بار نوشتم گوشه عبای آقای روحانی کج است و امثال همینها به سرم ریختند. در حالی که فوقش به تلفظ دو تا کلمه در فلان سخنرانیاش گیر داده بودم. همان سینهچاکان شیخ حسن امروز فحش خواهر و مادر به او میدهند و ریشه تمام مشکلات ایرانش میدانند. دوستان، به آنهایی که در ولایت «آقا» ذوب شدهاند، خردهنگیرید. آنها به شما شرف دارند که سیوپنج سال است فقط ذوب در ولایت یک نفرند و ذوب هم ماندهاند. شما هر چهار سال در ولایت یک نفر ذوب میشوید و دو سه سال بعد او را به باد بدترین دشنامها میگیرید. بگذریم … اما جنایتی که مرتکب شدم چه بود؟ نوشتم اصرار پزشکیان بر کاپشن پوشیدن از عقبماندگیاش حکایت میکند. چرا؟ فیلم برزیلی چهار روز در سپتامبر را اگر ندیدهاید ببینید. داستان واقعی مشتی چپول خل مشنگ است که سفیر امریکا را میربایند و طبق معمول، گند میزنند. در صحنهای از فیلم یکی از ربایندگان به سفیر اعتراض میکند که تو چرا اصرار داری حتی در اسارت هم شیک و پیک باشی. سفیر میگوید چون من یک ملت را نمایندگی میکنم. پس باید بهترین ظاهر خودم را بنمایانم: I have to look my best آنهایی که بعد از انقلاب، کراوات زدن را منع و به جای کت و شلوار، اوورکت امریکایی به تن کردند، از چرکی و شلختگی فضیلت ساختند و آراستگی را نماد ارتجاع دانستند، الگویشان همین چریک کاغذی برزیلی بود که نمیتوانست درک کند سفیر یک کشور چرا باید ظاهری ترتمیز و آراسته داشته باشد. پنجاه و هفتیهای شلخته اوورکت امریکاییپوش یا یکراست از طویلههای دهات تهدره به کرسیهای وکالت و وزارت پرتاب شده بودند، یا اگر انگشت شمارشان از خانواده درست حسابی درآمده بودند و تحصیلاتی داشتند، جوانهای جاهلی بودند که گمان میکردند تقلید از لباس پوشیدن فیدل کاسترو و چهگوارا دهنکجی به استعمار است. هر دو دسته در دهه دوم پس از انقلاب، بزرگ شدند و عقلشان رسید، اندکی آداب معاشرت در مجامع رسمی آموختند، کتشلوار پوش شدند، ریششان را کوتاه و مرتب کردند، بجز عقبماندههای کاپشن پوشی که پس از چهل سال هنوز در دهه شصت ماندهاند: مثل پزشکیان و احمدینژاد. اصرار پزشکیان بر کاپشن پوشیدن تنها نشانه عقبماندگیاش نیست. طرز فکر و حرف زدنش و اصرارش بر پراندن طوطیوار تکههایی از نهجالبلاغه در لابلای حرفهایش (که دربارهاش بعداً خواهم نوشت) همچنان در دهه شصت مانده. کسی که پس از چهل سال نفهمیده دهه شصت، دههای سیاه بود و پینبرده که ذهنی که کاپشن و اوورکت امریکایی را جایگزین کت و شلوار کرد، چه بلاهای جبران ناپذیری سر این ملک و ملت آورده، آدم عقبماندهای است.