نویسنده: مژده اشرفی
یکی دیگر از آیینهای نوروزی، آیین سیزده به در است. روز سیزدهم فروردین ماه، یعنی سیزدهمین روز نوروز را، «سیزده به در» میگویند و از مجموعه جشنهایی است که سرآغاز آن چهار شنبهسوری بوده، با نوروز به اوج خود میرسد و از آنجا که نوروز باید در جایی به اتمام برسد، در سیزدهم فروردین، این جشنها به پایان میرسند.
در ادبیات کهن ایران زمین، اعداد و ارقام دارای مفاهیم خاصی بودهاند که این مفاهیم هنوز در میان سنّتهای به جای مانده از آن زمان به چشم میخورند. اعداد سه، هفت و سیزده و بسیاری اعداد دیگر در ایران باستان مفاهیمی پیچیده از تأثیرات نجومی و پدیدههای جاری در قرنها و دورهها به دنبال داشتهاند. تأثیر این اعداد بر روی سنّتهای کهن ایران به حدی بوده است که جلوه برونی آن در هفت سین، هفت خوان رستم، هفت شهر عشق، هفت اورنگ و سیزده به در، به طور روشن نمایان است.
سیزده به در یکی از سنّتهای رایج ایرانی است که از قدمتی بسیار برخوردار است. این سنّت با فراگیری خود در کل پیکره اجتماعی ایران یک اسطوره معنایی در سطح وسیع اجتماعی به وجود آورده است.
در زمینه پیدایش نام «سیزده به در» در میان آثار به جای مانده از گذشتگان اتفاق نظر محسوسی به چشم نمیخورد، ولی باید اذعان داشت که روز «سیزده به در» دارای جایگاه خاص تاریخی در میان اهالی ایران زمین بوده است. تا آنجا که در زمینه تبار شناسی«سیزده به در» باید به اساطیر قدیمی بر جای مانده در ایران رجوع کرد.
در اساطیر ایران، عمر جهان هستی دوازده هزار سال آمده است و پس از این دوره جهان بسته میشود و انسانهایی که وظیفه آنها در جهان هستی، جنگ علیه اهریمن است با سپری شدن این دوازده هزار سال و ظهور سوشیانس، ناجی موعود، سرانجام به پیروزی و ظفر میرسند و در هزاره سیزدهم تحت راهنمایی سوشیانس در بهشت به زندگی خود ادامه میدهند.
به نظر میرسد عدد دوازده از بروج دوازدهگانه گرفته شده باشد، که آگاهی نسبت به آنها میتواند نشان از وسعت دانش ایرانیان در آن زمان به علم ستارهشناسی داشته باشد.
به این ترتیب، در تقویم ایرانی، نخستین دوازده روز سال، «جشن زایش انسانها» ، تمثیلی از دوازده هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز، روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسان در پردیس است، متعلق به ستاره باران انگاشته میشد، زیرا نزول باران بهاری باعث سرسبزی و طراوت زمین شده و نمایه ای از بهشت را به وجود میآورد. این اعتقاد در ایران باستان موجب میشد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارهای نومید، انگاشته شود.
رسوم این روز در ایران باستان متنوع است. در این روز، از دیر باز مردم ایران به دشت و صحرا میروند تا با شکست دیو خشکسالی، گوسفندی برای فرشته باران قربانی و بریان کنند تا این فرشته کشتهای نومید را از باران سیراب کند. و یا رسم بوده است که سبزه سفره هفت سین را به نخستین رودی که از روستا یا شهر میگذشت بسپارند تا با پیوستن به مزارع و کشتزارها به آنها رونق و برکت بخشد.
در تهران قدیم در روز سیزده به در، مردم نسبت به طبخ و مصرف دمی یا دمپختک باقالا که غذای اصلی محسوب میشد و سپس بلغور یا آش رشته اقدام میکردند. حبوبات و سبزیجات آش و بلغور در خانه پخته میشد و تنها در دشت و باغ، آب و رشته آن افزوده میشد. اما مرسوم بود که از قابلمه بزرگ آش رشته، حتی شده به اندازه یک پیش دستی یا نعلبکی به اطرافیان بخشیده میشد. زیرا معتقد بودند که ممکن است در آن میان، پسری نا بالغ، زنی حامله یا طفلی باشد که هوس کرده باشد. خوردن کاهو سکنجبین و چاقاله بادام از رسومات عصر سیزده به در است.
در ایران کنونی، در این روز همه خانوادهها به گردشگاههای خارج از شهر میروند و به گردش در گلزارهای زیبا و باغها میپردازند. کودکان و نوجوانان نیز با هم به بازی و ورزشهای دسته جمعی میپردازند.
در این روز پسرها و دخترهای جوان به امید برآورده شدن آرزوها و یا یافتن همسری مناسب سبزهها را گره میزنند. اعتقاد بر این است که وقتی گره سبزهها باز شوند تمامی مشکلات حل میشوند و آنها به آرزوی خود میرسند. مرسوم است که هنگام گره زدن سبزه دخترها چنین زمزمه کنند: «سیزده به در، سال دگر، بچه بقل، خونه شوهر». در پایان روز، سبزه را به دور میاندازند، زیرا معتقدند که این سبزه تمامی دردها و بیماریها را در خود جمع نموده است.
بنابراین دست زدن به سبزه دیگران موجب انتقال این مشکلات به فرد دیگری میشود.
در این روز از هر گوشه دشت و صحرا، صدای ساز و آواز مردان و زنان به گوش میرسد.
همه شادی و پایکوبی میکنند و آنان که صدای خوشی دارند به آواز خواندن میپردازند.
-----------
مآخذ و مراجع و کتابهای دیگر در این زمینه:
1) گاهشماری و جشنهای ایران باستان، نوشته و پژوهش هاشم رضی
2) دینکرد، کتاب سوم، پشتوتن سنجانا، جلد نهم
3) جهان فروری، دکتر بهرام فره وشی
4) زندگی ایرانیان در خلال روزگاران، مرتضی راوندی
5) جستاری چند در فرهنگ ایران، دکتر مهرداد بهار
6) تاریخ و فرهنگ ایران، دکتر محمد محمدی ملایری
7) نوروز جمشیدی، دکتر جواد برومند سعید
8) ایران کوده، شمارهی 15، تقویم و تاریخ در ایران، استاد ذبیح بهروز
9) فرهنگ نامهای اوستا، هاشم رضی
10) آیینها و جشنهای کهن در ایران، دکتر محمود روح الامینی
11) آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی
12) التفهیم، ابوریحان بیرونی
13) مراسم «میر نوروزی»، مجلهی میراث فرهنگی، بهار 1381 دکتر رحمت مهراز
نظرات